نوع فایل: word
قابل ویرایش 235 صفحه
چکیده:
پایان نامه حاضر دربارة بررسی خشونت علیه زنان از دیدگاه فقه اسلامی باشد. مقصود از کلمه «خشونت» هر عملی است که منجر به صدمه و زیان جسمی یا روانی علیه فرد یا گروهی از مردم گردد. در جایگاه نظری عدهای مبادرت به خشونت را امری ذاتی میپندارند و عدهای نیز، به غیر ذاتی بودن آن اعتقاد دارند. بدلیل نسبی بودن خشونت، تغییر ماهیت و معنی آن متناسب با زمان و مکان اقسام گوناگونی دارد. خشونت علیه زنان پدیده ایست که در آن زن به خاطر جنسیت خود مورد اعمال زور و تضییع حق قرار میگیرد. این خشونت به اشکال مختلف بروز کرده و میزان آن به طرز نگران کنندهای رو به افزایش است. علل بروز خشونت میتواند فردی، خانوادگی و یا اجتماعی باشد. خشونت ذاتا نا ارزشی است و نه ضد ارزش، بلکه دارای ارزش نسبی بوده و تابع شرایط است. این رویکرد، کاملا واقع بینانه و خرد پذیر بوده و اسلام و بسیاری از دیگر مکاتب الهی بر آن صحه میگذارند. بدون شک، اسلام آیین رحمت و طلایه دار سعادت و نیک بختی انسانها است، و خشونت مجاز در اسلام، در واقع، تجلی قهرنمای رحمت عام الهی است. غیر مسلمانان، مستشرقین و مسلمانان دیدگاههای متفاوت و بعا متناقض در بارة زنان و جایگاه آنها دارند. حضرت محمد 0ص) بنیان گذار نوعی مکتب اعتدال گرایی پویا در عرصة حقوق بشر و از جمله حقوق زن و مرد است.
مواردی وجود دارد که موجب تشخیص فقه شیعه از فقه سنی میشود. اختلافات فقهی اهل سنت و شیعیان خبر از اختلاف نظر در نحوة نگرشی شیعه و اهل سنت نسبت به زن دارد. فقها نیز در مورد نظام و حقوق خانواده و نقش زن در آن فتاوای مختلفی دارند. در قرآن کریم الگوهایی ارائه میشوند که بعضی در کسوت مردان تبیین رسالت ارزشمداری مینمایند و بعضی در کسوت زنان. تأویلات مختلفی در مورد نقصان عقل زن وجود دارد، اما از دیدگاه اسلام و مجموعة آیات و روایات و فهم بزرگان دین، هر کس با تقویتر باشد در درگاه خداوند مقربتر است. زنان نسبت به مردان آسیبپذیرترند و در این میان ازدواج زود هنگام، سیاست ورزی جنسی، هتک حرمت، آزار جنسی، ختنه دختران و... سبب بروز خشونت علیه آنها میشود. تعالیم اسلامی همة اشکال خشونت نسبت به همة انسانها را ممنوع دانسته و رعایت حال افراد و رفق و نرمش در روابط اجتماعی را مورد تأکید قرار داده است و لیکن با بررسی آیات قرآن و احادیث معصومین (ع) دربارة زن به تأکیدهای فراوانتری در دوری از خشونت بر میخوریم. حتی در مواردی که سخن از طلاق و جدایی از زن پیش میآید قرآن بر اصل زیر بنایی «معروف» تأکید کرده و حدود «معروف» را ژرف تر و گستردهتر از قانون مندی و عدل گرایی دانسته و آن را بعنوان یک اصل کلی و عام که با هیچ تخصیص و تقییدی سازگاری ندارد معرفی میکند. خداوند صراحتا فاحشگی و خشونت علیه زنان را محکوم کرده و توسل به حجاب، به عنوان شیوة کنترل شهوات جنسی و محافظت زنان مطرح میگردد. چرا که اسلام به عنوان یک نظام منسجم ارزشی، بر همة رفتار و کردار انسان و جامعه نظارت دارد. مقولة شهادت زنان، ممنوعیت قضاوت زنان،سرپرستی مرد، حق حضانت و نگهداری کودک، تعدد زوجات، تنبیه بدنی و... معرکة قضاوتها و آرای ضد و نقیض متفقهین و متفکرین اسلامی و غیر اسلامی است و از مستمسکها در ارزیابی منفی در باب شخصیت انسانی زن از دیدگاه اسلام به شمار میآید. در این مجال وظیفة علما و روشنفکران، محققان و دین پژوهان بسیار خطیر و حیاتی است. آنان میبایست ضمن دفاع عقلایی از دین و آمزوههای دینی و تبیین و به روز در آوردن معارف دینی و اعتقادات اسلامی، نیازها و خلاء های فکری جامعه به ویژه قشر جوان را برطرف کردهو ضمن کنترل، بررسی و نقد ایدهها، تفکرات و فرهنگهای صادراتی غرب، حقیقت و ماهیت واقعی آنها را برملا سازند.
مقدمه:
بررسی شخصیت انسانی زن، میزان بخورداری وی از استعدادها و آرمانها، وابستگی و استقلال او در شخصیت، توان رشد و راه پویی به سوی اهداف الهی و انسانی به آسیب پذیری از عوامل انحراف زا،و اثر گذاری وی رد انحطاط یا تکامل مردان اولین بحث زیربنایی در بررسی مسائل زنان است. بسیاری از داوریها نسبت به زنان آگاهانه یا ناآگاهانه در این موضوع ریشه دارد، همچنان که بسیاری از آراء و دیدگاهها در اینجا باید نقد و ارزیابی شود. در این فصل به بررسی نظرات مختلف در باب شخصیت زن و تفاوتهای زن و مرد و دیدگاه اسلام، نسبت به زن، زن از نگاه محمد (ص) و فقها و... میپردازیم.
عنایتی که اسلامی به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد.
مردان بر ملتها حق دارند و زنان حق بیشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ میکنند. قرآن کریم انسان ساز است و زنها نیز انسانساز. اگر زنهای انسانساز از ملتی گرفته شوند ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد. بنابراین، وظیفهی ما امروز در داخل نظام اسلامی و هم در موضعگیریهای بینالمللی آن است که بین دو خط انحراف «غرب» و «انحطاط فکری داخلی» که بر پایه اندیشههای غیر واقعی اسلام شکل گرفته، خط وسط و طریق مستقیم را که همان رسالت امت اسلامی در جهان امروز است، نسبت به مسائل زنان با تحقیق و تدبیر، محقق و مبرهن نماییم و الا دشمنان با صورتهای زر و زور و تزویر میخواهند اندیشههای ناب اسلامی واقعی و محمدی را در جهان محو سازند و از زنان به عنوان ابزاری کارآمد با توسعه فرهنگ مبتذل خود بسازند یک مقابله نظاممند و علمی و منطقی را با همت و قدرت بیشتری آغاز و از همه اندیشمندان در این زمینه استمداد نماییم در غیر این صورت نه تنها زنان ما سیلی میخورند که نظام اسلامی مورد تهدید قرار میگیرد و این نه به نفع جوامع اسلامی و نه به نفع مردان و زنان غیور جوامع اسلامی است.
آنچه به وسیلة فقه دانسته میشود، یعنی احکام و قوانین الهی، پساز معرفت خدا، برترین معلومات است. در عین حال این فقه است که امور زندگی مردم را سر و سامان میبخشد و مایة کمال و پیشرفته نوع انسان است. فقه در پرتو پویایی و تحول سودها برده و از همه مهمتر اینکه همواره یک گاه از جامعه جلوتر بوده است. شکنیست که فقه مانند هر پدیدة دیگری همواره دستخوش نظور و دگرگونی بوده و خواهد بود و اگر زنده است و باید زنده بماند، چنانچه هر زندهای پویا است. در تاریخ پر نشیب و فراز فقه این مسألهای است مهم، بلکه مهمترین مسأله است که پویایی آن به طور روشن و مبرهن برای دوستداران آن به بررسی گرفته شد و علل و عوامل آن به خوبی شناخته شوند. در فقه ما، کلیات بسیاری وجود دارند که در پرتو عرف و قدرت انطباق میتوانیم به بسیاری از مشکلات زمانی خود پیروز شویم و پاسخ همة نیازهای جامعه خود را بیابیم. دراین میان یکی از مهمترین حربههای دشمن دامن زدن به مسائل حقوقی زنان، به ویژه در جوامع اسلامی است. استکبار با آگاهی از سنتهای قومی، قبیلهای و مذهبی کشورهای اسلامی و حساسیتهای مسلمانان در مورد زنان به تبلیغات مسموم و همه جانبه در سطح وسیع پرداخته تا ضمن خشن و غیر منصفانه جلوه دادن چهرة اسلام نسبت به مسائل زنان به ویژه حقوق اقتصادی از قبیل ارث، دیه، نفقه و... به شبهه افکنی نسبت به آموزههای مترقی اسلام بپردازد. در این مجال، وظیفة علما و روشنفکران، محققان و دین پژوهان بسیار خطیر و حیاتی است. آنان میبایست ضمن دفاع عقلایی از دین و آموزههای دین و تبیین و به زبان روز درآوردن معارف دین و اعتقادات اسلامی، نیازها و خلاء های فکری جامعه، به ویژه قشر جوان، را بر طرف کنند و از آن سو، ضمن کنترل، بررسی و نقد ایده ها، تفکرات و فرهنگهای صادراتی غرب، حقیقت و ماهیت واقعی آنها را بر ملا سازند تا جوانان مسلمان فریب ظاهر زیبایی آنه را نخورند. در این فصل به اختصار اشاراتی به برداشتهای متفاوت و بعضا مغرضانه در مسائل زنان از جمله زنان و حجاب، تنبیه بدنی زنان، ممنوعیت قضاوت زنان و تعدد زوجات و...خواهیم داشت.
آنچه به وسیلة فقه دانسته میشود، یعنی احکام و قوانین الهی، پساز معرفت خدا، برترین معلومات است. در عین حال این فقه است که امور زندگی مردم را سر و سامان میبخشد و مایة کمال و پیشرفته نوع انسان است. فقه در پرتو پویایی و تحول سودها برده و از همه مهمتر اینکه همواره یک گاه از جامعه جلوتر بوده است. شکنیست که فقه مانند هر پدیدة دیگری همواره دستخوش نظور و دگرگونی بوده و خواهد بود و اگر زنده است و باید زنده بماند، چنانچه هر زندهای پویا است. در تاریخ پر نشیب و فراز فقه این مسألهای است مهم، بلکه مهمترین مسأله است که پویایی آن به طور روشن و مبرهن برای دوستداران آن به بررسی گرفته شد و علل و عوامل آن به خوبی شناخته شوند. در فقه ما، کلیات بسیاری وجود دارند که در پرتو عرف و قدرت انطباق میتوانیم به بسیاری از مشکلات زمانی خود پیروز شویم و پاسخ همة نیازهای جامعه خود را بیابیم. دراین میان یکی از مهمترین حربههای دشمن دامن زدن به مسائل حقوقی زنان، به ویژه در جوامع اسلامی است. استکبار با آگاهی از سنتهای قومی، قبیلهای و مذهبی کشورهای اسلامی و حساسیتهای مسلمانان در مورد زنان به تبلیغات مسموم و همه جانبه در سطح وسیع پرداخته تا ضمن خشن و غیر منصفانه جلوه دادن چهرة اسلام نسبت به مسائل زنان به ویژه حقوق اقتصادی از قبیل ارث، دیه، نفقه و... به شبهه افکنی نسبت به آموزههای مترقی اسلام بپردازد. در این مجال، وظیفة علما و روشنفکران، محققان و دین پژوهان بسیار خطیر و حیاتی است. آنان میبایست ضمن دفاع عقلایی از دین و آموزههای دین و تبیین و به زبان روز درآوردن معارف دین و اعتقادات اسلامی، نیازها و خلاء های فکری جامعه، به ویژه قشر جوان، را بر طرف کنند و از آن سو، ضمن کنترل، بررسی و نقد ایده ها، تفکرات و فرهنگهای صادراتی غرب، حقیقت و ماهیت واقعی آنها را بر ملا سازند تا جوانان مسلمان فریب ظاهر زیبایی آنه را نخورند. در این فصل به اختصار اشاراتی به برداشتهای متفاوت و بعضا مغرضانه در مسائل زنان از جمله زنان و حجاب، تنبیه بدنی زنان، ممنوعیت قضاوت زنان و تعدد زوجات و...خواهیم داشت.
فهرست مطالب:
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- بیان مسئله
1-2- هدف های تحقیق
1-3- اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن
1-4- سوالات و فرضیه های تحقیق
1-5- روش تحقیق
1-6- قلمرو تحقیق
1-7- محدودیت ها و مشکلات تحقیق
1-8- تعاریف عملیاتی متغیر ها و واژه های کلیدی
1-8-1- تعریف خشونت (معنای لغوی)
1-8-2- تعریف خشونت (معنای اصطلاحی)
1-8-3- خشونت ذاتی یا اکتسابی؟
1-8-4- اقسام خشونت
1-8-5- سطوح خشونت
1-8-6- تعریف واژه زن
1-8-7- خشونت علیه زنان
1-8-8- انواع خشونت علیه زنان و بهای آن
1-8-9- زن و خشونت خانگی
1-8-10- مصادیق خشونت در خانواده
1-8-11- مصادیق خشونت در جامعه
1-8-12- مصادیق خشونت در دولت
1-8-13- فقه اسلامی (تعریف)
فصل دوم: مطالعات نظری
مقدمه
2-1- کاربرد خشونت
2-2- علل بروز خشونت
2-2-1- علل تغییر خشونت
2-2-2- علل خانوادگی خشونت
2-2-3- علل اجتماعی خشونت
2-3- ارزشیابی خشونت
2-4- خشونت به طور عام (خشونت مجاز یا مشروع و خشونت غیر مجاز یا نا مشروع)
2-4-1- خشونت مجاز (مشروع)
2-4-2- خشونت غیر مجاز (نا مشروع)
2-5- مبانی نظری خشونت گرایان
2-6- در اسلام جواز خشونت و مرزهای آن چیست
2-7- آیا می توان از خشونت های مجاز اسلامی دفاع عقلانی کرد
2-7-1- عقل کل نگر چیست
2-7-2- عقل جز نگر چیست
2-7-3- فهم یا پسند عرفی چیست
2-8- پیشینه تحقیق
2-8-1- دوره اول
2-8-2- دوره دوم
2-8-3- نقص پژوهش های گذشته
فصل سوم: روش شناسایی تحقیق
مقدمه
3-1- زن در گذز تاریخ
3-1-1- دیدگاه غیر مسلمین نسبت به جایگاه زن
3-1-2- دیدگاه مستشرقین
3-1-3- دیدگاه مسلمین
3-1-3-1- دیدگاه شعرا
3-1-3-2- دیدگاه فقیهان
3-2- زن در نگاه حضرت محمد (ص)
3-3- زن از چشم انداز فقهی شیعی و مکاتب اهل سنت
3-4- آیات قرآن درباره زن
3-5- نظر اسلام در خصوص زن
3-6- فقها و حقوق زن در خانواده
3-6-1- حقوق زن در نظام طبیعی
3-6-2- حقوق زن در نظام تاریخی
3-6-3- پیش فهم فقیهان مسلمان چیست
3-7- فلسفه تفاوت های حقوقی بین زن و مرد
3-7-1- زن و مالکیت
3-7-2- الگو سازی در آیات و روایات
3-8- بررسی نقصان عقل زن
3-8-1- تأویلات مختلف در نقصان عقل زن
3-8-2- نقد نظریه نقصان عقل زن
3-9- آیا از دیدگاه اسلام عقل زن و مرد مساوی است؟
3-9-1- دلایل این مدعا
3-9-2- نقد و بررسی ایراد ها
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق
مقدمه
4-1- زنان آسیب پذیرتر از مردان
4-2- ازدواج زود هنگام
4-3- سیاست ورزی جنسی
4-4- هتک حرمت
4-5- آزار جنسی
4-6- ختنه دختران
4-7- 6 فرضیه در مورد زن آزاری و بررسی آن
4-8- تعالیم اسلام دربارهی خشونت
4-8-1- اصل معروف چست؟
4-8-2- فرازهایی از سخنان پیامبر (ص) که از زبان فرشته وحی بازگو شد
4-9- زنان و حجاب 131
4-10- شهادت زنان
4-11- ممنوعیت قضاوت زنان
4-12- سرپرستی
4-12-1- قرآن
4-12-2- روایات
4-12-3- اجماع
4-12-4- ارزیابی ادله
4-13- چرا اسلام حق حضانت و نگهداری کودک را به طور یکسان برای مرد و رن قائل نیست؟
4-14- تعدد زوجات
4-15- تنبیه بدنی
4-15-1- تنبیه بدنی و دیدگاه عالمان
4-15-2- تنبیه بدنی در روایات
4-15-3- حسن معاشرت
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه
5-1- کنترل خشونت علیه زنان در ایران نیازمند تحقیق و بررسی همه جانبه است
5-2- راهکارهای عملی مبارزه با خشونت
نتیجهگیری
پیشنهادات
منابع
ضمائم
منابع و مأخذ:
الف) کتب فارسی
1- اعزازی- شهلا- خشونت خانگی
2- انجمن تنظیم خانواده- خشونت علیه زنان
3- آسیموف- آیزاک اسرار مغز آدمی
4- اداره کل روابط فرهنگی سیمای زن در کلام امام خمینی 1369 وزارت ارشاد
5- اتحادیه، منصوره- زن در جامعه قاجار
6- امامی، سید حسن، ادله اثبات دعوا، ج 5، نشر دادگستری
7- آرتیدار، طیبه، قوانین و مقررات زنان و خانواده، 1386، سوره مهر
8- براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران
9- بجنوردی، سید محمد، قواعد الفقهیه، انتشارات مجد، چ 1، ج 2
10- بجنوردی، سید محمد، مجموعه مقالات فقهی، حقوقی و اجتماعی، 1382، چ 2، ج 3، پژوهشکده امام خمینی
11- پیشوایی، مهدی، زندگانی حضرت زهرا (س) ج 7
12- تهرانی، محمد حسین، رساله بدیعه منشورات الحکمه، تهران، نشر مجد
13- جواد آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جمال، 1369 تهران، نشر مجد
14- جعفری، محمد تقی،شرح نهج البلاغه، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1368، ج 1، تهران
15- حکیمی- محمد حسین- دفاع از حقوق زن چ 4، 1386 تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی
16- حسینی- سید مصطفی- دایره المعارف جامع اسلامی
17- حسینی- محمد حسین- انوار الملکوت جلد المنتشارات علامه طباطبایی
18- خاتمی، احمد، فرهنگ نامه موضوعی قرآن کریم ج 2، نشر فرهنگ اسلامی، 1383
19- دهخدا، علی اکبر- لغت نامه، 1325، تهران، دانشگاه تهران، موسسه لغتنامه دهخدا ج 38 و 47
20- دوانی، علی، زن در قرآن، جامعه المدرسین
21- دورانت، ویل، تاریخ تمدن، 1378، ج 2، چ 6، تهران- انتشارات علمی فرهنگی
22- دورانت، ویل، لذات فلسفه، 1371، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی تهران ترجمه عباسی زریاب چاپ 7
23- رحیمی، عباسعلی، پیشگیری از وقوع جرایم خشونت آمیز، 1375
24- رفیعی، شهرام، امروز پرخاشگری فردا خشونت، 1377
25- رضوانی، علی اصغر، کتاب شناسی پاسخ به شبهات، 1385، قم، انتشارات جمکران
26- زکریایی، علی، گفتمان تئوریزه کردن خشونت
27- زین العابدین، علی، خشونت یک ضد ارزش به قدمت تاریخ
28- سبحانی، جعفر، پرسش و تناریخ 1369، چ اول، نشر بهار
29- سبحانی، جعفر، نظام اقتصاد و الشهاده، 1376، نشر موسسه امام صادق (ع)
30- سبحانی، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن، ج 1
31- سروش، عبدالکریم، دیانت و مدارا و مدرنیت
32- ستاری، جلال، سیمای زن در فرهنگ ایران، 1373، تهران نشر مرکز
33- شاکریان، حمیدرضا، خشونت 1383، چاپ اول، تهران، کانون اندیشه جوان
34- شفایی، حسین، زنان و مشارکت سیاسی، نشر عرش اندیشه
35- صفایی، سید حسن، حقوق خانواده، ج 1، 1370، دانشگاه تهران
36- طباطبایی، سید محمد حسین، آموزش دینی، 1356، نشر جهان آرا
37- عمید، حسین، فرهنگ عمید، 1377، انتشارات امیر کبیر
38- عمید حسین، فرهنگ فارسی، ج 2، چاپ دوم، 1365، انتشارات امیر کبیر
39- عمادزاده، حسین، زنان پیغمبر اسلام، تهران، نشر محمد
40- علایی، رحمانی، فاطمه، زن از دیدگاه نهج البلاغه، 1369، چاپ اول
41- صانعی، یوسف، فقه الثقلین فی شرح تحریر الوسیله، 1382، نشر مروج
42- صدر، حسن، حقوق زن در اسلام، چاپ 5، تهران، انتشارات جاویدان
43- عباسی، تیلا، زن در آینه تاریخ، 1370، تهران
44- غزالی، ابوحامد، نصیحه الملوک، 505 ق
45- عبد، محمد، تفسیر القرآن ج 4
46- کار، مهر انگیز، مقایسه کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با قوانین داخلی ایران
47- کیا، خجسته، مهاتما گاندی جستجوی حقیقت، 1373، تهران، نشر مرکز
48- کریمی، حمید، حقوق زن، 1383
49- کار؛ مهر انگیز، پژوهشی درباره خشونت علیه زنان، 1378، چ 4، تهران، نشر روشنگران
50- لبون، گوستاو، تاریخ تمدن اسلامی و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، بنگاه مطبوعاتی علمی
51- معین، محمد، فرهنگ فارسی، 1357، جلد 3، انتشارات امیر کبیر
52- مرقی کاشانی، افضل الدین محمد (بابا افضل)- دیوان باباافضل
53- مولوی، محمد جلال الدین، فیه ما فیه
54- مرنیسی، فاطمه، زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، ملیحه مغازهای، 1380، نشر نی
55- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1353، جلد 17، تهران، دارالکتب الاسلامیه
56- معین، محمد، فرهنگ لغت، 1372، ج 3، چ دهم؛ کتابفروشی امیر کبیر
57- مجتهد شبستری، محمد، نقدی بر قرائت رسمی از دین، 1381، نوبت چاپ دوم، تهران- نشر طرح نو
58- مهریزی، محمد، شخصیت و حقوق زن در اسلام، 1382، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی
59- مطهری، مرتضی، عدل الهی، 1339، تهران انتشارات صدرا
60- مطهری، مرتضی، اخلاق جنسی 1378، تهران، انتشارات صدرا
61- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، 1398 ق، تهران، انتشارات صدرا
62- مهرآرا- علی اکبر- زمینه روان شناسی اجتماعی
63- مصطفوی- فریده- زن از منظر اسلام، نشر بوستان کتاب
64- مصطفوی- حسن- زناشویی از نظر قرآن و حدیث معتبر- انتشارات گلی
65- مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، سازمان تبلیغات اسلامی
66- میرخانی، عزت السادات رویکرد نوین در روابط خانوادگی
ج- مقالات و جزوات
67- مصفا- نسرین- معرفی و نقد کتاب تفسیرهای فمنیستی- سال نهم- ج 2- تابستان 1374
68- میر خلیلی، سید احمد، فصل نامه کتاب نقد (زن در خانواده)- ش 12
69- سعید زاده، محسن، مجله زنان جلد 18
70- هفتهنامه عصر ما (جایگاه و نقش زنان) جلد 55، سال سوم
71- ماهنامه صبح (نهاد خانواده آماج فتنهها و کج فهمیها) جلد 55- سال سوم
72- مجله علم و جامعه (زن و انتخابات) ج 116- فروردین 1373
73- هفتهنامه پرتو سخن 14 اردیبهشت 1377
74- پیام زن (زن و گواهی)
75- پگاه سوهان لاله شامبیاتی بهداشت خانواده، ش 19
76- مصطفی ملکیان، روزنامه خرداد ش 23 شنبه 3 مهر 1378
77- زن و سینما زمستان 1376 انتشارات روشنگران
78- منیر آمدی قدیمی (زنان آسیبپذیر از مردان) روزنامه همشهری
79- بنیاد نهج البلاغه فصل نامه نهج البلاغه ش 9 و 10 ، 1383، قم
80- شهیندخت مولاوردی مجله حقوق زنان (علل و ریشههای خشونت علیه زنان) تهران- تیر 1378، ش 10
81- ماراسوی رامیکاکو، فصلنامه فرزانه (حقوق بشر و خشونت علیه زنان)- تهران- زمستان 1375، ش 8
82- اسدی لیلا سادات (مهار خشونتهای خانگی از قانون تا اخلاق) فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان- تهران 1383
83- یزدی- مصباح- (گفتگو)- یکشنبه شهریور 1378
84- کدیور- محسن- میزگرد روزنامه کیهان ش 450
85- شیرازی- مکارم- روزنامه رسالت ش 2954- 18 شهریور 1378
86- شیرازی- مکارم- مجله علم و جامعه شماره 116- فروردین 1373
87- شیرازی مکارم- مجله زنان (گفتگو)- ش 75
88- اعزازی- شهلا- مجله کلک (زن در جامعه قاجار) ش 55
قسمت دوم منابع عربی
89- افغانی، سعید، الاسلام و المراه، 1389 ق، چ 3، بیروت، دارالفکر
90- آلوسی، روح المعانی، ج 5
91- ابن ادریس- محمد بن احمد- السرائر- 1411 ق- ج 2- قم- النشر الاسلامی
92- ابن سعد- محمد- الطبقات الکبری- 1415- ج 8- بیروت- موسسه ال البیت لاحیاء التراث
93- ابن بابویه- محمد بن علی- (شیخ صدوق)- من لایحضره الفقیه- 1413 ق- چاپ دوم- قم- دفتر انتشارات اسلامی
94- ابن عاشور- التحزیر و التنویر- ج 24
95- ابن کثیر القرشی الدمشقی- اسماعیل- تفسیر القران العظیم- 1412- ج 2- بیروت- دارالمعروفه
96- ابن ماجه- محمد بن یزد قزوینی- سنن- محمد فواد عبدالباقی- ج 1- بیروت- دارالفکر
97- ابن منظور- علامه ابوالفضل- لسان العرب- 1389 ق- ج 3- بیروت- داراللسان العرب
98- البخاری الجعفی- عبدالله- 1401 ق- بیروت- داارالفکر
99- الترمذی- محمد بن عیسی- سنن الترمذی- 1403 ق- عبدالحرمان محمد عثمان- چاپ دوم بیروت دارالفکر
100- التمیمی العربی- نعمان بن محمد- دعائم الاسلام- 1383 ق- آصف بن علی اصغر فیض دارالمعارف
101- الدارمی- عبدالله بن بهرام- سنن دارمی- دمشق- چاپخانه اعتدال
102- الراغب اصفهانی- ابوالقاسم- المفردات فی غریب القران- 1404 – ج 1- تهران- دفتر نشر الکتاب
103- الزحیلی- وهبه- الفقه الاسلامی- 1409- ج 7- دمشق- دارالفکر
104- السحمرانی- اسعد- المراه فی التاریخ الشریعه- 1410 ق- بیروت- دار النفائس
105- الباجوری- جمال محمد، المراه فی الفکر الاسلامی، 1406، عراق، الامامه الثقافه و الشباب
106- السیوری- جمال الدین مقداد- کنز العرفان فی فقه القران، 1343 ق- ج 2- تهران- کتابخانه مرکزی
107- الطبری- ابوجعفر محمد بن جریر- جامع البیان عن تاویل آی القران- 1415- صدقی جمیل العظار بیروت دارالفکر
108- الطبرسی- ابوعلی المفضل بن حسن- تفسیر جوامع الجامع- 1418 ق- جلد 3- قم- موسسه نشر اسلامی
109- الطبرسی- ابوعلی المفضل بن حسن- مجمع البحرین فی تفسیر القران- 1365 ق- تهران- ناصر خسرو
110- الطبرسی- ابوعلی المفضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج 3، 1973 م- بیروت، موسسه الاعلمی
111- الفراهیدی- عبد الرحمن الخلیل بن احمد- کتاب العین- 1409 ق- دکتر مهدی مخزومی- چاپ دوم موسسه دارالحجره- انتشارات صدرا
112- الکلینی الرازی- یعقوب- الفروع من الکافی- 1367 ش- ج 3- تهران- دارالکتب الاسلامیه
113- الطریحی- فخرالدین- مجمع البحرین- 1368- السید احمد الحسین- ج 2- دفتر فرهنگ اسلامی
114- الغزالی- ابوحامد- احیا علوم الدین- 505 ق- چاپ 3- بیروت- دارالفکر
115- الهندی- علا الدین معروف به (البرهان فوری)- کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال- 1409ق- شیخ بکری- بیروت- موسسه الرساله
116- الکلینی الرازی- یعقوب- اصول کافی (کتاب العقل)- 1407- چاپ چهارم- دارالکتب الاسلامیه
117- العاملی- زین العابدین بن علی (شهید ثانی)- مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام- 1413 ق – ج 12- چ 1- قم- موسسه عارف اسلامی
118- المفید- محمد بن نعمان- المقنعه- 1410 ق- ج 2- قم- جامعه المدرسین
119- بحرانی- الشیخ یوسف- حدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره- 1405- محمد تقی ایروانی- جلد 6 و 24 – چاپ اول- قم- موسسه نشر اسلامی
120- حکیم- سید محسن- مستمسک العروه الوثقی- 1404- قم- مکتبه السید المرعشی
121- حویزی- شیخ عبدالعلی- تفسیر نورالثقلین- 1410- هاشم رسولی محلاتی- ج 1- چاپ 4- قم- اسماعیلیان
122- حنبل- الامام احمد- مسند احمد- ج 4- بیروت- دار صادر
123- زمخشری- محمد بن عمر- ربیع الابرار- 1425 – جلد 4- قم- نشر بلاغه
124- طوسی- ابی جعفر محمد بن علی- المبسوط فی فقه الامامیه- 1387- جلد 4- چاپ سوم، تهران- المکتبه المرتضویه الجعفریه
125- طباطبایی- سید محمد حسین- المیزان فی تفسیر القران- بیروت- موسسه الاعلمی اسماعیلیان
126- ممدوح- محمود و سعید- رفع المنار- 1416- اردن- دارالامام النوی
127- صنعانی- ابی بکر- مصنف عبدالرزاق- حبیب الرحمن الاعظمی- بیروت- المجلس العلمی
128- مغنیه- محمد جواد- الکاشف- ج 2- چاپ نهم- قم- مکتبه الصادق
129- موسوی الخمینی-روح الله- تحریر الوسیله- ج 2- چاپ اول- قم- دارالعلم
130- مجلسی – محمد باقر- بحارالانوار- 1403 ق- ج 1- بیروت- نشر الوفا
132- محدث نوری- حاج میرزا حسن- مستدرک الوسایل- 1407 – ج 8- چاپ ششم- بیروت موسسه آل البیت
133- نجفی- محمد حسن- جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام- 1366 ق- ج 31- چاپ ششم تهران دارالکتب الاسلامی
134- رمضان بوطی- محمد سعید- زن در میان شفافیت شریعت اسلامی- کردستان
135- عاملی- محمد حسین- وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، 1382، ج 15
136- فاضل، مقداد، کنزالعرفان فی فقه القران، ج 2، 1404 ق، قم، انتشارات المکتبه المرعشی.
137- فضل الله، محمد حسین، من وحی القران، ج 3
138- مسلم، ابوالحسین، صحیح مسلم، 1404 ق- چ 2، بیروت، دار احیاء التراث العربی
پایان نامه
1- رضازاده، پریسا، بررسی زمینههای فرهنگی خشونت علیه زنان- استاد راهنما- دکتر ناهید مطیع- استاد مشاور: دکتر علی ملک پور
2- رعیت رکن آبادی زهرا یعقوبی مهری – نفی خشونت علیه زنان درگستره آیات و روایات استاد راهنما عزت السادات میرخانی
3- نوروز پور طاهره- بررسی خشونت علیه زنان از دیدگاه آیات و روایات راهنما دکتر احتشامی نیا مشاور دکتر همامی
4- موسوی صبریه سادات و شفیعی لیدا- علل زن آزادی و خشونت علیه زنان راهنما دکتر ابراهیمی
فهرست سایتها
1-www.Ardebili.org
2- www-saanei.org
3- www.saafi.ir
4- www.Lankarani.org
5- www.sistani.org
6- www.velayat.ir
7- www.yaho.vikibedia.com
8- wwww.hozeh.com
مقاله تاثیر رسانه بر مشارکت اجتماعی زنان برای رشته علوم اجتماعی با فرمت word شامل 21 صفحه
تاثیر رسانه در مشارکت اجتماعی زنان
چکیده
سخن گفتن از رابطه میان مقوله رسانه و مسئله زنان و خانواده از ابعاد متفاوتی میتواند دارای ضرورت و اهمیت باشد. یکی از ساحتهای مهم اجتماعی حیات بشری را رسانهها به خود اختصاص میدهند. تنوع رسانهها تا این اندازه گسترش یافته است که افراد ناگزیرند برای ارتباط با رسانههای خاص، گزینش کنند. شهروندان جامعه مدرن، اکثر اوقات را با رسانهها میگذارنند و از ارتباط با رسانهها احساس اطمینان و آرامش میکنند. گستره عمل رسانهها شامل همه عرصهها اعم از عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و اقتدار رسانه ها ارتباط تنگاتنگی با اقتدار دولتهای متبوع دارد.در این مقاله به بررسی نقش و تاثیر رسانه در خانواده می پردازیم.
تاریخچه
در حدود ۲۰۰۰سال پیش که اولین متفکران نظری و فلاسفه در جهان ظهور کردند، مقوله زن را مورد توجه قرار دادند، افلاطون در مدینه فاضله خود زن را مورد توجه قرار داد.در رساله های جمهوریت و قوانین به تفضیل در مورد مقوله زن بحث شده است.
در مورد رابطه زن و رسا نه ها ، یکی رابطه ای است که رسانه ها نسبت به زن دارند ، یکی هم رسالتی است که زنان در مقابل رسا نه ها دارند. مقوله اول یعنی رسالتی که رسانه ها نسبت به زن دارند خودش زیر مجموعه های مختلفی دارد.ما بر اساس مبانی فکری اسلام این اعتقاد را داریم که نهاد خانواده محترم ترین و مهمترین نهاد کوچک اجتماعی است که تمام اجتماع بر اساس آن ساخته می شودو زن رکن اصلی آن است .به این دلیل که زن فطرتا به خانواده گرایش دارد.
سهم رسانه ها در برخی موارد در مورد زن و زنان خیلی کم بوده است . این از جمله مواردی است که در آن نقص داریم و باید روی آن کار بکنیم که رسانه ها چگونه باید به قشرهای مختلف فکر بدهندکه شغل مناسب را انتخاب بکنند.
از طرفی زنان در مقابل رسانه ها رسالت بسیار زیادی دارند چرا که رسانه ها جنبه های مختلفی دارند.رادیو و تلویزیون چون از ابزار هنر استفاده می کنند بخش مهمی از کارش جنبه هنری و زیبایی شناسی است.بنابراین افرادی که به این موضوع می پردازند باید استعداد این کار را داشته باشند.اصولا زنان بخاطر ویژگیهایی که دارند این جنبه را بیشتر از مردان دارند . یعنی به دلیل این که احساسات و عواطف فراوانی دارند بهتر می توانند به مقوله هنر نزدیک شوند. رکن هنر بر عواطف و احساسات و توجه به عالم خیال است این دو را اگر از هنر برداریم شیرازه هنر بر هم می ریزد و اگر این گونه باشد زنان از مردان خیلی قویتر هستند و بهتر می توانند کارهای هنری بیافرینند از طرفی رسانه ها می توانند فعالیت های هنری زنان را در جامعه منعکس نمایند.
این که سهم زنان در کارهای مختلفی که در این رسانه ها می شود چقدر است ، قابل تامل است چون در این رسانه ها کارهای ذوقی و مختلفی انجام می شود.آیا در همه موارد زنان سهم برابری با مردان دارند؟
در گذشته مسائلی مطرح بود که زنان نباید در امور اجتماعی شرکت کنند ، و حضرت امام خمینی (ره ) در این موارد نظرات مهم و جدی را مطرح کردند که زنان جلودار حرکت های سیاسی و اجتماعی می توانند باشند.از طرفی هم نباید افراط کرد چون ممکن است نهاد اصلی (خانواده) که ما معتقدیم که زن فطرتا به آن تعلق دارد دچار مشکل شود.
با این حال باید توجه داشت که رکن اصلی جامعه خانواده است و اگر زن خانواده را جدی نگیرد اساس جامعه از هم خواهد پاشید.
البته جایگاه زن را در قصه و ادبیات معاصر نباید فراموش نماییم .در دوران مشروطیت تا حدود سالهای سی در این دوران کتابهای زیادی با مضمون زن نوشته شد که غالبا شرح حال زنانی بود که به سقوط کشیده شده بودند.محمد مسعود در " تفریحات شب" ،" اشرف مخلوقات "،و " گلهای که در جهنم می روید" مساله انحطاط زنان را با دیدی تلخ قلم زده ووضع موجود را محکوم کرده است.
اما زن بعد از انقلاب اسلامی ، انقلاب همه ارزشها را در همه زمینه ها دگرگون کرد. باورهای تازه با خود آورد و فطرات خوابزده آدمها را که هر یک به نوعی به طاغوت آلوده شده بودند ، پیدا کرد.زنانی که هفده شهریور را آفریدند، توانستند چشم های تنگ متحجرین واپسگرا و متجددین غرب زده را به حقایقی تازه باز کنند.این زنها نه لباس های شیک پوشیده بودند و نه زیبائی چشمگیری داشتند ، حرف های روشنفکرانه هم بلد نبودند.اما جلوه های وجودیشان ، حتی در ذهن های قافیه اندیش نویسندگان نمی گنجید. این زنها قهرمانان گمنامی هستند از میان مردم کوچه و بازار و نه در زاویه دید روشنفکران برج عاج نشین .
لازم به ذکر است بر خلاف آنچه که بلند گوهای غربی می گویندو یا بازی خورده های داخلی شان ، و حتی بچه مسلمانهای خود باخته .زنجیری بر پای زن هنرمند نیست و اینک شاهد حضور زنان هنرمندی در وادی فرهنگ و هنر و ادب و رسانه هستیم.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 86
بزهکاری زنان
مقدمه
موضوع درس جرم شناسی در نیمسال کنونی بزهکاری زنان[1] است که سعی خواهیم کرد به موضوع جنسیت مؤنث و بزهکاری بپردازیم. البته باید خاطر نشان کرد که دو عبارت جنس[2] و جنسیت[3] باهم متفاوت هستند، چراکه منظور از عبارت جنس مؤنث همان ویژگیهای بیولوژیک و فیزیولوژیک زنانه است اما وقتی از کلمه جنسیت استفاده میشود به جنبههای اجتماعی و حقوقی متمایز میان زنان و مردان اشاره میشود. اصطلاح جنسیت از دستآوردهای جنبش فمینیستی است.
در مقطع کارشناسی جنسیت در کنار عوامل دیگری نظیر سن تحت عنوان «عوامل ذاتی جرم» مطالعه گردید، اما در این مقطع به طور خاص به نقش زنان در بزهکاری پرداخته خواهد شد؛ در این درس به دیدگاههای فمنیستی دربارة حقوق کیفری هم پرداخته میشود که معتقدند حقوق کیفری با دیدی مردانه نوشته شده است. در حقوق کیفری به طور سنتی برخی از دیده ترحم به زنان مینگرند و برخی دیگر آنان را باعث تمامی جرائم میدانند. در جرمشناسی جدید میخواهند این دیدگاه را اصلاح کرده و نقش زنان چه به عنوان بزهکار و چه بزهدیده را بررسی کنند.
اما چرا این موضوع برای این نیمسال انتخاب شده است؟ برای پاسخ به این سؤال و بیان اهمیت موضوع بزهکاری زنان باید به مطالب زیر اشاره شود:
اهمیت موضوع بزهکاری زنان
1- جایگاهی که زن به عنوان همسر و مادر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد؛ چنانکه در مقدمه قانون اساسی نیز فرازهایی در این باره آمده است و یا در اصل دهم قانون اساسی به نهاد خانواده به عنوان مبنای جامعه اسلامی اشاره شده است، همچنین در اصل بیستو یکم به حقوق زنان[4] اشاره شده است. حال میخواهیم ببینیم که نقش زن در نهاد خانواده چگونه است و چگونه میتواند در بزهکاری و بزه دیدگی مؤثر باشد و علاوه بر این، تأکید قانون اساسی بر جایگاه و حقوق زن چه تأثیری بر قوانین عادی داشته است؟
2- نظام سیاسی کشور ما پس از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی است و در این نظام روحانیت حکومت دارند. حکومت روحانیت یعنی حکومت فقه که، در فقه نیز تفاوتهائی میان دو جنس قائل شدهاند، مثل انحصار قضاوت برای مردان و یا انحصار حق قتل در فراش (موضوع ماده 630 ق.م.ا) که حقی مختص مردان است. در این نیمسال به این امر میپردازیم که آیا این تفاوتهای جنسیتی در زمینه جرمشناسی هم میتواند مطرح شود و یا اینکه این تفاوتها چه تأثیری بر بزهکاری و بزهدیدگی زنان دارند.
3- در فضای سیاسی فعلی کشور، به مناسبت طرح برنامة چهارم توسعه کشور، بحث کنارگذاشتن و عدم لحاظ تفاوتهای جنسیتی در زمینههای حقوقی (مالی، کیفری و...) مطرح شده است، که البته شورای نگهبان با تحقق این امر به این دلیل که در اسلام تفاوتهایی بین دو جنس مذکر و مؤنث وجود دارد مخالفت کرد.
عنوان دقیق برنامة چهارم توسعه «برنامه چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی» است، لذا وقتی درباره رفع تبعیض جنسیتی در آن بحث میشود به این معناست که در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بایستی زن و مرد یکسان تلقی شوند. یکی از همین مسائل اجتماعی بحث بزهکاری و بزهدیدگی زنان است.
4- دلیل چهارم یک دلیل جمعیت شناختی است؛ حدود نیمی از پیکره اجتماع را زنان تشکیل میدهند (در حال حاضر جمعیت زنان کشور باتفاوتی حدوداَ یک میلیون نفری، بیش از مردان است) و در ربع قرن اخیر هم حضور زنان در عرصههای علمی و آموزشی بیشتر شده و به تبع آن حضور اجتماعی زنان هم افزایش یافته است. این امر نشانگر آن است که برخلاف اکثر جوامع اسلامی دیگر (مثل کشور کویت و عربستان) زنان در جامعه ایران منفعل نبوده بلکه کنشگر هستند، یعنی تصمیم میگیرند که این تصمیم میتواند مربوط به جرم باشد.
5- دلیل دیگر یک دلیل سیاسی اجتماعی است؛ به لحاظ بالا بودن جمعیت زنان و اینکه زنان ایرانی از سال 1342 حق رأی پیدا کردهاند در سالهای اخیر نیز شاهد فعالیتهای سیاسی اجتماعی بیشتری از سوی آنان نسبت به گذشته هستیم. مثلاَ زنان در دوم خرداد ماه سال 1376 نقش عمدهایی راایفا کردند. علاوه بر این میتوان به سازمانهای غیردولتی (NGO) بسیاری اشاره کرد که زنان در آنها نقش فعالی دارند و حتی بنیانگذار بسیاری از آنها بودهاند. دریافت جایزه نوبل سال 2004 توسط یک زن ایرانی از دیگر نشانههای افزایش فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در سالهای اخیر است.
6- در بیست و پنج سال اخیر تحصیلات و حرفهآموزی زنان با رشد چشمگیری همراه بوده است و دلیل آن هم افزایش مراکز آموزش عالی میباشد و البته امروزه والدین بیشتری میپذیرند که دخترشان به شهر دیگری برای کسب علم مسافرت کند.
به بهر حال باید گفت همزمان با رشد تحصیلات زنان، بسیاری از زنان با موانع سنتی جامعه خود مواجه میشوند. حضور زنان در عرصههای آموزشی افزایش یافته اما تفکر حاکم همچنان مردانه است. از جمله آثار این امر، محدودیتهای بیشتری است که زنان در زمینه فرصتهای شغلی دارند، در نتیحه زنان ممکن است با دیدن این محدودیتها سرخورده شده و به سوی اعمال مجرمانه سوق پیدا کنند. اگر تا بیست سال پیش، دختران ایرانی به اقتضای نوع تربیت و سطح تحصیلات خود عمدتاً فقط به فعالیتهای خانهداری میپرداختند، امروزه ایجاد محدودیت در ایفای نقشهای اجتماعی باعث سرخوردگی آنها میشود. در ادامه باید گفت علیرغم رشد سطح علمی و آموزشی بانوان ایرانی، تربیتی که خانوادهها در رابطه با فرزندان خود به کار میبرند هنوز جنبة سنتی دارد. مثلاً در اختلافات زناشویی بیشتر زنان بزهدیده هستند که این امر را میتوان در نتیجه اختلاف دیدگاه زن (تحصیل کرده) و مرد (سنّتی) دانست.
7- افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه اعم از مجامع دولتی، نهادهای مدنی و مشاغل آزاد (فروشنده، راننده و ...) که این حضور اجتماعی زمینه ایجاد تنش و اصطکاک منافع با دیگران را ایجاد میکند و بالتبع باعث تغییراتی در نرخ بزهکاری زنان میشود.
8- دلیل بعدی که به دلیل قبلی مرتبط است پررنگ شدن حضور زنان در نهاد خانواده است علیرغم اینکه ریاست خانواده برعهده شوهر است اما امروزه شاهد همکاری اقتصادی زنان در تأمین امور مالی خانواده هستیم و این نقش اقتصادی زنان میتواند موازنه سنتی قدرت در نهاد خانواده را برهم بزند. علاوه براین با غیبت زنان در محفل خانواده شاهد آثار سوئی بر تربیت فرزندان و روابط زناشویی هستیم. همچنین میتوان گفت که زنان کارمند امروزه دچار همان اضطرابها و استرسهای مردان هستند.
9- بالا رفتن نرخ بزهکاری زنان؛ در سالهای اخیر ملاحظه میشود که حضور زنان در برخی جرائم افزایش یافته و میزان بزه دیدگی آنان نیز نسبت به گذشته فزونی داشته است. همین رشد نسبی نرخ بزهکاری و بزهدیدگی زنان، پرداختن به این بحث را توجیه میکند.
10- مشارکت زنان در جرائمی که تاکنون مختص مردان تلقی میشد؛ امروزه زنان حتی در جرائم تروریستی و جرائم خشونتآمیز (نیازمند کلسیم) نیز مشارکت میکنند.
11- تحول دیدگاه مراجع قضایی و پلیسی نسبت به زنان (چه شاکی و چه متهم)؛ امروزه شاهد تغییر دیدگاههای مبتنی بر فاکتور جوانمردی[5] نسبت به زنان در میان ضابطین و قضات هستیم؛ اگر در گذشته قرارهای سبکی برای متهمین زن صادر میشد امروزه دیگر چنان دیدگاهی وجود ندارد و این خود چالش جدیدی فراروی جرمشناسی است.
12- دلیل دیگر اینکه کشور ایران از نظر جغرافیایی در چهارراه اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد این وضعیت خود باعث ایجاد تنوع فرهنگی در کشور ما شده و این تنوع فرهنگی باعث تنوع دیدگاه نسبت به زن شده است. مثلاَ جایگاه زن در گیلان به کلی متفاوت از جایگاه وی در خوزستان یا بلوچستان است. از اینرو زنان جامعه ما با نوعی تکثر فرهنگی روبرو هستند و این تنوع خرده فرهنگها باعث ایجاد تفاوتهایی در نرخ بزهکاری و بزهدیدگی زنان میشود. مثلاَ چرا زنان برخی از استانهای غربی بیش از زنان مناطق دیگر ایران دست به خود سوزی میزنند. (گرچه خودکشی بزه نیست بلکه یک انحراف است).
13- کشور ایران دارای موقعیت ممتاز جغرافیایی و استراتژیک است به طوری که حدود هفده کشور دارای مرزهای خاکی یا آبی با ایران هستند. حال اگر تفاوت سطح اقتصادی مرزنشینان ایرانی با کشورهای همسایه را نیز به این معادله اضافه کنیم به خوبی علت قاچاق زنان ایرانی به کشورهای همسایه را در خواهیم یافت.[6] مجلس شورای اسلامی در اواخر مرداد ماه امسال قانونی را دربارة قاچاق کودکان و زنان به تصویب رسانده است. و تصویب این قانون نیز حاکی از وجود پدیدهایی به نام قاچاق زنان است.[7]
14- در دهههای اخیر، سازمان ملل متحد، قطعنامهها و اسناد چندی را در جهت احیاء و تقویت حقوق زنان تصویب کرده است. در برخی از این اسناد بینالمللی حقوقی و به ویژه در کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان- که جمهوری اسلامی ایران به آن ملحق نشده است- به برخورد برابر با زنان تأکید شده است، این امر در اعلامیه جهانی حقوق بشر سال 1948، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی سال 1966- که ایران هم به آن ملحق شده است- نیز مورد تأیید قرار گرفته است. پس در حال حاضر اسناد مذکور جزء منابع فراملی حقوق ایران بوده و طبق ماده 9 قانون مدنی قابل استناد میباشند؛ این ملاحظات بینالمللی خود دلیل دیگری برای پرداختن به موضوع بزهکاری زنان میباشد.[8]
15- امسال کنگرهایی در شهر پکن در رابطه با حقوق زن (کنگره پکن به علاوة ده) برگزار گردید.
در تدارک این کنگره، سمینارهای مختلفی هم در کشورهای مختلف از جمله در کشور ما برگزار شد که یکی از آنها سمینار آذرماه امسال تحت عنوان «زن و حقوق کیفری: گذشته، حال، آینده» میباشد.[9]
16- رشد نرخ جابهجایی زنان نسبت به گذشته؛ امروزه زنان بسیاری هستند که در دو شهر مختلف زندگی و کار میکنند (مثلاَ زندگی در کرج، کار در تهران). این افزایش تحرک جغرافیائی زنان خود یک عامل مؤثر در بحثهای جرمشناختی است.
17- نقش فناوریهای نوین در تحولات فکری و جنبشهای اجتماعی زنان؛
حال که به اهمیت این بحث اشاره شد به توضیح خصوصیات بزهکاری زنان میپردازیم، اما قبل از آنکه مستقیماَ وارد این بحث شویم باید نکتهایی بیان شود و آن این است که در نظامهای حقوقی و قضایی کشورهای مختلف بین حقوق زن و مرد تفاوتهایی قائل شدهاند که در حقوق بشر به تبعیض جنسیتی معروف است. تفاوت مذکور در حقوق کیفری هم وجود دارد. در جرم شناسی هم واقعیتهای جرم شناختی و آمار، تفاوت مذکور را نشان میدهد به این معنی که زنان دارای حضور کمی و کیفی کمتری در بزهکاری هستند. بنابراین میان زن و مرد در بزهکاری و نحوة تبیین بزهکاری نابرابری وجود دارد و این نابرابری ابتدا در آمار جنایی مشاهده میشود.
یک تحقیق میدانی نشان میدهد که در برابر هشت مرد بزهکار، تنها یک زن بزهکار وجود دارد و در مقابل 420 زن غیرمجرم، یک زن مجرم وجود دارد، حال آنکه در مقابل 50 مرد غیر مجرم یک مرد مجرم وجود دارد. بنابراین از منظر جرمشناسی بایستی به بررسی علل تفاوت کمی فاحش میان بزهکاری زنان و مردان پرداخت.
خصوصیات بزهکاری زنان
بزهکاری زنان دارای چهار ویژگی است که عبارتند از:
1- کم بودن حضور زنان در فعالیتهای مجرمانه؛ بنابر آمار جنایی فرانسه تنها یک هشتم یا یک دهم مجموع جرائم مربوط به زنان میشود. در بیان علت این امر توضیحات زیستشناختی، روانشناختی و جامعهشناختی مطرح شده است. اما عدهایی از جرمشناسان در کنار علل مذکور، یک دلیل جرمشناختی را مطرح کردهاند و آن، رقم سیاه بزهکاری زنان است. به این صورت که زنان یا مرتکب جرائم آپارتمانی و غیرعلنی میشوند و یا اگر هم مرتکب جرائم خیابانی و علنی بشوند براساس پیشداوریهای مراجع قضایی و پلیس نسبت به زن بزهکار، پرونده آنها مورد اغماض قرار میگیرد اینجا باید از تبعیض مثبت که به نفع زنان تمام میشود سخن بگوئیم.
2- ویژگی دوم بزهکاری زنان در ماهیت جرائم ارتکابی آنهاست؛ زنان در برخی جرائم حضور بیشتری دارند. اولین دسته از جرائم مذکور، جرائمی هستند که بزهدیده آنها طفل یا نوزاد است و توانایی دفاع از خود را ندارد مثل بچهکشی (infanticide).[10] این جرم جرمی زنانه است.
جرم کودکآزاری (child abuse)[11] نیز از جمله همین جرائم است. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب آذر ماه 81) در 9 ماده در مقام حمایت از اطفال در برابر آزار (به ویژه از طرف والدین) تصویب شده است.
دسته دوم جرائم جنسی هستند. در این دسته از جرائم یک جرم باید در رأس قرار گیرد و آن هم روسپیگری[12] است
جرم دیگری جنسی جرم بچهبازی (pedophilia) است که امروزه زنان هم مرتکب آن میشوند علاوه براین، تجاوز به عنف (forcible rape) که در رویکرد سنتی علیه زنان است امروزه توسط زنان و علیه مردان و نوجوانان هم انجام میگیرد.
دسته سوم جرائم مالی هستند یا جرائم علیه اموال که زنان بیشتر در جرائم احراق، کلاهبرداری، خرید و فروش و اختفای اموال مسروقه و سرقت از فروشگاهها (shoplifting) حضور دارند. در مورد جرم اخیر (سرقت از فروشگاهها) باید گفت چون زنان به لحاظ شغل خانهداری بیشتر در فروشگاهها حاضرند این جرم را بیشتر مرتکب میشوند.
در زمینة جرائم علیه اشخاص باید گفت که زنان بیشتر در جرم مسموم کردن حضور دارند.
3- ویژگی سوم بزهکاری زنان، نحوه حضور و شرکت (participation) زنان در بزهکاری است طبعاَ زنان به لحاظ مسائل فیزیکی در جرائم خاصی حضور دارند یعنی جرائمی که نیروی فیزیکی چندانی نیاز ندارد. در برخی جرائم زنان نقش وسیله ارتکاب جرم را بازی میکنند. مثلاَ در قاچاق موادمخدر و کالا از زنان به عنوان رابط و باربر استفاده میشود و این امر به سه علت است: 1- ذهیت ترحمآمیز مردان که نوعاَ متولیان نهادهای پلیسی هستند و زن را موجودی ضعیف تلقی میکنند. 2- ویژگیهایی که در بدن زن وجود دارد که این ویژگیها به زن امکان مخفیکاری را میدهد. 3- بعضاَ دیده شده که زنان از پوشش خودشان برای حمل مواد استفاده میکنند گرچه امروزه باوجود مأمورین و پلیس زنان این امر مشکلتر شده است.
در کشور ما علاوه بر مسأله حجاب گفته میشود که زنان دارای جنبه تحریککنندگی هستند و مباشر جرم را تحریک میکنند، یا آنکه از فریب و نیرنگ خود نیز استفاده میکنند.
4- ویژگی چهارم پائین بودن نرخ تکرار جرم در زنان است. زنانی که محکوم به حبس میشوند بعد از آزادی کمتر دوباره مرتکب جرم سابق میشوند. پس مجازات در روان زن دارای جنبه ارعابی قویتری میباشد و میتوان گفت که زنان به طور کلی مجرمین اتفاقی هستند نه به عادت.
پیشینة تحقیقات جرمشناسی درباره بزهکاری زنان
با توجه به خصائص بزهکاری زنان و فرهنگ سنتی جوامع و با توجه به نحوه نگرش جوامع نسبت به زنان، ضرورت مطالعه زن در جرمشناسی خیلی دیر احساس شده است و در ادبیات جرمشناسی حجم کمی از تحقیقات به زنان معطوف شده است.
اولین کتابی که به مباحث جرمشناسی پرداخته است دارای عنوان و مضمونه مردانه است. دکتر لومبروزو کتاب «انسان بزهکار» را در سال 1876 به چاپ رساند و این در حالی بود که اشانتیون تحقیقات و مطالعات او را مردان تشکیل میدادند.
بیست سال بعد اولین مطالعه علمی در مورد بزهکاری زنان توسط لومبروزو و فررو تحت عنوان «زن بزهکار و زن روسپی» به چاپ رسید (1896).
منظور نویسندگان از انتخاب این عنوان این بوده است که زنان به طور کلی کمتر در وادی بزهکاری قرار میگیرند، اما از آنجا که زنان به روسپیگیری تمایل دارند پس معادل «بزهکاری» مردان در خصوص زنان باید از «روسپیگری» یاد کرد. فلذا بالا بودن نرخ روسپیگیری زنان نرخ کم بزهکاری آنان را جبران میکند.
کتاب دیگری که در این حوزه دارای اهمیت است کتاب «بزهکاری زنان»[13] آقای پولاک است آقای پولاک، استاد دانشگاه پنسیلونیا است و کتاب خود را در سال 1950 به چاپ رسانده است کتاب دیگر تحت عنوان «دختران ناسازگار»[14] توسط آقای توماس در سال 1923 نوشته شده است. کتاب دیگر تحت عنوان «زن بزهکار» توسط آقای گارنیه و در سال 1906 به چاپ رسیده است. در ادبیات حقوقی فارسی کتاب خانم دکتر معظمی «فرار دختران چرا» قابل طرح است. حال باید دید که در همین مطالعات اندک چه عواملی به عنوان علل بزهکاری زنان ذکر شده است.
دیدگاههای مختلف درباره بزهکاری زنان
درخصوص اینکه چرا تعداد زنان در آمار جنایی کمتر از مردان است و یا اینکه چرا در جرائم خشونتآمیز حضور کمتری دارند توضیحاتی ارائه شده است و میتوان گفت که دربارة بزهکاری زنان و علتشناسی بزهکاری زنان دو نوع دیدگاه در جرمشناسی وجود دارد 1- علتشناسی جنائی که تفکر متعارف کلاسیک است و به جنسیت مؤنث در کنار جنسیت مذکر و چگونگی بزهکاری زنان پرداخته میشود 2- تفکر انتقادی یا جرمشناسی واکنش اجتماعی که معتقد است زنان بزهکار در واقع قربانیان سیاستگذاریهای قضایی، قانونی و پلیسی مردان هستند و میگویند چنانچه تبعیضهای حقوقی علیه زنان از بین برود دیگر زن بزهکار نخواهیم داشت. در این دیدگاه دستگاه قضایی پلیس و قانونگذار تولیدکننده جرم تلقی میشوند اما در جرمشناسی کلاسیک وضع کاملاَ برعکس است و این دستگاهها، پناهگاه و مدافع مردم در برابر جرم محسوب میشوند. در جرمشناسی کلاسیک فرآیند ارتکاب جرم در زنان بررسی میشود، بدون آنکه به نقش دستگاههای کنترل جرم توجه شود و به روابط خانوادگی، قدرت اقتصادی و اوقات فراغت او و ... پرداخته میشود.
حال که میخواهیم به بیان دیدگاههای مختلف درباره بزهکاری زنان بپردازیم بایستی ابتدا به تحلیل واژه بزهکاری (criminality, delinquency) بپردازیم.
بزهکاری در فارسی سه معنا دارد: معنای اول مجرمیت (در زبان عربی) است.
معنای دوم این واژه، توده و جمع جرائم است معنای سوم نیز در جامعهشناسی جنائی مورد بحث قرار میگیرد که آن هم مجموعه جرائم ارتکابی در زمان و مکان معین است فارغ از نوع آن، در مطالعات آمار جنایی نیز بزهکاری در این معنا به کار میرود.
رویکردهای کلاسیک نسبت به بزهکاری زنان
ابتدا به رویکردهای کلاسیک میپردازیم که شامل سه رویکرد زیستشناختی، روانشناختی و جامعهشناختی نسبت به بزهکاری زنان است. وجه اشتراک این سه رویکرد این است که هر سه رویکرد به خصیصه افتراقی ذاتی زن نسبت به مرد اعتقاد دارند.
1- رویکرد زیستشناختی
این رویکرد اولین رویکرد جرمشناختی نسبت به زنان است که در کتاب لومبروزو و فررو منعکس شده است. این رویکرد که هنوز هم طرفدارانی دارد براین عقیده است که زن موجودی ناپاک است. زن و پلیدی، زن و شیطان، زن و جادوگری در ذهن عامه باهم عجین هستند.
البته اینکه زنان بیشتر در معرض اتهام جادوگری و ساحری قرار میگیرند به این علت است که زن دارای قدرت اعطای حیات است ومیتواند به یک موجود حیات ببخشد و حال آنکه مرد نمیتواند نوزاد به دنیا بیاورد.
بنابراین زن از نظر بیولوژیک میتواند دارای فرزند شود و عاطفه مادری باعث کاهش امیال خشونتآمیز در درون زنان میشود. پس طبیعت زنان در پرتو مادر بودن و یا دختر بودن متفاوت خواهد بود. دکتر لومبروزو در کتاب «زن بزهکار و زن روسپی» به تأثیر مراحل فیزیولوژیک زنانه در خلق و خوی زنان اشاره میکند.
اوقات (وقایع) ممتاز فیزیولوژیک زنانه
اوقات ممتاز زنانه که دکتر لومبروزو به آنها اشاره کرده است عبارتند از:
1- بلوغ 2- عادت ماهانه 3- دوره یائسگی 4- دوره حاملگی
اینها وقایع فیزیولوژیکی هستند که در مقاطع مختلف سنی و زمانی برای یک زن اتفاق میافتد گفته شده است که در دورههای سه گانه بلوغ، عادت ماهانه و یائسگی بزهکاری زنان نرخ روبهرشدی دارد، چون تحریکپذیری، بیثباتی و پرخاشگری زنان در این دورهها افزایش مییابد و حتی قدرت تحریککنندگی زنان نیز افزایش مییابد و توانائیها و استعدادهای زنان دستخوش تعدیل و تغییر میشود.
این دورههای ممتاز زنانه هم در خلق و خو و روانشناسی زنان و هم در نیروی فیزیکی و جسمانی آنها تغییر ایجاد میکند.
عدهایی معتقدند این دورههای ممتاز سهگانه از این جهت قابل مطالعه هستند که زنان در این دورهها آسیبپذیرتر میشوند و بنابراین راحتتر دستگیر میشوند نه اینکه واقعاَ تمایلات مجرمانه بیشتری پیدا بکنند.
توانایی فیزیکیـ جسمانی زنان
این دیدگاه متعلق به کتله و لومبروزو است. آنها در وهله اول ضعف فیزیکی زنان را علت کمتر بودن آمار جرم آنان دانستهاند، اما این دیدگاه قویاَ با مخالفت مواجه شده است زیرا اگر چه حضور زنان در جرائم خشونتآمیز به لحاظ قوای فیزیکی کمتر است اما در جرائم خدعهآمیز حضور بیشتری دارند.
به هر حال این دیدگاه یک دیدگاه مردانه است چرا که در زمان کتله و لومبروزو جرائم بیشتر ناظر به جرائم یدی و خشونتآمیز بوده است و حال آنکه امروزه جرائم شامل جرائم یقهسفیدها و جرائم آپارتمانی نیز میشود.
کشفیات علم سیتوژنتیک
با توجه به کشفیات اخیر در علم سیتوژنتیک سؤالی که به وجود میآید این است که اختلالات کروموزمی تا چه اندازه میتواند در کاهش بزهکاری زنان و افزایش بزهکاری مردان مؤثر باشد.
هر سلول انسانی دارای کروموزومهایی است که تعداد آنها 23 جفت است. 22 جفت اول اتوزوم نام دارند که بین دو جنس مشترک هستند؛ جفت بیست و سوم در زنان xx است و در مردان xy میباشد این جفت، کروموزوم جنسی یا گنوزوم نامیده میشود.
در کشفیات سالهای 1960 که بر روی عدهایی از مرتکبین قتلهای سریالی انجام گرفت مشخص شد که ممکن است جفت بیست و سوم غیر از آنچه گفته شد، باشد یعنی xxy و xyy. هر گاه در خصوص زنان، جفت بیست و سوم از یک x. برخوردار باشد اصطلاحاَ سندرم ترنز به وجود میآید. یعنی زنی با 44 کروموزوم به علاوة یک x این قبیل زنان قد کوتاهی دارند و برخی اعضای بدن آنها رشد بیشتری کرده است، بچهدار هم نمیتوانند بشوند.
حال اگر این اختلال کروموزومی در مردان باشد به جای 46 کروموزوم، 47 کروموزوم وجود دارد و در نتیجه این مردان مبتلا به سندرم کلاینفلتر هستند.
در خصوص رابطه اختلال کروموزومی با بزهکاری، تحقیقات نشان داده است که کمبودن تعداد کروموزمهای جنسی ارتباطی با بزهکاری ندارد، اما زیاد بودن تعداد کروموزومها (که در مردان مبتلا به اختلال دیده میشود) با بزهکاری مرتبط است؛ اختلالات کروموزومی منجر به نوعی عقبماندگی ذهنی میشود؛ در مردانی که جفت بیست و سوم آنها xxy و xyy یا xxyy است خصوصیاتی از قبیل قدبلندی و عقبماندگی ذهنی دارند.
نتیجه اینکه اختلالات کروموزومی در زنان منجر به بزهکاری بیشتر نمیشود اما اختلالات کروموزومی در مردان با رفتار مجرمانه آنها ارتباط پیدا میکند در مورد زنان به لحاظ اینکه کروموزوم کم باعث ضعف فیزیکی آنها میشود بزهکاری نیز در آنها کاهش مییابد.
اما این دیدگاه زیر سؤال رفته است چون هر مردی که اختلال کروموزومی دارد لزوماَ مرتکب جرم نمیشود و از طرف دیگر همة مجرمین هم دارای اختلالات کروموزومی نیستند بنابراین باب این کشفیات در جرمشناسی تا حدودی بسته است.
به طور کلی مطالعه رابطه بین طبیعت زن و بزهکاری زنان از طریق مطالعة تأثیر وقایع ممتاز زندگی زن یا اختلالات کروموزومی امروزه زیر سؤال رفته است.
در انتقاد از دیدگاه زیستشناختی دو نوع استدلال شده است: نوع اول به تأثیر عوامل فرهنگی اشاره میکند و نوع دوم استدلالات کشفیات علمی جدیدی را مطرح میکند که برخلاف دیدگاههای سابق است
اما استدلال نوع اول این است که زیست شناسان تأثیر عامل فرهنگی را بر عوامل زیستشناختی لحاظ نکردهاند و انسان را بدون توجه به بستر فرهنگی جامعه او مورد بررسی قرار دادهاند در حالیکه انسان دارای خصوصیات اکتسابی است که از طریق فرهنگ منتقل میشود و البته کنار گذاشتن جنبههای فرهنگی در مطالعه طبیعت زن و بزهکاری زنان به دلیل نگرش مردانه محققین بوده است که با پیش داوریها و ذهنیتهای مردانه، ویژگیهای فیزیولوژیک زن را دلیلی بر کمی بزهکاری آنها دانستهاند.
حال به دسته دوم از استدلالات میپردازیم که عمدتاَ دلائل علمی هستند.
1- مطالعات بر روی برخی اقوام نشان داده است که زنان در دوره ماهانه خود دچار دردهای معمول زنانه نمیشوند و همچنین هیچ اختلال هورمونی که باعث تغییر در خلق و خوی آنان گردد مشاهده نشده است. بنابراین تأثیر عادت ماهانه به عنوان یکی از دورههای ممتاز بر بزهکاری زنان زیر سؤال میرود.
2- در مطالعاتی که در سالهای 70 میلادی دربارة سن بلوغ و یائسگی زنان در اروپا انجام شده است مشاهده شده که با بالا رفتن سن بلوغ و پائین آوردن سن یائسگی تفاوتی در نرخ بزهکاری و ادوار سنی به وجود نیامده است.
3- زنان نسبت به گذشته از یکسو فرزند کمتری دارند و از سوی دیگر به فرزندان کمتر شیر میدهند بنابراین دوره رابطه عاطفی آنها با فرزندان کمتر است و دوره ماهیانه بیشتری در عمر خود میبینند حال اگر رابطه مستقیمی بین وقایع فیزیولوژیک بابزهکاری وجود میداشت میبایستی نرخ بزهکاری زنان افزایش می یافت در حالیکه مطالعات این امر را نشان نداده و نرخ مذکور ثابت مانده است.
به عنوان نتیجهگیری باید گفت که مسائل فیزیولوژیکی اهمیت خود را از دست داده و مسائل روانی مورد توجه قرار گرفتهاند.
2- رویکرد روانشناختی
لومبروزو و فررو در کتاب خود سعی کردند تا علت حضور کم زنان در بزهکاری را با توجه به خصوصیات روانی آنها توجیه کنند این خصوصیات عبارتند: از 1- هوش و استعداد کم 2- فقدان خلاقیت و نوآوری که ناشی از هوش کم است 3- بالا بودن درجه اخلاقی آنها نسبت به مردان (گابریل تارد گفته که زنان به این دلیل کمتر مرتکب بزه میشوند) 4- محافظهکار بودن 5- منفعل بودن 6- مطیع و فرمانبردار بودن (زنان در امور کنشی حضور ندارند و بیشتر واکنشی هستند).
در همین رابطه آقای گیبنز در سال 1986 کتابی را تحت عنوان «عوامل فرهنگی و بزهکاری» به چاپ رساند و در ادامه نظریات لومبروزو به معرفی دو دسته از غرایز و مقایسه آنها باهم پرداخت. دسته اول غرایز توانشی (Sthenia) و دسته دوم غریزه بیتوانی (Asthenia).
ویژگیهای غرایز توانشی از نظر او عبارتند از: اعتماد به نفس، شادمانی، نشاط، قدرت جنسی، تندخویی، عصبانیت، کنجکاوی و ...
ویژگیهای غرایز بیتوانی عبارتند از: ترس، فرمانبرداری، لطافت، غم و اندوه، انرژی کم، آسیبپذیر بودن.
آقای گیبنز معتقد است که زنان به خاطر اینکه دارای غرایز بیتوانی (Asthenia) هستند کمتر مرتکب جرم میشوند و بیشتر بزهدیده هستند.
در نظریات روانشناختی جنس (sex) زن لحاظ شده است و به همین علت لومبروزو معتقد بود که زنان بیشتر به روسپیگیری میپردازند. او بزهکاری مردان رادر مقابل روسپیگیری زنان قرار میداد. لومبروزو از یک طرف منکر جرم غیرجنسی برای زنان بود و از طرف دیگر معتقد به نوع تکامل نیافته بشری بو د و از این دو مقدمه نتیجه میگرفت که زنان روسپی را باید عقیم کرد. و میگفت اگر بتوانیم، جنسیت مؤنث را حذف کنیم یعنی او را عقیم کنیم دیگر زن بزهکار نخواهیم داشت. اگر دیدگاه لومبروزو را با دستاوردهای جدید فیزیولوژی و روانشناسی مقایسه کنیم میبینیم که تشبیه بزهکاری مردان به روسپیگری زنان یک نگرش مردانه است و امروزه حتی میتوان از روسپیگری مردانه صحبت به میان آورد.
از سوی دیگر اگر رفتار زنان مورد مطالعه قرار گیرد خیلی از مطالبی که به عنوان خصائص ذاتی زن ذکر شده است تعدیل خواهد شد مثل ضعیف و لطیف بودن. شخصیت زن نیز مانند مرد دارای برخی خصائص اکتسابی است. بنابراین بخشی از خصوصیات شخصی زنان ناشی از نگرش جامعه به آنها است.
اگر بپذیریم که ما در حشر و نشر با جامعه خصائصی را فرا میگیریم، زنان هم از طریق عوامل اکتسابی میتوانند ویژگیهای زنانه را اکتساب کرده باشند پس حضور زن در محیطهای آموزشی، ورزشی و یا سیاسی به وی امکان میدهند که خصائص ذاتی خود را تغییر میدهد. مثلاً زن میتواند هوش و استعداد کم خود را تغییر دهد.
با توجه به ایرادات و انتقادهایی که نسبت به دیدگاههای روانشناختی و زیستشناختی وجود داشته و با توجه به مطالعات عملی انجام شده و برای تکمیل توضیحات علت شناختی دربارة بزهکاری زنان، عدهایی به ملاحظات جامعه شناختی متوسل شدهاند و البته در این خصوص هم در جرمشناسی بحثهای مفصلی مطرح شده است.
3- رویکرد جامعه شناختی
گرچه محیط فیزیکی و تأثیر آن در بزهکاری از سالهای 1835 مورد توجه قرار گرفته بود اما تأثیر محیط اجتماعی بر بزهکاری از سالهای 1880 به بعد مورد توجه قرار گرفت و پس از آن دیگر بحث محیطهای طبیعی و فیزیکی در جرمشناسی تقریباً بایگانی شد.
دو جامعه شناس مشهور به نامهای دورکیم و ساترلند به نقشهای اجتماعی دو جنس و نیز سنتهای حاکم بر دو جنس اشاره کردهاند.
امیلدورکیم کتابهای خودکشی و تقسیم کار و قواعد روش جامعه شناختی را به چاپ رساند. او در کتاب خودکشی (به سال 1897) به تأثیر نقشهای اجتماعی زنان در بزهکاری اشاراتی کرده است و یک ربع قرن بعد، جامعهشناس آمریکایی آقای ساترلند در کتاب اصول جرمشناسی (the principles of criminology) در سال 1924 این عقیده را مطرح کرده که فاصله نرخ بزهکاری زنان و مردان آنقدر زیاد است که برای بررسی علل این فاصله بایستی به تفاوتهای نقشهای اجتماعی این دو جنس توجه کنیم و همچنین بایستی به سنتهای حاکم بر دو جنس پرداخت.
دیدگاه آقای ساترلند در سال 1950 مورد توجه آقای پولاک قرار گرفت، پولاک در کتاب خود «بزهکاری زنان» نقش اجتماعی زنان و میزان رؤیت پذیری جرائم آنها را با بزهکاری آنان مرتبط دانست.
از تفکرات پولاک میتوان سه مطلب را استخراج کرد:
1- نقشهای اجتماعی که زنان در جامعه دارند به آنها امکان میدهد که مرتکب جرائمی شوند که به دشواری قابل کشف باشند بنابراین رقم سیاه بزهکاری زنان بالا است. (مثل مسموم کردن)
2- زنان به خاطر نقشهای اجتماعی که دارند معمولاً جرائمی را مرتکب میشوند که بزهدیدگان آن دارای توانایی کمتری باشند مثل (infanticide) بچهکشی و کودک آزاری. مثلاً کودکان به لحاظ مهر مادری و عدم آگاهی و موقعیت اجتماعی و فیزیکی نمیتوانند جرمی را که بر علیه آنان ارتکاب یافته است اعلام کنند یا به عنوان شاکی نسبت به آن جرم شکایت کنند.
3- اگر زنان در آمار جنایی حضور کمتری دارند این امر به علت دیدگاه جوانمردانه و سلحشورانه (chivalery) مردان نسبت به زنان است ، یعنی از آنجا که دستگاه قضایی و پلیسی توسط مردان اداره میشود و مردان نیز با جوانمردی نسبت به زنان مینگرند این سبب میشود که جرائم زنان افشاء نشود.
حال اگر توجه کنیم به روشنی در خواهیم یافت که دیدگاه دوّم پولاک که به کودک آزاری اشاره میکند ناشی از نوع بزهدیدگان است، اما دیدگاه سوّم پولاک که به جوانمردانگی مردان اشاره میکند ناشی از نوع دید متصدیان واکنش اجتماعی علیه بزهکاران است. با این حال استدلال پولاک قابل انتقاد است چرا که میان دیدگاه دوم و دیدگاه سوّم تعارض وجود دارد. چون پولاک از یک طرف در دیدگاه دوم میگوید که زنان به خاطر موقعیت جنسیّتی و اجتماعیشان به سمت بزهکاری (مثل کودک آزاری) سوق پیدا میکنند و از طرف دیگر در دیدگاه سوم میگوید که زنان به خاطر موقعیت جنسیّتی و اجتماعیشان کمتر در آمار جنایی حضور دارند.
رویکرد انتقادی در تحلیل بزهکاری زنان
تا اینجا دربارة رویکردهای کلاسیک از قبیل زیستشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی در قبال بزهکاری زنان توضیحاتی داده شد و حال به تئوری نقشهای اجتماعی افتراقی پرداخته میشود.
تئوری نقشهای اجتماعی افتراقی بیشتر توسط جرمشناسان زن مطرح شده است و در این تئوری از زیستشناسیگرایی (biologism)، روانشناسیگرایی(psychologism) و جامعهشناسیگرایی (sociologism) انتقاد شده است.
شایان ذکر است که پسوند (ism) همیشه برای نشان دادن جزمیّت و ایدئولوژی به کار میرود بنابراین زیست شناسیگرایی مبتنی بر جزمیت نگری در زیستشناسی است.
تئوری نقشهای اجتماعی افتراقی به زیاده روی ایسمها اشکال گرفته است و گفته است که پسوند (ism) تنها در جایی به کاربرده میشود که مرگ علم فرا رسیده باشد گرچه نظریهپردازان این تئوری هم خود بعداً دچار جزمیتنگری شدند.
مقاله «انحراف زنان: یک انتقاد و تحقیق»: the deviance of women: a critic and inquiry که توسط خانم فرانسیسهایدنشون در سال 1968 در مجله بریتانیایی جامعهشناسی به چاپ رسید در این تئوری یک مقاله منبع محسوب میشود؛ عنوان مقاله خود گویای نگرش انتقادآمیزی مؤلف نسبت به مطالعات قبلی است. کتاب دیگر مؤلف تحت عنوان women and crime به چاپ رسیده است.
هایدنشون معتقد است که بایستی انحراف زن را از یک سو در ارتباط با نقشهای زنانه و از سوی دیگر در روابط زنان با ساختار جامعه (دولت، و .....) تفسیر کنیم.
نقشهای زنانه معمولاً در بستر جامعه در یک دید کلی شامل «دختر بودن». «همسر بودن» و «مادر بودن» میشود. هایدنشون بر این عقیده است که بایستی بدون پیش داوریهای مردانه به نقشهای زنانه توجه و از آن در جهت تحلیل بزهکاری زنان استفاده کنیم.
بعد از کتاب هایدنشون در سالهای 70 میلادی مطالعات در سه جهت دنبال شد:
1- مطالعه بزهکاری زنان از طریق بررسی فرایند جامعهپذیری (the process of socialization) یعنی فرض بر این است که زنان دارای ساز و کارهای جامعهپذیری متفاوتی نسبت به مردان هستند و این همان مفهوم اجتماعی شدن افتراقی است.
مثلاً در ایران شاید مردان زودتر از زنان وارد فرایند جامعهپذیری میشوند و دختران تا زمانهای مدیدی از حمایت بستگان خود بهرهمندی میشوند. به طور کلی در جوامع سنتی این جامعهپذیری افتراقی محسوستر است.
2- مطالعه بزهکاری زنان در قالب فرصتها و مناسبتهای ساختاری نامشروع
3- مطالعه بزهکاری زنان از طریق بررسی واکنشهای افتراقی اجتماعی که علیه زنان اتخاذ میشود.
یکی از انواع خشونت ها در جامعه انسانی خشونت در عرصه خانواده است.
در خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، همخونی یا پذیرش
(به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند (ساروخانی – باقر مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده ص 136-135)
«خشونت خانوادگی مبحث جدیدی است که جامعه شناسان و سایر محققان علوم اجتماعی به آن پرداخته اند تا سی سال پیش خشونت در خانواده امری استثنایی تلقی میشد اما بررسی هایی که در سه دهه اخیر انجام شد به این نتیجه ختم شد که خشونت رواج چندانی در میان خانواده ها دارد.نتایج این تحقیقات مشخص کرد که خشونت در خانواده هم در طبقات پایین ، متوسط ، بالا وهم در میان افراد با سواد و کم سواد هم در میان خانواده های دچار بحران و خانواده هایی که به ظاهر شرایط مطلوبی دارند دیده میشود»
(خشونت خانوادگی-بازتاب ساختار جامعه – دکتر شهلا اعزازی – فرهنگ واندیشه – مجله زنان ش 50)
یکی از جامع ترین تعاریف در مورد خشونت خانوادگی را سوزان شکتروگنلی ارائه داده اند.
خشونت خانوادگی عبارت است از رفتارهای تهاجمی و سرکوبگرانه از جمله حملات فیزیکی ، جنسی ، روانی ونیز اعمال فشار اقتصادی توسط افراد بالغ وجوان نسبت به شخصی که بات او ارتباط نزدیک وتنگاتنگی دارد (فنی ، زهره ، علل خشونت نسبت به زنان ص 31-30)
در جامعه آنچه در بحث خشونت بیشتر مد نظر قرار میگیرد خشونت تهاجمی است .در حالی که خشونت های جنسی وروانی و به مراتب آزار دهنده و شیوع آن بیشتر است به دلیل اینکه بخش عمده ای از خشونت های جنسی به دلیل قالب بودن این مسائل مکتوم می ماند.
خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که مرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفاً جنبه فیزیکی (بدنی) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی ، تحقیر ، منزوی کردن مرد ، داد و فریاد)، جنسی (آزار ومزاحمت جنسی وتجاوز) و اقتصادی (شکستن وسائل خانواده و ...) هم به خود بگیرد» (مهرداد داریوش پور – چرا مردان به اعمال خشونت علیه زنان ترغیب میشوند مجله زنان – شماره 50).اما خانم دکتر اعزازی از نوع دیگری خشونت به نام خشونت اجتماعی نام می برد که عبارتست از هرگونه ایجاد محدودیت در برقراری روابط اجتماعی ، افراد دیگر.
فایل ورد 30 ص