اقدام پژوهی چگونه توانستم با تقویت سرشت خداجوی دانش آموزان آنها را در مقابل شبیخون فرهنگی دشمن مقاوم سازم؟

اقدام پژوهی چگونه توانستم  با تقویت سرشت خداجوی دانش آموزان آنها را در مقابل شبیخون فرهنگی دشمن مقاوم سازم؟

دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم  با تقویت سرشت خداجوی دانش آموزان آنها را در مقابل شبیخون فرهنگی دشمن مقاوم سازم؟ بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 27

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد

چکیده 

امروز ملت ما در مقابل خود یک جبهه‌ی گسترده‌ای را ملاحظه میکند که با همه‌ی توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعی‌اش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همه‌ی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصره‌ی اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسه‌های درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینه‌های سپرکرده‌ی مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشته‌اند. بحث مسئولین و دولت و بحث اینها نیست. یک وقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقه‌ی یک نظامند؛ آن نظام برای استکبار خطری ندارد. یک وقت یک نظام متکی به ایمانهای مردم است، متکی به دلهای مردم، به پشتیبانیِ عمیق مردم است، این نظام را نمیشود تکان داد. این را استکبار فهمیده است.  از آنجا که در هر جامعه‌ ای بسته به بینش‌ ها و نگرش‌ های آن جامعه، نوع خاصی از تربیت مورد نظر است، در جامعه‌ دینی، تربیت دینی مورد اهتمام جدی متولیان امر تربیت است. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و ۹۹% جمعیت آن مسلمان است، تربیت دینیِ نسل جدید یکی از بایسته ‌های وزارت معارف به عنوان نهاد رسمیِ متکفل امر تعلیم و تربیت در کشور، به شمار می‌ رود.   

   مقدمه

دشمنان فرهنگ و تمدن اسلامی کودکان و نوجوانان کشور را هدف گرفته‏اند و برای انحراف آنان سرمایه گذاری کرده‏اند تا اگر بتوانند با منحرف کردن این قشر توانای جامعه، به آسانی به دیگر اهداف برسند. این حساسیت و دغدغه در مورد ایران اسلامی و چندین برابر است؛ زیرا 1. نزدیک به بیست میلیون نفر از جمعیّت کشور، کودک و نوجوان هستند. 2. ایران کشوری است که با سیاست‏ها و تجاوزگری‏های استکبار جهانی و جهان‏خواران مخالف است. برای بر حذر داشتن نوجوانان از شبیخون فرهنگی دشمن و برای تربیت نوجوانانی برومند، توانا، نوآور، با فکر و اندیشه و با غیرت، باید آنان را هدایت کرد و بر این منظور باید با روحیه نوجوان و نیازهای عاطفی و روانی او آشنا شد و زبان ارتباطی مناسب با او را جست و جو کرد. برای آموزش دین به کودکان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای کودکان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در کودکان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت کودک سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است.1 پس تمایلات فطری کودک کمک کننده است و باید به تفاوتهای فردی کودکان نیز توجه داشت که برخی در یادگیری مطالب سریع تر بوده و برخی کندتر و سطح تفکر کودکان نیز مختلف است ، برخی در پاسخ به سئوالی به تفکر شهودی برمی گردند و برخی در سطح عملیات عینی قرار دارند بیان مسئله‏  تربیت اخلاقی ، تربیت دینی از جایگاه رفیعی برخورداراست .تحقیقات انجام شده نشان می دهد که تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سامت روان و سازگاری اجتماعی دارد.همچنین پژوهش ها مؤید این مطلب است که مذهب می تواند خویشتن داری را که عنصر اساسی در تربیت است افزایش دهد و در این میان خانواده می تواند به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شود. هدف از تربیت دینی آن است که مربی چه در مقام معلم و چه در مقام والدین شور و شوق فطری کودک را نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر ان فضایل اخلاقی را به ملکات اخلاقی مبدل سازد.    برای آموزش دین به کودکان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای کودکان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در کودکان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت کودک سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است تربیت عبارت است از «فراهم آوردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب.»  دین در لغت به معنای جزا، اطاعت، قهر، غلبه، عادت، انقیاد، خضوع و پیروی در اصطلاح عبارت است از: « مجموعه ی عقاید، اخلاق ، قوانین ومقرراتی که برای اداره ی امور جامعه انسانی و پرورش آنها به کار گرفته می شود. » با عنایت به تعریفی که از تربیت و دین به عمل آمده می توان گفت تربیت دینی فرایندی است دو سویه میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گیری از مجموعه ی عقاید ،قوانین و مقررات دینی تلاش می کند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته ، به سوی هدف های مطلوب رهنمون گردد. تربیت دینی، همچون سایر جنبه های تربیت مانند تربیت جسمانی ،ذهنی، اخلاقی و...فرایندی است دو سویه که باید آموخته و فرا گرفته شود ، با این تفاوت که این نوع تربیت از سایر انواع تربیت مهم تر است و باید با دقت و ظرافت خاص انجام شود اهمیت پژوهش هر مطلب علمی دارای اصولی است که بدون آن ورود در آن علم بی اثر یا کم اثر است، علم تربیت نیز اصولی دارد که موارد زیر از آن جمله اند :  1ـ اصل سهولت : طبق این اصل از سخت گیری و خشونت نسبت به کودک باید پرهیز نمود چرا که آسان گیری کودک را علاقه مند و سخت گیری او را به اصل دین بدبین می کند. 2ـ اصل تدریج : همان طور که خداوند نیز آیات و احکام را تدریجا نازل فرموده در آموزش به کودکان نیز اصل تدریج باید رعایت شود تا کودک متناسب با رشد و شکوفایی استعدادش مطالب را درک کند . 3ـ اصل مداومت و استمرار: آموزش در اسلام امری مستمر و مداوم است . اهمیت آموزش به کودک از سویی و طولانی بودن دوره ساختار ذهنی و روانی کودکی از سوی دیگر استمرار و مداومت در آموزش را می طلبد و باید به موازات رشد عقلی و تحول روانی کودک مفاهیم اعتقادی را به وی انتقال داد و از شتاب و فشار پرهیز نمود . 4ـ اصل آگاهی بخشی : هدف تعلیم باید رشد فکری و یادگیری دانش آموز باشد که براساس تفکر و فعالیت فکری ، سودمندتر از تکرار و مرور آن است . 5ـ اصل تفاوتهای فردی : در آموزش کودکان نمی توان به طور یکسان عمل کرد و باید متناسب با ویژگیهای شناختی عاطفی ، انگیزش و سوابق خانوادگی از روشهای گوناگون و موثر استفاده کرد ، برخی با شعر، بعضی با داستان و برخی با پرسش و پاسخ بهتر درک می کنند ، برخی زودتر و بعضی دیرتر . پس باید تفاوتهای فردی را در نظر داشت.

توصیف وضع موجود

اینجانب … .. آموزشگاه … شهرستان… می باشم. بنده در حدود … سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت هستم. بنده در رشته علوم تربیتی لیسانس دارم. و هم اکنون در آموزشگاه فوق الذکر با …نفر دانش آموز سر و کار دارم. در آموزشگاه من آنچنان که می بایست از یک مدرسه….. انتظار داشت، دانش آموزان علاقه ای به فراگرفتن فرایض دینی از خود نشان نمی دادند و با اینکه نسبت به دانش آموزان دیگر مدارس از وضعیت اخلاقی خوبی برخوردار بودند ، باز هم بازیگوشی می کردند و در هنگام ارئه مطالب آموزشی تربیتی در زمینه احکام و... تمر کز افکار نداشتند.از آنجا که اطلاع پیدا کرده بودم که تعداد اندکی از آنها در خانه از ماهواره و شبکه های اجتماعی مثل وایبر ، واتساپ و... استفاده می کنند ، تصمیم گرفتم قبل از اینکه زمینه برای انحراف این کودکان معصوم بیشتر محیا شود، آنها را بیشتر با احکام دین و تربیت دینی آشنا نمایم.



خرید و دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم  با تقویت سرشت خداجوی دانش آموزان آنها را در مقابل شبیخون فرهنگی دشمن مقاوم سازم؟


دانلود مقاله سرگذشت تاریخی ورزش فوتبال

دانلود مقاله سرگذشت تاریخی ورزش فوتبال

اسناد تاریخی به وضوح نشان می دهند بازی یا نوعی ورزش بدنسازی که عبارت بود از ضربه زدن به توپ با پا و فرستادن آن به درون توری کوچک، در قرن دوم و سوم قبل از میلاد در درون فرمانروایی خاندان «هال» در ارتش چین مرسوم نبوده است. همچنین اسنادی مستحکم تر نشان می دهد مرزبندی زمینی برای بازی ضرببه به توپ با پا،در شهر کیوتوی ژاپن اتفاق افتاده است. در یونان و روم قدیم نیز نوعی بازی شبیه به فوتبال کنونی وجود داشته است، البته هر تیم بیش از 27 بازیکن داشت. به هر حال ذکر دقیق این مطلب که فوتبال دقیقاً کی و کجا شروع شد امری ناممکن است. اما منطقی است که بپذیریم بازی با توپ که ما در ورزش های شکل یافته کنونی، بیش از 3000 سال قبل در جایی روی این کره خاکی وجود داشته است.

اما قدر مسلم آنست که انگلستان محل تولد فوتبال جدید و اتحادیه فوتبال است و جای هیچ شک و تردیدی در آن نیست. انگلستان همراه با اسکاتلند مشترکاً پایه گذاران فوتبال شکل یافته کنونی می باشند.

فوتبال که به زبان عامیانه مردم انگلیس ساکر (soccer)نامیده می شود و محبوب ترین و رایج ترین ورزش در بین مردم این جزیره از قرن هشتم میلادی به بعد بوده است. اما در شروع به بازی خشن و جنگ تن به تن بیشتر شبیه بود.

در سال 1869 اتحادیه فوتبال در قوانین خود شرطی را وارد کرد که بموجب آن تماس توپ با دست کاملاً ممنوع باشد و به این ترتیب شالوده فوتبال جدید ریخته شد. در این بازی توپ نه نقطه مشخصی که قبل از شروع بازی تعیین می شد حرکت داده می شد. صدها نفر در بازی ای شرکت می کردند که در طول قرن ادامه یافت.

اما از آنجا که مسابقات فوتبال به خشونت کشیده می شود، حکومت ها بسیار کوشیدند تا آن را ممنوع کنند. در انگلیس پادشاه ادوار سوم در سال 1231 میلادی قوانینی در این مورد را منع کرد و کوشید فوتبال را متوقف کند. در اسکاتلند پادشاه جیمز اول در سال 1424 میلادی در مجلس اعلام نمود که هیچ کس حق ندارد در فوتبال بازی کند. الیزابت اول ملکه انگلستان قانونی در مجلس به تصویب رساند که بر اساس آن برای بازیکن فوتبال مجازات زندان به مدت یک هفته در نظر گرفته می شد و فرد خاطی می بایست در کلیسا توبه می کرد. اما هیچ قانونی نتوانست این بازی را در انگلیس متوقف کند. چون فوتبال به بازی ای سردی تبدیل شده بود. در سال 1815 کالج اتون مشهورترین مدرسه انگلیس یک سری قوانین وضع کرد و پس از مدتی مدارس کالج ها و دانشگاه های  دیگر نیز از این قوانین پیروی کردند. بعدها این قوانین استاندارد شد و نسخه ای از آن اکنون به عنوان قوانین کمپیریچ شناخته می شود، در سال 1848 در بسیاری از کالج ها و دانشگاه های انگلیس پذیرفته شد. اما کم کم فوتبال به دو مکتب جدا از هم تقسیم شد. برخی کالج ها و مدارس ترجیح دادند از قوانین مدرسه راگبی پیروی کنند که در آن به زمین انداختن حریف، ضربه زدن به ساق پا، حمل توپ و خلاصه تمامی قوانینقدغن شده در قوانین کمبریج کاملاً مجاز بود. در 26 اکتبر 1863 یازده باشگاه و مدرسه لندن نمایندگان خود را به همایشی که در «تاورن فری مزون» تشکیل شده بود فرستادند تا یک سری قوانین اساسی و جداگانه برای مسابقات وضع شود. این همایش منجر به پیدایش فوتبال و فوتبال راگبی از هم جدا شد. فوتبال یا ساکر: در سال 1880 میلادی دانشجویان دانشگاه آکسفورد لغاتی را در زبان عامیانه متداول ساختند که بر اساس آن پسوند er به آخر کلماتی که آن ها مخفف و کوتاه می کردند اضافه می شد. به عنوان مثال برای فوتبال راگبی لغت محاوره ای و عامیانه «راگر» (rugger) وضع شد. روزی از یکی از دانشجویان این دانشگاه بنام جارلز ورفورد بروان پرسیده شد که آیا دوست دارد راگر بازی کند و او به شوخی پاسخ داد نه ساکر. او لغت (footballassociatlon) (اتحادیه فوتبال) را مخفف کرده و به آخر آن پسوندer  اضافه کرده بود و لغت ساکر را ساخته بود به این ترتیب بود که لغت عامیانه ساکر (soccer) برای فوتبال در انگلیس رایج گردید(ذکر منبع).

...

 

 

 

14 ص فایل WORD



خرید و دانلود دانلود مقاله سرگذشت تاریخی ورزش فوتبال


دانلود پروژه خانه (مفاهیم مادی , فرهنگی , تاریخی و ارزشی آن )

دانلود پروژه خانه (مفاهیم مادی , فرهنگی , تاریخی و ارزشی آن )

خانه شاید یکی از ابتدایی‌ترین و اصلی‌ترین گونه‌های معماری باشد. شاید بتوان پذیرفت معماری با «خانه» و سرپناه آغاز شده است. جستجو برای یافتن و سپس تلاش برای شکل دادن و ساختن سرپناه، از بسیاری از فرم‌های دیگر معماری قدیمی‌تر و حیاتی‌تر است. پیش از آن که معماری نیایش‌گاهی یا معماری آرام‌گاهی به وجود آید؛ یا پیش از آن که انسان‌ها مکان‌هایی را برای داد و ستد کالاهایشان طراحی کنند و فضاهای دیگری را به امور آموزشی اختصاص دهند و سپس به طراحی فضاهای شهری و عمومی بپردازند، «خانه» بوده است.

الگوی اصلی و بنیادین کلیه فضاها در طراحی، همان خانه است. موزه، خانه‌ی اشیا است، بیمارستان خانه‌ی بیماران، مسجد خانه‌ی خدا، مدرسه خانه‌ی بچه‌ها و شهر خانه‌ی مردم است. به همین ترتیب خانه‌های بی‌شماری وجود دارند. و اما خانه‌ی واقعی، خانه‌ای است که تک‌فضایی باشد. خانه‌های اولیه تک فضایی بوده‌اند. به همین دلیل برخی از معماران، ایاصوفیه را برجسته‌ترین اثر معماری جهان می‌دانند.

جای شگفتی فراوان است که بسیاری معتقدند شرایط جهان امروز و کوچک و متراکم شدن اقامت‌گاه و رواج آپارتمان‌نشینی موجب به خطر افتادن مفهوم خانه و حتی از بین رفتن آن شده است. در حالی که به هیچ وجه چنین نیست. چه بسا احساس هویت و آرامشی که یک آپارتمان‌نشین در آپارتمان خویش بدان دست می‌یابد، برای فردی که در خانه‌ای مجلل و با اتاق‌های تو در تو زندگی می‌کند، آرزویی دست‌نیافتنی باشد. در واقع تغییر ساختار فیزیکی اقامت‌گاه‌ها با توجه به شرایط زمانه، نمی‌تواند خللی بر مفهوم خانه وارد کند؛ چرا که سکونت و داشتن خانه، نیاز ذاتی، روانی و همیشگی بشر است. بی‌خانمانی ما انسان‌های معاصر، ریشه در همین ناتوانی ما در خانه کردن دارد. ما در خانه‌هایمان اتراق می‌کنیم، شب را سحر می‌کنیم، تا دوباره در جاده‌ی بی‌انتهای روزمان طی مسیر کنیم. ما مقیم خانه‌مان نیستیم. ما توان اقامت را از دست داده‌ایم. خانه‌های ما به واقع کاشانه‌هایی بی‌رمق‌اند. کالبدهایی مسطح و بی‌عمق.

اما هر خانه‌ای برای ما خانه نیست. به جرأت می‌گویم که کالبد معماری خانه، تنها بخش کوچکی از یک خانه است که امکان خانه شدن اثر معمار را فراهم می‌کند. بخش زیادی از خانه را خاطرات و آن چیزی که حال و هوای خانه می‌نامیم، برای ما می‌سازد ( لحظه‌ای به خانه مادربزرگ - پدربزرگ خود یا خانه‌ای که از آن دور هستید، فکر کنید. شاید با همه زشتی‌هایش، فقط برای شما زیبا باشد) به نظر من، معماری خانه را ساکنان آن انجام می‌دهند ( با توجه به این که همه ما معمار دنیا آمده‌ایم و بعد فراموش کردیم) و بخش عمده این معماری، معماری داخلی است.

ب) علت انتخاب موضوع :

 فضای مسکونی که انسان در آن سکونت می گزیند با دیوارها و کف وسقف و….. هویت خانه مسکونی را شکل می دهند این ساختار پناهگاهی است در مقابل باد و باران و …. علاوه بر تامین نیازهای اولیه انسان همچنین مفهوم تعلق خاطر را در ذهن افراد پر رنگ تر می کند و کانونی پدید می آورد که می تواند قلب یک فضایی مسکونی به حساب آید. هدف من طراحی خانه ای است که با روح و روان انسان رابطه برقرار کند و پایگاه معنوی افراد خانه بشمار آید.

 ج) هدف و ضرورت :

مرکزیت قرار دادن کانون خانواده به عنوان یک اصل و طراحی خانه ای که نیازهای روحی و روانی تک تک افراد خانواده را تامین کند . از خداوند منان خواستارم مرا در رسیدن به این هدف یاری رساند.0

 1-2 خانه :

 خانه کهن ترین ، مهم ترین و حیاتی ترین فضای زیست انسان بوده است وشاید بتوان بیان کرد که تنها فضایی است که از برخی جنبه ها برای انسان و جوامع انسانی بلکه برای سایر جانوران نیز نقشی حیاتی و ضروری داشته است وجود اشتراک لفظی و معنایی بین واژه های لانه ، خانه و کاشانه و آشیانه در زبان فارسی را نمی توان فکر نشده دانست انسان از دوران کهن می دانسته که برخی از جانوران مانند زنبور عسل و موریانه لانه هایی بسیار دقیق و پیچیده و طراحی شده می سازد و بسیاری از پرندگان با چه دقتی لانه و آشیانه خود را برفراز درختان می ساخته اند . به ویژه در گذشته که سکونت گاه ها و محیط های زیست انسانی در درون یا پیوسته به بسترهای طبیعی بوده و به همین دلیل احترام به آشیانه برخی جانوران چنان بوده که ویران کردن آن را جایز نمی دانستند.

اگر قبول کنیم که کار معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است. پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است « شکل» و « زندگی » به عبارت دیگر معماری درصد ساختن ظرف برای مظروف است ظرفی به نام بنا برای مظروفی به نام زندگی انسان است .

پیداست که توجه بیش از حد به هر یک از دو عامل شکل و زندگی و وانها دن دیگری و یا تلقی نادرست از آنها به معماری نامطلوب و ناموفق منجر می شود معماری نامطلوب معماری است که انسان ها در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن و انسجام و آرامش نمی کنند بررسی معماری اخیر و محصولات آن به ما می گوید که توجه بیش از حد به ظرف و غفلت از مظروف باعث ایجاد فضاهای فاقد روح منجر می شود گویا معماری امروز از این نکته غافل شده است که علت وجودی ظرف جای دادن مظروف به بهترین نحو است .

برای ساختن ظرف خوب باید مظروف آن را به درستی شناخت معماری خوب مستلزم شناخت خصوصیات مظروف آن یعنی معیارهای زندگی بهینه است پیدا است که مقصود از زندگی کل آن است نه برخی از وجوه آن پس شرط لازم برای معماری خوب برای رسیدن به مکان هایی زنده و جاودانه شناخت زندگی است . پس معمار در معنای عام آن یعنی هر که به ساختن عمارتی اقدام می کند نه تنها باید خصوصیات آن نوع از زندگی را که قرار است در آن مکان رخ دهد بشناسد بلکه باید به تصوری از زندگی بهتر رخ دهد بشناسد.

با توجه به مطالب بالا انسانی بودن معماری مقوله ای است کاملا اثبات شده .

بدین ترتیب رابطه جایگاه طبیعی انسان یعنی خانواده با  مکان اقامت او یعنی خانه را هسته مناسبی برای تاثیر فضا برانسان تشخیص دادم .

 2-1 سکونت

نیاز به مسکن دارای دو بعد کمی و کیفی است. در بعد کمی؛ نیاز به مسکن، شناخت پدیده‌ها و اموری را شامل می‌شود که مسئله فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن را مطرح می‌کند، در بررسی بعد کمی مسکن، در واقع درجه پاسخگویی به نیاز مسکن بدون در نظر گرفتن کیفیت آن موردنظر است. در بعد کیفی؛ مسائل و پدیده هایی مطرح می شود که به بی‌مسکنی، بد مسکنی و تنگ مسکنی معروف هستند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است.

احتیاج به مسکن و اتخاذ راهکارهای مناسب برای تولید متناسب با نیاز آن؛ یکی از مسائل و مشکلات عمده در شهرهای بزرگ است. نیاز به مسکن در تاریخ، همیشه دغدغه جوامع بوده و به فراخور امکانات و شرایط تاریخی، اقلیمی و تکنولوژیکی، روش‌های بدیع و متنوع تولید سرپناه، به خلق الگوهای مختلف سکونت منجر شده است. هرچند به نظر می‌رسد مسئله سکونت به موضوع تکراری و رنگ باخته محافل معماری بدل شده ولی از آنجا که مسکن یک نیاز اجتماعی و اولویتی است مقدم بر تمام کارهای دیگر که از جانب اجتماع به معماری تحمیل می‌شود؛ معماری مدرن با محور قرار دادن موضوع مسکن و سکونت، اهداف خود را سازماندهی کرده و زیربنای خود را شکل داده، به گونه‌ای که این مسئله همواره باعث تحسین معماری مدرن شده است.

در شرایطی که زندگی بشر هر روز بیشتر و بیشتر در مادی‌گرایی فرو می‌رود، «سکونت» نیز از مفهوم کیفی خود دور می‌شود. زمانی در هویت‌یابی و تعلقات مکانی ساکنین، مفهوم سکونت و انواع سکونت‌گاه‌ها، عامل قابل توجهی بود ولی کم‌کم اهمیت کیفی و غیر مادی خود را از دست داد. به قولی سکونت چیزی جز داشتن سقفی بالای سر و چند متر زمینی زیر پا نیست. این تعریف نشان‌دهنده دور شدن از کیفیت و مطلوبیت فضاهای سکونتی و توجه صرف بر بعد مادی سکونت است. برای دانستن تعریف مسکن ابتدا لازم است که معنی واژه سکونت را بدانیم.

اولین مفهومی که بعد از شنیدن کلمه سکونت در ذهن انسان نقش می‌گیرد، ساکن شدن و اتراق کردن در یک مکان است. «کریستین نوربرگ شولتز» روش‌های سکونت را به چهار شیوه تقسیم می‌کند:

1- سکونت به صورت طبیعی 2- سکونت مجتمع 3- سکونت عمومی 4- سکونت خصوصی.

سکونت طبیعی اولین بار در آبادی شکل گرفت. آبادی؛ محلی است که محیط طبیعی مفروضی را در برگیرد. در نتیجه؛ آبادی، صحنه رخداد سکونت طبیعی است.

 با توجه به تمایل انسان برای زندگی اجتماعی، سکونت‌گاه‌های جمعی شکل گرفتند. فضاهای شهری، صحنه ملاقات و دیدار است، جایی است که انسان‌ها در آن مصنوعات، اندیشه‌ها و احساسات خود را با یکدیگر مبادله می‌کنند. بدین صورت؛ سکونت مجتمع شکل گرفت. پس از شکل‌گیری سکونت‌گاه‌های مجتمع، چارچوب‌های توافق بین انسان‌ها به وجود آمدند.

توافق؛ بیان‌کننده ارزش‌ها و منافع مشترک است و امکان عضویت در گروه‌های اجتماعی را ایجاد می‌کند. از ملزومات توافقات اجتماعی، وجود فضاهای دیدار و مشترک بین اعضای اجتماع است. این فضاها، مکان‌های عمومی هستند که ارزش‌های مشترک در آنها نگهداری می‌شوند.

 سکونت عمومی، پس از توافق اجتماعی و ایجاد مکان‌های عمومی معنی پیدا می‌کند. جنبه دیگر سکونت، خلوت فرد است که یکی از ابزارهای شکل‌گیری و پرورش هویت فرد است. این شیوه سکونت را می‌توان با توجه به فعالیت‌هایی که باید از دخالت دیگران دور نگه داشته شوند، سکونت خصوصی نامید. به طور کلی؛ آبادی، فضاهای شهری، فضاها و نهادهای عمومی و خانه همراه یکدیگر، محیط کل یا محل سکونت (جایی که در آن سکونت به صورت طبیعی، مجتمع، عمومی و خصوصی شکل می‌گیرد) را به وجود می‌آورند. سکونت؛ بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض است.

 

شامل 140 صفحه فایل WORD قابل ویرایش



خرید و دانلود دانلود پروژه خانه (مفاهیم مادی , فرهنگی , تاریخی و ارزشی آن )


پروژه میراث فرهنگی در حقوق ایران و درحقوق بین المللی. doc

پروژه میراث فرهنگی در حقوق ایران و درحقوق بین المللی. doc

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 204 صفحه

 

مقدمه:

مبحث اول : میراث فرهنگی در قوانین بنیادی کشور:

1- میراث فرهنگی در قانون اساسی:

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه به اهمیت میراث فرهنگی، اصل هشتاد و سوم را به این موضوع اختصاص داده است که به لحاظ اهمیت قانون اساسی در سیستم حقوقی هر کشور، این قسمت از مطالب به بیان اصل مذکور مزین می‌گردد.

اصل هشتاد وسوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین مقرر می‌دارد:

«بناها و اموال دولتی که از نفایس ملی باشد، قابل انتقال به غیر نیست مگر با تصویب مجلس شورای اسلامی آن هم در صورتی که از نفایس منحصر بفرد نباشد.»

در تشریح این اصل چند نکته قابل توجه می‌باشد:

الف- در ابتدای ماده قید «بناها و اموال دولتی» ذکر گردیده، که بنظر می‌رسد قانونگذار توجه خویش را تنها به ابنیه و اموال دولتی معطوف داشته و اموال و ابنیه مالکین خصوصی بلاتکلیف مانده ،در حالی که برای حفظ و صیانت از مواریث فرهنگی این به تنهایی کافی نمی‌باشد.

در واقع مقنن می‌توانست با حذف عبارت «دولتی» متن اصل مذکور را به صورت « بناها و اموالی که از نفایس ملی باشد…» انشاء نماید. 

ب- با دقت در مفاد این اصل چنین مستفاد می‌گردد که تنها اموالی که از «نفایس ملی» باشد،مورد حمایت قانونی واقع خواهد شد و سایر آثار فرهنگی- تاریخی،مشمول مقررات اصل مذکور نخواهند بود.

ج – از عبارت مذکور چنین بر می‌آید که نفایس ملی منحصر به فرد دارای احکام و مقررات خاصی نسبت به سایر اموال فرهنگی- تاریخی می‌باشند وآنچه که مطابق سایر مقررات مربوط مسلم بنظر می رسد، این است که مرجع تشخیص و طبقه بندی اینگونه آثار به نفایس و سایر آثار، یا نفایس ملی و عادی،سازمان میراث فرهنگی کشور خواهد بود.

حال چنانچه به تشخیص مرجع مذکور این اموال دو ویژگی «نفیس» و «منحصربفرد» بودن را دارا بودند، نقل و انتقال آنها بموجب اصل مذکور مطلقاً ممنوع می باشد. در حالیکه اگر آثار مورد نظر جزء اموال نفیس عادی باشند و دولت قصد نقل وانتقال آنها را داشته باشد، این تصمیم باید مورد موافقت مجلس شورای اسلامی قرار گیرد. ضمن اینکه برابر نص ماده 26 قانون مدنی : «تملیک یا انتقال آن به اشخاص خصوصی نیز ممنوع می‌باشد»

د – نکتة دیگر این است که طبق قوانین مالی از جمله « قانون نحوة خرید اراضی و ابنیه و تأسیسات برای حفظ آثار تاریخی و باستانی مصوب آذر ماه 1347» و « قانون محاسبات عمومی مصوب 1/6/66 مجلس شورای اسلامی» نقل و انتقال اموال و امکانات دولتی منوط به کسب مجوز از مجلس شورای اسلامی نمی باشد اما با شمول اصل 83 بی شک هر گونه اقدام در این مورد خاص، نیازمند به موافقت مجلس شورای اسلامی خواهد بود.

در مجموع ، اگر چه حساسیت قانون اساسی نسبت به میراث فرهنگی کشور قابل تقدیر است و نمی توان گامهای مثبتی را که در این راستا برداشته شده، نادیده گرفت اما به نظرمی رسد که اختصاص یک اصل، آنهم بصورت ناقص، شایسته سرزمین باستانی و کهن ایران نمی باشد.

حال به جهت مطالعه تطبیقی، قانون اساسی چند کشورباستانی مورد بررسی قرار گرفته که در ذیل به آن پرداخته می‌شود.

 

فهرست مطالب:

مقدمه   الف) طرح موضوع

ب) اهداف و فرضیات

ج) روش تحقیق

بخش اول: مفاهیم، مبانی و تاریخچه حقوق میراث فرهنگی

فصل اول: مفاهیم و مبانی    

مبحث اول: مفاهیم  

1ـ مفهوم فیلولوژیک (زبان شناسانه)      

2ـ میراث فرهنگی به مفهوم عام         

3ـ میراث فرهنگی به مفهوم خاص (میراث فرهنگی معنوی)

4ـ تعریف میراث فرهنگی در قوانین ایران         

5ـ تعریف میراث فرهنگی در کنوانسیون‌های بین‌المللی       

مبحث دوم: مبانی   

1ـ مبانی ارزشی    

2ـ مبانی قانونی     

3ـ مبانی حفظ، پژوهش و معرفی میراث فرهنگی

فصل دوم: تاریخچه

مبحث اول: تاریخچه حمایت از میراث فرهنگی در حقوق بین‌المللی     

1ـ پیشینه قراردادی

2ـ پیشینه سازمانی

مبحث دوم: تاریخچه حمایت از میراث فرهنگی در حقوق ایران         

1ـ حمایت از میراث فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی            

2ـ حمایت از میراث فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی           

بخش دوم: حمایت از میراث فرهنگی در حقوق ایران

فصل اول: میراث فرهنگی در قوانین و مقررات ایران        

مبحث اول: میراث فرهنگی در قوانین بنیادی       

1ـ میراث فرهنگی در قانون اساسی      

2ـ میراث فرهنگی در قانون برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی         

3ـ میراث فرهنگی در قوانین شهری     

4ـ میراث فرهنگی در قوانین و مقررات مالی      

مبحث دوم: ضوابط حفاظتی ناظر بر میراث فرهنگی         

1ـ حفاری            

2ـ ورود و صدور  

3ـ خرید و فروش   

فصل دوم: حمایت دولت از میراث فرهنگی        

مبحث اول: سازمان‌های حامی            

1ـ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری            

2ـ  پژوهشگاه میراث فرهنگی            

3ـ مرکز آموزش عالی         

4ـ انجمن‌های میراث فرهنگی

مبحث دوم: ثبت میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی         

1ـ ثبت آثار غیر منقول        

2ـ ثبت آثار منقول  

مبحث سوم: پیوستن به معاهدات و سازمان‌های بین‌المللی     

1ـ الحاق به معاهدات بین المللی          

2ـ عضویت در سازمان‌های بین‌الملی    

بخش سوم: حمایت از میراث فرهنگی در حقوق بین‌المللی

فصل اول: معاهدات بین‌المللی

مبحث اول: کنوانسیون حمایت از اموال فرهنگی در زمان مخاصمات مسلحانه (1954 یونسکو)        

1ـ موضوع و دامنة شمول    

2ـ روش‌های حمایت از اموال فرهنگی  

3ـ قلمرو اجرایی کنوانسیون  

4ـ تشکیل کمیته مشورتی ملی

مبحث دوم: کنوانسیون اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از ورود و صدور و انتقال مالکیت غیر قانونی اموال فرهنگی (1970)      

1ـ موضوع و دامنة شمول    

2ـ مقررات شکلی و اجرایی   

3- تعهدات دول عضو کنوانسیون        

مبحث سوم: کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان (1972)        

1ـ موضوع و دامنة شمول    

2ـ ابعاد حمایت از میراث فرهنگی

3ـ مقررات شکلی و اجرایی

فصل دوم: سازمان‌های بین‌المللی         

مبحث اول: شورای بین‌المللی موزه‌ها ( ایکوم)     

1ـ تعریف و اهداف

2ـ عضویت در ایکوم          

3ـ ارکان ایکوم      

مبحث دوم: مرکز بین‌المللی مطالعه، مرمت و حفاظت از اموال فرهنگی (ایکروم)

1ـ تعریف و اهداف

2ـ عضویت در ایکروم        

3ـ ارکان ایکروم    

مبحث سوم: شورای بین‌المللی ابنیه و محوطه‌های فرهنگی (ایکوموس)

1ـ تعریف و اهداف

2ـ عضویت در ایکوموس     

3ـ ارکان ایکوموس

نتیجه‌گیری          

کتابنامه  



خرید و دانلود پروژه میراث فرهنگی در حقوق ایران و درحقوق بین المللی. doc


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

تهاجم فرهنگی  جنگ نرم

تهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت می‌گیرد. برخلاف مبادله فرهنگی که در آن نظام‌ها توسعه یافته و تغییرات را برمی‌تابند؛ در تهاجم فرهنگی، ارزش‌های اصلی هر نظام مورد تردید قرار می‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی از بین می‌روند.فرهنگ‌های مهاجم معمولاً برای تضعیف و آسیب‌پذیر کردن فرهنگ دیگر، از روش‌های جوسازی بهره می‌برند. در ایران غرب‌زدگی را عموماً نمونه‌ای از آسیب‌پذیری در برابر تهاجم فرهنگی تلقی کرده‌اند.

منظور از هجوم فرهنگى آن است که جامعه اى تلاش کند که فرهنگ خودش را بر جامعه دیگرى که طبعاً داراى فرهنگى خاص مى باشد تحمیل کند یادست کم، نوعى دگرگونى در فرهنگ آن جامعه بوجود آورد. این کار هجوم فرهنگى تلقّى مى شود.اکنون سؤالى که مطرح مى شود این است که آیا هجوم فرهنگى همیشه نامطلوب و مذموم است یا ممکن است گاهى اوقات پسندیده و ممدوح باشد؟

این مطلب به جنبه ارزشى بحث مربوط مى شود که باید آن را به تفصیل مورد بررسى قرارداد،اما اجمالاً مى توان گفت که هجوم فرهنگى همیشه مذموم و نکوهیده نیست. اگر جامعه اى داراى فرهنگ منحط، ارزشهاى کاذب، باورهاى غلط و شناختهاى نادرست باشد، جامعه دیگرى به انگیزه الهى و به قصد اصلاح سعى کند که باورهاى غلط را از آن بزداید و ارزشهاى غلط را به ارزشهاى صحیح تبدیل نماید این کار ناپسند و نکوهیده نیست، ولى معمولاً از هجوم فرهنگى تأثیر نابجا و ناحق اراده مى شود که کسانى نسبت به جامعه دیگر انجام مى دهند و مى خواهند دگرگونى هاى نامطلوبى در آن جامعه بوجود آورند که دست کم، از دید کسانى که از آن به هجوم تعبیر مى کنند، این دگرگونیهاى نامطلوب است. پس بطور کلّى منظور از هجوم فرهنگى تلاش افراد یا جوامعى است که به قصد عوض کردن یا دگرگون ساختن فرهنگ جامعه دیگرى انجام مى شود این دگرگونى ممکن است در سه بخش اساسى ظهور کند:

الف ـ در بخش شناختها و باورها، بینش افراد را نسبت به خدا، جهان و انسان تغییر دهند.

ب ـ در بخش ارزشها و گرایشها، غیر از شناختهایى که انسانهانسبت به هر چیر دارند لازم است در زندگى آنها ارزشهایى نیز مطرح باشد، زیرا زندگى بدون اعتقاد به یک سلسله ارزشها شکل انسانى پیدا نمى کند. وقتى زندگى انسان، انسانى و ممتاز از زندگى سایر حیوانات خواهد بود که خوب و بد درآن مطرح باشد. کسانى که کارهایى، به عنوان اینکه خوب است، انجام مى دهند و کارهایى را به عنوان اینکه بد است ترک مى کنند به ارزشهاى انسانى پاى بند هستند. اما جوامع، از نظر شناخت خوب و بد و ارزش و ضد ارزش، با هم اختلاف نظر دارند. حال، اگر جامعه اى یک سلسله ارزشها را پسندید و به آنها دل بست اگر دیگران بخواهند که آن ارزشها را تغییر دهند این کار در بعد ارزشى هجوم فرهنگى است. آنچه شکل رفتارانسان را تعیین مى کند باورها و ارزشهایى است که بدانها اعتقاد دارد.

ج ـ در رفتارها و کردارها، وقتى باورها و ارزشها به نوبه خود تغییر کنند خود به خود رفتار انسانها هم تغییر خواهد کرد. از اینرو، کسانى که مى خواهند به فرهنگ جامعه اى هجوم ببرند سعى مى کنند در الگوهاى رفتارى افراد آن جامعه تغییراتى بوجود آورند. براى این کار هم شیوه هاى گوناگونى وجود دارد، که باید مورد شناسایى و ارزیابى قرار گیرد.

بطور خلاصه، منظور از هجوم فرهنگى در جامعه ما (که امروز در معرض هجوم فرهنگى دشمنان واقع شده و هر کدام به انگیزه اى مى خواهند فرهنگ ما را عوض کنند) این است که شناخت هاى مردم جامعه ما را نسبت به جهان و انسان و ارزشهایى که به آنها دل بسته ایم و شیوه رفتار فردى و اجتماعى مان را، به گونه اى که به نفع خودشان باشد تغییر دهند.

انگیزه دشمن از تهاجم فرهنگى

گاهى هجوم فرهنگى به انگیزه الهى انجام مى گیرد که البته این کار انبیا و پیروان آنها است. انگیزه آنان از قیام، در هر جامعه اى این است که با نیّتى الهى فرهنگ آن جامعه را تغییر دهند، زیرا، وظیفه اى در این زمینه از سوى خدا بر دوش آنها گذاشته شده است تا خطاها و انحرافات جوامع را اصلاح کنند. چنین کارى خواه ناخواه موجب تصّرف در فرهنگ مى شود. اما این کار ممدوح است. ماهم از این گونه هجوم فرهنگى استقبال

مى کنیم. اگر واقعاً جامعه ما از نظر شناختها، باورها، ارزشها و رفتارها مبتلا به مفاسد و انحرافاتى باشد و کسانى در صدد اصلاح انحرافات آن برآیند ماباید از آنها ممنون باشیم. این کار هیچ عیبى ندارد، ولى منظور ما از هجوم فرهنگى، بنابر اصطلاح معروف، عکس این مطلب است، یعنى ایجاد تغییر نامطلوب به وسیله گروهى در جامعه تا ارزشها رابه ضد ارزشها تبدیل کنند، باورهاى صحیح رااز مردم بگیرند، تردید، وسوسه، بى باورى، وارفتگى و وانهادگى در مردم ایجاد کنند، حالت پوچگرایى یا باورهاى کاذب و ارزشهاى غلط به جامعه تزریق کنند، منظور از هجوم فرهنگى همین است.

اما اینکه انگیزه کسانى که چنین کارهایى انجام مى دهند چیست بحثى است که تا حدود زیادى جنبه روان شناسى اجتماعى دارد. اگر بخواهیم حق مطلب ادا شود باید بحثهاى مربوطه ذکر شود تا بتوانیم نتیجه اى روشن بگیریم در این بخش فقط، بحث کوتاهى در باره این موضوع ذکر مى کنیم:

انسانها از اعمال خود در زندگى انگیزه هاى گوناگونى دارند. طبیعى ترین انگیزه آنان انگیزه هاى حیوانى براى رفع نیازهاى مادى و فیزیولوژیکى است. مانند غذاخوردن و ارضاء هوسهاى جنسى و شهوانى این نیازهاى طبیعى در بعد حیوانى انسانها ظهور پیدا مى کند و آنان تلاش مى کنند که این غرایز و خواستهاى حیوانى را هرچه بهتر و بیشتر ارضانمایند. به عبارت دیگر، مقصد چنین انسانهاى حیوان صفت، مسائل مادى و اقتصادى و به تبع آن مسائل جنسى است و چیزهاى دیگرى جنبه وسیله اى دارد. تمام فعالیتهاى دیگرى که در ابعاد گوناگون اجتماعى انجام مى گیرد، اعمّ از زمینه هاى علمى، صنعتى و هنرى همه در جهت خدمت به این غرایز حیوانى و ارضاى آنها انجام مى شود، حتى تلاش هایى که علما و دانشمندان در آزمایشگاهها و مراکز علمى انجام مى دهند بحثها و تحقیقاتى که در زمینه هاى گوناگون صورت مى گیرد، براى چنین مردمى که دراین سطح از فرهنگ هستند، به قصد پر کردن شکم و لذتهاى مادى و جنسى انجام مى شود.

این مسأله متأسفانه در بیشتر جوامع غربى امروز مشاهده مى شود. البته همه مردم کشورهاى غربى این گونه نیستند ولى غالب مردمى که آنجا زندگى مى کنند و دست اندرکار مسائل اجتماعى هستند، اهداف مادى و اقتصادى دارند و سایر مسائل براى آنها جنبه فرعى، مقدّمى و وسیله اى دارد؛ مثلاً، سیاست وسیله اى است براى اقتصاد؛ مى خواهند باتسلّط سیاسى منابع اقتصادى کشورى را به دست آورند. و براى خود بازار فروش مهیّا کنند. تسلّط فرهنگى هم به نوبه خود مقدّمه اى است براى تسلّط اقتصادى. چون نمى توانند اجناس خود رابه مردمى که فرهنگشان باخواست آنها وفق ندارد و مصرفى نیستند بفروشند براى اینکه هر روز بتوانند بیش از بیش اجناس خود را به آن کشورها صادر کنند باید فرهنگ مردم آنها را مطابق خواست خود عوض کنند. اگر فرهنگى مبتنى بر عقاید مذهبى، زهد و پارسایى باشد بازارى براى آنها به وجود نمى آورد که بتوانند هر روز ابزار و اسباب آرایش جدید، وسایل تزیینى و امثال آن به آنها عرضه کنند، آنها هم خریدار باشند، بلکه بر اساس اعتقادات مذهبى و اخلاق ساده زیستى از اسراف و تبذیر پرهیز مى کنند و چندین سال از هر وسیله اى استفاده مى کنند. این گونه عقاید و احساسات به سود آنهانیست. زیرا آنها مى خواهند هر چه بیشتر تولیدات خود را به فروش برسانند و بازار خوبى براى کالاهایشان پیدا کنند.براى این منظور هم باید فرهنگ آن مردم را به فرهنگ مصرفى تبدیل کنند. همه به خاطر داریم که در دوران رژیم گذشته در کشور ما فرهنگ مصرفى ترویج مى شد. به این دلیل، بسیارى از وسایلِ قابل استفاده به دور ریخته مى شد. درصورتى که، در کشورهاى سرمایه دارى که، خود این فرهنگ را ترویج مى کردند و ما را وادار مى ساختند که مصرف بیش از حد داشته باشیم صرفه جویى مى کردند. آنها حتى شیشه هاى دارو و آب میوه و نوشابه را در ظرفهاى مخصوص مى ریزند و شهردارى براى استفاده مجدد آنها را جمع آورى مى کند. یا مثلا، از پوست میوه هاى مصرفى خود، مانند پرتقال و سیب زمینى، استفاده مى کنند. آنها که فرهنگ مصرفى را به ما تحمیل مى کنند خودشان آن گونه رفتار مى کنند ولى ما چنین نیستیم. دلیل اینکه آنها این فرهنگ را بر ما تحمیل کرده اند تأمین منافع اقتصادى خودشان است. پس انگیزه اصلى دشمنان از هجوم فرهنگى اقتصاد و جلب منافع مادى است. اکنون هم این مقصود از سوى آنان دنبال مى شود ولى کلیّت ندارد. مردمى که فرهنگ براى آنها اصالت دارد هیچگاه فقط مسائل اقتصادى و رفاهى برایشان مطرح نیست، بلکه اینگونه مسائل براى آنها جنبه وسیله اى خواهد داشت.مابراى تأمین نیازهاى طبیعى خود مانند غذا و لباس به دنبال کار مى رویم؛ عده اى به کشاورزى مشغول مى شوند، عده اى به کارهاى صنعتى و بازرگانى و برخى هم به کارهاى خدماتى مى پردازند تا نیازهاى زندگى خود را تأمین کنیم. اما گروهى وقتى دست اندرکار این کارها مى شوند پول برایشان اصالت پیدا مى کند و اصلا پول داشتن مطلوب آنها مى شود. ابتدا پول وسیله اى بود براى تهیه غذا و لباس، اما وقتى در گیر کارهاى اقتصادى شدند پول مقصد اصلى مى شود. لذا، به دنبال جمع کردن و هر چه بیشتر اندوختن آن مى روند. افرادى هستند که اگر در تمام روز، از بهترین غذاها و در تمام سال، از بهترین لباسها استفاده نمایند و در مجلّلترین کاخها زندگى کنند ثروت آنها براى خود و فرزندانشان تا هفت نسل کافى است ولى قناعت نمى کنند و پیوسته به فکر افزودن بر سرمایه هاى خود هستند. گویى جنون پول اندوزى دارند، بخصوص کسانى که به رباخوارى عادت کرده اند. قرآن کریم در این باره مى فرماید: «الّذینَ یَأکُلُونَ الِرّبوا لایَقُومُونَ اِلاّ کَما یَقُومُ الّذى یَتَخَبُّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ اْلمسِّ: (سوره بقره:275) حالت روانى عجیبى شبیه جنون پیدا مى کنند. (جنون پول اندوختن) اینکه این همه مال چه فایده اى براى او دارد و این همه پول را مى خواهد چه کند براى او مطرح نیست. براى او تنها داشتن مال اهمیّت دارد.این مطلب به عنوان نمونه ذکر شد تا بدانیم که بسیارى از چیزها اصالتاً جنبه وسیله اى دارد ولى براى گروهى هدف محسوب مى شود، پول وسیله اى است براى تأمین نیازها، اما براى پول پرستان و سرمایه اندوزان هدف مى شود، تا آنجا که مى پذیرد از غذا و لباس و سایر امکانات زندگى کمتر استفاده کند تا پولش کم نشود. بسیارى از مسائل اجتماعى این گونه است که براى بعضى جوامع هدف است و براى بعضى جوامع دیگر جنبه وسیله اى دارد. فرهنگ هم چنین است؛ براى عده اى اصالت دارد و هدف است و براى عده اى وسیله است. هجوم فرهنگى هم براى برخى اصالت دارد و براى برخى وسیله است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی