تحقیق در مورد خانواده دینی

تحقیق در مورد خانواده دینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6

 

1 - در دین اسلام آمده که زن و مرد مکمل یکدیگرند، پس چرا مدیریت خانواده با مرد است؟ آیا زن کفایت مدیریت ندارد؟

خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است که همانند اجتماع بزرگ نیاز به رهبر و سرپرست دارد. قرآن مجید تصریح کرده که مدیریت خانواده بر عهده مرد است: "الرّجال قوّامون علی النّساء؛ مردان سرپرست و عهده دار امور زنان هستند".(1) البته منظور از سرپرستی و مدیریت، استبداد و زورگویی نیست، بلکه منظور، اداره امور و هدایت زندگی و تأمین معیشت است. این موقعیت به خاطر خصوصیات جسمی و روحی مردان است مانند: داشتن بنیة بدنی و نیروی جسمی و غلبه قوه تفکّر مدیریتی بر نیروی عاطفه.
توضیح: مسلّماً زن و مرد تفاوت هایی از نظر آفرینش دارند که خداوند حکیم تفاوت ها را به خاطر این که زن و مرد بتوانند مکمّل یکدیگر باشند، در وجود آنان قرار داده است. وجود تفاوت ها علّت کاستی یکی و کمال دیگری نیست، بلکه هر دو در حدّ خود، موجودی کامل هستند. کامل بودن زن به همین وضع است و کامل بودن مرد نیز به همین گونه است. هر یک از آن دو باید کمال خویش را در خود جستجو کنند، نه در جنس مخالف. زن با آن روحیات و جسمیات و احساسات و جمال و لطافت باید باشد و مرد هم با ویژگی های خود باید باشد. خداوند یکی را کامل و دیگری را ناقص خلق نکرده است. هر دو کامل و مکمّل یکدیگرند.
تعبیر قرآن در این باره بسیار زیبا است: "هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ".(2) روانشناسان پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیده اند که مردان در مدیریت کردن موفق تر از زنان هستند. از طرفی اگر بنا باشد خرج و مخارج زندگی بر عهدة مرد باشد، خواه ناخواه و به طور طبیعی مدیریت و ادارة زندگی خانوادگی بر عهدة وی می افتد. قرآن پس از مسئولیت سرپرستی مردان می فرماید: "مردان نگهدارندة زنان هستند، به خاطر توانایی هایی که دارند و به خاطر این که از اموالشان خرج آنان می کنند".(3) بنابراین مدیریت بر ادارة خانه به طور طبیعی بر عهدة مرد (که مسئولیت مالی زن و فرزندان را به عهده دارد) نهاده شده است. البته گاهی ممکن است برخی از زنان بر شوهران خود از برتری ها و امتیازاتی برخوردار باشند اما قوانین به تک تک افراد نظر ندارد، بلکه نوع انسان ها را در نظر می گیرد. البته مدیریت از دیدگاه اسلام به معنای ریاست کردن و آقایی کردن و تفاخر کردن و زورگویی نیست، بلکه وظیفة سنگین الهی است که بر دوش مردان سنگینی می کند و باید روز قیامت پاسخگوی آن باشند.(4)
پی نوشت ها:
1. نساء (4) آیة 34.
2. بقره (2) آیة 187.
3. نساء (4) آیة 34.
4. تفسیر نمونه، ج 3، ص 370

2 - وظیفة اصلی زن در خانواده و جامعه چیست؟

خواهر گرامی! زندگی هر دسته از موجودات مفهوم ویژه ای دارد که با توجه به فلسفه آفرینش آن ها تفسیر می گردد. خداوند از آفرینش گیاهان هدف هایی داشته، متمایز از هدف هایی که برای آفرینش حیوانات رقم زده است. بنابراین مفهوم زنده و با نشاط بودن گیاهان غیر از معنی زنده و با نشاط بودن حیوانات است.
انسان نیز موجود زنده ای است که شاکلة آفرینش او از لحاظ ظاهر و باطن و جسم و روح با سایر موجودات متفاوت و کامل تر از آن ها است. او می تواند دامنة شناخت و معرفت خویش را تا اعماق هستی رسوخ دهد و از ملک تا ملکوت را به تسخیر خویش در آورد و همة هستی را در اختیار خویش بگیرد و از تمامیت آن ابزار و نردبانی بسازد تا به هدف نهایی آفرینش و حیات طیبه نایل گردد و زندگی حقیقی را در جوار قرب الهی و وصول به کمال مطلق جستجو نماید،‌ و این است تفسیر زندگی و حیات انسانی. در چنین صورتی انسان وظیفة خویش را انجام داده، توانسته است به مقام انسانیت نایل گردد.
پس وظایف زن یا مرد در خانواده یا جامعه را باید در راستای فلسفة آفرینش و چیستی زندگی اش جستجو کرد. به دیگر بیان: پرسشِ "تکلیف ما، در خانه و جامعه چیست" را می توان بدین گونه بیان کرد: برای رسیدن به "زندگی انسانی" و داشتن نشاط و شادمانی، و نیل به جوار قرب ربّانی، چه وظیفه ای در محیط خانواده و اجتماع داریم و چگونه می توان به آن دست یافت؟
نقش زن در زندگی
زن به دلیل نقش خاصی که در دستگاه خلقت بر عهده دارد، به سرمایه های درونی بس گرانبهایی مجهّز است که جامعة بشری در رشد خود نیازمند این ارزش ها است. یکی از این سرمایه های درونی عاطفه است که در طول تاریخ و در تمامی اجتماعات نمودهای بسیار شکوهمندی داشته است.[1] این میل درونی اگر چه همة انسان ها کم و بیش وجو دارد اما بهرة زن از این عطیه الهی بیشتر است. این میل مقدس از یک سو زنان را برای همه نوع فداکاری، جهت زندگی و همسرش آماده می کند و همچون شمع فروزانی محفل خانواده را روشن می سازد؛ از سویی دیگر، زحمات طاقت فرسای پرورش نسلی را بر عهده دارد. به بیان دیگر: جامعة‌ سالم نیازمند داشتن خانواده های سالم است و سعادت و سلامت هر جامعه در خانواده ها پی ریزی می شود و شمع فروزان محفل خانواده زن است. آنان هستند که با آکنده ساختن کانون خانواده از انس و صفا و الفت می توانند فضای فکری، فرهنگی، دینی و گفتگو های سیاسی و اجتماعی را نورانی کنند و عملاً درس مهر و صفا و از خود گذشتگی را از طریق فرزندان و همسران خویش به آیندگان بیاموزند.
چنانکه در تنظیم صحیح اقتصاد خانواده می تواند تأثیر به سزایی داشته باشد و با تدبیر و برنامه ریزی عاقلانه مرد را در تأمین هزینه و مخارج زندگی یاری رساند و به این وسیله الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشد.
نقش زن در جامعه
اگر زن از ایفای نقش اجتماعی محروم شود، از رشد اجتماعی او کاسته می شود و جامعه ای که زنان آن از رشد فکری واجتماعی محروم باشند. مسلّماً جامعة رشد یافته ای نخواهد بود، زیرا جامعه از آحاد انسان هایی تشکیل می شود که با تربیت ها و فرهنگ های متفاوتی از خانواده ها شکل می گیرند و وارد اجتماع می گردند.
اینان در تعامل با هم، آداب و سنت ها و نظام ها و قانون های خاصی را به وجود می آورند. که دراثر پیوند با یکدیگر، ماهیت اجتماعی پیدا می کنند.
بنابراین سعادت و سلامت هر جامعه در خانواده ها پی ریزی می شود و انتقال ارزش های دینی، ملّی و فرهنگی و اجتماعی در درجة اوّل به عهدة خانواده ها به خصوص مادر است. پس می توان نتیجه گرفت که جامعة سالم نیازمند مادران سالم است و جامعة فرهنگی، دینی و ارزشی، جامعه ای است که مادران آن از بینش و تفکر سالم فرهنگی، دینی و ارزشی برخوردار باشند.
تداوم مسئولیت در بستر اجتماع
روح کودک همانند جسمش به شدت در معرض تغییر و تحول است. اگر آموزش و تربیت کودک هماهنگ و متناسب با روح وی تداوم نیابد، رشد دینی و فرهنگی و اجتماعی اش دچار اختلال می گردد و زنان بهترین گزینه هستند که می توانند از عهدة تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان بر آیند. چنان که رعایت مصالح اخلاقی و اجتماعی و حفظ بنیان اصیل خانواده و رفاه حال بانوان اقتضا می کند که مشاغلی همانند طبابت بیماری های خاص زنان و تعلیم و تدریس آن در دانشگاه ها در اعضای زنان باشد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود تحقیق در مورد خانواده دینی