لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
فهرست و توضیحات:
خلافت و امامت در کلام اسلامى
1- امامت، مهمترین جایگاه بحثهاى کلامى
2- حقیقت امامت
3- وجوب امامت
دلایل وجوب امامت
3- سیرهى مسلمانان
4- اجراى حدود و حفظ نظام اسلامى
5- وجوب دفع ضررهاى عظیم
1- امامت، مهمترین جایگاه بحثهاى کلامى
بحث و گفت و گو درباره ى خلافت و امامت، یکى از مهمترین و دیرینترین بحثها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، دربارهى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفهى امامت و خلافت، داراى ویژگىهاى بى مانندى بود. عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پارهاى از اختلافات و مباحثههایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مىگوید:
پنجمین اختلاف آنان - که بزرگترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مىرود - اختلافشان دربارهى امامتبود; زیرا، دربارهى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که دربارهى امامت در گرفته است، رخ نداده است.
وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفهى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است:
مهاجران و انصار، دربارهى امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند. عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و دربارهى امامت ایراد کند، مىخواستسخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد.
عمر مىگوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا، او، از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعتبا ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد. پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید. پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکندهاند، و قتلشان واجب است».
شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعتبا ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دستبرداشتند؟» . او مىگوید:
انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریشاند».
آن گاه افزوده است:
این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد. آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابىطالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.
اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفهى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئلهى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است.
این که انگیزهى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجهى یاد شده، تفاوتى ایجاد نمىکند; زیرا، خواه، انگیزهى آنان را حفظ اسلام و جلوگیرى از فتنههاى احتمالى که اسلام و مسلمانان را تهدید مىکرد، بدانیم و خواه، مسئلهى مقام و ریاست و نظایر آن، در هر دو صورت، رفتار آنان، گویاى این حقیقت است که خلافت و امامت، مسئلهاى مهم و اساسى است و از مسایل محورى در جهان اسلام به شمار مىرود.
شرکت نکردن امام على علیه السلام در سقیفه و وارد نشدن در آن اختلاف، یکى، بدان جهتبود که وى، حفظ حرمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در آن زمان بر هر امر دیگرى ترجیح مىداد و بر آن بود که در آن فاصلهى کوتاه، مسلمانان را خطرى تهدید نخواهد کرد، و دیگرى، این که به اعتقاد او، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در حیات خود، براى چنین مسئلهى مهمى چاره اندیشى کرده و جانشین خود را در فرصتها و مناسبتهاى مختلف - مانند غدیر خم - تعیین کرده است.
بحث دربارهى امامت و خلافت، صرفا، یک بحث تاریخى نیست تا در شرح و تبیین یک رخداد مهم در تاریخ اسلام خلاصه شود; زیرا، امامت، ابعاد و زوایاى مهم دیگرى نیز دارد. این مسئله، با حیات فکرى، اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى امت اسلامى، رابطهاى استوار و تعیین کننده دارد. جایگاه مهم و برجستهى بحث امامت در تفکر و تعالیم اسلامى از همین ابعاد اساسى و سرنوشتساز آن، ناشى مىشود. با تبیین ماهیت امامت، این مسئله، روشنتر خواهد شد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
ایمان, انسان را در برابر عوامل تهدیدکننده حیات او به یک موجود غـیـر قابل شکست تبدیل مى کند. در مواردى که دشوارى هاى زندگى, شـخصیت انسان را نشانه مى گیرد, اتکاى به خداوند در روح او اثر عـمیق و غیرقابل انکار مى بخشد. نوع برخورد و وضعیت روانى مردم مـومـن بـا عـکـس العمل و وضعیت روحى افراد مادى و بى ایمان در بـرخـورد با حوادث, قابل مقایسه نیست. به یکى از بانوان مسلمان در مـدیـنـه خبر رسید که در جنگ احد سه تن از عزیزان خود را از دسـت داده اسـت. پس از شنیدن این خبر او براى حمل اجساد کشتگان خـود بـا شترى عازم جبهه احد گردید. پیکر بى جان عزیزانش را بر شـتـرى حمل کرد و به مدینه بازگشت. در نیمه راه به عایشه, همسر رسـول اکـرم(ص) برخورد کرد. همسر پیامبر پرسید: از رسول خدا چه اطـلاعـى دارى؟ ایـن بانوى مصیبت دیده با متانت و آرامش خاصى که از ایـمـان مـحکم و استوارش سرچشمه مى گرفت, پاسخ داد: من مژده اى بـراى شـما دارم و آن این که در جنگ به پیامبر آسیبى نرسیده اسـت و در بـرابـر چـنین نعمت گران قدر و بزرگى هر گونه مصیبتى کـوچـک و قـابل تحمل است. همسر پیامبر از او پرسید: این اجساد, چه کسانى هستند؟ در پاسخ گفت: یکى جسد شوهرم و دیگرى جسد فر زندم و سومى جسد برادرم است و همه را با خود به مدینه مى برم تا به خاک بسپارم.
مکاتب مادى هرگز نتوانسته اند چنین زنان و مردان فداکارى تربیت کـنـنـد, حـال این که در تاریخ اسلام از این وقایع زیاد دیده مى شـود. دیل کارنگى مى گوید: (پدرم زیر بار قرض و گرفتارى و فلاکت و بـدبـختى رفته بود که سلامت خود را از دست داد. پزشک به مادرم گـفـت: بیش از شش ماه از عمر پدرم باقى نمانده است; پدرم مکررا تـصـمیم گرفت به وسیله طناب به زندگى خود خاتمه بخشد یا خود را تـسلیم امواج رودخانه کند. سال هاى بعد پدرم براى من تعریف کرد و گـفـت: یـگانه عاملى که در آن موقع من را از انتحار بازداشت, ایـمان راسخ و استوار مادرت بود. او عقیده داشت: اگر خداوند را دوسـت بـداریم و از اوامرش اطاعت و پیروى کنیم, همه کارها اصلاح خـواهـد شـد. حـق بـا مادرم بود; سرانجام همه کارها اصلاح شد[ و ]پـدرم چـهل و دو سال دیگر به خوشى زندگى کرد. دین به من ایمان و امید و شهامت مى بخشد و هیجان و اضطراب و ترس و نگرانى را از من دور مى کند.)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست و توضیحات:
سیاحت در قیامت
نامهای قیامت کبری
نامهای قرآن
قیامت کبری از منظر ملاصدرا
آخرالزمان
در دین یهود
در دین مسیح
در آیین زرتشت
در آیین اسلام
اعتقادات برخی از شیعیان
سیاحت در قیامت
قرآن کریم، آفرینش آسمان و زمین و بقاء آنها را به شکل کنونی، محدود به وقت معینی کرده است و این آیات حاکی از این است که در صورت تمام شدن آن مدت، بساط این جهان برچیده می شود، نظیر آیه : «...و سخرالشمس و القمر کل یجری لاجل مسمی...» (خداوند خورشید و ماه را برای بهره مندی شما، مسخر ساخته و همه آنها برای مدتی معین در جریان هستند)
بنابراین از همان ابتدا موقت بودن نظام کنونی خلقت با کلمه «اجل مسمی» اعلام شده است و آن اجل هنگامی است که قرار است قیامت برپا شود و در آن هنگام همانگونه که قبلا اشاره شد دو نفخ صور خواهد شد که یکی به نام «نفخه اماته» و دیگری «نفخه احیاء» می باشد. (در شماره قبل شرح آنها گذشت)
اما در بیان کیفیت این دو نفخه در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد. قرآن کریم در بیان وضعیت آسمان، خورشید، ماه، کوه ها و دریا ها و... در زمان نفخه صور اول می فرماید:
»به محض این که یک بار در صور دمیده شود و زمین و کوه ها از جا برداشته شوند و یک باره درهم کوبیده و متلاشی گردند در آن روز آن واقعه عظیم روی می دهد و آسمان از هم می شکافد و سست می گردد و فرو می ریزد«
( حاقه، آیات 13تا16 )
«روزی که آسمان را چون طوماری درهم می پیچیم. «
(انبیا، آیه 104)
»در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در می آید و کوه ها در هم کوبیده می شود و به صورت غبار پراکنده درمی آید«
این حوادث در یک لحظه، یک لحظه ناگهانی و غیرمنتظره صورت می گیرد و هر کس در هر کاری در یک آن متوقف می شود. در روایات نیز آمده:
»وقتی قیامت برپا می شود که مردم سرگرم کار و زندگی خود هستند و بساط کار و کسب خود را چیده و سرگرم آن می باشند ولی قبل از آن که بساط خود را جمع کنند قیامت شده است. و ای بسا که اشخاص لقمه را برداشته به طرف دهان می برند و قیامت در این مدت کوتاه فرا می رسد و از رسیدن لقمه به دهانشان جلوگیری می کند و...» اما در این مرگ همگانی عده ای را مستثنی ساخته اند «...الامن شاءالله» که آنها ذوات مقدسه رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه هدی(ع) می باشند. در این موت همگانی حتی خود اسرافیل هم می میرد.
رسول خدا(ص) فرمود: (وقتی که قیامت فرا می رسد خداوند عزوجل به ملک الموت می فرماید: ای ملک الموت، قسم به عزت و جلال و رفعت و برتریم، مرگ را بر تو می چشانم همانطور که به بندگانم چشانیدی.)
به هر حال پس از این که نظام فعلی حاکم بر جهان مادی متلاشی شد، جهان دیگری ساخته می شود که بحث خود را پیرامون آن ادامه می دهیم.
با از بین رفتن نظام فعلی آفرینش، طرحی تازه در کائنات افکنده شده و نظامی جدید، جایگزین آنها می شود، نظامی که متناسب با سیر تکاملی جهان در بازگشت به خالق ازلی خود باشد. نفخه دوم در واقع نفخ قیام و برپا گشتن قیامت است. خداوند در طی آیاتی به حقیقت این روز اشاره می کند و می فرماید:«سپس بار دیگر در آن (صور) دمیده می شود و به ناگاه آنان برپای ایستاده می نگرند. «
(سوره زمر، آیه68)
«در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمان ها به آسمان های دیگر مبدل می شوند. «
(سوره ابراهیم، آیه 48)
»و از تو درباره کوه ها سوال می کنند، بگو: پروردگارم آنها را (متلاشی و پراکنده کرده) و بر باد می دهد، سپس زمین را صاف و هموار و بی آب و گیاه رها می سازد، به گونه ای که در آن هیچ پستی و بلندی نمی بینی. «
(سوره طه، آیات 105 تا 107)
«روزی که از قبرهایشان به سرعت خارج می شوند گویی به سوی علامت نصب شده و نشانداری روانه می شوند. در حالی که از چشمانشان خشوع و ترس می بارد و بر روهایشان گرد ذلت نشسته است، آن است همان روزی که به آنها وعده داده شده بود. «
(سوره معارج، آیات 43 و 44)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست و توضیحات:
نظم موسیقایی قرآن
سبک و شیوه بیان
بافت موسیقایی قرآن
نظم آهنگ درونی قرآن
خواندن قرآن با آواز خوش
وحدت موضوعی یا تناسب معنوی آیات
نکته ها و ظرافت ها
اول : عدول
دوم :انتخاب واژه ها
سوم: استفاده از حرکات
نظم موسیقایی قرآن
انتخاب کلمات و واژه های به کار رفته در جملات و عبارت های قرآنی کاملاً حساب شده است به گونه ای که اگر کلمه ای را از جای خود برداشته ، خواسته باشیم کلمه دیگری را جایگزین آن کنیم که تمامی ویژگی های موضع کلمه اصل را ایفا کند یافت نخواهد شد، زیرا گزینش واژه های قرآنی به گونه ای انجام شده که اولاً تناسب آوای حروف کلمات هم ردیف آن رعایت گردیده آخرین حرف از هر کلمه پیشین با اولین حرف از کلمه پسین هم آوا و هم آهنگ شده است تا بدین سبب تلاوت قرآن روان و آسان صورت گیرد. ثانیاً تناسب معنوی کلمات با یکدیگر رعایت شده تا از لحاظ مفهومی نیز بافت منسجمی به وجود آید به علاوه مسأله فصاحت کلمات طبق شرایطی که در علم «معانی بیان» قید کرده اند کاملاً لحاظ شده است که این رعایت های سه گانه با ملاحظه و دقت در ویژگی های هر کلمه انجام گرفته است. در مجموع هر یک از واژه ها در جایگاه مخصوص خود به گونه ای قرار گرفته است که قابل تغییر و تبدیل نخواهد بود.
بزرگان ادب و بلاغت، گرینش و چینش کلمات قرآن را در حد اعجاز ستوده اند. البته این دقت در انتخاب و گزینش کلمات به دو شرط اصلی بستگی دارد که وجود آنها در افراد عادی غیر ممکن است اول احاطه کامل بر ویژگی های لغت به طور گسترده و فراگیر که ویژگی هر کلمه به خصوصی را در سر تا سر لغت بداند و بتواند به درستی در جای مناسب خود به کار برد. شرط دوم حضور ذهنی بالفعل تا در موقع کاربرد واژه ها آن کلمات مدنظر او باشند و در گزینش الفاظ دچار حیرت و سردر گمی نشود حصول این دو شرط در افراد معمولی غیر ممکن به نظر می رسد . ابوسلیمان بستی در این زمینه بخوبی سخن گفته و مسأله گزینش الفاظ را در رساله خود به طور گسترده مطرح ساخته است.
عرب را عادت بر این بود که برای سهولت در حفظ قوانین مدنی و اجتماعی و کیفری خود آنها را در قالب جمله های کوتاه و ظریف و ادبی در می آورند زیرا در آن زمان کتابت و تدوین در میان نبود. آنچه داشتند در سینه ها نگاه می داشتند . از این رو برای تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن از شیوه های ادبی کمک میگرفتند و ادبا و فصحای عرب در کنار قانوندانان و حکمایشان گرد می آمدند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
مقام و منزلت زن در قرآن
آنچه در زیر از نظر می گذرد خلاصه ای است از دیدگاه مکتب رهائی بخش اسلام در مورد جایگاه زن که با توجه به بخشی از سور و آیات قرآن کریم تنظیم شده است .
مقام زن در اسلام چنان است که در قرآن کریم سومین سوره مفصل به نام "النساء" نامیده شده است و در ده سوره دیگر مسائلی مربوط به حقوق و منزلت زنان است و همه جا در خطابات عام آنان مورد خطابند و همچنین می توان از بسیاری از مفاهیم قرآن می توان نکات مهمی را در این رابطه استنباط کرد و می توان این ادعای دروغ را که اسلام برای زن ارزشی قائل نیست بدینوسیله بطور کلی منتفی دانست .
اسلام زن را بعنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی ، اخلاقی و قانونی خود جا داده و او را به عنوان عضو موثر جامعه دانسته است .
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و اله آنگاه که از زنان بیعت گرفت به آنان اعلام کرد شما از عناصر اصلی اجتماع و ارکان بنیادی جامعه هستید و برای حفظ و سلامت آن باید به میزان سهم خود از آن پاسداری نمائید .
یا ایها النبی اذا جاءک المومنات یبایعنک ....
ای پیامبر اگر زنان مومنه آمدند تا با تو بیعت کنند ، (اینکه) با خداوند شریک نگیرند و دزدی نکنند ، و زنا نکنند ، و فرزندان خود را نکشند (سقط جنین نکنند ) و تهمتی نسازند ، از آنچه میان دست و پای ایشان است ( فرزند غیر را به شوی خود نسبت ندهند ) و در نیکوکاری ها از تو پیروی کنند ، با ایشان بیعت کن و برای ایشان از خداوند آمرزش خواه ، بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است . سوره ممتحنه آیه 12
زن بعنوان موجودی زیبا ، ظریف ، مستقل ، آرامی بخش ، با تقدس دختری ، همسری ، خواهری و مادری در مسیر تکامل جامعه است و تا ارزش خود را نشناسد و یا جامعه از موهبت او محروم باشد، انحطاط قطعی آن جامعه را بدنبال خواهد داشت .
و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده و رزقکم من الطیبات افبالباطل یؤمنون و بنعمت الله یکفرون سوره نحل آیه 27