این یک برنمامه عالی جهت تمرین تلفظ کلمات انگلیسی و یادگیری گرامر تلفظ انگلیسی است و با صوت آفلاین در محیط اکلیپس می باشد.همچنین می توانید با تایپ متون انگالیسی تلفظ آن را به صورت آفلاین بشنوید.شما می توانید با توسعه این برنامه به درآمد خوبی دستیابید.پس همین حالا خرید کنید.....
بتن و خواص آن
بتن عمدتاً از 2 قسمت تشکیل شده است:
مصالح سنگی: حدود 75-60 درصد حجم بتن از مصالح سنگی تشکیل میشود.خمیر سیمان: حدود 40-25 درصد حجم بتن با خمیر سیمان پر میشود.از 40-25 درصد خمیر سیمان، 7 الی 15 درصد سیان و 14 الی 21 درصد آب است.
میزان آب در خمیر سیمان
میزان آب در بتن معمولاً با نسبت وزنی آب به سیمان (W/C) نشان داده میشود که W معرف وزن آب و C معرف وزن سیمان است. به صورت یک اصل باید حتیالمقدور نسبت W/C کم انتخاب شود.
قسمتی از آبی که در ساخت بتن مصرف میشود (حدود 25 درصد وزنی سیمان)، جذب ذرات سیمان شده و در واکنشهای شیمیایی (هیدراسیون) بکار گرفته میشود، اما عملاً ساخت بتنی با W/C=0.25 امکانپذیر نیست، زیرا چنین بتنی به اندازهای سفت است که کار کردن با آن میسر نیست، به همین جهت باید W/C را تا آنجا افزایش داد که به سهولت بتوان با بتن کار کرد، لذا W/C را تا 4/0 الی 6/0 افزایش میدهند، اما در همین محدود باز هم هرچه W/C را کمتر درنظر بگیرند، بهتر خواهد بود، زیرا مازاد آب که در واکنش شیمیایی شرکت نمیکند، جا اشغال کرده و نهایتاً یا در بتن محبوس میشود و یا تبخیر شده و فضای خالی ایجاد میکند، یعنی در هر حال از حجم مفید بتن میکاهد.
محاسن استفاده از نسبت آب به سیمان کمتر
افزایش مقاومت فشاری و کششی بتن؛افزایش خاصیت آببندی در بتن (زیرا هرچه آب کمتری مصرف شده باشد، فضای خالی کمتری در بتن ایجاد شده و در نتیجه روزنههای کمتری برای عبور آب وجود خواهد داشت)؛کاهش جذب آب (به دلیل محدود شدن فضاهای خالی)؛پیوستگی بهتر بین لایههای متوالی در بتنریزی؛افزایش چسبندگی بین میلگرد و بتن (چون سطح تماس میلگرد و بتن بیشتر خواهد بود)؛افزایش مقاومت در مقابل شرایط جوی نامساعد (تر و خشک شدنهای متوالی و سرد و گرم شدنهای متوالی)؛کاهش میزان افت؛کاهش میزان خزش؛کاهش امکان آب انداختن بتن؛کاهش امکان جدا شدن دانهها.مزیت استفاده از نسبت آب به سیمان بیشتر
W/C زیاد فقط یک حسن دارد و آن روانی و کارایی بیشتر است. جای بسی تاسف است که اکثراً 10 مزیت قبلی (ناشی از W/C کمتر) فدای این یک حسن (کارایی بالاتر) شده و از W/C بیشتر استفاده میشود، یعنی فقط به لحاظ آنکه در کارگاه کار کردن با بتن راحتتر باشد، آب بتن را زیاد کرده و بدین ترتیب نارساییهای عدیدهای را برای بتن سخت شده آتی فراهم میکنند.
توجه شود که در هر حال، کار کردن با بتنی با W/C کمتر از 4/0 امکانپذیر نیست.
بعضی از مسائلی که ممکن است در بتن تازه بوجود آید
آب انداختن بتن:آب انداختن بتن از نظر یک پدیده ظاهری، اینگونه تجلی میکند که پس از بتنریزی و پرداخت سطحی بتن، یک لایه نازک آب آغشته به سیمان روی سطح بتن ظاهر میشود.
این آب از قسمتهای زیرین بتن به دلیل خاصیت مویینگی به قسمتهای سطحی آب بالا آمده و در مسیر خود احتمالاً مقداری سیمان را نیز با خود شسته و همراه میکند. لذا در قسمتهای بالایی بتن، مقدار آب موجود از آبی که در طراحی درنظر گرفته شده، بیشار خواهد شد و به عکس، در قسمتهای پایینی بتن مقدار آب کمتر خواهد گردید.
مشخصات نامطلوب بتن آب انداخته به شرح زیر است:
الف) پس از سخت شدن نامرغوب بوده و به مقاومت مطلوب و موردنظر نخواهد رسید.
ب) لایه رویی بتن آب انداخته، پس از سفت شدن (سخت شدن) به مرور زمان و با استفادههای ترافیکمی از آن پودر شده و به صورت گرد و خاک درمیآید و به این جهت سطح رویی ناصاف شده و پدیده «پودرشدگی» اتفاق میافتد. چنین بتنی اولاً بدننما شده و ثانیاً نقطه ضعفی برای شرایط یخزدگی و هوازدگی خواهد بود. آب انداختن پدیده بسیار نامطلوبی است و باید حتیالمقدور از ایجاد آن جلوگیری کرد، متاسفانه بعضی از استادکاران سعی میکنند با زیاد ماله شدن بر روی سطح بتن، یک قشر آب در سطح ایجاد کنند، غافل از اینکه این عمل، ضعفهای اساسی برای بتن ایجاد میکند.
مهمترین دلیل در آب انداختن بتن، اسلامپ بیش از حد است. بنابراین کارایی و اسلامپ کم در کنار مزایایی دیگر، احتمال آب انداختن را نیز کاهش میدهد. دلایل دیگری از جمله ویبره بیش از حد و نیز نامناسب بودن دانهبندی، احتمال آب انداختن بتن را افزایش میدهند.
جدا شدن دانههاجدا شدن دانهها از پدیدههایی است که در بتن تازه ایجاد میگردد. به این ترتیب که دانههای درشد مخلوط نشست کرده و به سمت پایین حرکت میکنند و دانههای ریزتر به سمت بالا منتقل میشوند، بنابراین بتن حالت یکنواختی خود را از دست داده و توزیع دانهبندی به هم میخورد.
جدا شدن دانهها در بتن تازه یک پدیده نامطلوی محسوب میشود و ناظرین و مهندسین کارگاه همواره باید سعی کنند تا از عواملی که ممکن است منجر به بروز این حالت شود، جلوگیری نمایند. بتنی که دانههای آن جدا شده، از نظر مقاومت فشاری و خمشی ضعیف شده و به حد مطلوب نخواهد رسید.
مهمترین دلیل جدا شدن دانهها در بتن تازه، اسلامپ بالا و بیش از حد است....
33ص فایل ورد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه11
معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام
مقدّمه
«بهنجارى و نابهنجارى» از بنیادى ترین موضوعات دانش روان شناسى است که قلمرو وسیعى از این علم را تحت تأثیر خویش دارد. فلسفه روان شناسى پایهاى ترین و روان درمانى کاربردى ترین موضوعى است که متأثّر از رویکردهاى خاص در بهنجارى و نابهنجارى و ملاک هاى این دو مى باشد. آنچه معمولا در نوشته ها و آثار آکادمیک مورد بحث قرار گرفته، بیشتر سازوکار و چگونگى بهنجارى و نابهنجارى، آن هم در سطح شخصیت است.
از این رو، جاى بحث درباره تعریف بهنجارى و نابهنجارى، ملاک هاى شخصیت سالم و ناسالم و ملاک هاى رفتار بهنجار همچنان باقى است و البته دیدگاه روان شناسان در زمینه هاى مذکور، هرچند کاملا مورد تصریح نمى باشد، اما نگرش هایشان از منابع و آثار علمى آنان قابل استنباط است و طبیعتاً همگى آن ها نیز داراى وحدت نظر نیستند; زیرا در نهایت درباره انسان دیدگاه یکسانى ندارند و در حقیقت، تغییرات حاصل در طرز فکر روان شناسانه از تغییرات وسیع تر در نگرش نسبت به انسان و جهان متأثّر مى گردد.2
در این میان، نگرش متمایز و متفاوت اسلام نسبت به جهان و انسان، سبب شده تا تعریف بهنجارى و نیز ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر اسلام متمایز از دیدگاه هاى روان شناسان باشد. البته ناگفته نماند که در میان روان شناسان نیز اتفاق نظر بر مفهوم بهنجارى و یا ملاک رفتار بهنجار وجود ب
مقاله اجتماع امر و نهی برای رشته الهیات با فرمت word شامل 23 صفحه
علماى اصول از قدیم در جواز و عدم جواز اجتماع أمر و نهى در شىء واحد اختلاف نظر داشته اند , اغلب علماى اشارعة اجتماع أمر و نهى را جائز مى دانند و بعضى از علماء نیز اجتماع امر و نهى را در مقام اول جعل و تشریع بى اشکال مى دانند . فضل بن شاذان نخستین قائل به این قول است . گروهى از متأخرین نیز قائل به این جوازند . بنابراین از نظر جوازیون بحث عمده باید در مقام دوم امتثال صورت پذیرد .
أما اکثر علماى معتزلة و اکثر علماى شیعة قائل به عدم جواز اجتماع أمر و نهى در مقام اول مى باشند و ا ین مطلب را از مصادیق اجتماع ضدین بشمار مىآورند و معتقد به تعارض اند .
أشاعرة معتقدند تکلیف به محال اشکالى ندارد , ولى ما مى گوییم شارع مقدس در مقام جعل و تشریع احکام هیچگاه تکلیف بمالایطاق نمى کند , و اصولا قوام تکلیفبه أمر مقدور است . أما در ما نحن فیه هم حتى أشاعرة نمى بایست قائل به جواز شوند , زیرا مورد ما تکلیف به محال نیست که أشاعرة بدان معتقدند , بلکه خود تکلیف محال است یعنى نفس تکلیف أمر و نهى بر شىء واحد محال است چون ألوجوب عبارة عن البعث بأحد طرفى المقدور و الحرمة عبارة عن الزجر بأحد طرفى المقدور وقتى فرد دو طرف ندارد تکلیف غلط است و این مطلب از مسلمات است و همه آن را قبول دارند .
بهر حال این سؤال بجاست که منشأ اختلاف اصولیان در جواز و عدم جواز اجتماع أمر و نهى کجا است ؟
اجتماع
مقصود از اجتماع التقاء اتفاقى بین مأموربه و منهى عنه در شىء واحد است . اگر بنا باشد التقاء دائمى باشد این امر از صغریات باب تعارض , مى باشد ودر نتیجه شىء واحد که مجمع العنوانین است از مصادیق تعارض خواهد بود چون دو دلیل , در مقام جعل و تشریع , از اول با هم متضاد بوده اند .
بنابراین یکى از أرکان مهم مسأله اجتماع أمر و نهى التقاء اتفاقى بین وجوبو حرمت در شىء واحد مى باشد . به بیان دیگر در ما نحن فیه نسبت دو دلیل , عموم و خصوص من وجه است . در واقع دو دلیل بعضى مواقع التقاء پیدا مى کنند , براى مثال نماز در زمین غصبى , دو ماده افتراق دارد بدین معنى که ممکن است مکلف در زمین غصبى باشد ولى نماز نخواند و ممکن است نماز بخواند اما محل نماز وىغصبى نباشد . و نیز یک ماده اجتماع دارد , یعنى ممکن است مکلف نماز بخواند و در مال غیر هم تصرف بکند , پس این هوى الى الرکوع هم مصداق صلاة است چون متعلق أمر یا أیها الذین آمنوا أقیموا الصلوة است و هم مصداق غصب است چون مشمول نهى : لا تغصب مى باشد .
اجتماع و التقاء عنوانین به دو صورت است :
ألف . اجتماع موردى : در این نوع از اجتماع دو عنوان در معنون واحد جمع نمى شود , بلکه دو فعل در وقت واحد مقارن و مجاورند . که یکى از آنها مطابق با عنوان واجب و دومى مطابق با عنوان حرام است , براى مثال نظر به أجنبیه درأثناء صلاة از این قبیل است , نه نظر به اجنبیه مطابق عنوان صلاة و نه صلاةمطابق عنوان نظر به اجنبیه است و نه ایندو مطابق فعل واحدند .
در واقع دو عنوان و دو معنون هستند که تخصصا از بحث ما خارج اند . و هیچکس نیز قائل به امتناع آنها نشده است .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
مقدمه
اسلام همواره به نکاح اهمیت و توجه بسیاری داشته است. از اقسام نکاح قابل تصور، ازدواج با غیر مسلمانان می باشد و ما در این تحقیق برآنیم از نظر اسلام پیرامون نکاح با غیر مسلمانان سخن بگوییم. معیار حرمت ازدواج با بیگانگان در اسلام، مسائل نژادى وافـتـخـارات مـلى وگروهى نیست، بلکه علت این ممنوعیت، جلوگیرى از نفوذ انحرافات عـقیدتى در مسلمانان است که این تحریم نیز در مورد پیروان ادیانى که در اصل توحیدى بوده اند، هـر چـنـد که در حال حاضر موحد نیز نباشند استثنا شده است. دلیل فقها در حکم به حرمت ازدواج با بیگانگان ، در درجه اول قرآن کریم است که در آیات متعددى ازدواج با گروهى از بیگانگان را منع فرموده است ودر مواردى ظاهر آیات، حاکى از منع ازدواج با هـر فرد غیر مسلمان است، چه این که از ازدواج با کفار نهى شده و واژه کافر حتى اهل کتاب را نیز شـامـل مى شود، بر خلاف واژه مشرک که در شمول آن نسبت به اهل کتاب در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. مجموع آیاتى که در قرآن کریم در این زمینه وجود دارد، آیات ذیل است :
ولا تنکحوا المشرکات حتى یـومـن ولامة مومنة خـیر من مشرکـة ولـو اعجبتکم ولا تنکحوا المشرکین حـتى یـومنوا ولـعبد مـومن خـیر مـن مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الی النار والله یدعوا الی الجنة والمغفرة باذنه ویبین ایاته للناس لعلهم یتذکرون.1
زنان مشرک را تا ایمان نیاورده اند به زنى مگیرید وکنیز مومن بهتر از آزاد زن مشرک است ، هرچند شما را از او خوش آید وبه مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند، زن مومن مدهید و برده مومن بهتر از مـشـرک اسـت ، هر چند شما را از او خوش آید. اینان به سوى آتش دعوت مى کنند وخدا به جانب بهشت وآمرزش وآیات خود را آشکار بیان مى کند، باشد که بیندیشند.
یا ایها الذین امنوا اذا جاء کم المومنات مهاجرات فامتحنوهن الله اعلم بایمانهن فان علمتموهن مومنات فلا ترجعوهن الى الکفار لاهن حل لهم ولاهم یحلون لهن واتوهم ما انفقوا ولاجناح علیکم ان تنکحوهن اذا اتیتموهن اجورهن ولا تمسکوا بعصم الکوافر وسئلوا ما انفقتم و لیسئلوا ما انفقوا ذلکم حکم الله یحکم بینکم والله علیم حکیم.2
اى کـسـانـى کـه ایـمـان آورده ایـد! چـون زنـان مـومـنـى که مهاجرت کرده اند به نزدتان آیند، بـیـازمـایـیـدشان . خدا به ایمانشان داناتر است .پس اگر دانستید که ایمان آورده اند، نزد کافران بازشان مگردانید، زیرا اینان بر مردان کافر حلال نیستند ومردان کافر نیز بر آنهاحلال نیستند وهر چـه آن کـافران براى این گونه زنان هزینه کرده اند بپردازید. و اگر آنها را نکاح کنید ومهرشان را بـدهـید، مرتکب گناهى نشده اید وزنان کافر خود را نگه مدارید وهر چه هزینه کرده اید از مردان کـافـر بـخواهید وآنها نیز هر چه هزینه کرده اند از شما بخواهند، این حکم خداست، خدا میان شما حکم مى کند و او دانا وحکیم است.
الزانى لاینکح الا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحهها الا زان او مشرک و حرم ذلک على المومنین.3
1- بقره آیه221 2- ممتحنه آیه 10 3- نور آیه 3
مـرد زنـاکـار جـز زن زنـاکـار یـا مـشـرک را نـمى گیرد، وزن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک نمى گیرد، واین بر مومنان حرام شده است.
الخبیثات للخبیثین والخبیثون للخبیثات والطیبات للطیبین والطیبون للطیبات اولئک مبرون مما یقولون لهم مغفرة ورزق کریم.1
زنـان ناپاک براى مردان ناپاک ومردان ناپاک براى زنان ناپاک وزنان پاک براى مردان پاک ومردان پاک براى زنان پاک، آنها از آنچه درباره شان مى گویند منزهند آمرزش ورزق نیکو براى آنهاست.
والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب الله علیکم واحل لکم ماورآء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیرمسافحین فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة ولاجناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الـفـریـضة ان الله کان علیما حکیما * و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المومنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المومنات والله اعلم بایمانکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن واتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات ولامتخذات اخدان فاذا احصن فان اتین بفاحشة فعلیهن نصف ما على المحصنات من العذاب ذلک لمن خشی العنت منکم و ان تصبروا خیر لکم والله غـفور رحیم * یرید الله لیبین لکم ویهدیکم سنن الذین من قبلکم ویتوب علیکم والله علیم حـکیم.2
و نـیـز زنـان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما درآمده باشند. از کتاب خدا پـیـروى کنید، جز اینها زنان دیگر هر گاه در طلب آنان از مال خویش مهرى بپردازید و آنها را به نکاح درآورید، نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانى را که از آنها تمتع مى گیرید، واجب است که مـهرشان را بدهید، و پس از مهر معین، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهید گناهى نیست. هر آیـنـه خـدا دانـا وحکیم است * هر کس را که توانگرى نباشد تا آزاد زنان مومن را به نکاح خود در آورد، از کنیزان مومنى که مالک آنها هستید به زنى گیرد، وخدا به ایمان شما آگاهتر است. همه از جـنس یکدیگرید، پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح کنید ومهرشان را به نحو شایسته اى بـدهـید وباید که پاکدامن باشند، نه زناکار و نه ازآنها که به پنهان دوست مى گیرند. و چون شوهر کـردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند، شکنجه آنان نصف شکنجه آزاد زنان است ، واین براى کسانى اسـت از شـمـا کـه بیم دارند که به رنج افتند .با این همه ، اگر صبر کنید برایتان بهتر است وخدا آمرزنده و مهربان است * خدا مى خواهد براى شما همه چیز را آشکار کند وبه سنتهاى پیشینیانتان راه بنماید وتوبه شما را بپذیرد، که خدا دانا و حکیم است .
الیوم احل لکم الطیبات وطعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم والمحصنات من المومنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم اذا اتیتموهن اجورهن محصنین غیر مسافحین ولا متخذى اخدان ومن یکفر بالایمان فقد حبط عمله وهو فى الاخرة من الخاسرین.3
امـروز چیزهاى پاکیزه بر شما حلال شده است. طعام اهل کتاب بر شما حلال است وطعام شما نیز بـر آنها حلال است. و نیز زنان پارساى مومن وزنان پارساى اهل کتاب، هرگاه مهرشان را بپردازید، بطـور زنـاشـویـى نه زناکارى ودوستگیرى، برشما حلالند. وهرکس که به اسلام کافر شود، عملش ناچیز شود ودرآخرت از زیانکاران خواهد بود.4
تقسیم بندی بیگانگان:
غیر مسلمانان به سه گروه تقسیم می شوند که ما درباره هر قسم در فصلی جداگانه به بحث می پردازیم:
1- مشرکان 2- اهل کتاب 3- مرتدان
1- نور آیه 26 2- نساء آیه 24 ـ 26 3- مائده آیه 5
4- ابراهیمى، محمد، کتاب ازدواج با بیگانگان بر گرفته از سایت www.al-shia.com
فصل اول:
نکاح با مشرکین
ازدواج با مشرکین
توضیحی پیرامون آیه 221 سوره بقره
و لا تنکحوا المشرکات حتى یومن و لامة مومنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتى یومنوا و لعبد مؤ من خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الى النار و الله یدعوا الى الجنة و المغفرة باذنه و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون.
بحث روایتى
در شأن نزول آیه شریفه «و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمن...»
در مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث آمده : که این آیه درباره مرثد بن ابى مرثد غنوى نازل شده ، که رسول خدا 9 او را به مکه فرستاد تا عده اى از مسلمانان را از مکه بیاورد، و چون او مردى شجاع و قوى بود، در مکه زنى به نام عناق او را به سوى خود خواند، و مرثد از این کار امتناع ورزید، با اینکه در جاهلیت دوست هم بودند، عناق گفت: میل دارى با من ازدواج کنى؟ مرثد گفت: باید از رسول خدا 9 اجازه بگیرم ، و چون به مدینه برگشت : از آن جناب اجازه خواست تا با عناق ازدواج کند. این آیه نازل شد.
در الدرالمنثور است واحدى در ذیل این آیه از طریق سدى از ابى مالک از ابن عباس روایت کرده که گفته : آیه «و لامة مؤمنة خیر من مشرکة» درباره عبد اللّه بن رواحه نازل شد که کنیزى سیاه داشت. روزى بر کنیز خود خشم کرد، و او را لطمه اى زد. پس از آنکه خشمش فرو نشست، نزد رسول خدا 9 شد، و داستان خود را عرضه داشت ، رسول خدا 9 پرسید وضع کنیزت چگونه است؟ عرضه داشت روزه مى گیرد و نماز مى خواند و وضو را نیکو مى گیرد و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو مى دهد. فرمود: اى عبداللّه کنیز تو مؤمنه است، عبداللّه گفت حال که او را مؤمنه مى دانى به آن خدائى که تو را به حق مبعوث فرموده آزادش مى کنم و با او ازدواج مى نمایم و همین کار را کرد. مردم که این را شنیدند او را ملامت کردند (که تو با کنیزى ازدواج کردى)؟ و این مردم ازدواج با زنان و مردان مشرک را به خاطر اینکه حسب و نسبى معین دارند دوست مى داشتند. خداى تعالى این آیه را فرستاد و در آن فرمود: «کنیز با ایمان بهتر است از زن آزاد مشرک» و نیز در آن کتاب از مقاتل روایت کرده که در ذیل جمله و لامة مؤمنة گفته است : به ما چنین رسیده که منظور از امة نامبرده کنیزى از حذیفه بود که حذیفه او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود.
لازم به ذکر است میان این روایات که در شأن نزول آیه وارد شده منافات نیست، چون ممکن است چند نفر با کنیز خود ازدواج کرده باشند، و مورد ملامت واقع شده باشند آن گاه این آیه در پاسخ همه ایراد کنندگان نازل شده باشد.1
1ب