لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 55
فهرست و توضیحات:
ثناى ابراهیم در قرآن
ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
پس از محاجّه با ستاره پرستان:
شیوههاى دعوت ابراهیم
شیوه کلى، بیان شجاعانه عقاید توحیدى
در مناظره با نمرود؛
الف) شروع دعوت با سؤال
ب) برائت از شرک و کفر به صورتهاى مختلف
ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سورههاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مىخورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوههاى تبلیغى بسیار است که بدان مىپردازیم.
ثناى ابراهیم در قرآن
آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)
بهراستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمتهاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.
وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)
و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.
وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)
و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرىاش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)
بهراستى ابراهیم بردبار، نرمدل و بازگشتکننده به سوى خدا بود.
ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوههاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسىترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفتوگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مىگردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاشهاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛
در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)
پس از بناى بیت الله مىگوید:
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)
پروردگارا از ما بپذیر. بهراستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجّه با ستاره پرستان:
إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مىورزد:
وَوَصّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجاتها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مىدهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفتوگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مىکند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مىفرماید:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)
قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مىبندد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
فهرست و توضیحات:
رحمانیت خدا، صفتی در جهت سعادت بشر
خداوند وقتی ادیان را بر انسان ها نازل می کرد، آیا هدفش فقط رحمت نازل کردن بر مردم بود یا اهداف دیگری هم داشت؟
اصولا این لازمه صفت رحمانیت خداوند است که انسانها را به سعادت، تکامل و توسعه ارزش های انسانی برساند. به همین دلیل هم او پیامبران را به عنوان راهنمایان فرستاد. معلمان و راهنمایان کسانی هستند که می خواهند افراد را از باب دلسوزی به سمت سعادت و ارزشهای والا راهنمایی کنند. بنابراین صفت رحمانیت خداوند هم یک صفت عام است که می خواهد در جهت سعادت بشر باشد. پیامبران را هم با همین صفات می فرستد. خداوند در توصیف پیامبر می فرماید «رحمتا و بشری للمومنین». بنابراین خداوند ادیان را برای نزول رحمت بر مردم فرستاده است.
پس آیات و روایات در ادیان الهی که به عقاب و عذاب و حدود اشاره می کنند، تکلیفشان چیست؟ آیا آنها هم در ذیل همین رحمت خداوندی است؟
به نظر من ابتدا باید هندسه ای برای تعالیم دین در نظر گرفت و دید جایگاه عقاب در آن کجاست و جایگاه رحمت کجاست. یکی از راههایی که می توانیم این هندسه را روشن کنیم، این است که ببینیم حجم آیاتی که ناظر به رحمت خداوندی هستند و آیاتی که ناظر بر عقابند، چه تناسبی دارند. به عنوان مثال در قرآن کریم 113 سوره از 114 سوره با «بسم الله الرحمن الرحیم» و بروز صفات رحمانی و مهربانی و عطوفت آغاز می شود. در یک سوره فقط نامی از رحمانیت خداوند نیست، اما شگفت این که در سوره دیگر بسم الله الرحمن الرحیم دو بار تکرار می شود. می دانیم که روش زبانی می تواند نشان دهنده سمت و جهت گیری شیوه عرضه دین باشد.
نکته دیگر این که ما در تعالیم دینی خودمان داریم «وسعت کل شی » رحمته» یعنی رحمت خداوند در همه عالم گسترده است یا «سبقت رحمته علی غضبه» یعنی رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است.
پس چرا در بعضی ادیان بر جنبه های رحمانی بیشتر تاکید شده و حتی برخی ادیان به دین رحمت معروف شده اند؟
تا جایی که سراغ دارم - جدای از عناوین و تبلیغات- هیچ دین الهی وجود ندارد که در کنار رحمت، جایی برای انذار و عقاب پیش بینی نکرده باشد. به لحاظ تعلیم و تربیت هم، انسان هم باید خوف داشته باشد و هم رجا. اگر کلاس درس هم همیشه بر اساس تشویق باشد و ترس از نیاوردن نمره و مردود شدن نباشد، برای افراد هشدار دهنده نیست. در کارهای دینی هم همین طور است. در وضع قانون هم همین طور است. درست است که جنبه های تشویقی در نظر گرفته می شود، اما این هم در نظر گرفته می شود که اگر کسی تخلفی کرد، به موضوع رسیدگی شود. اصولا قانون یک طرفه، ضمانت اجرایی ندارد. اگر به دزد بگوییم ما تو را تشویق نمی کنیم، او هم قبول می کند و می گوید که من تشویق نیاز ندارم. اگر به ستمکاری بگویند که کسی نیست به کارهای تو رسیدگی کند، او هم به کارهایش ادامه می دهد. بنابراین حتما باید در کنار تشویق، انذار و خوف هم وجود داشته باشد. بگذریم از این که برخی ادیان در شعار این حرف ها را می زنند و بر رحمت تاکید دارند، اما جنگهای صلیبی و کشت و کشتارها و تفتیش عقاید و محاکمات ناشی از حوزه دین آنها و از متن کلیسا، فراموش نشدنی است. بنابراین دین یکی از ویژگیهایش این است که باید جامع باشد و به همه جنبه ها بپردازد، اما نکته مهم این است که فصل ممیز و نقطه برجسته آن کجاست. ما در آموزه های قرآنی این درک را داریم که آیاتی که با رحمانیت، غفرانیت و مهربانی خدا و اوصافی که همه در جهت تشویق و بشارت دادن است، خیلی فراوان تر از آیاتی است که بشارت دهنده نقمت و عذاب است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
تحقیق و مقاله ای از رشته علوم اجتماعی ( مددکاری اجتماعی ) درباره بررسی وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار را برای شما دوستان محترم آماده دانلود کرده ایم. زنان سرپرست خانوار از جمله گروهای آسیب پذیر اجتماعی هستند که گاه عواملی چون طلاق ، فوت یا اعتیاد همسر، از کار افتادگی و رها شدن توسط مردان موجب آسیب پذیر شدن این طیف وسیع در جامعه می شود. تصور این واقعیت که اگر موقعیت آنان در جامعه سنتی و پدر سالارانه باشند نیز درد آور است. براساس آمار های رسمی کشور امروز زنان سرپرستی ۴/۹درصد خانوار ایرانی را بر عهده دارند. درآمد کمتر زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می شود. این مقاله یا تحقیق در فایل ورد ۵۹ صفحه ای اماده شده و شما هم اکنون میتوانید با لینک مستقیم دریاقت کنید.
فهرست مطالب این مقاله به شرح زیر است :
فصل اولطرح مسئلهاهمیت موضوعسوالات تحقیقفصل دومتعریف مفهومی عومل موثر درعنوان مسئلهادبیات نظرینظریات اسلامنظریههای روانشناسینظریات جامعه شناسیچارچوب نظریپیشینه تحقیقفرضیات تحقیقفصل سومروش تحقیقجامعه آماریمحدود مکانیمحدود زمانیحجم نمونهنحوه جمع آوری داده هاروش تجزیه و تحلیل داده هاتعاریف نظریتعاریف عملیاتیعوامل اقتصادیعوامل اجتماعیفصل جهارمآمار توصیفیآمار استنباطیجداول دو بعدیآزمون فرضیاتفصل پنجمپاسخ سوالات تحقیقپیشنهاداتمشکلاتپیوست ها ضمائمفهرست منابعلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 34
سخنى درباره تغییر جنسیت
از برخى کتابهایى که در این موضوع نگارش یافته، به دست مىآید که ماده اصلى براى پدیدار شدن جنس نر و ماده در رحم حیوان، گوناگون است، لکن مادهاى که مبدا وجود است، تنها حامل یکى از این دو جنس است نر و یا ماده بنابر این نطفه به وجود آمده، یا نر است و یا ماده.
گاهى در آلت تناسلى اختلالهایى رخ مىدهد، به عنوان نمونه، بر اثر ضعف فعالیت تخمها، براى مرد آلت تناسلى زن پدیدار مىشود و به سبب تراویدن مواد لازم از غیر تخم،در زن آلت تناسلى مرد به وجود مىآید.
بر این اساس، آنچه از مادر زاده مىشود و حتى جنین در رحم مادر، یا مرد است و یا زن و اگر گاه، کسى هم آلت تناسلى مردان را داشته باشد و هم آلت تناسلى زنان را، از زمره کسانى به شمار مىآید که هر چند تشخیص جنسیت او دشوار است، لکن در واقع، یا مرد است و یا زن و در فقه از این فرد به «خنثى» تعبیر مىشود.
با این وصف، از روایات چندى (که سند پارهاى از آنها معتبر است) به دست مىآید که ممکن است انسانى پیدا شود که در صحنه تولید نسل، هم نقش مرد و هم زن را ایفا کند.
به عنوان مثال، شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه، در باب میراث خنثى از کتاب فرائض، به سند صحیح خود، از عاصم بن حمید از محمد بن قیس از ابوجعفر(ع) نقل کرده است که فرمود:
«شریح قاضى در حالى که در مجلس قضاوت حضور داشت، ناگهان زنى وارد مجلس شد و گفت:
اى قاضى! میان من و دشمنم قضاوت کن.
شریح به آن زن گفت: دشمنت کیست؟ زن گفت: تو هستى.
شریح گفت: راهش دهید.
او را راه دادند و او وارد مجلس شد. سپس قاضى به او گفت:
شکایتت چیست؟ گفت: من، هم آنچه را مردان دارند دارم و هم آنچه را زنان دارند.
شریح گفت: امیر مؤمنان(ع) بر اساس مجراى ادرار قضاوت مىکند.
وى گفت: من از هر دو مجرا ادرار مىکنم و از هر دو با هم قطع مىشود.
شریح گفت: به خداوند سوگند، من چیزى شگفتانگیزتر از این نشنیدم. زن گفت: شگفتانگیزتر از این هم است.
شریح گفت: آن چیست؟ گفت: شوهرم با من آمیزش کرد و من از او بچه آوردم و نیز من با کنیزم آمیزش کردم و او از من بچه آورد.
شریح [با شنیدن این خبر] در حالى که به شدت شگفت زده بود، دست بر دست زد.
آن گاه امیرمؤمنان(ع) آمد و شریح گفت: اى امیرمؤمنان! بر من چیزى وارد شده که شگفتآورتر از آن را نشنیدم. سپس داستان آن زن را حکایت کرد.
آن گاه امیرمؤمنان(ع) در این باره از آن زن پرسید.
او، در پاسخ گفت: قضیه از همین قرار است.
امیرمؤمنان به او فرمود: شوهرت کیست؟ گفت: فلانى.
امام کسى را به دنبال او فرستاد و او را فراخواند و فرمود: آیا این زن را مىشناسى؟ او گفت: بله، او همسر من است.
آن گاه از وى، درباره آنچه آن زن گفته بود پرسید.
مرد گفت: قضیه همین طور است.
امیرمؤمنان(ع) به وى فرمود: تو شجاعتر از کسى هستى که بر شیر سوار مىشود; زیرا با این وضعیت به وى نزدیک مىشوى.
آن گاه امیرمؤمنان فرمود: اى قنبر! این زن را به همراه یک زن [دیگر] به داخل خانهاى ببر تا دندههاى او را بشمارد.
شوهر زن گفت: اى امیرمؤمنان! من نه مردى را نسبت به وى امین مىدانم و نه زنى را.
امیرمؤمنان(ع) فرمود: دینار خواجه [که از صالحان کوفه و مورد اعتماد بود] را نزد من بیاورید.
آن حضرت فرمود: اى دینار! به همراه این زن، وارد خانهاى شو و او را برهنه کن و به وى دستور بده که لنگى بر خود ببندد و دندههاى او را بشمار.
دینار این کار را انجام داد و شمار دندههاى او در سمت راست هفده و در سمت چپ هجده تا بود، از این روى، امیر مؤمنان(ع) لباس، کلاه و کفس مردانه بر تن او کرد و ردایى بر شانه او انداخت و او را جزء مردان به حساب آورد.
شوهر زن گفت: یا امیرمؤمنان! او دختر عمویم است و از من بچه دارد و در این حال، شما او را جزء مردان به شمار مىآورید؟ حضرت فرمود: من درباره او حکم خدا را صادر کردم; زیرا خداى تعالى حوا را از پهلوى چپ آدم آفرید و [از این روى] شمار دندههاى مردان ناقص و دندههاى زنان کامل است.»
علامه مجلسى، در ذیل این حدیث نوشته است:
«این خبر، در بین عامه اهل تسنن مشهور و در کتابهاى ایشان ثبت است. از این روى، سید، مفید، و ابن ادریس، على رغم این که به خبر واحد عمل نمىکنند، به این روایت عمل کردهاند.
علامه، قدس سره، سند روایت را صحیح دانسته و گفته است: کسانى که این خبر را ضعیف دانستهاند، به سند آن توجه نداشتهاند.» شیخ طوسى، این روایت را در «تهذیب» با تفاوت در برخى الفاظ، از میسرة بن شریح نقل کرده است.
همچنین شیخ مفید، این روایت را در «ارشاد»، بخش قضایاى امیرمؤمنان(ع) نقل کرده است.
به اعتقاد من: روایتیاد شده این معنى را در بر دارد که آن شخص، هم نقش مرد و هم نقش زن را ایفا مىکرده، با این وجود، امیرمؤمنان(ع) او را به مردان ملحق کرده است.
من درباره مضمون این روایت با چند تن از پزشکان گفت و گو کردم، آنان گفتند: تاریخ پزشکى چنین چیزى را یاد نمىدهد.
همچنین این گروه گفتند: تغییر جنسیت، در شخصى که مرد است بدون نقص و یا در کسى که زن است بدون نقص، شناخته شده نیست و حتى امکان ندارد. اما عمل جراحى که در مورد خنثى اجرا مىشود، یعنى در مورد فردى که هم آلت مرد را دارد و هم آلت زن را، هر چند یکى نسبت به دیگرى ضعیفتر باشد، بدین ترتیب است که یکى از این دو آلت را از خنثى بر مىدارند و در نتیجه، جنبه دیگر در وى تقویت مىشود.
در هر حال، عمل اصلاح جنسیت و یا تغییر آن، یا بر روى کسى انجام مىشود که در بدن او تنها یک آلت وجود دارد، لکن پوست و یا چیزى دیگر آن را پوشانده است و با عمل جراحى این پوست برداشته مىشود، تا صورت واقعى آلت آشکار گردد. یا این عمل جراحى، روى کسى انجام مىشود که هر دو آلت را دارد، هم آلت تناسلى مرد و هم آلت تناسلى زن را. در این صورت، یکى از این دو را از ریشه بر مىکنند، تا آلت دیگر تقویتشود و رشد کند و صاحب آن به وظیفه خود عمل کند.
یا این که عمل جراحى (اصلاح جنسیت و یا تغییر آن) روى شخصى انجام مىشود که تنها یکى از دو آلت تناسلى را دارد و از زمره مردان به شمار مىآید و یا از زمره زنان و هیچ گونه نقصى در خلقت آلت تناسلى وى وجود ندارد و عمل جراحى، بدین منظور روى وى انجام مىشود که شخص از زمره یکى از دو جنس خارج و به جنس دیگرى ملحق شود. البته، اگر چنین چیزى امکانپذیر باشد.
صورت نخست، به هیچ روى، تغییر جنسیت به شمار نمىآید، بلکه از باب کشف واقعیتى است که پرده و یا پوششى آن را پوشانده باشد و دلیلى بر حرام بودن و یا واجب بودن این عمل وجود ندارد، مگر این که ترک عمل جراحى، سبب شود که شخص در حرام بیفتد و یا واجبى از او ترک شود که در این صورت، از باب مقدمه بر او واجب است که عمل جراحى را انجام دهد، تا واجبى از او فوت نشود و در حرام نیفتد. اگر این شخص، پیش از انجام عمل جراحى به واقعیت امر زن و یا مرد بودن خود یقین پیدا کند، بر وى واجب است که به تکالیف مربوط به جنس واقعى خود عمل کند; زیرا عنوان جنس واقعى بر او صدق مىکند و در نتیجه، حکم مترتب بر این جنس او را در بر مىگیرد و این مطلب روشن است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود گزارش کارآموزی رشته عمران، احداث ساختمان مسکونی
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه: 95
فهرست مطالب:
مقدمه
فصل اول
بررسی بخشهای مرتبط بابخش کار آموزی
بررسی آموخته ها و پیشنهادات
فصل دوم
تخریب
رعایت اصول ایمنی در تخریب
فصل سوم
تجهیز کارگاه
انبار کردن سیمان
پیاده کردن نقشه
پی کنی
کرسی چینی
نحوه کرسی چینی یا ساخت پی سنگی
فصل چهارم
قالب بندی
انواع قالب از لحاظ جنس
قالب چوبی
فصل پنجم
آرماتوربندی
هدف از بکار بردن فولاد در قطعات بتنی
بستن میلگردها به همدیگر
نحوه خم کردن میلگردها
برش میلگردها
آچار خم کن یا آچار F
نحوه ساخت شناژهای افقی وعمودی
قالب بندی شناژهای افقی و عمودی
فاصله نگهدار یا لقمه
قلاب انتهای میلگرد و اندازه استاندارد آن
فصل ششم
بتن سازی
حمل بتن
نسبت های اختلاط
بتن ریزی
بتن ریزی در هوای گرم
بعضی از مسائلی که ممکن است در بتن تازه بوجود اید
مشخصات نا مطلوب بتن اب انداخته
تراکم بتن
نگه داری از بتن
هم سطح کردن کف اتاقها با شناژ افقی
دیوار چینی
قالب بندی شناژ های عمودی
نحوه پر کردن شنا ژهای عمودی
هم سطح کردن دیوار
قالب بندی سقف
حمل ونقل وانبار کردن تیرچه ها
بلوک
میلگرد های ممان منفی
میلگردهای حرارتی
کلاف عرضی
قلاب اتصال
بتون ریزی سقف
افت بتن (انقباض)
عوامل موثر در افت
راههای مقابله با افت
خزش یا وارفتگی
عوامل موثر بر خزش
راههای مقابله با خزش
خستگی در بتن
روشهای مراقبت از بتن سقف
شمشه گیری
کف سازی
سفید کاری یا کف مال گچ
کشته کشی یا نازک کاری