لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 56
فهرست مطالب:
فصل اول: تورم
مقدمه
بررسی تاریخی تورم
چرا تورم اغاز شد؟
فصل دوم: بیکاری و رابطه آن با تورم
بیکاری
انواع بیکاری
نرخ بیکاری
علل بیکاری
لحاظ انتظارات در منحنی فیلیپس ونرخ طبیعی بیکاری
انتظارات عقلایی ومنحنی فیلیپس
فصل سوم: نگاهی به رشد اقتصادی و تورم وبیکاری در جهان
رشد اقتصادی و تولیدات
تورم وبیکاری در جهان
پیش بینی هایی از اینده تورم وبیکاری در جهان
نتیجه گیری
منابع
پیوست
ضرورت تحقیق
هدف تحقیق
فرضیه
متغیرها
چکیده
در این مقاله یکی از مهمترین معضلات اقتصادی عصر کنونی یعنی تورم رکودی، مورد بررسی قرار گرفت. پیش از دهه 1970 این امکان وجود داشت که ترکیب مناسبی از نرخ تورم و نرخ بیکاری، با توجه به پذیرش جامعه و تصورات ذهنی که سیاستگزاران داشته اند انتخاب نمود. در حقیقت منحنی فیلیپس امکان انتخاب یک چنین ترکیبی را امکان پذیر می کرد. اما در اثر وقایعی که در سالهای دهه 1970 و پس از آن اتفاق افتاد، مشاهده گردید که هم نرخ تورم و هر نرخ بیکاری در جامعه افزایش یافته است. یعنی پدیده ای که تا پیش از آن در غرب سابقه نداشت. این پدیده تورم همراه با رکود که از این تاریخ به بعد تورم رکودی نامیده شد، عده ای را بر این باور انداخت که منحنی فیلیپس صعودی گردیده است. در حقیقت پولیون با لحاظ کردن انتظارات در منحنی فیلیپس کوتاه مدت، چنین استدلال کردند که اگر انتظارات را ثابت در نظر بگیریم، باز هم منحنی فیلیپس نزولی است. بنابراین در بلند مدت به جای یک منحنی فیلیپس، در هر سطحی از انتظارات یک منحنی فیلیپس و بنابراین دسته از منحنیهای فیلیپس را خواهیم داشت. بخصوص آنکه آنها استدلال کرده اند، که در صورت اعمال سیاستهای پولی و مالی انبساطی تنها در کوتاته مدت بر بیکاری موثر بوده و در صورتی که کارگران و کارفرمایان نرخ تورم را به طور صحیحی پیش بینی کنند، با لحاظ کردن آن در قراردادهایشان، نرخ بیکاری به سطح نرخ بیکاری طبیعی برگشت پیدا می کند.
از طرف دیگر طرفداران انتظارات عقلایی که در حقیقت همان مدل جدید کلاسیک می باشد، و در پیش بینیهای خودشان لحاظ می کنند، لذا نرخ پیش بینی شده و واقعی تورم یکسان بوده و بنابراین سیاست پولی و مالی حتی در کوتاه مدت بر نرخ بیکاری اثری نخواهد داشت. ملاحظه می شود فرضیه انتظارات عقلایی به طور کلی، حتی در کوتاه مدت مبادله بین نرخ بیکاری و نرخ تورم را انکار می کند. در هر حال با توجه به انتقادات وارد بر این نظریه و بویژه وجود هزینه برای کسب اطلاعات، ضمن رد عدم مبادله بین نرخ بیکاری و تورم در کوتاه مدت، باید گفت که مردم و دولت در جامعه از هم تأثیر می پذیرند و برای موفقیت بیشتر سیاستهای اقتصادی، سیاستگزاران باید این نکته را مطمح نظر داشته باشند.
مقدمه :
این حالت وظیفه اقتصادی دولت ایجاد می کند برای از بین بردن بیکاری جامعه و ایجاری تعادل در اقتصاد کلان نقش فعالی ایفا کند بنابراین دولت می تواند با افزایش مخارج سرمایه گذاری افزایش تولید و اشتغال از میزان بیکاری بکاهد اگر چه ممکن است در نتیجه اتخاذ چنین سیاستی به علت افزایش مخارج بودجه دولت با کسری (عدم تعادل) مواجه شود.
بودجه و کسری بودجه دولت:
دخل و خرج در اقتصاد اهمیت دارد و در اقتصاد کلان هم دخل و خرج از اهیمت خاصی برخوردار است برای آنکه به بررسی بودجه بپردازیم می بایست مخارج دولت و مالیاتها با هم مقایسه شود اگر مخارج دولت (G) از مالیاتها(T) بزرگتر باشد.
شاهد کسری بودجه هستیم اما اگر T>G= بامازاد بودجه روبرو می شویم و اگر این دو با هم برابر باشند دچار تعادل در بودجه هستیم.
دقت کنید اکثر دولتها دارای کسری بودجه هستند در برخی از کشورها کسری بودجه به 30 الی 40 سال می رسد در واقع کسری بودجه آنها مضمن است حال که کسری بودجه به صورت مضمن شد برای رفع آن چه کارهایی باید انجام دهیم؟
هنگامی که دچار کسری بودجه طولانی مدت هستید بایستی جهت رفع آن اقدام کرد حال سوال این است که چگونه این کار را بکنیم؟