مقاله کامل در مورد عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز

مقاله کامل در مورد عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 30
فهرست و توضیحات:

مقدمه. 3

امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی. 4

رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب.. 7

بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9

تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10

جهاد، عقلانی‌ترین ریاضت.. 11

اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی. 12

پرسش و پاسخ. 13

ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز. 13

اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه. 14

چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت.. 16

نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان. 19

انگیزه‌های روآوردن به عرفان. 21

1ـ سرگرمی رازجویانه. 21

2ـ انگیزة سیاسی. 22

3ـ عوام فریبی. 23

4ـ مصلحت نظام 23

گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی. 25

واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان. 27

ملامتی‌گری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی. 28

انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه

عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین

عرفان، از ادعا تا عمل

ضعیف السند بودن روایات عرفانی

اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی»

 

مقدمه

مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت،  مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع می­شود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت می­شود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و  عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمی­آید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی نسل امروز و جامعه امروز را پاسخ دهیم. نظر دست اندرکاران این جلسات، یعنی اجلاس امشب و فردا شب، این بود که ابتدا نظریه پردازان محترم، یعنی جناب آقای دکتر یثربی و حجت الاسلام والمسلمین استاد مهندسی، دیدگاههای خودشان را مطرح کنند. تا بعد که سیر بحث مشخص می شود.

جناب استاد یثربی پایه گذار فلسفه عرفان به زبان فارسی در ایران می باشند و شاید همین بزرگوار بودند که در حدود بیست سال پیش، با کتاب فلسفه عرفان باب این بحث را در ایارن گشودند. و از جمله از آثار دیگر ایشان سلسله مباحثی در شرح موضوعی دیوان حافظ، آب طربناک و پس از آن شرحی است که بر رساله قیصری دارند که مجموع این مباحث نشان می دهد که استاد، بصورت عمیق در عرفان کار کرده اند و یکی از افراد مجرب و تئوری پرداز بسیار بزرگوار در ایران پیرامون عرفان می باشند. در خدمت استاد هستیم که مباحثشان را مطرح بفرمایند:

امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی

آقای یثربی: در ابتدا عرض کنم غرض از برپایی این محافل این است که ما فکر نکنیم که همین که هستیم باید باشیم، بلکه انشاء الله باید به این سمت حرکت کنیم که چه بسا بتوانیم چیزی بشویم که هنوز هیچ کس به خیالش نمی رسد. چنانکه ما به عنوان بشر این تحول غیر قابل تصور را در علوم و فنون تجربه کردیم. مثلا در چهار قرن پیش شرایط امروز به ذهن هیچ کس  نمی رسید، یا در یک قرن پیش به ذهن هیچ کس نمی رسید که حوزه علمیه قم اینهمه امکانات را در اختیار بگیرد، و به مخیله شان هم خطور نمی کرد. پس باید توجه داشت که ما در علوم انسانی هم نباید دچار غفلت شویم و نکنیم که هر چه باید داشته باشیم را داریم و هیچ آیندة بهتر از گذشته مان در انتظار ما نیست. غرض از همه این مناقشات و این جلسات این است که ما از وضع موجودمان به طرف آینده خیز برداریم. من مطمئنم به آینده بسیار روشنی راه خواهیم یافت که الان ما هیچکدام نمی توانیم تصور کنیم. بارها به من می گویند، چرا فقط مسائل را نقد می کنید و راه حل نشان نمی دهید؟ من در جواب می گویم اینگونه نیست که تا این مسائل به ذهنم بیاید عنوان بکنم، بلکه به عقل خودم یک پیشنهادهایی هم می دهم ولی آن پیشنهاد نهایی ممکن است یک قرن یا دو قرن بعد به وسیله یک طلبه­ای، یا استادی از یک جایی ارائه شود و کلا بصورت بنیادی وضع علوم انسانی ما را دگرگون کند. اما با این تلاشها ما هم در آن فضیلت بعدی شریک  خواهیم بود. در حال حاضر ما باید وظیفة خودمان را انجام دهیم.

اجازه بدهیم در مقدمه بحث، اولا این سوء تفاهم را دفع کنم که بعضی ها فکر می­کنند من بعضی جاها بنا به مصلحتی یک جور و در بعضی جاها بگونة دیگر صحبت می­کنم. یعنی فکر می کنند من آدمی هستم که در یک جلسه از عرفان دفاع می­کنم، و در جلسه­ای دیگر بر علیه عرفان حرف می­زنم. یک سوء تفاهم دیگر اینکه بعضی‌ها اینگونه برداشت می‌کنند که من اصلا بگونه‌ای تعصب‌آمیز با عرفان مخالفم و به هر صورت می‌خواهم بهانه‌ای به دست بیاورم تا به این مکتب حمله کنم. در حالیکه اینگونه نیست و بنده هنوز هم تمام وجودم با این مسئله درگیر است، من روحاً عرفان را دوست دارم، بنده هنوز «ضرب زیدٌ» را هم نخوانده بود که در روحیه‌ام این مسائل بوده و حتی جزو مسائل خانوادگی‌ام بوده است، از قضا تصادف است یا هر چیز هست، نمی‌دانم؟ اولین دعایی هم که پدر بزرگ من برای من از یک شیخ خانقاه گرفته، دعای علم یا چیز دیگر بوده است. در آن وقت من چهار، پنج سال بیشتر نداشتم، بالاخره با چنین محیطی آشنا بودم. الان هم خوشم می‌آید. من اقرار می کنم که خانقاههای متعددی رفته‌ام و با مشایخ متعددی گفتگو داشته‌ام. ما آن زمانی که در قم بودیم این اصلا چنین جوی حاکم بود، بلکه برعکس کاملا جو بر ضد این مسئله بود. در آن زمان فقط ما پنج نفر بودیم که دائما درگیر این مسائل بودیم، دو نفر هم در راه همین سیر و سفر عرفانی تصادف کردند و در سال 1355 از دنیا رفتند، ما در آن زمان مرتب در شهرهای مختلف مثل مشهد، تبریز و... به دنبال اساتید این فن بودیم، ولذا من به عرفان علاقمند هستم و به جامعه هم توصیه می کنم چون عرفان اسلامی، مخصوصاً در ایران اسلامی و در سایة این توحید و تعالیم اسلامی یک ظرافت خاصی پیدا کرده است که عرفان نو افلاطونی این ظرافتها را ندارد. اما پس هنوز هم عرض می کنم هرچه من انکار بکنم الان همین اگر پخش شود اقلا صدها نفر در اقصی نقاط کشور پیش خودشان شهادت می دهند که فلانی راست گفته است، خیلی ها با همین نام و با همین نسبت و با همین تهمت ما را می­شناسند، البته من هم خوشم می آید و ابایی هم ندارم. همیشه هم تفننی هم می­کنم. من هم مثل خیلی­ها عاشقم که یک چوبه از این خاک به بالا بتوانیم برویم



خرید و دانلود مقاله کامل در مورد عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز


مقاله کامل در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

مقاله کامل در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:

مقدمه

تولید انرژی
مصرف انرژی

نقش مراکز تحقیقاتی و آموزشی

 

راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

صرفه جویی از مسائلی است که دین اسلام و سایر ادیان بزرگ الهی به آن تأکید و توجه ویژه داشته اند. اسراف مذموم و موجب از بین رفتن نعمت های الهی است. بر اسراف دو حالت مترتب است: اسراف آگاهانه و اسراف ناآگاهانه. در مورد اول گناه وعقوبت دنیوی و اخروی بر مسرف جاری خواهد شد، اما در مورد دوم کیفر به دست اندرکاران جامعه برمی گردد، که زمینه آگاهی و آموزش لازم را فراهم نکرده اند.
در راستای این بینش باور داریم که عدم صرفه جویی در مصرف انرژی چه زیان بزرگی برای مملکت دارد.
با محدودشدن استفاده از سوخت های فسیلی دو سناریو برای آینده مصرف انرژی قابل پیش بینی است:
• استفاده از منابع انرژی طبیعی و تجدیدپذیری مثل انرژی خورشیدی، زمین گرمایی، باد، امواج دریایی و غیره که امروزه اذهان اندیشمندان را به سختی در مورد فواید، مضار و اقتصادی بودن آن مشغول کرده است. در این معنا سؤالی که به ذهن متبادر می گردد آن که، آیا می توان استفاده از چنین منابع لایزالی را ارزان و عمومی کرد؟
• سناریو دوم استفاده از منابع هسته ای است. اگر چه امکان محدودی است و به خوبی معلوم نیست که میزان استفاده از آن تا چه اندازه باشد، لیکن تا سالیان طولانی قابلیت تأمین انرژی را دارد.
هر دو سناریو نگرانی هایی در پی دارند. انتخاب گزینه مناسب در جهت تولید انرژی و رفع مشکلات مصرف به نحوی که بنیانهای زیستی را دچار عدم سلامت زندگی انسانی، حیوانی و گیاهی نکنند، کاری سهل و هم ممتنع است.
بی تردید دنیا با بحران عظیم زیست محیطی مواجه است. افزایش جمعیت، نحوه استفاده غلط از دستاوردهای تکنولوژیکی، عدم تقسیم عادلانه ثروت و منابع در ایجاد این بحران سهیم هستند. در این میان وظیفه متخصصین و مراکز دانشگاهی در ایفای نقش مثبت خود روز به روز سنگین تر از گذشته شده است. با قبول چنین مسأله ای نگرانی ما برای فراهم نمودن و مصرف انرژی هوده است



خرید و دانلود مقاله کامل در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف


مقاله کامل در مورد نبوت

مقاله کامل در مورد نبوت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 37
فهرست و توضیحات:

مقدمه

راه هاى اثبات نبوت

( نبى) و ( رسول)

نیاز به رسالت

وحى

نظریه عوامانه

نظریه روشنفکرانه

نظریه سوم

 

مقدمه

نبوت مجموعه اى است مشتمل بر چهارده جلسه بحث و انتقاد انجمن اسلامى پزشکان که در سال 1348 هجرى شمسى ایراد شده و سخنران آن استاد شهید آیة الله مطهرى بوده اند . سبک بحث یک سبک ابتکارى است و در یک قالب خاص مثلا قالب متکلمین یا فلاسفه جاى نمى گیرد , بلکه استاد شهید با توجه به احاطه خود بر نظرات متکلمین و فلاسفه در این باب و با توجه به برخى علوم انسانى جدید مانند روانشناسى و با عنایت به شبهاتى که در این باب هست , یک طریق مخصوص را طى کرده اند و البته سؤالاتى که در پایان جلسات مطرح شده است در تعیین خط سیر بحث مؤثر بوده است .
استاد شهید مطالب خود را در چهار بخش ( راههاى اثبات نبوت) , ( وحى) , ( معجزه) و  ( اعجاز قرآن) دسته بندى کرده اند و درباره ماهیت ( وحى) و ماهیت ( معجزه) که معمولا کمتر بحث مى شود , به تفصیل سخن رانده اند .
همان طور که خواننده محترم مطلع است , این بحث در ادامه بحث توحید که قبلا به چاپ رسیده است ( مطرح شده و به دنبال آن , بحث ( امامت و رهبرى) در آن جلسات مطرح شده است ( که آن نیز قبلا منتشر گردیده است و پس از آن مسأله معاد مورد بحث قرار گرفته است ) که همزمان با ( نبوت) منتشر مى گردد ) . در همه این بحثها آنچه که بسیار جلب توجه مى کند شیوه برخورد استاد با سؤالات و انتقادات بعضا تند مستمعین است که با سعه صدر و به طور منطقى و بدون آنکه تحت تأثیر احساسات قرار گیرند پاسخ گفته اند و با توجه به اینکه مستمعین قشر تحصیل کرده و روشنفکر و دانشگاهى بوده اند , نحوه برخورد استاد با آنان , نحوه صحیح برخورد با این قشر را در خصوص اظهارات آنها درباب مسائل اسلامى به گونه اى که موجب طرد آنان نشود و در عین حال حقیقت مطلب به آنها عرضه گردد , به خوبى نشان مى دهد . امید است که این روش استاد نصب العین ما قرار گیرد .
نکته دیگرى که از این سلسله بحثها آشکار مى شود شیوه بیان ایشان در تفهیم مطلب به قشر تحصیل کرده و کم آشنا با معارف اسلامى است که خالى از اظهار فضل و به کار بردن عبارات و اصطلاحات فنى است و چنانچه این اصطلاحات به کار مى رفته است بلافاصله توضیح داده شده است .
امید است این سنتهاى حسنه استاد شهید مورد توجه ما نیز باشد . از خداى متعال توفیق بیشتر در نشر آثار آن بزرگمرد را مسألت مى نماییم .




خرید و دانلود مقاله کامل در مورد نبوت


دانلود تحقیق کامل در مورد تقوا

دانلود تحقیق کامل در مورد تقوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16

 

تقوا

محقق طوسى، راه دیگر مانع ‏زدایى از سیر و سلوک را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى. در باره تقوا آمده است: «بلى من أوفى بعهده و اتقى فإن الله یحب المتقین» [2]

متقین، محبوب خدا هستند. البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند:

رکن اول: این که از خدا بترسد و این خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.

رکن دوم: «تحاشى» از گناه است، بدین معنا که اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشیه بکشد تا به آن آلوده نشود؛ مثل این که، گفته مى‏شود: «از گناه اجتناب کنید» ؛ یعنى، شما دریک جانب قرار گیرید و گناه در جانب دیگر قرار گیرد؛ یعنى، سعى کنید با پروا از متن که گناه است به حاشیه صفا و نجات قدم بردارید.

رکن سوم: این است که چه در آن ترس و چه در این حاشیه رفتن، منظور، نزدیک شدن به خدا باشد. برخى افراد از ترس زندان یا براى حفظ آبروى خود و هراس از ریختن آبرو، گناه نمى‏کنند و از آن تحاشى دارند و البته اینها خوب است. چون دورى از گناه، «توصلى» است؛ اما نشانه سیر و سلوک نیست. «سالک الى الله» خود را در مسیر خدا مى‏بیند و مسیر هم مستقیم و زمام این سالک در این مسیر مستقیم به دست خداست؛ چنانکه مى‏فرماید:

«ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربى على صراط مستقیم». [3]

کسى که گفت:

«إیاک نعبد و إیاک نستعین»

قهرا خود را در تحت زمام حق مى‏بیند:

«یا من بیده ناصیتى، یا علیما بضرى و مسکنتى، یا خبیرا بفقرى و فاقتى». [4]

و مشابه این مضمون در «مناجات شعبانیه» چنین آمده است:

«بیدک لا بید غیرک زیادتى و نقصى و نفعى و ضرى». [5]

بنابراین، انسان سالک خود را در راهى مى‏بیند که زمام راهیان آن به دست خداست. از این رو پرهیز و ترس او «قربة الى الله» است؛ زیرا اگر چنین نباشد، او براى خود مى‏ترسد؛ نه براى رضاى خدا و بنابراین، اهل سیر نیست.

اگر انسان از گناه توبه کند و به جایى برسد که از توبه نیز توبه کند، در فضایل، مخلص است و هرگز ریا نمى‏کند. تقوا که از بهترین اوصاف انسان سالک است، گاهى انسان آن را به این انگیزه، تحصیل مى‏کند که در دنیا و آخرت عزیز باشد. چنین انسانى اخلاص ندارد؛ زیرا کار را براى تحصیل رضاى خود کرده است، نه رضاى خدا و در حقیقت او با تقوا نیست؛ زیرا او لباس تقوا را در بر کرده است تا در قیامت، جامه زرین جاه و عزت را بپوشد.

این که مى‏گویند صراط مستقیم، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نمونه‏هایش در این بحثها ظهور مى‏کند. گاهى تشخیص وظیفه، از تشخیص یک موى باریک، باریکتر است. آنها که موشکافى مى‏کنند توان این را دارند که این مسائل را به طور دقیق ارزیابى کنند.

توضیح و تحلیل مطلب این است که مراتب اهل تقوا متفاوت است؛ زیرا:

گاهى کسى براى عزت و جاه‏مند شدن نزد جامعه، جامه تقوا را در بر مى‏کند. این صبغه ریائى دارد و از بحث خارج است. گاهى براى عزیز شدن نزد خدا و اولیاى الهى پرهیزکار مى‏شود، این عمل نیز، خوب ولى ابتدایى یا متوسط است و بنابراین، باید آن را هم رها کرد. گاهى انسان مى‏داند که خدا او را عزیز مى‏کند ولى او براى عزیز شدن با تقوا نمى‏شود. این هم کمال خوبى است. چون او براى عزیز شدن، جامه تقوا را در بر نکرده است. گاهى این دانستن را هم از یاد مى‏برد؛ بلکه به عنوان وظیفه بندگى، با تقواست؛ یعنى عزیز شدن نه تنها «مطلوب» او نیست، بلکه «معلوم» او هم نیست و این خود، فضیلت است و تملک دل طلب مى‏کند و چنین انسانى بنده خالص خداست.

راه تحریم غیر خدا

راههایى را که در شبانه‏روز به ما ارائه کرده‏اند، براى رسیدن به این مقصود سهم مؤثرى دارد. نماز تنها کار سلبى به عنوان «نهى از فحشا و منکر» ندارد؛ چنانکه قرآن کریم مى‏فرماید:

«إن الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر». [6]

بلکه آثار اثباتى فراوانى نیز دارد. ما نباید در حدى باشیم که نماز را براى «پرهیز از گناه» بخوانیم، بلکه باید بکوشیم آن را براى «لذت لقاى حق» اقامه کنیم. گرچه توجه به لذت هم نقص است؛ ولى ما را به آن مراحل نهایى، راهنمایى و نزدیک مى‏کند. نخستین چیزى که در مورد نماز به ما آموخته‏اند این است که نماز بدون طهارت، نماز نیست:

«لا صلوة إلا بطهور». [7]

و ما هم باید درست تحصیل طهارت کنیم. آنگاه به ما گفته‏اند: وقتى وارد نماز مى‏شوید، چهره جان خود را متوجه ذات اقدس و خداوند کنید تا خداوند نیز به شما رو کند.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«إذا قمت إلى الصلاة فأقبل على الله بوجهک یقبل علیک». [8]

امام صادق ( علیه السلام) نیز فرمودند:

«إنی لاحب للرجل المؤمن منکم إذا قام فی صلاة فریضة أن یقبل بقلبه إلى الله تعالى و لا یشغل قلبه بأمر الدنیا، فلیس من عبد یقبل بقلبه فى صلاته إلى الله تعالى إلا أقبل الله إلیه بوجهه و أقبل بقلوب المؤمنین إلیه بالمحبة بعد حب الله إیاه». [9]

نمازگزارى که به معانى نماز توجه و حضور قلب نداشته باشد، خدا از او، اعراض مى‏کند. وقتى خدا از نمازگزار اعراض کند، در حقیقت او پشت به قبله نماز مى‏خواند. بنابراین، به مقدارى که نمازگزار معانى نماز را مى‏داند و گناهان خود را احضار و از ذات اقدس اله توبه و نزاهت روح، طلب مى‏کند، نماز او مقبول است؛ زیرا نماز گرچه از نظر فقه اصغر، «واجب ارتباطى» است، لیکن در فقه اکبر با تحلیل هر جزء «واجب استقلالى» خواهد بود.

سفارش پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه ( علیهم السلام) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز شب و... فراوان است و این نشانه آن است که نماز بهترین راه براى سیر و سلوک انسان به سوى خداست.

امام صادق ( علیه السلام) در بیمارى پیش از ارتحال خود دستور دادند بستگان جمع شوند و پس از اجتماع، به آنان فرمودند:

«إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة». [10]

شفاعت ما اهل بیت شامل حال کسى که نماز را سبک بشمارد نمى‏شود.

پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز در بیمارى متصل به رحلت فرمودند: شفاعت من شامل کسى که نمازش را از وقت آن تأخیر اندازد نمى‏شود:

«لا ینال شفاعتی من أخر الصلاة بعد وقتها». [11]

که این در حقیقت، یکى از مصادیق سبک شمردن نماز است.

نیز رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هنگامى که مشاهده کردند نمازگزارى در مسجد رکوع و سجودش را با سرعت انجام مى‏دهد، فرمودند: اگر او با همین وضع بمیرد به دین من، نمرده است:

«دخل رجل مسجدا فیه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فخفف سجوده دون ما ینبغی و دون ما یکون من السجود، فقال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نقر کنقر الغراب، لو مات على هذا مات على غیر دین محمد». [12]

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

 



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل در مورد تقوا


مقاله کامل در مورد صله رحم

مقاله کامل در مورد صله رحم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
فهرست و توضیحات:

صله رحم

جایگاه صله رحم در اسلام

روش های رسیدگی به خویشان

آثار رسیدگی به خویشان

نکوهش قطع صله رحم

شش حدیث در باب صله رحم :

 

صله رحم

«صله» در لغت به معنای احسان و دوستی آمده است و مراد از «رَحِم» خویشاوندان و بستگان می باشد در اصطلاح، صله رحم محبت و سلوک داشتن با خویشان و نزدیکان است

در شرع مقدّس اسلام و آیات و روایات، معنای خاصی برای رحم ذکر نشده است. از اینجا می فهمیم که این کلمه نیز مانند سایر کلمات، حمل بر معنای عرفی متداول می شود.

شاید رحم به معنای خویشاوندانی باشد که از طرف پدر و مادر و نیز فرزندان به یکدیگر وابسته باشند، هر چند که این وابستگی به چند واسطه باشد.

عروة بن یزید از امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره تفسیر آیه «وَ الذینَ یَصلونَ ما اَمرَ اللهُ بهِ اَن یُوصلَ» پرسید. آن حضرت پاسخ داد:

مراد از کسانی که خداوند پیوستن به آنان را فرمان داده، خویشاوندان توست.4 بنابراین، صله رحم، پیوند با تمام خویشان می باشد، بدیهی است که خویشاوند هر قدر به انسان نزدیک تر باشد. وظیفه او در حفظ پیوند، شدیدتر و لازم تر است.

جایگاه صله رحم در اسلام

اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی واستحکام روابط خانوادگی را به شدت مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کرده است و خدای متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، می فرماید:

«وَ اعبُدوا اللهَ وَ لاتُشرکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بالوالِدینِ احساناً و بِذِی القُربی...»

خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیکی کنید.

در جای دیگر می فرماید: «و اتَّقوا اللهَ الَّذی تَسائَلونَ بِهِ‌ و الاَرحامَ انَّ اللهَ کانَ عَلیکُمْ رَقیباً» بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید؛ و درباره ارحام کوتاهی نکنید، همانا خداوند مراقب شماست.

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره اهمیت آن فرمود: به آنان که حاضرند و آنان که غایبند و آنان که از صُلب های مردان و رَحِم های زنان تا روز قیامت به دنیا می آیند سفارش می کنم که صله رحم نمایند، گرچه مستلزم پیمودن یک سال راه باشد، زیرا صله رحم (یکی) از (مسائل مهم) دین است.

امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نیز به فرزندش چنین سفارش می کند: «اَکرم عَشیرتَکَ، فَاِنَّهم جَناحُکَ الّذی بهِ تَطیرُ، وَ‌ اَصْلُکَ الّذی اِلیهِ تَصیرُ، وَ‌ یَدُکَ الَّتی بِها تَصوُلُ» خویشانت را گرامی بدار، زیرا آنان بال و پَرِ تو هستند که با آنان پرواز می کنی و اصل و ریشه تو می باشند که به ایشان باز می گردی و دست (یاور) تو هستند که با آنها (به دشمن) حمله می کنی (و پیروز می شوی)

این همه تأکید وسفارش نسبت به صله رحم در قرآن و احادیث، بیانگر ضرورت و نقش حیاتی آن است. در منابع فقهی ما نیز چنین آمده است: «صله رحم مطلقا واجب است هر چند که خویشاوندان انسان مرتد یا کافر باشند.» به عبارت دیگر کفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندی نمی شود، بلکه صله رحم در این گونه موارد نیز امری پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات آنها از گمراهی شود. راوی می گوید: به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کردم: «کسانی با من خویشاوندی دارند، اما با من هم عقیده نیستند، آیا برای آنان بر عهده ام حقی است؟ فرمود: بلی؛ حق خویشاوندی را چیزی قطع نمی کند و اگر با تو هم عقیده باشند، برای آنان دو حق است؛ یکی حق خویشاوندی و دیگری حق اسلام.



خرید و دانلود مقاله کامل در مورد صله رحم