مقاله ای پیرامون وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (ص)
60 صفحه
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵
از مسائلى که قرآن به آن اهمیت خاصى داده است، وظیفه جامعه اسلامى نسبت به پیامبر گرامى است، ما در این بخش به وظائف دهگانهاى که قرآن از آنها یاد مىکند، اشاره مىنمائیم و تشریح خصوصیات این وظائف از قلمرو بحث ما بیرون است .
فایل پی دی اف
11 صفحه
موردپژوهی فقط یکی از طرق مختلف انجام تحقیقات علوم اجتماعی است. راه های دیگر عبارت اند از آزمایش،
پیمایش، مطالعه تاریخی و تحلیل اطلاعات آرشیوی
موردپژوهی به عنوان یک کار پژوهشی نقش منحصربه فردی در شناخت و دانش ما از پدیده های فردی،
سازمانی، اجتماعی و سیاسی دارد. موردپژوهی امکان تحقیق درباره خصوصیات کلی و معنادار رویدادهای حیات واقعی را فراهم می آورد
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 12 صفحه
مقدمه:
معمولا تحقیق برای بررسی یک مساله صورت می گیرد. بررسی مساله یا مشکل یا یادگیری یا انجام یک فعالیت فرهنگی و... مواردی است که مساله تحقیق در آن اهمیت پیدا می کند. تحقیق از نظر لغت به معنای یافتن حقیقت و در اصطلا ح علمی عبارت است از اعمال روش های توام با طرح و اندیشه که برای کشف حقیقتی به کار می رود. هدف تحقیق عبارت است از پاسخگویی به یک مساله یا حل یک مشکل و محقق می کوشد دیده های موجود را مورد بررسی قرار دهد تا مسائل جدیدی بیابد. آنگاه یافته های خود را طوری به هم مربوط سازد که حاصل آن، مجموعه واحد و یگانه ای گردد. برای اینکه نتیجه کار حاصل از یک تحقیق یا پژوهش، یک نتیجه کاملا علمی باشد، محقق در طول انجام تحقیق باید دو اصل مهم واقعیت نگری و پرهیز از پیش داوری را رعایت کند. انجام یک تحقیق به روش علمی، مراحلی دارد. این مراحل به ترتیب عبارتند از: الف- طرح مساله یا موضوع تحقیق.
الف- طرح مساله یا موضوع تحقیق
ب- تهیه طرح تحقیق
ج- تهیه و تنظیم فرضیه
د- جمع آوری اطلا عات
ه- طبقه بندی اطلا عات به دست آمده
و- مطالعه اطلا عات و تشخیص روابط علت و معلولی
ز- تعیین اعتبار و نقد فرضیه ها
ح- گزارش نتیجه تحقیق
انجام هر یک از مراحل فوق، خود با روش ها و اصولی انجام می شود. در ادامه این بخش، برخی از مراحل فوق، که از اهمیت بیشتری برخوردارند، مورد بررسی قرار گرفته می شوند.
موضوع تحقیق
موضوع تحقیق به عنوان اصلی ترین جز» تحقیق، بیانگر هدف محقق است و اهمیت آن، نمایانگر میزان همت محقق خواهد بود. همچنین در انتخاب موضوع، باید توجه داشت که هر موضوعی برای هر شخصی و با هر امکاناتی و با هر مکان و موقعیتی قابل بررسی نمی باشد. به طور کلی موضوع تحقیق باید شرایطی داشته باشد.
1- موضوع باید حتی الا مکان در شروع کار محدود و واضح باشد.
2- موضوع باید مورد علا قه باشد و مورد بررسی قرار بگیرد.
3- موضوع باید قابل مطالعه باشد.
4- بهتر است موضوع در زمینه رشته تحصیلی یا کار باشد.
5- لازم است پیش داوری های قبل از انجام عمل تحقیق به دور از تعصبات بی منطق باشد.
6- فرضیه های در نظر گرفته شده باید قابل آزمون باشند.
7- موضوع باید نه زیاد تازه باشد که هیچ منبعی در مورد آن وجود نداشته باشد و نه زیاد قدیمی، منسوخ و بی فایده باشد. به همین دلیل بهتر است انتخاب موضوع با مشورت متخصصین مربوطه صورت گیرد.
مقدمه
همهی ما دوران تحصیل و مدرسهی خود را خوب به یاد داریم. کلاسهای پرجمعیّتی که هر نیمکت با زحمت سه دانشآموز را در خود جای میداد. زمانی که زنگ املا فرا میرسید، معلم میگفت: «بچّهها! نفرات وسط هر نیمکت بیرون بیایند و روی زمین بنشینند. بچًههایی هم که در نیمکت نشستهاند، کیفهایشان را روی نیمکت بگذارند. سرمیزیها سر میز. ته میزیها هم تهمیز» کوهی از کیف بر روی میزها قرار میگرفت تا مبادا دانشآموزی سرخود را حرکت دهد و چشمش به املای دیگری بیفتد. سپس معلم با حالت دستوری و کلمه به کلمه، متن املا را میخواند.
هنوز هم با گذشت سالها، حتّی با تغییر کتابهای درسی، باز هم شاهد برگزاری چنین املاهایی در کلاس درس هستیم. این موضوع باعث تعجّب است که با وجود این همه تغییرات، باز هم به شکل سنّتی به دانشآموزان املا میگوییم؟ آیا واقعاً روش دیگری برای گفتن املا وجود ندارد؟ چرا سعی نمیکنیم در درس املا به شیوههایی نو و جذّاب هم توجّهی داشته باشیم؟ اصلاً چرا روشهای سنّتی را کنار نمیگذاریم؟ مگر نه این است که ما بایستی این نونهالان باغ مدرسه را برای روزگاری جز روزگار خود تعلیم دهیم و تربیت کنیم.آیا تاکنون از خود آنان پرسیدهایم تا چه اندازه به این روشها علاقهمند هستند؟
چرا زنگ املا در برخی مدارس به زنگی خشک و بیروح تبدیل میشود و هزاران چرا و دریغ دیگر! آیا فکر نمیکنید که دیگر زمان آن رسیده است که باور و نگاهمان را نسبت به درس املا تغییر دهیم؟ دانشآموزانمان را باور کنیم؟ به فکر شکوفایی خلّاقیّت آنان باشیم و از املا گفتن سنّتی بپرهیزیم و آنها را از این گرداب توالی و تکرار برهانیم؟
در رابطه با موضوع املا، تاکنون پژوهشهای فراوانی صورت گرفتهاست که در مجلّات و کتب گوناگون به چاپ رسیدهاست. در همهی آنها به این نکته اشاره شدهاست که درس املا نیاز به بازنگری و توجّهی جدّی از سوی معلّمان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت دارد. چرا که تمام نگارندگان مقالهها از افت تحصیلی دانشآموزانشان در این درس شکایت داشتند و راهحلهای که برای برطرف شدن مشکل خود ارائه کردهبودند در جهت شکستن هنجار سنتّی درس املا بودهاست و در پایان به تغییرات شگرفی در نگرش و بازخورد دانشآموزان دست یافتهبودند که در قسمت ادبیّات موضوع به آنها اشاره کردهام.
من نیز در این اقدامپژوهی سعیکردهام ابتدا به بررسی موانع و مشکلاتی که در تدریس این درس با آنها مواجه بودهام، بپردازم و سپس با استفاده از روشهایی که در مقالات و کتب گوناگون مطرح شدهاست و تجربیّات و راهکارهای ابتکاری خودم نمرهی دانشآموزانم را در درس املا افزایش دهم.
بیان مسأله
اینجانب به مدت ده سال است، در سمت دبیر ادبیات فارسی در دروهی راهنمایی تحصیلی، در منطقهی کهک به تدریس مشغول است.
اقدامپژوه در سال تحصیلی 89-88 در مدرسهی راهنمایی دخترانهی کوثر کهک به تدریس انشاء، املاء و ادبیات فارسی در پایهی سوم راهنمایی مشغول بود. کلاس مورد نظر، کلاس سوم یاس بود که 32 نفر دانشآموز داشت. نیمی از دانشآموزان این کلاس از جمله دانشآموزانی بودند که اقدامپژوه در سال گذشته با آنان درس انشا و ادبیّات فارسی داشت. وضعیّت تحصیلی دانشآموزان در درس ادبیّات عالی بود و در تمام زمینههای کارهای گروهی بسیار فعّال، پرانرژی و خلّاق بودند. ولی در درس املا با معدل متوسط 17 با تعدادی دانشآموز کاملاً ضعیف.
آنچه اقدامپژوه را بر آن داشت تا به فکر این مسأله بیافتد، به شرح زیر است:
اینجانب سال گذشته نیز در این مدرسه مشغول به کار بودم و با معلّم درس املا ارتباط داشتم و از روشهایی که در کلاس درس اجرا میکردند، مطّلع بودم و همچنین به طور ناخودآگاه با درس املا نیز درگیر شدم. چون ساعت درس املای دانشآموزان، زنگ بعد از درس من(انشا) بود.
در کلاس انشا فعّالیّتها به صورت گروهی یا نوشتن در کلاس صورت میگرفت. در چند مورد متوجّه شدم که دانشآموزان به جای نوشتن انشا به نوشتن جریمهی املا مشغول هستند و یا در چند مورد هم دانشآموزان مشغول نوشتن متن چند خطّی از املا بودند که نمرات آن را نیز خودشان گذاشته بودند و در برخی از آنها به عمد غلط نوشتهبودند تا نمرهی املاها یکسان نباشد.
عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان»
28 صفحه
«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوهنقادى و انتقادکردن به معناى عیبگرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شىء رادر محک قرار دادن و به وسیله محکزدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیصدادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایبآن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مىشنود نقاد باشد یعنىآن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردمشهرت پیدا مىکند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر ایننیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مىکردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مىشنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عینعبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرتعیسى مسیح نقل کردهاند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مىگیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانهتسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد