لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6
مفهوم توسعه
توسعه بهعنوان فرایندی چندبعدی، که همهی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را پوشش میدهد، نشان دهندهی یک حالت است؛ یعنی شرایطی که جامعه بهطور کیفی از امکانات کمّی خویش، در جهت آرمانی که برای خودش قائل است، بهطور همه جانبه استفاده میکند.
"مایکل تودارو" در بیان ذوابعاد بودن توسعه، این پدیده را جریانی چندبعدی میداند؛ که مستلزم تجدید سازمان و جهتگیری مجموعهی نظام اجتماعی و اقتصادی کشور است و علاوهبر بهبود وضع درآمدها و تولید آشکار، متضمن تغییرات بنیادی در ساختهای اجتماعی، نهادی و اداری و نیز طرز تلقّی عامّه و در بیشتر موارد، حتی آداب و رسوم و اعتقادات است.
ابعاد توسعه
توسعه اقتصادی؛ توسعه اقتصادی فرایندی است، که در طی آن، شالودههای اقتصادی و اجتماعی جامعه دگرگون میشود. بهطوری که حاصل چنین دگرگونی و تحوّلی در درجهی اول، کاهش نابرابریهای اقتصادی و تغییراتی در زمینههای تولید، توزیع و الگوهای مصرف جامعه خواهد بود. امروزه توسعه اقتصادی تنها در چارچوب تئوری خالص اقتصادی مورد توجه نیست؛ بلکه بنابه گفته "میردال"، رشد و توسعه اقتصادی یک مسأله اجتماعی-سیاسی و فرهنگی است.البته بین رشد و توسعه اقتصادی، تفاوت وجود دارد. رشد اقتصادی صرفاً بیانکننده افزایش تولید یا درآمد سرانهی ملی در یک جامعه و بیشتر متّکی به ارقام کمّی است؛ امّا توسعه اقتصادی، فرایند پیچیدهتری است که به مفاهیمی چون تغییر و تحوّلات اقتصادی نزدیکتر است؛ تا مفهوم رشد اقتصادی.
توسعه اجتماعی؛ این نوع توسعه با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوندی تنگاتنگ داشته و در ابعاد عینی، بیشتر ناظر بر بالابردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینههای فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، آموزش و چگونگی گذراندن اوقات فراغت میباشد.توسعه سیاسی؛ توسعه سیاسی فرایندی است که زمینه لازم را برای نهادی کردن تشکّل و مشارکت سیاسی فراهم میکند و حاصل آن افزایش توانمندی یک نظام سیاسی است.توسعه انسانی؛ توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات بشر افزایش مییابد. این نوع توسعه که مردم را در محور فرایند توسعه قرار میدهد و نه صرف ازدیاد ثروت و درآمد را، عناصری همچون برخورداری از حیثیّت و منزلت شخصی و حقوق انسانی تضمینشده و فرصت داشتن برای دستیابی به نقش خلّاق و سازنده را دربرمیگیرد. البته تأکید این نوع توسعه، بر روی شاخص طول عمر، سطح دانش و سطح معاش آبرومند میباشد.این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
هرجا سخن از توسعه درمیان است ، از کشورهای صنعتی غرب به عنوان سردمداران توسعه یادشده است.
اما درمیان کشورهای غالبا توسعه نیافته شرق ، کشوری وجود دارد که مایه اعجاب
جهانیان را فراهم آورده است و گویی بسیاری از نظریه های توسعه را از نو نوشته
است و آن ( ژاپن ) است.
روند توسعه در این کشور شرقی به قدری سریع و پرشتاب است که می رود تا در
جهان به عنوان کشور شماره ( 1 ) مطرح شود :
ژاپن امروز عنوان کشور شماره ( 2 ) را در دنیا بدست آورده و در مسیری
پیش می رود که مقصد نهائیش رسیدن به مقام کشور شماره (1) جهان است.
درمیان بلوک شرق ، ژاپن تنها کشوری است که در راه توسعه ، قدمهای بزرگی
برداشته و در مواجهه با غرب و تکنولوژی و صنعت غرب خود را نباخته ، بلکه
از آن به سود خویش بهره کافی گرفته ، با تطبیق الگوهای فرهنگی خود الگوی
توسعه ژاپن نوین را پی ریخته است.
در این میان بودند و هستند کشورهایی که از فرهنگی بس غنی و پربار و سوابق
درخشان علمی برخوردار بودند و نیز کشورهایی که از منابع سرشار خداداد بهره
مندند ، لیکن در اولین گامهای توسعه ، شکست خوردند و هرگز به پیروزیهایی که
ژاپن بدان نایل آمده بود نرسیدند.
جای پرسش است که که آنها چه کردند و چه داشتند که ما علیرغم این همه
دارائیها ؟! از آن محروم ماندیم. رمز این همه موفقیت و پیروزی در صحنه علم
و صنعت و توسعه چه بوده است ؟.
چه چیز از یک کشور مخروبه و ویران حاصل از جنگ دوم جهانی دوم کشورهای
قدرتمند و پیشرفته می سازد تا جایی که دشمن خود را نه در صحنه نظامی که در
میدان رقابت اقتصادی به پائین می کشد و شکست می دهد ؟
از آغاز دهه 1960 به این سو ژاپن چنان دگرگون شده است و از چنان آهنگ
رشد اقتصادی پرشتاب و دور از باوری برخوردار بوده که بسیاری از ناظران را
به شگفتی و ستودن ،برانگیخته است.
باسازگاری چنین آهنگ تند رشد اقتصادی را پدید آوردن و به پی آمدهای ناخواسته
آن گرفتار نشدن ، انسان را به ستودن وا می دارد و امکان آمیزش عقاید و آراء
سنتی را با اندیشه های نو آشکار می سازد.
همین هاست که برخی را به این باور داشته که ژاپن درمیان همه کشورها استثنائی
است و ژاپن ، معجزه آفریده است. و همین امر منشاء و مبنای بسیاری تحقیقات و
پژوهشها در این زمینه شده است. در این میان نه تنها ملل شرق که غربیان
مشتاقانه به مطالعه و تحقیق پرداخته اند.
بسیاری از پژوهشگران با سفرهای طولانی و اقامتهای طویل المدت در این کشور،
سعی داشته اند تا از نزدیک با این ملت و این سرزمین و روش کار و زندگی آنها
آشنا شوند و رمز و راز پیشرفت روز افزون و چشمگیر آنان را دریابند.
ذکر این نکته شاید جالب باشد که بسیاری از کشورهای که امروزه غولهای صنعتی
جهانند همچون آمریکا ، بی صبرانه و مشتاقانه درجستجوی علل و عوامل پیشرفت
ژاپن و ژاپنی ها بوده اند تا از تجربه موفق این ملت بهره برده و نارسائیها و
مشکلاتی را که خود با آن دست به گریبانند و از عهده حل آن برنیامده اند ، از
رقیب دیروز خود و مدعی امروز خود بازیابند.
(( ازرا دوگل )) نویسنده کتاب ژاپن کشور شماره (1) , از استادان دانشگاه
هاروارد است که درباره جامعه ژاپن در این دانشگاه تدریس می کند.
او که شاهد زوال جامعه آمریکا از دهه هفتاد به این سو می باشد ، معتقد است که
ژاپن می تواند برای تمام کشورهایی که با مشکلات و تنگناهای عصر فراصنعتی
روبرو هستند ، الگوی ایده آلی باشد. زیرا ژاپن تنها کشوری است در جهان که نه
تنها عصر صنعتی را به خوبی پشت سرگذاشته ، بلکه با مسائل عصر فراصنعتی
هم بسیار خوب برخورد کرده است.
وی در جای دیگری می گوید: " من هرچه بیشتر موفقیت ژاپن را درحوزه های
مختلف مطالعه می کنم ، بیشتر به این نکته پی می برم که این کشور به رغم محدودیت منابع طبیعی ، از هر کشور دیگری مسائل عصر صنعتی و فراصنعتی
را بهتر حل کرده است و بدین معنی است که معتقدم کشور شماره (1) است و واضح است که ژاپن هنوز در بسیاری حوزه ها کشور شماره (1) نیست ، نه از
نظر درآمد سرانه مقام اول را دارد نه از نظر سیاسی نظامی یا فرهنگی. اما
براستی رمز موفقیت ژاپن درچیست و کدام خصیصه باعث شده ، بسیاری از
آگاهان ، قرن بیست و یک را قرن ژاپن بدانند و آن کشور را شماره (1)
بشناسند.
فهرست عناوین
فصل اول : نگاهی به نظریه های توسعه
معنای توسعه
تفاوت رشد اقتصادی و توسعه
معیارهای توسعه یافتگی
معیارهای کمی توسعه بافتگی
علائم کیفی توسعه یافتگی
عوامل توسعه
عوامل اقتصادی
عوامل غیراقتصادی
فصل دوم : ویژگیهای کشور ژاپن
جغرافیای طبیعی
منابع طبیعی
نژاد
مذهب
ادیان مختلف و ورود آنها به ژاپن
آئین بودا
آئین مسیح
جایگاه دین در ژاپن
مذاهب گوناگون و پیروان آنها
بررسی سیر تحولات اجتماعی و اقتصادی در ژاپن
دوران انزوا
دوره بازگشت میجی
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی دوم
فصل سوم : عوامل موثر بر توسعه ژاپن
عوامل طبیعی
عوامل فرهنگی
ویژگیهای فرهنگی مردم ژاپن
میل به پیشرفت
انعطاف فکری
مذهب
بردباری مذهبی
سختکوشی
صرفه جوئی
ترکیب نو و کهنه
دانش جویی
پژوهش – گزینش
عوامل اجتماعی
شکل گیری گروه
اهمیت گروه در جامعه ژاپنی
مفهوم گروه
نظام سلسه مراتب
نظام ارزشی ژاپنمدیریت ژاپنی
گروه گرائی
نیماواشی
سهم عادلانه
برگزیدگی دیوانسالاری
شرکتهای بزرگ ژاپنی
ساختار سازمانی
مناسبات عمودی
رابطه رئیس و مرئوس
ویژگیهای رهبر در گروه
هسته های نظارت بر کیفیت
نظام پیشنهادی
نتیجه گیری
فهرست منابع و ماخذ
فرمت فایل word و قابل ویرایش در 72 صفحه در اختیار شما بازدیدکننده گان محترم قرار دارد.
فروشگاه اینترنتی دانشجو
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 43 صفحه
چکیده:
بررسی سازگاری یا ناسازگاری شاخصهای نوین توسعه اقتصادی با آموزه های دین اسلام محور اصلی این نوشتار است؛ این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که مشاهده می شود اغلب کشورهای اسلامی در دستۀ کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه هستند لذا ضرورت دارد در مورد این سؤال که آیا آموزه های اسلامی مانعی جهت تسریع فرآیند توسعه یافتگی هستند یا خیر ، تحقیق و بررسی شود .
بدین منظور ابتدا به مساله شناسی توسعه و توسعه یافتگی و سپس شاخصهای سنجش و اندازه گیری توسعه پرداخته شده و شاخص توسعه انسانی (HDI) بعنوان یک شاخص نوین , به روز شونده و دارای مقبولیت نسبی انتخاب گردیده است .
در راستای هدف اصلی این مقاله در پی تبیین وضعیت سازگاری شاخص توسعه انسانی با آموزه های اسلامی هستیم . از آنجا که شاخص توسعه انسانی دارای سه معیار طول عمر همراه با سلامتی , کسب دانش و سطح شایسته زندگی می باشد بنابراین سوال ویژه این مقاله عبارت است از اینکه آیا بین این معیارهای سه گانه و آموزه های اسلامی سازگاری وجود دارد یا خیر؟ .
برای دستیابی به نتایج ، در قسمت شناسایی مفهوم توسعه و شاخصهای آن و همچنین شناسایی آموزه های دینی مرتبط با این شاخصها از روش اسنادی استفاده گردیده و در جهت تجزیه و تحلیل سؤال ویژه این مقاله از روش توصیفی – تحلیل محتوا بهره گرفته شده است .نتاج حاصل از تجزیه و تحلیل آموزه های اسلامی مرتبط با این موضوعات نشان می دهد که آموزه های اسلامی مانعی برای تحقق معیارهای توسعه نمی باشند و بطور کلی بین این معیارها و آموزه های اسلامی سازگاری وجود دارد.
1-مقدمه
امروزه صاحبنظران در باب توسعه اقتصادی به تعاریف و بیان مفاهیم جدیدی از توسعه رسیدهاند. اقتصاددانانی را مشاهده میکنیم که برخلاف نظر پیشگامان مسائل توسعه اقتصادی، در تبیین و توضیح مفهوم توسعه اقتصادی، صرفاً به ملاکها و شاخصهای اقتصادی اکتفا نکرده و از معیارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و به طورکلی انسانی سخن به میان آوردهاند. در حالیکه پیشگامان مسائل اقتصادی، به جنبههای غیر اقتصادی در توسعه نظیر وجوه فرهنگی، اجتماعی و انسانی توجه و عنایتی نداشتند.
به طور کلی از جمله مهمترین دغدغههای ذهنی اقتصاددانان کشورهای درحال توسعه، یافتن و بررسی و تجزیه و تحلیل عوامل تسریع فرآیند توسعه و شناخت موانع آن میباشد تا از این طریق بتوانند کشور خود را به عوامل تسریع جریان توسعه مجهز سازند و همچنین در حد توان موانع موجود در مسیر سرعت بخشیدن به روند توسعه را مرتفع سازند که البته استفاده از شاخصها و ملاکهای نوین توسعه در این راه بدیهی و ضروری به نظر میرسد.
از طرفی مشاهده میشود که اغلب صاحبنظران، کشورهای اسلامی را در ردیف کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته بر میشمرند. لذا در راستای دغدغههای اقتصاددانان در کشورهای در حال توسعه، این مسأله به ذهن متبادر می شود که آیا آموزهها و تعالیم اسلامی مانعی در جهت فرآیند توسعه یافتگی این کشورها بودهاست؟ به عبارت دیگر آیا دستورالعملها و توصیههای اخلاقی موجود در دین اسلام را می توان به عنوان یک مانع سرعت بخشیدن فرآیند توسعه اقتصادی برشمرد یا خیر؟
لذا مسأله اصلی این مقاله این است که با عنایت به شاخصهای جدید توسعه اقتصادی، آیا آموزههای دینی و تعالیم اسلامی را میتوان به عنوان یک مانع تسریع فرآیند توسعه اقتصادی دانست؟
در راستای این مسأله، ابتدا به سراغ شاخصهای توسعه که در دنیای امروز ملاک سنجش و ارزیابی میزان توسعه یافتگی کشورها هستند رفته و پس از بررسی آنها شاخص توسعه انسانی به عنوان یک دستآورد نوین بشری در سنجش میزان توسعه یافتگی جوامع انتخاب شدهاست. از جمله ویژگیهای این شاخص این است که همه ساله از سوی جوامع بینالمللی منتشر میشود و همچنین طی سالیان متمادی است که این شاخص به مرور زمان مورد جرح و تعدیل و حک و اصلاح قرار گرفته است و اینک به عنوان یک شاخص مقبول بینالمللی برای سنجش میزان توسعه یافتگی جوامع مورد استفاده میباشد هر چند که انتقاداتی نیز بر آن وارد است. پس از شناخت این
شاخص مقبول و سه معیار اصلی طول عمر، دانش و سطح مناسب زندگی که توسط این شاخص معرفی میگردند به سراغ مسأله اصلی مقاله میرویم: آیا این شاخص با آموزههای اسلامی سازگاری دارد یا خیر؟ سوالهای ویژه تحقیق نیز در همین راستا طراحی شدهاند.
لازم به ذکر است که در این مقاله ، متأثر از نظریات جدید ، به توسعه به عنوان یک ”کل منسجم“ نگریسته میشود، به طوریکه نمیتوان جنبههای مختلف آن را کاملاً از هم تفکیک نمود فرضاً بیان شود که یک جامعه به توسعه فرهنگی دست یافته است بدون اینکه توفیقی در توسعه اقتصادی داشته باشد و یا برعکس. به دیگر سخن باید ”توسعه“ را با نگاه نظاممند و سیستماتیک نگریست.[1] البته بیان جنبههای مختلف توسعه اعم از توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و ... با مسامحه بوده و جهت سهولت در فهم مطلب از آنها استفاده میشود.
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 27 صفحه
مقدمه :
حمل و نقل یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده جامعه مدرن امروزی است. نقش اساسی حمل و نقل در شکل گیری ساختار اقتصادی جوامع موجب شده که همواره در بحث رشد اقتصادی نقش زیرساخت حمل و نقل مورد توجه قرار گیرد. اما در سالهای اخیر در کشورهای توسعه یافته به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی و تحولات ایجاد شده در زمینههایی مانند: شیوه های جدید تولید و انبارداری، تجارت الکترونیک و توجه خاص به آثار خارجی این زیرساخت به ویژه در محیط زیست، موجب گسترش دیدگاه جدیدی مبنی بر کمرنگ تر شدن رابطه سرمایهگذاری در این زیرساخت و رشد اقتصادی در بین اقتصاددانان شده است. اما به نظر نمیرسد این دیدگاه در کشورهای در حال توسعه که این زیرساخت در آنها گسترش کافی نیافته صحت داشته باشد. هدف از این پژوهش مطالعه اثر سرمایهگذاری دولت در زیر ساخت حمل و نقل بر سرمایهگذاری بخش خصوصی و رشد اقتصادی ایران میباشد. در این راستا دو مدل برای سرمایهگذاری بخش خصوصی و رشد اقتصادی تبیین شده است. چارچوب دو مدل فوق بر اساس الگوی نئوکلاسیک سرمایهگذاری و رشد میباشد. دو مدل مذکور در دوره زمانی 1338 تا 1382 برآورد گردید. در تخمین مدل سرمایهگذاری از روش متغیر ابزاری و در مدل رشد از روش OLS استفاده شد. نتایج برآورد مدلهای مذکور نشان میدهد، رابطه قوی بین سرمایهگذاری در زیرساخت حمل و نقل و سرمایهگذاری بخش خصوصی وجود دارد. کشش مثبت بدست آمده برای سرمایهگذاری در حمل و نقل و رشد اقتصادی نشان میدهد سرمایهگذاری در این زیرساخت اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی کشور دارد. با توجه به نقش حمل و نقل جادهای در حمل و نقل و اقتصاد کشور، اثر سرمایهگذاری دولت در حمل و نقل جادهای بر سرمایهگذاری بخش خصوصی و رشد اقتصادی به صورت جداگانه نیز بررسی گردید. نتایج حاصله در دو مدل رشد و سرمایهگذاری، حاکی از بزرگتر بودن ضرایب سرمایه گذاری دولت در حمل و نقل جاده ای از سرمایهگذاری دولت در زیرساخت حمل و نقل است. بر اساس نتایج بدست آمده، افزایش سرمایهگذاری دولت در زیرساخت حمل و نقل به خصوص زیر بخش جادهای قابل توصیه میباشد.
2- اهداف و ضرورتهای تحقیق:
حمل و نقل یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده جامعه مدرن امروزی است چراکه حمل و نقل باعث تخصصگرایی مکانها در تولید، تولید انبوه و گسترش مناطق زیست انسانی شده است شود. نقش اساسی حمل و نقل در شکلگیری ساختار اقتصادی کشورها موجب شده که در بحث رشد اقتصادی همواره نقش زیرساخت حمل و نقل و اثر سرمایهگذاری در آن مورد توجه قرار گیرد. اما در سالهای اخیر دیدگاه جدیدی مبنی بر کمرنگ شدن اثر این زیرساخت بر رشد اقتصادی در کشورهای پیشرفته به دلیل پیشرفت تکنولوژیکی و تحولات ایجاد شده در زمینههایی مانند: شیوههای تولید، شیوههای جدید انباردارای و تجارت الکترونیک و همچنین توجهات خاص به آثار خارجی و زیست محیطی حمل و نقل در حال گسترش است. در این میان برخی از صاحبنظران معتقدند با توجه به عدم شکل گیری زیرساختها در کشورهای در حال توسعه این دیدگاه در تمامی کشورها مصداق ندارد. از طرفی نظریه روستو نیز که یکی از شرایط عبور از مرحله ماقبل خیز را گسترش زیرساخت حمل و نقل می داند اثر مؤثر گسترش این زیرساخت را در رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه تأیید می نماید.
لینک دانلود "MIMI file" پایین همین صفحه
تعداد صفحات : "50"
فرمت فایل : "word"
فهرست مطالب :
مقدمه
اهمیت سرمایه گذاری حمل و نقل
سرمایهگذاری حمل و نقل و توسعه اقتصادی
تفکیک و مقایسه طرحهای سرمایه گذاری حمل و نقل
تحلیل هزینه / فایده در طرحهای حمل و نقل عمومی
نظریه ارزیابی سرمایه گذاری و کاربرد آن در طرحهای حمل و نقل ک
تحلیل اقتصادی در عمل
نقش تحلیل مالی در پیش برد پروژههای حمل و نقل
تمایز میان پروژههای حمل و نقل
مداخلات دولت و ارزیابی , پروژههای حمل و نقل
روند تکاملی تحلیلهای مالی و اقتصادی در پروژههای حمل ونقل
گرایشهای خصوصی سازی در سرمایهگذاری حمل ونقل
بخشی از فایل :
به تمامی دستآوردهای بشر برای تولید بیشتر , نظیر ابزار آلات , لوازم ماشینی و تجهیزات که به خودی خود به مصرف نرسیده و در روند تولید سایر کالاها بکار میروند سرمایه , اطلاق میشود. به عبارت دیگر آن قسمت از کالاهایی که به وسیله بشر تولید شده و به مصرف نرسیده باشد سرمایه نام دارد. بنابراین سرمایه به عنوان یک عامل مؤثر در کارکرد تولیدی هر فعالیت اقتصادی بشمار میرود. سرمایه در نوع خود از وسایل ساده حفر زمین گرفته تادستگاههای خودکار و وسایط نقلیه در بهرهمندی از منابع بکار میآید و با توجه به سطوح معین فعالیت فنی یا سازمانی توأم با نیروی کار بکار میرود. سرمایه از درآمد یعنی بازده حاصل از تولید در یک دوزه زمانی , چه به شکل سود یا دستمز , پدید میآید و مقدار سرمایه تشکیل شده مستقیماً به پس اندازهای منتج از درآمدی که به مصرف نمیرسد مربوط میشود. سرمایهها را به لحاظ نوع درآمدی که تولید میکنند به سه قسمت سرمایههای مولد اقتصادی , سرمایه های ثابت اقتصادی و سرمایههای ثابت اجتماعی میتوان تفکیک کرد.
سرمایه های مولد اقتصادی خود مستقیماً موجب افزایش تولید میگردند. در صورتی که دو مرد اخیر به طور غیر مستقیم موجبات افزایش تولید را فراهم میآورند و به طریق توسعه و گسترش دامنه علوم و فنون و ایجاد اوضاع مناسب اجتماعی , زمینه را برای افزایش تولید فراهم میسازد.
روند تبدیل پس اندازهای حاصل از درآمد به سرمایه « نظیر ترمینالها , وسایط نقلیه و راهها» سرمایه گذاری نامیده می شود. ایجاد و نگهدای هر واحد تولیدی چه یک کارخانه باشد و جه تأسیسات حمل و نقل , نیازمند سرمایه گذاری است. به این ترتیب , پس اندازهای گردآمده که احتمالاً به شکل پولی است به تناسب حجم سرمایه گذاری به لوازم و ماشین آلات و یا در خصوص حمل و نقل به راهها , پایانهها , تأسیسات و تجهیزات تبدیل میشوند. این مسئله در مورد حمل ونقل بسیار گسترده است و ابعاد فضائی وسیعی را می پوشاند.
اساساً خصیصة خدمات حمل ونقل در سرمایهبر بودن آنهاست و دادههای فنی چنین خدماتی تا حدی متکی بر فیزیوگرافی منطقهای است که در آن ساخته شدهاند. قبول مسئولیت دراین نوع سرمایه گذاریها , اگرچه غالباً به عهدة دولت است , ولی قدرت تولیدی جامعه نیز ( بدون توسل به بازارهای خارجی ) در بارور ساختن این سرمایهها عامل عمدهای به شمار میرود. بعلاوه بخش خصوصی نیز میتواند در بارور ساختن اینگونه سرمایه گذاریها مفید و کارآ باشد.
به هر حال , میدانیم , که پیروی از بازار خصیصه اصلی اقتصاد سرمایهداری است ؛ بنابراین , محرک سرمایه گذاری در حمل و نقل نیز به وسعت و گسترش بازار مربوط میشود و حجم بازار از طریق سطح کلی قدرت تولید جامعه تعیین می شود. در این روند , قدرت تولیدی جامعه نیز در حد خود بستگی بسیار زیادی به میزان و کیفیت بهرهوری از سرمایههایی دارد که در کار تولید به خدمت گرفته شدهاند. بدین سان , روند تسلسلی تولید , درآمد نقش تعیین کنندهای دارد و قدر مسلم آن است که توسعة تقاضا نتیجه درآمد است. بنابراین , مشکلات اساسی شناخته شدن در خصوص توسعه نیافتگی حمل نقل در مناطق کم سرمایه و توسعه نیافته , فقط منحصر به نارساییهای موجود در مسایل سرمایهگذاری نیست. بدیهی است که پایین بودن سطح درآمد حقیقی در این گونه مناطق مانع اصلی در تشویق سرمایه گذای و ازدیاد قدرت تولیدی به شمار میرود و به همین دلیل است که هرگونه برنامه ریزی عمرانی در جهت توسعة خطوط ارتباطی قبل از آنکه به نتیجه برسد , خنثی می شود.
اهمیت سرمایه گذاری حمل و نقل
بخش حمل و نقل اساساً اهمیت حیاتی و قاطع درامر توسعه کشورها دارد. حقیقت آن است که بدون امکان دسترسی به منابع و بازارها , رشد اقتصادی متوقف میشود و عدم دستیابی به تسهیلات حمل و نقل , کیفیت و سطح زندگی را متزلزل میسازد. تجربیات جهانی نشان داده است که سرمایه گذای در حمل ونقل امر مبادله را آسان میکند و توسعه تجارت هم در سطح ملی هم در سطح بین المللی موجبات یک رشد شکوفائی را برای ملتها فراهم میآورد. مطالعات انجام شده , در سطح کلان اقتصادی برخی کشورهای زراعی , کشورهایی که وجه غالب اقتصاد آنها کشاورزی است نشان میدهد که سرمایه گذاری در حمل ونقل باعث افزایش رشد اقتصادی این کشورها شده وبا افزودن بر بازدهی اجتماعی در سرمایه گذاریهای خصوصی , موجبات سرمایه گذاری در زیر ساختهای حمل ونقل را فراهم آوره است. از چشم انداز اقتصاد خود نیز سرمایه گذاری در حمل و نقل مستقیماً باعث پائین آمدن قیمت دادههای کشاورزی شده و بالطبع هزینههای تولید را کم کرده است. همچنین باعث افزایش امکان دسترسی به بازار , موجب تنوع ستادههای تولید و بالاخره ابزار توسعه بخشهای غیر کشاورزی مناطق روستایی را فراهم ساخته است.