لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12
استرس چیست؟
استرس در حقیقت پاسخ بدن ما به محیط اطرافمان است .این واکنش اغلب در اثر وقایع خاصی پدید می آید.تغییرات استرس آفرین می توانند فیزیکی ، روانی ، و یا رفتاری باشند.علتهای ایجاد کننده ی استرس را استرسور مینامند و این علل از فردی به فرد دیگر متفاوتند.
واکنش بدن ما نسبت به استرسها با ترشح برخی مواد شیمیائی بنام هورمونها انجام میشود وحالتی تحت عنوان جنگ و گریز ! را پدید می آورد. اصلیترین هورمونهائی که این حالت را بوجود می آورند عبارتند از آدرنالین و کورتیزول .اینها توسط غده های فوق کلیوی و بر اثر دریافت سیگنالهائی از هیپوتالاموس مغز ، ترشح شده و پاسخ های خاصی را در بدن بر می انگیزند.در حقیقت پاسخ دفاعی یک مرغ در حمایت از جوجه هایش و یا فرار از مقابل یک شیر درنده توسط سایر حیوانات نیز با همین هورمون ها ایجاد میشوند.
طول عمر آدرنالین کوتاه بوده و در حقیقت برافروختگی های ناگهانی در اثر خشم ، گلگون شدن چهره بدنبال استرس شدید و ... ناشی از ترشح همین هورمون است.طول عمر کورتیزول بیشتر بوده وباعث اثرات طولانیتر و مزمن تری در فرد می گردد.ترشح تدریجی و طولانی کورتیزول باعث تخلیه ی انرژی ، کاهش فایده بخشی سیستم ایمنی ، کاهش تمرکز حواس ،و حتی چاقی میگردد.
هر فردی بنوعی درگیر استرس میشود و میتوان گفت همه ی ما بگونه ای در معرض استرس های مختلف هستیم اما نکته ی جالب اینجاست که برخورد افراد مختلف با استرس و کنار آمدن با شرایط در اشخاص مختلف متفاوت است.
علائم استرس
در فاز حاد و اولیه ی استرس افزایش ضربان قلب و تنفس پدید می آید، و بدنبال آن فشار خون بالا میرود.در برخی افراد علائمی از قبیل تعریق ، لرزش ، اختلال در گفتار و حتی لرزش کلامی نیز بوجود می آید.
در فاز مزمن و طول کشیده تر استرس ممکنست علائم خطیرتر و بدتری تظاهر کنند . استرس میتواند بسیاری از سیستم های بدن را درگیر کند و موجب ایجاد اضطراب ، افسردگی ، و رفتارهای خاص دیگری شود.بسیاری از سردردها ، مشکلات معده ، طپش قلب ها ، دردهای قفسه سینه ، و حتی مشکلات پوستی ! بهمین خاطر پدید می آیند.سیستم ایمنی در این موارد ضعیف شده و باعث افزایش شیوع عفونت های مختلف در بدن فرد میشود.اختلالات تغذیه ای ، بیماری های قلبی ، زخم های سیستم گوارش و بسیاری از مشکلات ارگانیک دیگر در این بیماران بطور شایعی دیده میشود.
روش های مختلف ارتباط با سایرین :
سه نوع ارتباط با سایرین در افراد مختلف وجود دارد :منفعل ، تهاجمی ، و مدعی .همه ی ما در شرایط مختلف هر سه نوع این رفتارها را از خود بروز میدهیم.اما بهتر اینست که یاد بگیریم چگونه بیشتر مدعی باشیم !
در ارتباط های منفعل فرد سعی میکند از اظهار عقیده و نظرات ، بیان عواطف و احساسات ، و خواسته هایش خودداری کند.فکر میکند که صحبت کردنش چندان مطلوب نیست و تفکراتش خریداران چندانی ندارد ، خصوصا اگر با افرادی طرف باشد که از جهاتی بالاتر از او هستند.این فرم تفکر باعث میشود که شخص کنترلی بر موقعیتش نداشته باشد.
در ارتباط های تهاجمی ، شما مصرانه و صادقانه از افکار ، احساسات وخواسته هایتان به دفاع می کنید ، ( البته به قیمت نشنیدن افکار دیگران ! ) و بر آنها پا فشاری مینمائید. در این حالت شما خشن و نهیب زن ، مصر و پایبند و حتی شاید گستاخ میشوید.این گونه رفتار باعث آسیب رساندن به روحیه ی دیگران و ناراحتی درونی آنها شده و واکنش منفی آنان باعث ایجاد استرس و اضطراب می گردد.
در رفتار های مدعی گونه شما بر اعتقادات ، احساسات و خواسته هایتان پافشاری میکنید اما به طرزی معقول و منطقی ، همراه با دلیل و استدلال . در بسیاری از موارد این گونه رفتار و ارتباط پاسخی مناسب تر میدهد و تاثیر بیشتری در پیشبرد اهداف شما خواهد داشت.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
مقدمه
طی دههای اخیر موضوع استرس و تنیدگی یکی از مهمترین زمینههای پژوهشی علوم مختلف بوده است . این موضوع توجه دانشمندان مختلف اعم از پزشکان ، روانشناسان ، متخصصان فیزیولوژی ، زیستشناسان و جمعهشناسان را به خود جلب کرده است و هر کدام جنبههایی از مسایل مربوط به استرس را مورد بررسی قرار دادهاند(حس شاهی،138) . از این رو در مورد تنیدگی (استرس ) و عوامل تنیدگی را نظرات زیادی ، ارائه شده است مانند: انسان پیوسته در حال تنیدگی به سر میبرد ، چرا که تنیدگی پاسخ و عوامل به وجود آوردهای آن یا عامل تنیدگیزا ، باید تنیدگیزا ، گوناگون میباشد مانند: سرما،گرما، عوامل عفونی ، شوک ناشی از جیحی تکانشهای عصبی . نظیر ترس ، خشم یا هر گونه عوامل تنیدگی دیگر ( لوولو، 1371 ، به نقل از آقا محمدیان و همکاران 1384 ).
اثرات فشارهای روانی ، مانند میزان اضطرابی که در فرد بر میانگیزد و میزان اختلالی که در تواناییهای شخص برای کارکردن به وجود میآورد به چندین عامل بستگی دارد که اطلاع و در مواقع لزوم به کارگیری آنها میتواند فرد را در تحمل فشار روانی و شیوه صحیح و رویارویی با آن یاری دهد. در بسیاری از موارد، شرط چیرگی انسان بر یک وضعیت بعذنجی ودشوار روانی، واکنش مناسب است(دشتی ، 1372). از این رو در سالهای اخیر، توجه زیادی به عوامل تعدیل کننده و تأثیر گذار بر استرس معطوف شده و باعث به وجود آمدن رویکرد جدیدی به مطالعه استرس و روشهای مقابله با آن و پیشگیری از آن شده است. در این رویکرد ویژگیهای شخصیتی از قبیل خودبسندگی، اعتماد به نفس، عزت نفس، منبع کنترل، تیپهای شخصیتی و سبک های + خوش بینانه و بدبینانه و شادکامی که میتواند در نقش منابع شخصی در هنگام استرس وارد عمل شوند توجه ویژهای را به خود جلب کرده است (حسن شاهی، 1384) . بنابراین پژوهش حاضر با توجه به این موضوع و در راستای مطالعات قبلی به بررسی ارتباط میان راهبردهای مقابله با استرس ، شادکامی ذهنی و سرسختی روانشناختی در بین دانشجویان دانشگاه میپردازد.
بیان مساله:
استرس در نزد مردم غیر حرفهای ، پرشکی، روانپزشکی و روانشناسی در مفاهیم و منظورهای مختلف به کار میرود . ولی به طور کلی هر عاملی که وحدت روانیزیستی انسان را تهدید کند، استرس نامیده میشود . حال این تهید ممکن است به طور مستقیم متوجه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مشخص باشد و یا اینکه به طور غیر مستقیم با تصورات ، دلایل، و سمبلهای فور ارتباط داشته باشد ( خیرجو،1381)
لازاروس (1966) بر این باور است که از رویارویی با استرس نخست فرد تهدیدی را نسبت به خود دریافت میکند. در دومین مرحله فرد توانایی خود را برای رویارو شدن با فشار روانی ارزیابی میکند در مرحله ی سوم پاسخی را به منظور کاهش فشار به اجرا در میآورد. مطابق دیدگاه تعاملی مقابله لازوراس و لاینر(1978 ـ به نقل از ذوالفقاری و همکاران، 1376) مقابله میتواند به عنوان کاهش کوششهای رفتاری و شناختی منظور شوند که جهت کاهش یا تسلط، بر الزامات خارجی و داخلی به کار گرفته میشوند (فالکمن و همکاران ـ 1986 ، به نقل از ذوالفقاری و همکاران ،1376).
لازاروس (به نقل از کارور و شاید ، 1996) استدلال میکند که تجربهی فشار روانی سه فرایند مستقل را در برمیگیرد: اولین فرایند که ارزیابی اولیه نام دارد فرایند ادراک تهدیدی متحمل الوقوع است: فرایند بعدی، موسوم به ارزیابی ثانویه عبارت است از فرایند تعیین این که چه کاری ] از بین کارهای فراوانی که بایستی انجام گیرد[ باید برای مقابله با تهدید انجام گیرد.
سومین عنصر تجربه، کنار تلاش فعالانهای است که برای انجام هر کاری به عنوان بهترین راه برای به حداقل رساندن تهدید انتخاب شده است. بدیهی است که این تحلیل فشار روانی تا حد زیادی به مفهوم ارزیابی بستگی دارد. ارزیابی عبارت است از سنجش وتوزین معنایی مادهی خام ادراکهای خود در واقع واژهی ارزیابی از نظر معنایی شبیه واژهی تفسیر است.هر چند که ارزیابی قلمرو تقریباً محدودتری دارد. لازاروس تأکید میکند که دو فرایند ارزیابی در نظریه ی او عمیقاً باز نمود درونی فرد از چگونگی واقعیت بستگی دارد در نتیجه به آسانی میتوان گفت که بسیاری از انواع فشار روانی بیشتر در ذهن بیننده وجود دارد تا در جهان خارج . یعنی فرایند ادراک یک تهدید (در مقابل عدم وجود تهدید) عمدتاً به این بستگی دارد که افراد چگونه موقعیتهایی را که در آن هستند تفسیر میکنند. به همین ترتیب ، این که افراد چه راهی را برای پاسخ به تهدیدی ادراک شده انتخاب خواهند کرد.
تا حدودی بستگی دارد که چگونه اعمال مختلف را تفسیر کنند. برای یک نفر دور شدن به معنای از دست رفتن آبرو یا احمق به نظر رسیدن است در حالی که برای فرد دیگر همین پاسخ به معنای کار آمد بودن به هدر ندادن نیروست. در هر دوی این موارد، تعبیرهای شخصی تعیینکنندههای اصلی آنچه فرد تجربه میکند و شیوهای که فرد در پاسخ به رویداد محیطی خاص عمل میکند به شمار میرود، لازاروس (به نقل از کاروروشایر ، 1996) . همچنین فرض میکنند که اغلب افراد معنای رویدادها را چه هنگامی که در حال وقوع هستند و چه بعد از وقوع تفسیری مجدد میکنند. این ارزیابیهای مجدد ممکن است در اثر تعبیر در موقعیت یا در اثر تغییر در سازهایی که فرد برای تحمیل بر موقعیت به کار میبرد القا شوند (مثلاً هولمز و هوتنون) در بعضی موارد ، که به ارزیابی مجدد دفاعی موسوم است، به نظر میرسد عمل ارزیابی مجدد برای ایجاد بهترین تفسیرهای ممکن محاسبه شده باشد، حتی اثر این ارزیابی غیر واقعی باشد، اما در سایر موارد بیشتر به نظر میرسد که ارزیابی مجدد به یافتن تفسیرهای مربوط باشد که دارای میزان بالایی از کارایی پیشبینی است ( کاروروشایر، 1996).
فولکمن و لازاروس (1984) ، دو شیوه مقابله با تنیدگی (مشکلات وخواستهها) را در افراد معرفی کردند(رابیس ، 1992 ؛ شریدانو رادماچز ، 1992 ؛ به نقل از فیض و همکاران ، 1380) . در روش مقابله ای مسأله مدار، فرد به منظور کاهش یا حذف پیامدهای ناخوشایند یک مشکل، سعی میکند بر عامل آن تسلط یابد. در این حالت فرد روی مشکل متمرکز میشود و آن را ازجوانب گوناگون بررسی مینامید و راه حل مناسب را در نظر میگیرد. در روش مقابلهای هیجان مدارفرد برای کنترل و حذف واکنشهای هیجانی ناشی از مشکل تلاش میکنند پژوهشهای مختلف نشان میدهد که روشهای مقابلهای مسأله مدار، بیشتر از روشهای مقابلهای غیر مسأله مدار بر رفاه و سلامتی افراد تأثیر میگذارد ( آقای یوسفی ، 1379؛ پرزیک و همکاران، 2000؛ به نقل از فیض و همکاران،1380).
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید