دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

 

مشخصات این فایل
عنوان: دهخدا شاعر یا استاد شعر
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 24

این مقاله درمورد دهخدا شاعر یا استاد شعر می باشد.

بخشی از مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

دهخدا عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه  جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید. پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند زبان دربست وبه عنوان معمارزبان که می رفت تا اساس تازه یی برای فرهنگ (تجدید ولادت یافته) کشور طرح بریزد در خاموشی انزوا به کار طرح (امثال وحکم) وبنای (لغت نامه) مشغول شدوکاخ تازه یی پی افکند که از باد وباران نیابد گزند. با این همه در همان سالها که بهار و عارف وسیداشرف ودیگران هر یک به وجهی ......

همچنین در سالهایی که بوی تند باروت نبرد بارگان غرب وشرق فضای جهان رابه زهر مرگ آلوده بود وسوادگران فتنه جوی ماورای بحار مسابقه تسلیحاتی اقوام را با فرآورده های مهلک تازه خویش هر روز گرمتر وپرهیجانتر می کردند تشویش ودلهره یی که بهار را به نظم چکامه جغد  جنگ برانگیخت به وی نیز غزل گونه یی در شیوه عطار ومولانا الهام داد که مرد (عزلت گزیده ) را نگران آینده دنیایی که دچار تهدید رزم بارگان بیدرد بود نشان می داد:

بجر دیدار آن یار پری پیکر نمی خواهم                              هوایی غیر عشق روی او در سر نمی خواهم
نظر کم ده خبر کم گو خدا را ، زین سپس واعظ                  که من جز منظر از ساقی زخم مخبر نمیخواهم

گذشته از چند قطعه شعر فکاهی  او که در آنها مخاطب غالبا همان مخاطب (چرند وپرند)های صور اسرافیل اوست لااقل یک نمونه شعرغنایی دوران جوانی او با لحن جدی وزبان ساده وشیرین واستواری که دارد قدرت طبع اورا در این گونه شعر نیزدر آن ایام مسلم می سازد .این مسمط بدیع نو قالب که دهخدا در غربت سویس ودر فراق دوست و همکار جوان از دست رفته خویش میرزا جهانگیر خان شیرازی می سراید ابداع یا لااقل احیای یک قالب جالب در شعر غنایی عصر محسوب است وشور وحال غریبی که درآن هست رویاهای دوران جوانی دهخدا را غوطه ور در جو شعر نشان می دهد:

ای مرغ سحر چو این شب تار                                            بگذاشت زسر سیاهکاری
وزنفحه روحبخش اسحار                                                  رفت از سرخفتگان خماری
بگشود گزه زلف زرتار                                                    محبوبه نیلگون عماری

میرزا علی اکبر خان قزوینی نویسنده آن مقالات جوانی بیست وهشت  ساله بوده در لهجه محلی خود او این نام به معنی دهخدا (کدخدای ده) بود ودر زبان عامه  اهل طهران از مدتها پیش دخو قزوینی سیمایی همانند بهلول و ملانصرالدین وجوحی داشت وامثال ولطیفه های مضحک وگاه ساده لوحانه به او منسوب می شد .این اسم که میرزا علی اکبر خان بعدها آن را به صورت دهخدا نام خانوادگی خویش ساخت در صوراسرافیل نام  مستعاری بود که نویسنده خودر ا در زیر نقاب گولی وساده لوحی او پنهان کند وآنچه  را درآن  ایام هنوز هیچ زیرک هشیار مصلحت بینی آن را بر زبان نمی آورد با سادگی وبیخیالی  یک (دخو) واقعی وبازبان طنزی که شایسته نام وکار دخو دیرینه روز قزوین روزگاران گذشته است برزبان آرد. دخو که در طی این مقالات......

 

 

 



خرید و دانلود دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر


تحقیق در مورد لغت نامه دهخدا

تحقیق در مورد لغت نامه دهخدا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15

 

لغت نامه دهخدا

یاقوت . (اِ) ۞ نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون کند. (برهان ) ۞ . بیرونی گوید حمزةبن الحسن اصفهانی آرد که اسم یاقوت به فارسی یاکند است . و یاقوت معرب آن است ... (بیرونی الجماهر ص 33). یاقوت از یونانی هیاکین تس (به معنی نوعی از زهر) است . یکی از سنگهای آذرین که جزء کانیهای سنگهای اسید است . ترکیب شیمیایی این سنگ آلومین ۞ (به فرمول 2O3.Al) خالص است که ممکن است بمقدار کم بامواد دیگر آغشته شود (از قبیل کرم ، آهن ، زیرکن ۞ و غیره ). این سنگ در سیستم رومبوادریک ۞ متبلور می شود.

سختی آن در درجه بندی هائوئی ۞ برابر 9 است و بنابراین بعد از الماس سخت ترین کانیهاست و آن را با الماس تراش می دهند و معمولاً تراش آن بشکل تراش برلیان است . وزن مخصوص این سنگ بین 3/93 تا 4/08 است . یاقوت بیشتر در لایه های آتشفشانی قدیمی تبت و هند پیدا میشود و دارای اقسام مختلف است که مرغوبتر و قیمتی تر از همه یاقوت آتشی است .

یاکند. اصل آن یونانی است و برای بعضی معرب یاکند فارسی است . (ثعالبی ). یاکند. (فرهنگ اسدی نخجوانی ). جوالیقی آرد: یاقوت اعجمی است جمع آن یواقیت است و عرب بدان تکلم کرده است . مالک بن نویره ٔ یربوعی گوید:

لن یذهب اللؤم تاج قد حبیت به

من الزبرجد و الیاقوت والذهب .

یقول للنعمان بن المنذر لما عرض علیه الردافة فابی ، فطلبه فهرب منه . (المعرب ص 356). و کلمه های : یاکند. پاکند. باکند. باکیده را ترجمه ٔ لغت یونانی هیاکینتس میدانند. ابوالاشبال مصحح المعرب گوید:

کلمه ٔ یاقوت در قرآن کریم آمده است ،در آیه ٔ 58 سوره ٔ الرحمن «کانهن الیاقوت والمرجان ».بعضی ادعا کرده اند که فارسی معرب است لکن اصل آن رانیاورده اند والاب أنستاس ماری کرملی در حاشیه ٔ نخب الجواهر ص 2 آورده که این کلمه معرب از «هیاکینتس » یونانی است و معنی آن «نوعی از گل است » لیکن این گفته فقط ادعائی بیش نیست و ظاهراً کلمه ٔ یاقوت عربی است و ماده ٔ اصلی آن مانند ریشه ٔ بسیاری از لغات از میان رفته و مرده است . (المعرب حاشیه ٔ ص 35). بیرونی گوید: لقب آن نزد فارسیان «سبج اسمور؟» است یعنی دافع الطاعون و یاقوت را رنگهای مختلف باشد، چون رمانی و بهرمانی و ارجوانی و لحمی و جلناری و وردی ، و رمانی اجود اقسام یاقوت است و سپس بهرمانی و بعد از آن ارجوانی . (از الجماهر بیرونی ). حمداﷲ مستوفی گوید: بخاری عذب که در معدن لخت بماند و حرارت آفتاب آن را نضج دهد غلیظ شود و صفا و ثقلی در او پیدا گردد پس صلب شود و لونش سفید بود. پس سبز شفاف پر شعاع گردد و آن را به پر طاووس نیز تشبیه کنند و داغیش خواند. پس به مرور زمان ازرق شود پس زرد شمسی ، پس نارنجی پس ارغوانی سرخ صافی گردد و گفته اند در هر هزار سال از رنگی برنگی شود. (نزهة القلوب ). یاقوت شش نوع است احمر، اصفر، اسود، ابیض ، اخضر که آن را طاوسی گویند و کبود.(جواهرنامه ). و آن سرخ رمانی است . (بحر الجواهر). ونیز رجوع به کتاب ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ذیل احجارشود. و بهترین او سرخ شفاف گلناری است که بهرمانی ورمانی نامند و بعد از آن خمری پس دردی و لعل از اقسام سرخ اوست و بعد از صنف سرخ او زرد نارنجی است پس زعفرانی پس لیموئی و بعد زرد کبود آسمانگونی است پس کشلی پس لاجوردی پس نیلی پس زیتی و بعد از همه سفید آن . و غیر سرخ رمانی اقسام دیگر تاب آتش ندارند و سرخ او از آتش رنگین تر میگردد و چون با سفید او شائبه ٔ سرخی باشد از آتش معتدل که او را بر روی سفالی گذارند تمام رنگ میگردد و یاقوت صلب تر از همه احجار است بغیر الماس و رایحه ٔ کریهه و دود و عرق مضر اوست و مالیدن او به جذع سوخته و آب سنباده باعث جلای او شود. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). از سنگهای معدنی نفیس عظیم القدر نزد مردم . و الوان و اصناف می باشد از سرخ و زرد و کبود و سبز و پسته ای و سفید... و هر یک بنامی مخصوصند سرخ را به هندی مانک دیدم و زرد را به عربی بسراق و به هندی پکهراج و نیلی را به فارسی نیلم و به هندی نیلمن . ماده ٔ تکون آن کبریت و زیبق صافی خالص شفاف براق است و فاعل انعقاد آن برودت و در مقدمه ٔ کتاب نیزبتفصیل مذکور شد و شنیده شده که در پیکو در قطعه ٔ زمینی که معدن یاقوت است و در آنجا بهم میرسد کسی سکنی نمیتواند کرد و خاک آن سیاه رنگ و صلب و کبریتی است یعنی بوی کبریت از آن می آید و در موسم باد و بارش وطوفان و رعد و برق صاعقه بسیار در آن می افتد و زمین آن تمام منشق میگردد و از شکافهای آن زمین نیز بوی کبریت بسیار می آید بحدی که متأذی میگرداند و اطراف آن موضع درختهای عظیم بسیار متراکم میباشد و هیمه بریده میفروشند و اکثر آن جماعت و فقرا و مساکین جستجومیکنند و آنچه میباشد از قطعه های یاقوت بزرگ و کوچک میبرند و در سر کار پادشاه آنجا که مشهور به راجه است میفروشند و به دیگری نمیتوانند فروخت زیرا که حکم راجه ٔ آنجا آن است که اگر بدیگری بفروشند خانه ٔ آن را ضبط کنند و سیاست کنند و نیز مسموع گشته که در زیر زمین یاقوت خوب میباشد بلکه ناصاف و خام ، چنانچه وقتی راجه ٔ آنجا حکم کرد که قطعه ای از آن زمین را حفرکنند شاید یاقوت بسیار و قطعه های بزرگ خوب آن برآید. چون حفر کردند قطعه های کوچک بدرنگ ناصاف نرم برآمدو با وجود آن جمعی هلاک شدند به سبب بوی کبریت و ابخره ٔ متعفنه لهذا امر کرد که دیگر حفر نکنند و آنچه از بالای زمین بیابند بیاورند و نیز در اماکن دیگر مانند جزیره ٔ برازیل از ارض جدید جنوبی و جزیره ٔ سیلان وغیرها که معدن یاقوت و غیره است بهم میرسد ولیکن یاقوت جنوبی آن بخوبی پیکوئی نیست هر چند برازیلی اکثرقطعه های آن صاف شفاف آبدار بزرگ مقدار میباشد ولیکن به صلابت پیکوئی نیست همه الوان آن سرخ و زرد و نیلی و غیرها و سیلانی بسیار نرم و کمرنگ میباشد و از اقسام آن گفته اند غیر از سرخ رمانی تاب آتش ندارد و بعضی گفته اند سرخ رمانی از آتش رنگین میشود و نیز گفته اند چون با سفید آن شائبه ٔ سرخی باشد چون بر آتش معتدل در ظرف سفالی گذارند تمام آن رنگین گردد. بدانکه این اقوال اصلی ندارد و رائحه ٔ کریه و دود و عرق و روغن مضر لون آن است و مالیدن آن بر جذع سوخته و آب سنباده باعث جلای آن است . (مخزن الادویه ). رشیدی گوید: آتش بی دود کنایه از آن است و مجازاً بچه ٔ خورشید و بچه ٔ خور را به معنی روی و یاقوت و مانند آن آرند :

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود تحقیق در مورد لغت نامه دهخدا