فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 53 صفحه
چکیده
این نوشتار مبانی عدالت اجتماعی در حوزه اقتصاد را براساس تحلیل محتوای بیانات و برداشت از سیره عملی امیرالمؤمنین تبیین کرده است و حقوق اقتصادی مردم، عدالت در توزیع، تولید و مصرف، راهکارهای تحقق عدالت در این حوزه، راهکارهای رفع فقر را بررسی کرده است. از سیره امیرالمؤمنین و آموزههای دینی بهدست میآید که هدف از تحقق عدالت اقتصادی، ایجاد رفاه و بهرهمندی همگان از منابع مالی به صورت عادلانه است.
مقدمه
قوام و شیرازه یک جامعه را روابط افراد با یکدیگر تشکیل میدهد. روابط، افراد را با یکدیگر و جامعه را به هم میپیوندد و روابط اجتماعی، نظامهای اجتماعی را به وجود میآورند. به عبارت دیگر وقتی یک سری روابط اجتماعی بهطور منظم و مشخص، اگر چه موقت شکل گیرد، نظامی شکل یافته است؛ نظامی که حقوق و شرایط ویژه خود را دارد. (ر.ک: ترابى، 1341: 136) به طبع، این روابط هم «حقوق» و هم «وظایفی» را ایجاب میکند. بنابراین، روابط اجتماعی، مستلزم حقوق اجتماعی است. به اعتقاد ما، عدالت اجتماعی در شبکهای از روابط حقوقی معنا و مفهوم پیدا میکند. به عبارت دیگر از آنجا که موضوع عدالت اجتماعی، روابط میان افراد جامعه است، این شبکه ارتباطات، همان شبکه حقوقی است که انسانها را به یکدیگر متصل و نیازهای آنها را برطرف میکند و موجب قوام و پایداری جامعه میشود.
به طور کلی، روح حاکم بر آموزههای دینی و محور اصلی آنها انسان است. (نک: حکیمی و...، 1377: ج3، 157) بنابراین، محور عدالت اجتماعی از دیدگاه دینی، «انسان ذی حق» است. در حقیقت، اگر انسانها به حقوقی که خداوند برای آنها در نظر گرفته است، دست یابند، عدالت اجتماعی برقرار شده است. این ایده از همان خطبه ارزشمند 207 نهجالبلاغه دریافت میشود. بنابراین، عدالت اجتماعی در شبکهای از روابط اجتماعی که مستلزم حقوقی است، جریان مییابد. حال باید دید این روابط اجتماعی از چه نوع است. گاه روابط انسانها در عرصه اجتماع، از نوع داد و ستد، معامله و امرار معاش است. گاه نیز از نوع روابط حاکم و محکوم و رفتارهایی مانند عهد و پیمان، رأیدهی، جنگ و صلح است. برخی مواقع نیز این ارتباط از نوع رابطه دوستانه یا ارتباط خویشاوندی و رفتارهای گروهی و گاه از نوع روابط گروهها و ملتها با یکدیگر است. به تناسب، هر یک از این روابط، به نام «روابط اقتصادی»، «روابط سیاسی» و «روابط خُرد اجتماعی» شناخته میشود. (البته باید اذعان داشت که خطکشی و مرزبندی مشخص و روشنی میان این حوزهها وجود ندارد) آنگاه عدالت اجتماعی، به تناسب هر یک از انواع روابط، حوزهای مختلفی را در بر میگیرد. عدالت اجتماعی در حوزه اقتصاد، عدالت اجتماعی در حوزه سیاست و مانند آن.
نکته مهم این است که در همه این حوزهها و روابط اجتماعی، باید «رابطه عادلانه» حکمفرما باشد و اینکه ملاک عدالت در این حوزهها چیست، مسئله مهمی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اجمال مطلب اینکه رابطهای عادلانه است که حقوق موضوعه استیفا شود. از مجموع همه این حوزهها، عدالت اجتماعی شکل میگیرد. پس به نظر ما عدالت اجتماعی، مقسَم همه اقسام عدالت است. به عبارت دیگر، روابط افراد جامعه اغالب و نوعاً به شکل تعامل بین الاثنینی و در شبکهای از روابط افراد با یکدیگر شکل میگیرد. از این رو، آن را «عدالت اجتماعی مینامند» که همه حوزههای مختلف را در بر میگیرد. (ناگفته نماند که هر جا حقوق است، تکلیف نیز وجود دارد.)