تحقیق در مورد زن ایران باستان

تحقیق در مورد زن ایران باستان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:26

 فهرست مطالب

 

مقام زن در ایران باستان

 

آزادی و تساوی زنان با مردان

 

تحصیلات علمی دختران

 

لباس و ارایش زنان

 

مسئله حجاب در ایران باستان

 

 منظور و هدف از زناشویی

 

 شرایط زناشویی

 

انواع ازدواج

 

حقوق و روابط زوجین

 

حقوق مقایسه در دوره ساسانی

 

بعضی مقررات ازدواج نزد ملل همجوار در دوران باستان

 

طلاق

 

زن و موسیقی

 

منابع:

 

 

    در ایران باستان، زن مقام ارجمندی را دارا بوده است.زن یکی از اعضای خانواده محسوب می شده و در تمام شئون زندگی با مرد برابری می کرده است و برای اثبات این موضوع، شواهد بسیار است:

 

     در اوستا همه جا نام زن و مرد در یک ردیف ذکر شده و در کارهای دینی که زنان باید انجام دهند و دعاهائی که باید بخوانند، زن را با مرد برابر شمرده هست و حتی در صورتی که موبد حاضر نبود، ممکن بود زن به مقام قضا برسد ونیز در تاریخ می بینیم که زنانی مانند همای و پوراندخت و آذرمیدخت به مقام پادشاهی رسیده اند.

 

    سن بلوغ برای مرد و زن، یکسان بوده هست و گروهی از فرشتگان مانند آناهیتا(ناهید) زن هستند.در میان امشاسپندان، امرتات(مرداد) وهوروتات(خرداد) و سپنتاارمئیتی(سپندارمز) مونث هستند به خصوص سپندارمزنماینده زمین است و این سپندارمز(یعنی فروتنی مقدس) یکی از صفات اهورامزداست و در جهان مادی پرستاری زمین با اوست و به همین جهت دختر اهورامزدا خوانده شده است.

 

   آنچه در اوستا راجع به زن و مرد می باشد، متضمن برابری حقوق است.زنان و مردان پارسا من باب تقدیس باهم ذکر شده اند و چون زن موجب احترام و سربلندی مقام خانه است، اندیشه نیک و گفتار و کردار خوب و فرمانبرداری از شوهر در اوستا برای زن از صفات خوب و پسندیده و برجسته شمرده شده است.               بعدها در حقوق ساسانی به خصوص تغیراتی به نفع زنان پیدا شد و اعمال خودسرانه مردان نسبت به زنان، که وجدان حقوق جدید عصر ساسانی را جریحه  دار می ساخت، موجبات حمایت قانونی از زن را فراهم آورد.مثلاً بر خلاف گذشته، پدریا رئیس خانواده، اموالی را که قبلاً در وصیت نامه برای زن و فرزند خود تعیین می کرد، دیگر نمی توانست به رهن داده یا بفروشد و اگر چنین موردی پیش می آمد، آنها می توانستند از وی شکایت کنند و در این صورت به حکم دادگاه، اموال از پدر یا رئیس خانواده گرفته می شد و به زن و فرزند مسترد می گشت و یا در صورت صغیر بودن کودکان، اموال تا زمان بلوغ آنها نگهداری می شد.

 

   ذکر این نکته لازم است که اجرای وصیت نامه کتبی مردی که در آن وصیت نامه وظایف بعدی و آینده زن و کودکان خود را تعیین کرده بود، پس از مرگ وی از نظر حقوقی برای بازماندگانش الزامی نبود.

 

   رفورم انوشیروان نیز از شدت و خشونت قانون اوستا کاست و فکر اقتصادی و نفع اجتماعی را منظور داشت به علاوه در اجرای مجازات، سن مجرم و زن و مرد بودن او هم در نظر گرفته می شد.

 

   هر چند در حقوق قدیم، زن از حق معامله و عقد قرارداد محروم بود ولیکن در حقوق عملی جدید ساسانی، این رسم کهن نیز از اعتبار افتاد و زن در عقد قرارداد اختیار پیدا کرد و می توانست در دادگاه به نفع خود اقامه دعوی کند ویا دیگری علیه وی دادخواهی نماید و نیز ممکن بود که شوهر حق تصرف در اموال خود را به زن بدهد و بالاخره شایان توجه است که اگر شوهر می خواست زن خود را به اتهام نافرمانی و نا شایستگی طرد کرده و اموالش را ضبط کند زن می توانست علیه شوهر خود به دادگاه شکایت کند و با اثبات عدم صحت اتهام شوهر خود، اموال خود را شخصا متصرف شود.

 

   از نسک های داتیک، نیکاتوم نسک، هوسپارم نسک، اصول مهمی برای حقوق مالکیت زنان استخراج می شود و به موجب  همین نوشته ها زنان حق مالکیت داشته و خود میتوانستند دارائی خویش را ضبط و اداره نمایند.

 

آزادی و تساوی زنان با مردان

 

   در امپراطوری ساسانی بنابر قوانین متداول ازقدیم، زن شخصیت حقوقی نداشت یعنی زن شخص فرض نمی شد به عبارت دیگر زن، شخصی که صاحب حقی باشد، به شمارنمی رفت وبه طور خلاصه زن دارای حقوقی نبود.

 

   زن از هر لحاظ در تحت سرپرستی و قیمومیت رئیس خانوار که "کتک ختای" (کدخدا) نامیده می شد، قرار داشت. این رئیس خانوار ممکن بود که پدر یا شوهرو  یا در صورت مرگ آنها جانشین انها باشد. اختیارات این قیم یا رئیس خانوار، کمتر محدودیتی داشت و تمام هدایائی که احیاناً به زن یا کودکان داده می شد و یا آنچه که آنها بر اثر کار و غیره آن را تحصیل می کردند، عینا مانند درآمدهای اکتسابی همه متعلق به این رئیس خانوار بود.

 

   لیکن در طی زمان، در این بینش حقوقی تغییرات زیادی به نفع زن روی داد. حقوق قدیمی البته از لحاظ نظری همچنان پای بر جا بود لیکن عملا دیگر در میان نسل جدید به کار بسته نمی شد و رسوم جدید از قدرت حاکمیت آن کاسته بود.

 

   یک رئیس خانوار که همچنان حقوق قدیم را برای خود معتبر می دانست، با عکس العمل شدید وجدان حقوقی مردم رو به رو می گشت.زنان و کودکان و حتی بردگان بدون تردید وضعشان در حال تحول و ترقی از پایین به بالا بود. زیرا آنان در راهی بودند که می بایست به طرف استقلال و رهایی جسمانی و عقلانی هدایتشان کند.

 

   درباره آزادی و اختیار زن در برابر شوهر، گفتنی است که ملکه ها نیز در برابر اراده و قدرت پادشاهان مقاومت می کرده و پیروز می شده اند. بنابراین وجه تمایز حقوق وآزادی ها در ایران باستان با حقوق مشابه جامعه های آن دوران، ارج نهادن به زنان و تساوی حقوق آنان با مردان مساوی بوده اند.

 

   از "ماتیکان هزار داتستان" مستفاد می شود که از شرایط رسیدگی به دعوائی که یک طرف آن زن بوده، تاهل قاضی بوده است یعنی قاضی مجرد نمی توانسته است به دعوایی که یک طرف آن زن بوده، رسیدگی نماید و همچنین در امور جزائی ومحاکمات قضائی به ملاحظه احترام زن قاضی موظف بود که برای او در مجازات تخفیف قائل شود.

 

   در الواح گنجینیه تخت جمشید که به زبان پارسی باستان و خط ایلامی نوشته شده است، نشان می دهد که زنان نیز دوش به دوش مردان در کارهای اجتماعی شرکت داشته اند. در این مورد مزد هر طبقه از کارگران، دقیقاً تعیین و مزد یک کودک، یک زن، یک مزدور یا پیشه ور مشخص و معلوم بوده است.

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد زن ایران باستان


دانلود مقاله کامل در مورد زن

دانلود مقاله کامل در مورد زن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 55
فهرست و توضیحات:

پیشگفتار

سخن بزرگان درباره زن

فصل اول

زن در ایران باستان

فصل دوم

زن در دوره بعد از اسلام

اولین سراینده زن ایرانی

 

کتابنامه

 

پیشگفتار

دنیا بطور کلی زن را در زندان ذلت و خواری محبوس میداشت بطوریکه ناتوانی و زبونی  طبیعت ثانیة وی شده بود و گوشت و استخوانش بر آن روئیده حیات و مماتش با آن بستگی پیدا کرده بود، و کلمات زن  و ناتوانی و خواری با هم مترادف شده بود و عجب این است که  امر نزد خود زنان هم بدین منوال بود.

هیچ ملتی از وحشی و متمدن نیست جز اینکه مثلهائی از ضعف و زبونی زن دارد، و در تمام لغات عالم با همه اختلافی که در ریشه و روش و لحن دارد، و در تمام لغات کتابها انواع استعارات و کنایات و تشبیهات مربوط به لفظ زن  موجود است که با آنها ترسو و خوار و زبون و بدبخت و بیچاره و توسری خور مورد تعریض و سرزنش قرار می‌گیرد و همین کافی است که اعتقاد جامعة انسانی را دربارة زن برای اهل  بحث و تحقیق اثبات کند ولو اینکه کتب تاریخی که نظریات ملل مختلف را راجع به زن جمع‌آوری کرده و در دسترس نباشد، زیرا صفات و روحیات هر جمعیتی در لغت و ادبیاتشان جلوه می‌کند. از پیشینیان هم چیزی که موقعیت زن را در اجتماع تثبیت کند و اهمیت شأن او را برساند نقل نشده مگر مختصری در تورات و سفارشی که از عیسی بن مریم درباره سهل گرفتن کار بر زبان و ارفاق بایشان نقل شده است.

و اما اسلام یعنی آئین پاکی که بوسیله قرآن نازل شده و در حق زن کاری کرد که دنیا از قدیمیترین ایام آنرا نمی‌شناخت و ساختمان فطری را که دنیا از روز اول ویران نموده و آثارش را محو کرده بود از نو بنیانگذاری نمود اعتقادی را که درباره هویت زن داشت و عملاَ بر طبق آن رفتار می‌کرد ملغی ساخت.

اسلام بیان  کرد که زن مانند مرد انسان است، و در ماده و عنصر هر انسانی چه نر و چه ماده دو انسان شرکت دارد و هیچکس بر دیگری برتری ندارد جز بواسطه تقوی، در آیه(13) از سوره حجرات می‌فرماید:

»یا ایهاالذین انا خلقانکم من ذکر و انثی  جعلناکم شعوباَ و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم.«

در این آیه هر یک از افراد بشر مأخوذ و مرکب از دو انسان نر و ماده قرار داده شده که هر دو بیک نسبت مادة وجود اویند و او مجموع ماده‌ای است که از آن دو گرفته شده، این سخن مانند گفتار آن شخص نیست که گوید:

نبو نابنوا أنبائنا نباتنا                                       نبو هن انباء الرجال الأباعدا

یعنی پسران پسران ما پسران مایند، و اما دختران ما، پسرانشان پسران مردان بیگانه‌اند.

بلکه همه را مخلوق و ترکیب شده از همه شمرده و بنابراین همه مانند هم خواهند بود مگر کسی که تقوایش بیشتر باشد و بیانی کاملتر و بلیغتر از این بیان نیست.[1] 

» شک نیست که قرن ما یک سلسله بدبختیها را از زن گرفت ولی سخن این است که یک سلسله بدبختیهای دیگر برای او ارمغان آورد. چرا؟ آیا زن محکوم است به یکی از این دو بدبختی و جبراً باید یکی را انتخاب کند؟ یا هیچ مانعی ندارد که هم بدبختیهای قدیم خود را طرد کند و هم بدبختیهای جدید را؟

حقیقت این است که هیچ جبری وجود ندارد، بدبختیهای قدیم غالباَ معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختیهای جدید از آن است که عمداً یاسهواً  زن بودن زن و موقع طبیعی و فطریش، رسالتش، تقاضاهای غریزیش، استعدادهای  ویژه‌اش به فراموشی سپرده شده است….  در نظرگرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد، باتوجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می‌دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش«….[2]

» … ما مسلمانیم، زن جامعه ما که میخواهد به مرحله استقلال و انتخاب خویش برسد و وابسته به یک تاریخ، فرهنگ ، مذهب و جامعه‌ای است که روح و سرمایه‌اش را از اسلام گرفته است و زنی که در این جامعه، می‌خواهد خودش باشد و خودش را بسازد و یکبار دیگر متولد شود و دراین تولد جدید( رنسانس) خود، مامای خود باشد و نه ساخته وراثت و نه پرداخته تقلید و نمی‌تواند از اسلام بی‌نیاز و نسبت به آن بی‌تفاوت بماند… «[3]

» … او زنی است که نه چهرة موروثی را می‌پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی و پست‌‌ترین و پلید‌ترین دشمنان انسانیت را هر دو را آگاه است و هر دو را هم می‌داند آنکه بنام سنت تحمیل می‌شود و در جریان آن به وراثت می‌رسید، آن مربوط به اسلام نیست مربوط به سنتهای دوره پدر سالاریست و حتی دوره بردگی آنکه امروز از غرب می‌آید نه علم است، و نه بشریت است، نه آزادی است، و نه انسانیت است، و نه مبتنی بر حرمت زن است، مبتنی بر حیله‌های پست قدرتهای پست انحرافی و تخدیرکننده بورژوازی است ، می‌خواهد در این میانه انتخاب کند چه چیز را ؟ آن کدام تصویر است؟ نه تصویر زن ارتجاعی سنتی و نه تصویر زن مدرن تحمیلی بلکه تصویر زن مسلمان است برای اینکه تصویر این چهره سوم را بفهمد خوشبختانه هم مواد در دست ما است و هم تاریخ و هم بهتر از مواد، مجسم‌تر از تاریخ و معین‌تر و محسوس تر از مباحث علمی و فقهی تصویر غیبی شخصیت‌های نمونه… « [4]

شخصیت‌هائی چون فاطمه و زینب که در محدوده زمان و  مکان نگنجیده‌اند و متعلق به تمام زمانهایند در تمام مکانها و چنین الگوهای مجسمی که می‌تواند زنان را از تعلق بآنچه رنگ مادی دارد وارهاند و راهی فراسوی این تنگناها در برابرش بگشاید.

اگر زن مسلمان این عبارت زیبای علی علیه السلام را همواره در نظر داشته باشد که:

» حکمت گمشدة مؤمن است«[5]

آنگاه در پی آن گمشده چه راهها که بپیماید و چه دشواریها ک بجان پذیرا شود و تا به مقصد نرسد از حرکت باز نایستد.


[1] – تعدد زوجات ومقام زن دراسلام از استاد علامه طباطبائی ص 7، 8، 9.

[2]-نظام حقوق زن در اسلام از مرتضی مطهری، ص 22، 21

[3] – فاطمه، فاطمه است دکتر علی شریعتی ، ص 6

[4] – زن مسلمان دکتر علی شریعتی، ص 28، 29

[5] –تعلیم و ترییت اسلامی:، دکتر علی شریعتمداری، ص119



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل در مورد زن


تحقیق - زن در ایران باستان

تحقیق - زن در ایران باستان

لینک دانلود "MIMI file" پایین همین صفحه 

تعداد صفحات "24"

فرمت فایل : "word"

فهرست مطالب :

مقام زن در ایران باستان

 

آزادی و تساوی زنان با مردان

 

تحصیلات علمی دختران

 

لباس و ارایش زنان

 

مسئله حجاب در ایران باستان

 

 منظور و هدف از زناشویی

 

 شرایط زناشویی

 

انواع ازدواج

 

حقوق و روابط زوجین

 

حقوق مقایسه در دوره ساسانی

 

بعضی مقررات ازدواج نزد ملل همجوار در دوران باستان

 

طلاق

 

زن و موسیقی

 

منابع

 

بخشی از  فایل  :

 

مقام زن در ایران باستان

 

    در ایران باستان، زن مقام ارجمندی را دارا بوده است.زن یکی از اعضای خانواده محسوب می شده و در تمام شئون زندگی با مرد برابری می کرده است و برای اثبات این موضوع، شواهد بسیار است:

 

     در اوستا همه جا نام زن و مرد در یک ردیف ذکر شده و در کارهای دینی که زنان باید انجام دهند و دعاهائی که باید بخوانند، زن را با مرد برابر شمرده هست و حتی در صورتی که موبد حاضر نبود، ممکن بود زن به مقام قضا برسد ونیز در تاریخ می بینیم که زنانی مانند همای و پوراندخت و آذرمیدخت به مقام پادشاهی رسیده اند.

 

    سن بلوغ برای مرد و زن، یکسان بوده هست و گروهی از فرشتگان مانند آناهیتا(ناهید) زن هستند.در میان امشاسپندان، امرتات(مرداد) وهوروتات(خرداد) و سپنتاارمئیتی(سپندارمز) مونث هستند به خصوص سپندارمزنماینده زمین است و این سپندارمز(یعنی فروتنی مقدس) یکی از صفات اهورامزداست و در جهان مادی پرستاری زمین با اوست و به همین جهت دختر اهورامزدا خوانده شده است.

 

   آنچه در اوستا راجع به زن و مرد می باشد، متضمن برابری حقوق است.زنان و مردان پارسا من باب تقدیس باهم ذکر شده اند و چون زن موجب احترام و سربلندی مقام خانه است، اندیشه نیک و گفتار و کردار خوب و فرمانبرداری از شوهر در اوستا برای زن از صفات خوب و پسندیده و برجسته شمرده شده است.               بعدها در حقوق ساسانی به خصوص تغیراتی به نفع زنان پیدا شد و اعمال خودسرانه مردان نسبت به زنان، که وجدان حقوق جدید عصر ساسانی را جریحه  دار می ساخت، موجبات حمایت قانونی از زن را فراهم آورد.مثلاً بر خلاف گذشته، پدریا رئیس خانواده، اموالی را که قبلاً در وصیت نامه برای زن و فرزند خود تعیین می کرد، دیگر نمی توانست به رهن داده یا بفروشد و اگر چنین موردی پیش می آمد، آنها می توانستند از وی شکایت کنند و در این صورت به حکم دادگاه، اموال از پدر یا رئیس خانواده گرفته می شد و به زن و فرزند مسترد می گشت و یا در صورت صغیر بودن کودکان، اموال تا زمان بلوغ آنها نگهداری می شد.

 

   ذکر این نکته لازم است که اجرای وصیت نامه کتبی مردی که در آن وصیت نامه وظایف بعدی و آینده زن و کودکان خود را تعیین کرده بود، پس از مرگ وی از نظر حقوقی برای بازماندگانش الزامی نبود.

 

   رفورم انوشیروان نیز از شدت و خشونت قانون اوستا کاست و فکر اقتصادی و نفع اجتماعی را منظور داشت به علاوه در اجرای مجازات، سن مجرم و زن و مرد بودن او هم در نظر گرفته می شد.

 

   هر چند در حقوق قدیم، زن از حق معامله و عقد قرارداد محروم بود ولیکن در حقوق عملی جدید ساسانی، این رسم کهن نیز از اعتبار افتاد و زن در عقد قرارداد اختیار پیدا کرد و می توانست در دادگاه به نفع خود اقامه دعوی کند ویا دیگری علیه وی دادخواهی نماید و نیز ممکن بود که شوهر حق تصرف در اموال خود را به زن بدهد و بالاخره شایان توجه است که اگر شوهر می خواست زن خود را به اتهام نافرمانی و نا شایستگی طرد کرده و اموالش را ضبط کند زن می توانست علیه شوهر خود به دادگاه شکایت کند و با اثبات عدم صحت اتهام شوهر خود، اموال خود را شخصا متصرف شود.

 

   از نسک های داتیک، نیکاتوم نسک، هوسپارم نسک، اصول مهمی برای حقوق مالکیت زنان استخراج می شود و به موجب  همین نوشته ها زنان حق مالکیت داشته و خود میتوانستند دارائی خویش را ضبط و اداره نمایند.

 

آزادی و تساوی زنان با مردان

 

   در امپراطوری ساسانی بنابر قوانین متداول ازقدیم، زن شخصیت حقوقی نداشت یعنی زن شخص فرض نمی شد به عبارت دیگر زن، شخصی که صاحب حقی باشد، به شمارنمی رفت وبه طور خلاصه زن دارای حقوقی نبود.

 

   زن از هر لحاظ در تحت سرپرستی و قیمومیت رئیس خانوار که "کتک ختای" (کدخدا) نامیده می شد، قرار داشت. این رئیس خانوار ممکن بود که پدر یا شوهرو  یا در صورت مرگ آنها جانشین انها باشد. اختیارات این قیم یا رئیس خانوار، کمتر محدودیتی داشت و تمام هدایائی که احیاناً به زن یا کودکان داده می شد و یا آنچه که آنها بر اثر کار و غیره آن را تحصیل می کردند، عینا مانند درآمدهای اکتسابی همه متعلق به این رئیس خانوار بود.

 

   لیکن در طی زمان، در این بینش حقوقی تغییرات زیادی به نفع زن روی داد. حقوق قدیمی البته از لحاظ نظری همچنان پای بر جا بود لیکن عملا دیگر در میان نسل جدید به کار بسته نمی شد و رسوم جدید از قدرت حاکمیت آن کاسته بود.

 

   یک رئیس خانوار که همچنان حقوق قدیم را برای خود معتبر می دانست، با عکس العمل شدید وجدان حقوقی مردم رو به رو می گشت.زنان و کودکان و حتی بردگان بدون تردید وضعشان در حال تحول و ترقی از پایین به بالا بود. زیرا آنان در راهی بودند که می بایست به طرف استقلال و رهایی جسمانی و عقلانی هدایتشان کند.

 



خرید و دانلود تحقیق - زن در ایران باستان