مقاله در مورد آسیب‏ شناسى فرهنگى

مقاله در مورد آسیب‏ شناسى فرهنگى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 21
فهرست مطالب:

یادآورى

روش‏یابى آسیب ‏شناسى فرهنگى آسیب‏ شناسى فرهنگى   اصطلاح آسیب‏ شناسى فرهنگ چیست؟ اهمیت ‏بحث از آسیب ‏شناسى فرهنگى پیشینه بحث آسیب‏ شناسى فرهنگى

 

یادآورى

اصطلاح آسیب ‏شناسى در همه رشته‏هاى علوم، اعم از کاربردى و انتزاعى، پایه و غیر پایه، تجربى و طبیعى، انسانى و غیر انسانى، و به ویژه در روان‏شناسى و تعلیم و تربیت کاربرد خاص خود را دارد. آسیب‏شناسى در زمینه مسائل روان‏شناختى، تربیتى و یا فرهنگى اصولا به مطالعه و بررسى دقیق عوامل زمینه‏ساز، پدیدآورنده، و یا ثبات‏بخش بالینى، روانى، روان - تنى، فیزیولوژیکى، بیولوژیکى، تربیتى و فرهنگى آفات و آسیب‏هاى موجود در آن زمینه‏ها مى‏پردازد. چنین مطالعاتى با هدف تکمیل و تامین فرایندهاى سه‏گانه شناسائى، تشخیص، پیشگیرى و یا درمان صورت مى‏پذیرد، و برآیند آن پیشنهاد راه‏حل‏هاى مناسب براى دفع و یا رفع آفات و آسیب‏ها مى‏باشد. موارد زیر تا اندازه‏اى مى‏تواند ذهن ما را در درک بهتر و برداشت مناسب‏تر از آسیب‏شناسى شفاف‏تر سازد.

در آسیب‏شناسى ریاضى، به عنوان مثال، یک کارشناس و یا متخصص مسائل ریاضى عوامل آسیب‏رسان و آفت‏زائى را که موجب افت دانش‏آموزان در یادگیرى مسائل ریاضى مى‏شوند مورد مطالعه قرار مى‏دهد، و به بررسى میزان آسیب‏رسانى عوامل مزبور و یا آسیب‏پذیرى دانش‏آموزان و دانشجویان مى‏پردازد، و رهیافت‏هاى عملى مناسبى را جهت قویت‏یادگیرى و یا اصلاح و ترمیم شیوه‏هاى تبیین مسائل ریاضى ارائه و پیشنهاد مى‏دهد. در مثال دیگر، یک کارشناس امور کشاورزى، در آسیب‏شناسى کشاورزى، پیرامون آفات و بیمارى‏هایى که موجب آسیب آب و خاک و محصولات کشاورزى مى‏گردد و میزان اثر گذارى آن بیمارى‏ها مطالعه و تحقیق مى‏کند، و در صدد کشف و تدارک داروها و سموم مؤثر و کارآمد براى دفع آسیب‏ها و آفات برمى‏آید. نمونه سوم، آسیب‏شناسى بیولوژیک است که به تحقیق و بررسى پیرامون آسیب‏هاى زیست‏شناختى عوامل میکروب‏زا و آفت‏ساز اختصاص دارد، و در آن شیوه‏هاى گوناگون مبارزه با آفات و آسیب‏هاى بهداشت زیستى مورد بررسى قرار مى‏گیرد.

کاربرد اصطلاح آسیب‏شناسى در علوم انسانى از جمله در تعلیم و تربیت و روان‏شناسى از اهمیت و موقعیت ویژه‏اى برخوردار است. در تعلیم و تربیت، آسیب‏شناسى خانواده، به عنوان نمونه، مسؤولیت‏شناخت‏بیمارى‏هاى خانواده را بر عهده دارد. و یا مثلا: در آسیب‏شناسى زبان بررسى ‏علل و عوامل اختلال در زبان‏آموزى و شیوه‏هاى درمان آن مورد توجه آسیب‏شناسى مى‏باشد. در روان‏شناسى، آسیب‏شناسى روانى در رشد، بیانگر وجود نابهنجارى در رفتار کودک، نوجوان، و جوان است. بررسى و بیان مشکلات و اختلالات دوران نوزادى، خردسالى و کودکى، همچنین مطالعه عوامل زمینه‏ساز و سبب‏ساز این اختلالات و میزان شیوع و آثار روانى و یا احیانا روان - تنى آن‏ها، از جمله مباحث و مسائل مورد توجه آسیب‏شناسى روانى در رشد مى‏باشد.نظر به این‏که هر کدام و یا هر گروه از اختلالات روان‏شناختى مزبور علائم و یا تصاویر بالینى مخصوص به خود را دارد، آسیب‏شناس در تشخیص اختلالات روانى کمتر دچار مشکل مى‏شود. اکنون با توجه به برداشت‏ها و مفاهیم فوق، بحث از آسیب‏شناسى فرهنگى را آغاز مى‏کنیم و کلید واژه‏ها، اهمیت موضوع، پیشینه بحث، شیوه‏ها، و مدل‏هاى قابل استفاده در این زمنیه را به تصویر مى‏کشیم.

 



خرید و دانلود مقاله در مورد آسیب‏ شناسى فرهنگى


تحقیق در مورد میراث فرهنگی

تحقیق در مورد میراث فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12

 

میراث فرهنگی

"میراث" در لغت به معنی آن چیزی است که به ارث رسیده است. این واژه مفهوم انتقال از گذشته به آینده را می رساند. در واقع، به میراث بایستی به عنوان ماترکی نگاه کنیم که از نیاکان دریافت کرده و لازم است به نسل های آینده انتقال دهیم.

"میراث فرهنگی" نبوغ خلاقه مردمی است که در گذشته دور، گذشته نزدیک و در حال حاضر زندگی می کرده و می کنند. این گونه میراث، یعنی میراث فرهنگی، درباره سنت ها، عقاید و دست یافته های هر کشور و مردم آن سخن می گوید.

دو نوع شاخص میراث فرهنگی عبارتند از: "میراث مادی" و "میراث معنوی". نوع نخست شامل مواریثی است که به طور فیزیکی قابل لمس هستند، مانند بناها، مجسمه ها، نقاشی های دیواری، اشیاء و غیره.

نوع دوم، با آثار غیر مادی به جا مانده از گذشتگان، از جمله موسیقی، رقص، ادبیات، تئاتر، زبان، دانش سنتی، مراسم مذهبی، آیین های سنتی و غیره، سر و کار دارد.

میراث مادی، به نوبه خود، شامل میراث منقول(که به راحتی از مکانی به مکان دیگر قابل انتقال است) و میراث غیر منقول(که قابل انتقال به مکان دیگر نیستند) می شود. سابقاً و خصوصاً در قوانین ملی کشورها میان میراث منقول و غیر منقول، تفاوت زیادی وجود اشت و ارزش تاریخی بیشتر به یادمان ها، اشیاء عتیقه و کارهای هنری، معطوف بود. لیکن در سده های اخیر، اهل فن بر کمرنگ کردن مرز میان میراث منقول و غیر منقول و یکپارچه سازی تمام وجوه میراث تمایل بیشتری نشان داده اند. علاوه بر این، یکی دیگر از وجوه بسیار مهم میراث، یعنی ارتباط میان میراث و جامعه، امروز جایگاه ویژه ای یافته است. به این ترتیب که میراث فرهنگی اعم از انواع مادی و غیر مادی آن بایستی در ارتباط با ارزشهای فرهنگی جامعه تولید کننده آن، مطالعه و بررسی شود.

معنی واژه میراث فرهنگی در طول دهه های اخیر تحول یافته است. در ابتدا این واژه تنها به شاهکارهای هنری و ارزش های تاریخی اطلاق می شد، لیکن اکنون معنای وسیع تری یافته و آنچه را که برای مردم دارای اهمیت ویژه است، شامل می شود. امروزه واژه میراث شامل میراث فرهنگی و میراث طبیعی است. این بدین معنی است که شناخت و درک کامل تنوع فرهنگی، بدون توجه ویژه به میراث طبیعی میسر نیست، طبیعت و فرهنگ به طور ذاتی در ارتباط با یکدیگر هستند؛ بشر محیط افراد خود را تعدیل کرده و محیط نیز بر فعالیت های انسان تأثیر گذار بوده است. گرچه قسمت عمده آثار فرهنگی در دو دسته محوطه های فرهنگی و طبیعی قابل تقسیم بندی هستند، لیکن گونه سومی نیز وجود دارد که تلفیقی از مصادیق فرهنگی و طبیعی بوده و امروزه تحت عنوان میراث تلفیقی شناخته می شود.(برای اطلاع بیشتر به کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان رجوع کنید)

مصادیق میراث فرهنگی به طور خلاصه ی توانند دربرگیرنده یک و یا چند مورد از موارد زیر باشند:

آثار معماری و یادمان ها؛ مراکز تاریخی؛ مجموعه بناها؛ موزه ها؛ آرشیو ها؛ کتابخانه ها؛ محوطه های باستانی؛ غارهای اولیه؛ مناظر فرهنگی؛ پارک ها و باغ های تاریخی؛ پارک های زیستی جانوری و گیاهی؛ باستان شناسی صنعتی و یا سنت های شفاهی، آداب اجتماعی؛ دانش سنتی؛ صنایع دستی، فضاهای فرهنگی و...

مصادیق میراث طبیعی نیز می توانند شامل موارد زیر باشند:

مناظر زیبای طبیعی؛ شکل گیری های زمین شناسی و جغرافیایی که ارزش علمی و یا زیبایی شناسی دارند؛ محوطه های مشخص که زیستگاه گونه های در معرض خطر حیوانات و گیاهان باشد، ازجمله پارک های طبیعی و یا دریایی و...

معنای میراث فرهنگی در اساس نامه تشکیل سازمان میراث فرهنگی (1364)، این طور آمده است: به کلیه آثار باقیمانده از گذشته که نشان دهنده خط سیر انسان باشد و باعث عبرت انسان ها شود. و در قانون اساسی ایران، عناصر تشکیل دهنده میراث فرهنگی یک کشور، آثار فرهنگی – تاریخی نامیده می شوند که به طور کلی به دو بخش میراث مادی و میراث معنوی تقسیم می شود.

میراث فرهنگی معنوی شامل شخصیت های علمی ، فرهنگی و آیین ها و افکار فرهنگی است.

 میراث فرهنگی مادی شامل آثار منقول و آثار غیرمنقول است، آثار منقول به آثاری گفته می شود که قابل انتقال و جابه جایی باشند مانند آثار موزه ای، یافته های باستان شناسی و...

آثار غیر منقول شامل : مجموعه های تاریخی، بناهای تاریخی، محوطه های باستانی، شهرهای تاریخی و تزئینات وابسته به معماری است

 

اما آیا میراث فرهنگی همان ثروت فرهنگی است؟

نکته قابل توجه این است که تمامی ثروت های فرهنگی جزء میراث فرهنگی اند اما تمام میراث فرهنگی ثروت فرهنگی نیستند، اما میراث فرهنگی را می توان به ثروت فرهنگی تبدیل کرد.

میراث فرهنگی در میان عموم مردم به چه معناست؟ بیشتر ما با شنیدن واژه میراث فرهنگی یاد سازمانی می افتیم که به نوعی مسئول نگهداری موزه ها ( به همراه آثارشان)، مجموعه های تاریخی، بناهاو سایر آثار ارزشمندی است که از دوران مختلف تا امروز برای ما و آیندگان باقی مانده است. اما با توجه به مطالب بالا این معنی به تنهایی کافی است؟ پس خود میراث فرهنگی بدون تعلق به سازمان خاصی موجودیت ندارند؟ پس چرا بسیاری از آثار فرهنگی درون مجموعه های خصوصی نگهداری می شوند یا مر بوط به سازمان دیگری مانند حج و اوقاف هستند؟

آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که ظرف گلی ای که دست به دست از بزرگان خانواده به دست ما رسیده هم جزء میراث فرهنگی محسوب می شود؟ اگر جواب منفی است پس چرا آن را دست به دست می کنیم؟ چرا مهم است که حتما آن را سالم به دست آیندگان مان برسانیم؟

اما اگر جواب مثبت باشد، آیا تابه حال از خود پرسیده ایم که برای این اثر فرهنگی چه کرده ایم؟ همان طور که همه می دانیم  تمامی مبادلات در این روزگار دو طرفه است، اگر اثر فرهنگی نشان دهنده فرهنگ پیشینیان ما است پس ما برای اثر فرهنگی چه هستیم؟ اگر اثر فرهنگی ارزشمند است چون تنها جسم آن نیست که ارزش دارد، بلکه کلی اندوخته فرهنگی با خود دارد که برای آن معنویت است که آن را دست به دست می کنیم، پس ما برای این سند زنده تاریخ چه باید بکنیم؟

 

چرا اگر همین اثر را درون یک موزه درون ویترین ببینیم برایمان جالب می شود که حتما آن را خوب ببینیم و اصلا برای دیدن همان اثر ممکن است ماه ها برنامه ریزی کنیم تا به موزه یا ... برویم، که اگر در بیرون از خطوط مرزی ایران هم باشد باز بیشتر مورد استقبال ما قرار می گیرد. اما چرا همان اثر زمانی که در دستان ماست این گونه مهربان نیستیم؟ چرا بیشتر به ارزش های فرهنگی نهفته در این آثار بها نمی دهیم؟

بی تفاوتی ما به آثار فرهنگی مان به گونه ایست که برای خود اثر موجودیتی قائل نیستیم و حتی در ذهن خود تعریفی که داریم بسیار کلی و سازمانی است، مانند این که در تعریف کتاب، تنها به ناشر آن توجه شود، پس خود کتاب و نویسنده چه می شوند؟

برای هر یک از ما پیش آمده است به طور کاملا اتفاقی پا به منطقه ای گذاشته ایم که پر از تکه سفال های تاریخی است، چرا بیشتر از این که به فکر سامان دادن این تکه ها باشیم به فکر برداشتن غنیمت از آنیم؟ اگر جام طلایی در این منطقه پیدا کنیم چه کار می کنیم؟ برای خود بر می داریم؟ تحویل سازمان مربوطه می دهیم؟ یا آن را در جای خود رها می کنیم؟ اگر اثری فرهنگی است پس متعلق به تمامی انسان هایی است که در این جهان هستند، یعنی روزی خالق این اثر آن را برای دیگر انسان ها خلق کرده است. پس بزرگ تر ببینیم و بدانیم که ما هم می توانیم وظایفی در برابر آثار فرهنگی داشته باشیم، ممکن است امروز این وظیفه را با نمایش درست آن به تمامی انسان ها انجام دهیم و فردا با نگهداری و حفاظت آن در برابر غارتگران به گونه ای دیگر خدمتی به این اثر فرهنگی کرده باشیم.

آن چه اهمیت دارد برخورد درست ما به عنوان یک انسان در هر جای دنیا، با این آثار است

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود تحقیق در مورد میراث فرهنگی