لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه48
فهرست مطالب 1ـ کتابخانه ابوالوفای همدانی 2ـ کتابخانه بهاءالدوله دیلمی 3ـ کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز 5ـ کتابخانه نوح بن منصور سامانی 4ـ کتابخانه عباد الدوله دیلمی 6ـ کتابخانه صاحب بن عباد ـ در ری
تاریخچه کتابخانه در عهد باستان
کتابخانه های آ شوریان
مصریان
کتابخانه اسکندریه
تاریخچه کتابخانه
تاریخچه کتابخانه مرکزی
درباره کتابداری، دکومانتاسیون و علم اطلاع رسانی
خلاصه:
ش50 (آذر45): 18-21. کتابخانههای ایران درقرن اول اسلامی: نقش فرهنگ و تمدن ساسانی درپیشبرد تمدن اسلامی، چارهجوییهای ایرانیان جهت حفظ آثارواسناد فرهنگی خود پس از حمله عرب، اختراع و استخراج خط "فیرآموز" ، نسخ وثلث توسط ایرانیان، حکومتهای ملی ایرانی درقرون اولیه اسلامی، معرفی کتابخانههای قرون اولیه اسلامی ازآغاز قرن دوم تا ششم هجری (جمعأ شش کتابخانه از 1تا6).
تاریخچه ی کتاب و کتابخانه در ایران
رکن الدین همایونفرخ کتاب خانه های ایران در قرن اول اسلامی
قسمت اول این مقالات به صورت کتاب جداگانه تحت عنوان «کتاب و کتاب خانه های شاهنشاهی ایران» از طرف وزارت فرهنگ و هنر به مناسبت هفته کتاب انتشار یافته است و اینک بخش دوم آن آغاز می گردد.
چنانکه در بخش اول سرگذشت، گذشت و در این بخش نیز خواهد آمد کشور ایران یکی از کشور های انگشت شماری است که کتاب خانه های عظیم آن شهرت جهانی داشته است و آنچه نویسنده این سطور را به تنظیم و تحریر و تألیف تاریخ کتاب خانه های ایران برانگیخت انکار و فراموشی و نسیانی است که نویسندگان عرب و غرب را در باره کتاب خانه های ایران دست داده است!
دانشمندان عرب را در باره کتابخانه های اسلامی به طور اختصاصی به تحقیق پرداخته و آثاری نشر داده اند لیکن با کمال تأسف و تعجب بایدگفت در آثار خود متذکر کتابخانه های بزرگ ایران
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 56 صفحه
چکیده
در عصر اقتصاد دانش مدار، دانش به عنوان یک منبع حیاتی برای کسب برتری رقابتی شناخته شده است. برای اینکه سازمانها بتوانند به رقابت بپردازند، مدیریت داراییهای دانشی ضرورت یافته است. با وجود این، دانش هنگامی میتواند به بهبود و ارتقای عملکرد سازمانها منجر شود که در سطح سازمان به اشتراک گذاشته شود. بنابراین، اشتراک دانش به عنوان یک عنصر کلیدی در فرایند مدیریت دانش شناخته شده است. بر همین اساس، تحقیق حاضر به منظور مطالعه و بررسی وضعیت و بسترهای به اشتراکگذاری دانش در سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی انجام شده است. در اجرای این پژوهش از روش تحقیق موردی از نوع پیمایشی استفاده شده است. به منظور گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و سیاهه وارسی بر مبنای الگوی «نوناکا و تاکه اوچی» که چارچوب این پژوهش را تشکیل میدهد، طراحی و مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد در میزان بهرهگیری کتابداران از این سازوکارها، میزان استفاده در دو مرحله اجتماعیسازی و ترکیب، از میزان استفاده از سازوکارهای موجود در مرحله برونیسازی بیشتر بود. از جمله پیشنهادهای پژوهش، فراهم کردن شرایط لازم برای ایجاد انگیزه از طرف مدیران برای مشارکت بیشتر کتابداران و استفاده از این بسترهاست.
کلیدواژهها: اشتراک دانش، الگوی تبدیل دانش «نوناکا و تاکه اوچی»، دانش عینی، دانش ذهنی، سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی
مقدمهامروزه «دانش» یکی از بزرگترین مزیتهای رقابتی[1][4] سازمانها در عرصه اقتصاد جهانی به شمار می آید. در جهان کنونی که تولید کالاها و ارائه خدمات به شدت دانش مدار شده است، دانش دارایی، کلیدی برای کسب برتری رقابتی است. در سالهای اخیر به موجب ظهور مرحله جدیدی از نظام اقتصاد جهانی با عنوان «اقتصاد دانش مدار» دانش سازمانی بتدریج به عنوان منبع اصلی اقتصاد شناخته شده و موفقیت هر سازمان بیش از آنکه به ارزش منابع فیزیکی، سرمایه و داراییهای ملموس و عینی آن وابسته باشد، به سرمایههای فکری سازمان بستگی دارد (Walczak, 2005).
«استوارت»[2][5] (1998) طی مقالهای، این مسئله را به سازمانها یادآوری کرد که به آنچه میدانند (سرمایه فکری) بیش از آنچه دارند (سرمایه مادی) اهمیت دهند. «دراکر»[3][6] (1998) نیز دانش را به عنوان پایههای رقابت در جامعه مدرن معرفی کرد. اقتصاددانی به نام «رومر»[4][7] (1993) دانش را تنها منبع بیپایانی نامید که با استفاده بیشتر، حجم آن بیشتر میشود. بنابراین، در حالی که ضروری است سازمانها «بدانند که چه میدانند» باید به طور مؤثری از دانش خویش نیز بهرهبرداری کنند. آنچه در نهایت دانش را ارزشمند جلوه میدهد و به سازمانها امکان میدهد اهمیت آن را درک کنند، استفاده از دانش به منظور تصمیمگیریهای بهتر و بهبود عملکردهایی است که بر پایه دانش استوارند. در این راستا، مدیریت دانش به عنوان رویکردی نوین جهت بهرهبرداری و توسعه سرمایههای یک سازمان با هدف پیشبرد اهداف سازمان ظهور کرد (Bhatt, 2002) و ارائه راهبرد و تدابیری برای مدیریت سرمایه های انسانی را مورد تأکید قرار داد (McAdam & Maccreedy, 1999).
مدیریت دانش در بیش از یک دهه توسط بسیاری از نظریه پردازان این حوزه به عنوان ابزاری پایا و مترقی جهت بهینه سازی عملکرد سازمانها در مواجهه با پیچیدگی ها و ابهامهای روزافزون دنیای مدرن مطرح شده است (مانند، (Drucker, 1988; Itami & Roehl, 1991; Nonaka & Takeuchi, 1995; Davenport & Prusak, 1998; در Von Krogh, 2000; Choo & Bontis, 2002, Smith & McLaughlin, 2004) این رویکرد جدید، به واقع بر نیاز سازمان به سازماندهی سرمایه فکری، انسانی و علمی مبتنی است و به عنوان نگرشی نو در تغییر و جابه جایی از مدیریت نیروی عضلانی به مدیریت مغزها تجلی یافت و به رشد سریع دانش و فناوری منجر شد (Sallis & Jones, 2002).
مدیریت دانش، منابع و قابلیتهای دانشی سازمان را مهار میکند تا سازمان بتواند به یادگیری و انطباق با محیطهای متغیر بپردازد (مفیدی و سنیمان، 1384). مدیریت دانش بهترین راهحلها را برای گسترش، پرورش و بهرهبرداری از دانش فردی و تبدیل آن به دانش سازمانی فراهم میکند؛ همچنین به افراد کمک میکند تا این دانش سازمانی را به اشتراک گذاشته و به گونه ای بهکار گیرند که به بهبود عملکرد سازمانی بینجامد (در Dixon, 2000; O’Dell & Grayson, 1998; Ahmad Sharif, Mohammad Nazir et al., 2005).
«مدیریت دانش» فرایندی است که با به کارگیری آن، سازمان بر اساس دانش و یا سرمایه فکری خود به تولید ثروت می پردازد (نوناکا و تاکه اوچی، 1385). به صورت بسیار ساده، مدیریت دانش فرایندی است که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از داراییهای فکری و دانش محور می پردازد. مدیریت دانش مجموعه فرایندهایی است که باعث ایجاد و اشاعه دانش در سازمان شده، دستیابی به اهداف و مأموریتهای آن را تسهیل میکند (تاونلی، 1380). مدیران موفق همواره از داراییهای فکری موجود در سازمان خود استفاده کرده و به آن پی برده اند، اما اغلب این فعالیتها به صورت غیرنظام مند و ساختارنیافته انجام گرفته است، به نحوی که مدیران از میزان انتشار و گسترش دانش کسب شده در سطح سازمان اطمینان ندارند. تخمین زده میشود 85% داراییهای دانش سازمان به جای ذخیره سازی در پایگاههای داده، در پست الکترونیکی، فایلهای Word و در فایلهای ارائه گزارشها، فعالیتها و سخنرانیها جای گرفته است (Bolloju, Khalifa & Turban, 2002).
تعریفهای زیادی از مدیریت دانش ارائه شده است که بیشتر آنها بر ارزشهای یاد شده از مدیریت دانش تکیه دارند. در این پژوهش تعریف ارائه شده از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[5][8] مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می رسد این تعریف به صورت خلاصه، مفاهیم اصلی موجود را دربرگرفته است. طبق آن، مدیریت دانش به مجموعهای از فعالیتهای سازمانی گفته میشود که در راستای خلق، کسب و توزیع دانستهها و ارتقای به اشتراک گذاری دانش در داخل سازمان و محیط پیرامون آن، انجام میشود (OECD, 2003). بدین ترتیب، با پذیرفته شدن دانش به عنوان یک منبع راهبردی برای سازمانها و اهمیت آن در میزان توانایی و پایداری سازمان در فضای رقابتی، نیاز مبرمی به ایجاد روشهای تولید، اشتراک و بهکارگیری دانش در سازمانها به وجود آمده است. در این میان، این پژوهش به اشتراک دانش، که از عناصر اصلی مدیریت دانش میباشد، توجه دارد.
اشتراک دانش در سازمانها
چنانکه اشاره شد، امروزه دانش سازمانی به عنوان یک منبع ناملموس بسیار ارزشمند برای کسب برتری رقابتی شناخته شده است. سازمانها به مدیریت چنین دارایی نامحسوسی جهت به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی سازمانی توجه بسیاری داشته اند (Gao, 2004؛ Hansen, Nohria & Tierney,1999). یکی از عوامل کلیدی و مهم در مدیریت دانش، توانایی سازمانها در انتقال و به اشترک گذاری دانش شناخته شده است ( Zhang & Faerman, 2004 ; Sundaresan & Zhang , 2004 ; Kim & Lee, 2005; Chaudhry, 2005; Zhang, Faerman & Cresswell, 2006). «بیراد و همکارانش»[6][9] (2005) معتقدند هنگامی که دانش گردآوری شده توسط یک فرد، گروه یا اداره با دیگر کارکنان به اشتراک گذارده شود، به دانش سازمانی تبدیل میشود. آنها اشتراک دانش را پیوند میان مدیریت دانش و خلاقیت و نوآوری در سازمان میدانند. بدین ترتیب، اشتراک دانش در سازمان، به تولید دانش جدید منجر میشود (Chua & Polytechnic, 2001) و در نهایت بهبود و اثربخشی عملکرد سازمانی را درپی خواهد داشت (Kim & Lee, 2005).
بیشتر محققان و پژوهشگران دریافتهاند، اشتراک و انتقال دانش بخصوص در عصر جاری که سازمانها باید به گونه ای مستمر یادبگیرند و خلّاق باشند تا در فضای رقابتی باقی بمانند، بسیار اهمیت دارد (Joshi & Nissen, 2005). «ساندارسان و زنگ»[7][10] (2004) مدعیاند فعالیتهای اشتراک دانش و یادگیری در میان کارکنان یک سازمان موجب تسهیل اجرای فرایند مدیریت دانش در آن سازمان میشود. بدون اشتراک دانش، مدیریت دانش اثربخش نخواهد بود و سازمان به گونهای تدریجی قدرت رقابتی خود را از دست خواهد داد. نتایج تحقیقی که گزارش آن در Financial Times منعکس شد (Murray,1999 در Gao, 2004) نیز آشکار کرد 94% کارکنان سازمانهای چندملیتی در اروپا معتقدند پیشبرد موفق مدیریت دانش مستلزم این است که کارکنان آنچه را میدانند با دیگران در سازمان به اشتراک بگذارند.