لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست و توضیحات:
اسلام
ریشهٔ واژه دین اسلام
معنی لازم بودن دین اسلام
معنی دین اسلام
باورها
نام خدا
مذهبها و زیرشاخه ها
کتاب مقدس
بیان قرآن
اسلام و ایران
اسلام
اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از ادیان ابراهیمی جهان است پیروان این دین را مسلمان میگویند. مسلمانان بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است. اکنون، اسلام از نظر شمار رسمی پیروان در مکان دوم (پس از دین مسیحیت) جای دارد.
ریشهٔ واژه
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) که به معنای «تسلیم صلحآمیز؛ تسلیمشدن؛ اطاعت؛ صلح» است مشتق شدهاست. از دیگر مشتقات سه حرف (س-ل-م) میتوان موارد زیر را نام برد:
سلام به معنای «صلح»[۳] که همچنین به عنوان درود هم است. السلام (آرامش و سلامت) یکی از ۹۹ نام خدا در قرآن. [۴] مسلمان، کسی که از اسلام تبعیت میکند؛ کسی خود را به خداوند تسلیم میکند.[۵] اسلام، اسلام یعنی سلامت نفس، پس مسلمان در درجه اول سلامت نفس باید داشته باشد.[۶]
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4
فهرست و توضیحات:
تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجری برمیگردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانی مسافرتهای دریایی خود را به طریق قبلادامه میدادند و در مسیر خود احیانا دستبه تبلیغ و دعوت مردمبه اسلام میزدند.
بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهای زمینی که از منطقه غربیمیانمار و ایالت آراکان این کشور میگذشتبه مناطق غربی چین سفرمیکردند. بسیاری از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلیآراکان، رحل اقامت افکندند و اولین مناطق تجمع مسلمانان راایجاد کردند. سیاحان چینی در نوشتههای خود از مناطق ایرانینشیندر مرزهای بین میانمار و یونن(ایالتی در جنوب غربی چین)در قرنسوم میلادی یاد کردهاند.
رافائل ایزرائیلی مینویسد: تاجران عرب در قرن اول هجریدرناحیه آراکان واقع در غرب برمه و در نقطه مرزی با بنگلادشاقامت گزیده و اسلام را در این سرزمین انتشار دادند. اما گفتهمیشود در سال 588 هجری مطابق با 1192 میلادی، اسلام در اینسرزمین گسترش یافت و در قرن نهم و دهم میلادی بازرگانان ایرانیو عرب دراین مکان استقرار یافته و به نشر اسلام پرداختند. مسلمانان ساکن هند نیز در این سرزمین به گسترش اسلام اقدامنمودند و مسلمانان برمه در سطح وسیعی باهند به تجارت پرداختند. در سال 1870 م عدهای از مسلمانان «یون نان» موسوم به پانتایکه در قیام این ناحیه شکستخورده بودند به صورت پناهنده از چینبه برمه آمدند. برخی مسلمانها هم در شرایط عادی به عنوانبازرگان، چین را به قصد برمه ترک گفتند و لذا حرکت مهاجرینمسلمانان به سوی برمه گسترش یافت.
از بین مسلمانان برمه، آنان که منشا هندی دارند برخی، ازاعقاب مردمی هستند که در اواخر قرن هیجدهم از شمال هند به برمهآمدند تا به خدمت واحدهای ارتش بزرگ «آلومپرا» در برمه علیادرآیند. با فتح هند در سال 1824 م به دست انگلیسیها، مهاجرت وسیعمسلمانان هند به برمه شدت یافت و بسیاری از آنان در رانگونمرکز برمه در تجارت و سایر فعالیتهای اقتصادی شرکت داشتند. در رانگون و مناطق وسیع دیگر، سنیهای بنگالی و جوامعی ازشیعیان در کنار یکدیگر زندگی میکنند و هرکدام مراسم ویژه خودرا دارند.
مسلمانان برمه با مسلمانان چین نیز ارتباط خوبی دارند کهپیوند اساسی آنان توسط «پانتاهای» که قومی پرتوان و مهاجمبودند و در راههای تجاری «یون نان» و گذرگاههای خطرناک وکوهستانی برمه با شغل کاروانداری در رفت و آمد بودند. مربوطمیشود.
مائونگ تان لویی از محققین بودایی میانمار نوشته است: در 680میلادی(69 هجری)، محمد حنفیه فرزند امام علی(ع) پس از عدم توفیقنسبتبه خونخواهی امام حسین(ع)از بنیامیه، همراه با طرفداران ونیروهای خود به شرق کوچ کرد تا بالاخره درسواحل آراکان بهمیانمار رسید و در آنجا کایاپوری ملکه قبیله منطقه را شکستداده او را به دین اسلام در آورد و آنگاه ملکه را به زنی گرفت وبه ترویج اسلام در آن منطقه پرداخت. در حال حاضر دو مزار درآراکان وجود دارد که به حنفیه تونکی(مزار حنفیه)و کایاپوریتونکی معروف هستند. آن دو مزار همراه با «عرب شاه پارا» (منطقه فتح حنفیه برمیانماریهااست.)به صورت زیارتگاه مسلماناناین منطقه در آمده است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 26 صفحه
چکیده
پوشش زن از احکام مشترک میان همه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است که هر کدام جداگانه اهمیت و جایگاه آن را مورد تأکید قرار دادهاند؛ تنها تفاوت در حدود حجاب و گاه فلسفه آن میباشد. در آیین یهود، بر استفاده از پوشش سراسری برای اندام و پوشش سر تأکید شده است؛ البته در مورد دختران مجرد، موی سر به شرط سادگی میتواند مشخص باشد. به عبارت دیگر در یهودیت، رعایت حجاب متلازم با تأهل است؛ حال آن که در آیین مسیحیت، تجرد مقدس شمرده میشود، لذا رعایت پوشش کامل و پرهیز از آرایش و جلوهگری برای از بین بردن زمینه تحریک در جامعه، به صورت شدیدتری دنبال شده است؛ چرا که رهبانیت و ترک لذایذ دنیوی از اصول این دین بوده و فلسفه پوشش هم به همین امر برمیگردد. در اسلام رعایت حجاب به منظور حفظ پاکی و قداست زن و اجتماع مورد توجه خاص قرار گرفته و حدود آن با توجه به آیات و روایات، پوشاندن همه بدن به جز وجه و کفین معرفی شده است.
1) مقدمه
تحقیق در ادیان ابراهیمی[1]، نشانگر آن است که این ادیان از اشتراکات بسیاری برخوردارند. این اشتراک نظر، نه تنها در اصول کلی اعتقادی مثل ایمان به خدا، نبوت و معاد قابل ملاحظه است، بلکه در فروع و احکام دین نیز دستورات مشابهی مانند نماز، روزه، دعا، زیارت و حتی بعضی شعائر دینی وجود دارد و البته در تعالیم اخلاقی، این تشابه در مواردی به حداعلی میرسد. به طوری که دعوت به فضائل اخلاقی از قبیل راستی، درستکاری، صبر، گذشت، فداکاری، خدمت به دیگران و نیز رعایت عفت در مقابل هوسها و نفسانیات و به طور کلی اموری که اغلب مشترکاً گناه شمرده میشوند، از ارکان زندگی اخلاقی پیروان میباشد. در همه این ادیان، رسولان به عنوان الگوی دینی از پاکترین و عفیفترین انسانها به حساب میآیند و روحانیون ایشان از مرد و زن، پارساترین پیروان میباشند.
از دیگر اموری که مورد توجه خاص همه ادیان الهی بوده، مسأله «پوشش زنان یا حجاب» است؛ بهطوریکه در سیرة زنان مقدس آنها، علاوه بر عفتپیشگی و منزه از خطا بودن، پوشش کاملی دیده میشود که زنان مومن این ادیان، هنوز در زی آن میباشند.
بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به بررسی تطبیقی ضرورت پوشش زنان و حدود آن در سه آیین بزرگ یهود، مسیحیت و اسلام با توجه به نص تعالیم کتب مقدس آنان خواهیم پرداخت تا روشن شود که در هر کدام از این سه دین بزرگ الهی، حجاب از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است و حدود و ثغور آن تا کجاست.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه29
چکیده:
بهترین راه شناسایی یک پدیده، مطالعهی فرانگر و بررسی در محملهای گوناگون است. شناخت همهجانبه و کشف فلسفهی ازدواج نیز میسّر نمیباشد، مگر در پرتو تطبیق و مقایسه. یکی از ابعاد مؤثر و حایز اهمیت این تطبیق، مقایسهی ازدواج در دو آیین آسمانی اسلام و مسیحیت است. از این رو نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی علل و چرایی، جایگاه و اهداف ازدواج در اسلام و سپس در مسیحیت میپردازد و در آخر یافتههای حاصل را مورد مقایسه قرار میدهد. مهمترین دستاورد این تطبیق عبارت است از اینکه هر دو آیین، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاک و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده میدانند؛ با این تفاوت اساسی که رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی که در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری کاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمیشود؛ بلکه این ازدواج است که زمینهساز تکامل و تقرب الهی خواهد بود.
کلام خداوند و سخن وحی نه تنها با پیام و محتوای عالی و نغز خود راهنمای حق جویان و حقیقتطلبان است، بلکه در ارائهی حقایق آیینی و معرفی راه و روش نیز راهنمایی بیبدیل و بیهمتا است. یکی از روشهای قرآن در اعطای بصیرت و ایجاد بینش، مقایسهی دو سوی موضوعات است. آنگاه که قرآن آگاهان را در برابر جاهلان قرار میدهد و استفهام معرفتی ارائه مینماید، همین شیوه از بصیرتآفرینی را به کار میگیرد: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون»(زمر، 9) همچنانکه با مقایسهی نابینا و بینا و اهل ایمان و عمل صالح با انسان بدکار «و ما یستوی الاعمی و البصیر و الذین
گزیده : پیامبر اسلام مى فرماید: «ما بنى فى الاسلام بناء اَحبّ الى اللَّه تعالى و اعزّ من التزویج» «در اسلام هیچ نهادى محبوب تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است». و نیز فرموده است: «هیچ فائده اى بعد از نعمت اسلام برتر و مفیدتر از این براى مرد مسلمان نیست که او همسرى داشته باشد که هروقت به او نگاه کند مسرور و شاداب گردد و هنگامى که به او دستور