نوع فایل: word
قابل ویرایش 116صفحه
چکیده:
مسلماً هر تحقیقی به دنبال هدف خاصی میباشد ما دراین تحقیق به بررسی جرایم شهرستان کهگیلویه در سال 1387 میپردازیم تا بتوانیم براساس آمار موجود و جرایم موجود به دنبال علل و عوامل موجود آورنده آن جرمها باشیم تا از آن جرایم پیشگیری کنیم یا درصورت امکان آنها را کاهش داده و زمینههای بوجود آورنده آنها را از بین ببریم .
دراین تحقیق پس از شناسایی جرایم مهم شهرستان به آن جرایم به تفکیک پرداخته تا بتوانیم آن جرایم و مشکلات را در سطح شهرستان کاهش داده تا امنیت لازم را که از نیازهای لازم برای انسان است در تمام زمینههای اقتصادی - سیاسی - طبیعی خصوصاً درزمینه اجتماعی میباشد بوجد بیاوریم
مقدمه:
آمار جرایم شاخص و معیاری است که سلامت یا بیمار بودن بخشهایی از جامعه و حدود و میزان آن را نشان میدهد . صحت و دقت آمار ناهنجاری و آسیبهای اجتماعی ودسترسی محققان و پژوهشگران جامعه به آنها موجب اتقان و استحکام تجزیه وتحلیلها و بررسیها و برآوردهای اجتماعی می شود . با مطالعه علمی و درست روند کاهش وافزایش یا جابه جایی جرایم، میتوان پارهای ازمسائل و مشکلات آینده جامعه را پیشبینی کرد و امکان برنامهریزی مناسب و واقعیتری را برای مدیران جامعه فراهم آورد .
کنترل رسمی و محدود کردن انتظارات برای حل مشکلات و مسائل جامعه توسط پلیس و دستگاه قضایی شاید سادهترین و کوتاهترین راه حل به نظر آید، لیکن یقیناً موثرترین و کارآمدترین شیوهی مبارزه نخواهد بود .راه اصلی مبارزه با جرایم اجتماعی یافتن ریشهها و علتهاست و دستگیری و نتیجه مجرم برخورد با معلول است اگر چه در پارهای از موارد، ناگزیر از پذیرش آن هستیم .
نقض در فرایند اجتماعی شدن افراد و از طریق یادگیری اجتماعی ،یک انسان بالقوه مفیدو کارآمد را در تبدیل به فردی مزاحم و سربار جامعه میکند راه حل مشکل نیزتمرکز اقدامات تربیتی و آموزشی بر روی نقطههای مشکل دار وانحرافی است در هر جامعه به هر اندازه که دست اندرکاران امرتعلیم و تربیت و جامعه پذیر کردن افراد و وظایف خود را به درستی انجام دهند، افراد بزهکار کمتری به وجود خواهند آمد .
فرد خلافکار به این دلیل که با اختیار (انسان مختار ) وارد مسیرخطا و انحراف شده است مجرم محسوب می شود . اما از این جهت که به تنهایی امکان بازسازی و اصلاح خویش را ندارد و به کمک دیگران نیازمند است بیمار تلقی می شود .
زندگی آدمی را به یک معنا می توان نوعی مبارزه و درگیری دانست، مبارزهای که ابعاد و عرصههای متعدد و متفاوتی دارد دو بعدی بودن این مبارزه ،معلول عوامل و مولفههای متنوع تشکیل دهنده حیات بشری است . در این پهنه گسترده و فراخ دامن، طبیعی است که انسان از یک طرف نیازمند طرح و تدبیری سزاوار و منسجم برای حال، و گذر به آیندهای معلوم و روشن است و از طرف دیگر رفع موانع و حل مشکلات است دراین جهد و دل مشغولی دووجهی ،طبعاً مشکلاتی پیش خواهد آمد که شاید در وهله اول راه آدمی در مقابلشان احساس ضعف نمایند . در اینجاست که اگر تدبیر عقل با حسن مسئولیت توام گردد رفع مانع و حل مساله ممکن میگردد این البته امریست که تمرین و ورزیدگی میخواهد و نیز پیدایست که ورزیدگی و آمادگی، از آداب انکار ناپذیر است .
فهرست مطالب:
تقدیم به
سپاسگزاری
چکیده
کلیات
جرم چیست و مجرم کیست ؟
تعریف حقوقی جرم
توجهی اجمالی به قوانین در جوامع مختلف
مشخصات مجرم
عناصر تشکیل دهنده جرم
سوابق تاریخی عنصر قانونی جرم
عنصر مادی جرم
عنصر معنوی( روانی ) جرم
مقدمه
فصل اول
مبانی نظری تحقیق
مبانی پژوهش علمی
مبحث اول مبانی نظری در خصوص مفاسد اجتماعی
نظریه لمبروزو
نظریه روان پویایی جنکینز
نظریه زیگموند فروید
مبحث دوم مبانی نظری درخصوص قاچاق
نظریهها و تئوریهای کج رفتاری مرتبط با قاچاق
نظریههای آنومی
نظریه آنومی و انحراف مرتن
نظریههای حمایت گروهی و کژ رفتاری
مبحث سوم مبانی نظری در خصوص اعتیاد
الف ) تئوری دورکایم
ب) تئوری پیوستگی اختلافی ساترلند
مبحث چهارم مبانی نظری دربارهی نزاع دسته جمعی
الف بررسی ستیزه جویی جانوران براساس نظریه ( چارلز داروین )
بدیدگاه دورکیم
مبحث پنجم نظرات و عقاید درباره موضوع سرقت
تاثیر طرز ساختمان بدن و قیافه در بزهکاری
اهمیت تحقیق
هدف از انجام تحقیق
1- بررسی و ارزیابی نظریهها
2- به منظور ارایه نظریه جدید
3- برای حل مشکل
فصل دوم
بررسی وضعیت حوزهی استحفاظی منطقه
انتظامی شهرستان کهگیلویه
مقدمه
1- وضعیت طبیعی
2- وضعیت سیاسی
3- وضعیت اجتماعی وفرهنگی
4- وضعیت اقتصادی
5- سایرمشخصات
فصل سوم
بررسی جرائم مهم حوزه استحفاظی شهرستان
مقدمه اعتیاد
تعریف اعتیاد
علل اعتیاد
الف ) عوامل فردی
1- عوامل جسمی
ب) علل روانی
3- اختلال منش ( رفتار غیر عادی )
خانواده و اعتیاد
نگاهی به عوامل موثر بر گرایش نسل جوان به مواد اعتیاد آور
تناسب و تطابق نداشتن تکامل فنی با رشد معنوی در انسان
بیکاری
فقر و شکاف طبقاتی
خانواده
شکاف نسلها
نحوه گذراندن اوقات فراغت
گروه همسالان
ج علل جغرافیایی
1- رشد جمعیت
2- شهر و روستا
3- مهاجرت
اعتیاد و پیامدها
عوارض فردی
آثار اجتماعی – اقتصادی
پیشگیری و کنترل اعتیاد با نگرش اسلامی
پیشگیری
راهکار پیشگیری وکنترل اعتیاد ( تبلیغ قبح اعتیاد )
پیشنهادات
برخوردهای درمانی
برخوردهای انتظامی
الف - برخورد با معتادان
ب برخورد باعوامل توزیع
بستر سازی فرهنگی
مفاسد اجتماعی
شکاف طبقاتی زمینه ساز مفاسد اجتماعی
رفاه زدگی مرداب فساد
فقر و فساد
چرا در مملکت ما دروغ، دزدی، رشوه خواری و مفاسد اجتماعی فراوان شده
پیشگیری از اعمال منافی عفت
عوامل موثردر بروز اعمال منافی عفت
راههای پیشگیری از اعمال منافی عفت
سرقت
علت سرقت چه می تواند باشد ؟
سرقت دومین جرم شایع مردان
جهان ماورایی مجرمان
پیشگیری از سرقت منازل و اماکن
علل و عوامل جرم
انواع سرقت
سرقت از نظر عامل ارتکاب
سرقت از نظر نحوه ارتکاب
پیشگیری وضعی از سرقت
نزاع دسته جمعی
تعریف نزاع دسته جمعی
علل نزاعهای جمعی
انواع نزاعهای جمعی
پیشگیری از نزاع و درگیری (ضرب و جرح )
راههای پیشگیری از نزاع ودرگیری
پیشنهادات
قاچاق سلاح و مهمات
مبادی ورود و خروج کالاهای قاچاق
تبعات قاچاق کالا از جمله اسلحه
اسلحه
بررسی قاچاق اسلحه ومهمات در شهرستان
ارتباط جرایم با یکدیگر
فصل چهارم
نتیجه گیری ، پیشنهادها و
محدودیتهای تحقیق
نتیجه گیری
پیشنهادها
محدودیتهای تحقیق
منابع
منابع و مأخذ:
آسیبهای اجتماعی و روند تحول آن درایران ،مقالات اولین همایش آسیبهای اجتماعی در ایران ، خرداد 81 ، موسسه انتشارات آگاه .
آقا خانی، سید نادر،1384، طرحهای انتظامی تهران ، انتشارات جهان جام جم .
اسعدی، سید حسن، 1380، پیشگیری( آموزشی شیوههای عملی پیشگیری اولیه از اعتیاد به مواد مخدر ) ، تهران ، انتشارات «آن ».
اصفهانیان ، حسینعلی ، 1372 ، پایان نامه کارشناسی ارشد
اطلاعات شهرستان کهگیلویه
اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، (مجموعه مقالات دومین همایش ملی آسیبهای اجتماعی)، بهار83 ،موسسه انتشارات آگاه .
امین صارمی، نوذر ، 1384 ،درآمدی به کاربرد روش تحقیق در علوم انتظامی تهران ، انتشارات جهان جام جم .
انصاری پور علیرضا ، 1387 ، پایان نامه کارشناسی ارشد .
جشان ، داود ، 1375 ، پایان نامه کارشناسی ارشد
جغرافیای استان کهگیلویه و بویر احمد
دانش ،تاج زمان ، 1379 ، معتاد کیست ؟ مواد مخدر چیست؟ تهران ، سازمان انتشارات کیهان .
داوری، محمد، 1381، پیشگیری و کنترلاعتیاد با نگرش اسلامی، قم، انتشارت نقش کلک .
رضایی میبدی ، امیر ،1382 ، پایان نامه کارشناسی ارشد .
شاه دوست ،محمد ،1374 ،پایان نامه کارشناسیارشد (عناصرتشکیل دهنده جرم )
صادق ، یدالله ، 1387 ، پایان نامه کارشناسی ارشد .
فرید مهر ، رحیم ، 1385 ، پایان نامه کارشناسی ارشد
کریمی ، ابراهیم ، 1386 ، پایان نامه کارشناسی ارشد
گل محمدی خامنه ، علی ، 1384 ، پیشگیری از جرایم ،تهران ،انتشارات جهانی جام جم.
محمد نژاد قادیکلایی؛به راهنمایی رضا نوبهار 1372 ، علل گرایش به مواد مخدر (پایان نامه کارشناسی ارشد ) .
مرفرک شهرستان کهگیلویه
منظمی تبار ، جواد ، 1384 ، مبارزه با جرایم اجتماعی ، تهران ، انتشارات جهان جام جم.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 51 صفحه
مقدمه:
از مسائل مطرح شده در روابط مالى بین مسلمان و کافر، توارث مسلمان و کافر است که در احکام ارث بیان مىگردد. ارث موجبات، حواجب و موانعى دارد. مقصود از موجب علتى است که باعث مىشود شخصى از دیگرى ارث ببرد همچون نسب و سبب، مثلا سبب ارث بردن فرزند از پدر نسبت پدر و فرزندى است و یا ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر به سبب زوجیت است. به تعبیر دیگر موجب همان علت مقتضى ارث است.
مقصود از حاجب، شخص یا اشخاصى هستند که وجودشان باعث مىگردد وارث دیگر در قسمتى از ارث یا تمام آن از ارث بردن محروم گردد.
منظور از مانع هم در باب ارث صفت و حالتى است که با وجود آن مقتضى وراثت تاثیر نمىکند و مانع ارث بردن شخصى از مورث مىگردد، همچون قاتل بودن یا کافر بودن فرزند، که در این صورت فرزند پدرکش از پدر کشته شده ارث نمىبرد، لذا گفته مىشود کفر و قتل از تاثیر سبب وراثت جلوگیرى مىکنند.
البته بین مانع و حاجب تفاوت وجود دارد، چه این که مانع صفتى و حالتى در خود شخص وارث است مانند کفر و قتل و یا رقیت، اما حاجب صفتیا حالتخاصى نیستبلکه حضور و وجود وارثى از طبقه قبلى نسبتبه ورثه طبقات بعدى است آن گونه که در طبقات ارث مشخص شده است. (1) مثلا وجود فرزندان که در طبقه اول ارثى قرار دارند حاجب برادران مورث از ارث بردن مىگردند چرا که آنها در طبقه دوم ارثى قرار دارند.
ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان
همانطور که گفته شد یکى از موانع ارث، کفر وارث است که بر این اساس کلیه کفار اعم از کتابى و غیر کتابى، حربى و ذمى، مرتد فطرى و ملى، از ماترک مورث مسلمان خود ممنوع مىباشند.
ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان مورد اتفاق کلیه مذاهب اسلامى است. (2) در مذهب شیعه نیز برخى از فقها بر مساله ادعاى اجماع نمودند (3) مستندات این حکم، اجماع، آیه نفى سبیل و روایات است. در صفحات آینده هر یک از ادله فوق را به اختصار بررسى مىکنیم.
بررسى ادله ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان
الف: اجماع
اتفاق مذاهب اسلامى را بر ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان نمىتوان اجماع اصطلاحى که در مذاهب اسلامى مطرح است نامید، چه این که اجماع در مذهب شیعه با اجماع در مذاهب اهل سنت تفاوت ماهوى و مفهومى دارد.
در این خصوص به برخى از آراء فقهاى اهل سنت و فقهاى شیعه در پیرامون تعریف و حجیت اجماع اشاره مىکنیم تا تفاوت این دو اجماع مشخص گردد.
ابوحامد غزالى:اجماع یعنى اتفاق امت محمد بر امرى از امور دینى. (4)
ابن خلدون: اتفاق و همرایى در امرى از امور دینى چنانچه مبتنى بر اجتهاد باشد اجماع نامیده مىشود. (5)
احمدبن حنبل شیبانى بنا به نقل ابن قیم جوزیه (6) معتقد بوده است فقط اتفاقنظر صحابه پیامبر اکرم(ص) در حکمى از احکام شرعى اجماع نامیده مىشود و معتبر است.
علامه داود بن على ظاهرى اصفهانى (پیشواى مذهب ظاهرى) نیز در خصوص اجماع همیننظر را داشته است. (7)
مالک بن انس (پیشواى مذهب مالکیه) و پیروانش بنا به نقل شیخ طوسى (8) و محمد خضرى (9) معتقدند که صرفا اتفاق اهل مدینه اجماع معتبر است.
محقق حلى مىنویسد: حجیت اجماع به دخول معصوم است چنانچه صد نفر فقیه اتفاق بر حکمى از احکام کنند ولى از قول معصوم خالى باشد حجت نیست، اما اگر قول معصوم داخل در نظر دو نفر فقیه باشد قول آن دو حجت است. (10)
علامه حلى مىگوید: اتفاق امت محمد(ص) اجماع است و حجت مىباشد. زیرا ما اعتقاد داریم در هر زمان، معصوم که پیشواى امت است در بین آنها وجود دارد و حجیت اجماع هم به دلیل قول معصوم است. (11)
حسن بن زینالدین (صاحب معالمالدین) مىنویسد: اتفاق گروه خاصى (از امت اسلامى) که نظر آن گروه اعتبار دارد اجماع نامیده مىشود و در شناخت احکام شرعى معتبر است. (12)
در این باره البته آراء دیگرى هم وجود دارد که طرح آنها از محدوده نیاز بیرون است و براى استقصاى آراء و جوانب مساله باید به کتب اصولى مراجعه کرد. (13)
راجع به آراء موجود در موضوع اجماع (که به برخى اشاره شد) دو دیدگاه وجود دارد یکى دیدگاه فقهاى شیعه است که معتقدند اجماع خود دلیل مستقل در کنار کتاب و سنت نیست، بلکه طریقى براى کشف سنت مىباشد که هر گاه این طریق کاشفیت از راى و نظر معصوم داشته باشد، معتبر است، فىالواقع اعتبار براى کاشف (اجماع) نیستبلکه براى منکشف (راى معصوم) است. (14)
چنانچه اتفاق بر حکم شرع کاشف از نظر معصوم نباشد اعتبارى نخواهد داشت هر چند گروه اجماع کننده زیاد باشند.
در این نظریه اجماع در طول سنت قرار مىگیرد نه در عرض آن; و در اصطلاح گفته مىشود. در نظر امامیه، اجماع طریقیت دارد نه موضوعیت و حاکى از دلیل است نه این که خود دلیل باشد. (15)
البته به نظر مىرسد برخى از متفکران اهل سنت نظریه فوق را پذیرفته باشند از قبیل علامه محمد خضرى بک، چنانچه مىنویسد: «لاینعقد الاجماع الا عن مستند». (16)
دیدگاه دوم که مربوط به اکثریت اهل سنت مىباشد معتقد است، اجماع خود دلیلى مستقل در کنار کتاب و سنت است و لازم نیست تامینکننده نظر کتاب و یا سنتباشد بلکه همین اندازه در حجیت آن کافى است که با کتاب و سنت قطعى معارض نباشد. در این دیدگاه، اجماع، بما هو اجماع دلیل شرعى است. و گفته مىشود موضوعیت دارد نه طریقیت. (17)
از آنچه بیان شد اتفاق مذاهب اسلامى بر ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان برمىآید. اجماع به معناى اصطلاحى آن نیست چه این که گفته شد اجماع در مذهب شیعه با اجماع در مذاهب اهل سنت اختلاف مفهومى و ماهوى دارد. نمىشود دو نوع دیدگاه از اجماع را یک اجماع دانست. بلکه باید گفت این اتفاق، اتحاد در نظریه ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان مىباشد که از ادله دیگر بویژه از اشتراک مفاد برخى از روایاتى حاصل شده است که هر دو دیدگاه به آن استناد نمودهاند.
اما نسبتبه اجماعى که در مذهب شیعه در خصوص این حکم ادعا شده است. (18)
محتمل است این اجماع، از سنخ اجماع مدرکى (19) باشد که در این صورت نفس اجماع معتبر نیست زیرا نمىتوان راى معصوم را از آن به دست آورد. ارزش اجماع مدرکى همانند ارزش مدرک آن است و اعتبارى جز آن ندارد و فقیه نمىتواند در استنباط حکم شرعى به چنین اجماعى تکیه کند بلکه باید به مدرک آن مراجعه کند و آن مدرک را با موازین خود بسنجد و حجیتیا عدم حجیت آن را تعیین کند.
در اجماع ادعا شده در باب ممنوعیت ارث کافر از مسلمان نیز محتمل است همینطور باشد چه این که در این باب بیشترین استناد فقها به احادیث و روایات موجود در این خصوص مىباشد.
افزون بر همه این موارد در نحوه کاشفیت اجماع از راى و نظر معصوم و امکان وقوع آن در جوامع اسلامى بین فقها اختلافنظر فراوان وجود دارد. (20)
ب: آیه نفى سبیل
برخى از فقهاء در ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان از آیه شریفه «ولن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا» (21) به عنوان یکى از مستندهاى این حکم یاد کردهاند. (22)
چنانچه مستند ممنوعیت ارث بردن کافر از مورث مسلمان، آیه نفى سبیل و به طور کلى قاعده نفى سبیل باشد، ارث بردن کافر از مسلمان نوعى ایجاد سلطه و سبیل براى کافر نسبتبه مسلمان خواهد بود که مطابق آیه یاد شده و حدیث: «الاسلام یعلو ولایعلى علیه» (23) هر عملى که منجر به گشایش سبیل بر مؤمنان گردد نفى شده است، در نتیجه مطابق این مبنا گفته مىشود کافر از مسلمان ارث نمىبرد.
و لیکن با تامل در ادله این حکم باید گفت ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان بیش از آن که به قاعده نفى سبیل مربوط باشد، مستند به اجماع و بویژه احادیث وارد شده در این مساله است. (24) زیرا از لحاظ حقوقى ارث بردن کافر از مورث مسلمان حکما چنین نیست که منجر به ایجاد سلطه و سبیل تسلط کافر بر مسلمان گردد تا بتوان با استناد به آن قاعده، به منع کافر از ارث مسلمان نظر داد بلکه قاعده نفى سبیل، همانطور که در مباحث قبلى مطرح شد، زمانى مورد استناد قرار مىگیرد که به واسطه اوضاع و احوال خاص، گروههاى غیرمسلمان بر مسلمانان و امور زندگى آنان تسلط یابند. بدیهى است چنین فرضى در مورد ارث بردن کافر از مسلمان در هر وضعیتى صادق نخواهد بود.
اصولا احکام مبتنى بر قاعده نفى سبیل، احکام ثانویه هستند که در حالات عارضى اعمال مىگردند و در وضعیت عادى و متعارف جارى نمىشوند. ایجاد سلطه و سبیل کافر بر مسلمان نمىتواند عمومى و همیشگى باشد بلکه تحقق چنین حالتى به وجود شرایط و اوضاع سیاسى - اجتماعى خاصى بستگى دارد که در هر مملکتبه وجود مىآید، و مشابه این نوع احکام حکومتى است که آن هم به نظر حاکم اسلامى و دولت اسلامى است که براساس مصالح مسلمین و حکومت اسلامى مقرر مىگردد.
در حالى که ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان را نمىتوان موکول به نظر حاکم، مصالح سیاسى و یا شرایط عارضى و امثال آن نمود چه این که این حکم با توجه به ادله خاص خود که بیشتر روایات ائمه معصومین(ع) است، از احکام اولیه مىباشد و صرفا مىتوان گفت مستندات ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان نسبتبه عمومات و اطلاقات ادله جواز ارث به عنوان تخصیص و استثنا مىباشد و به نحو تقدیم خاص بر عام این حکم جارى مىشود. (25) بنابراین موقتى و عارضى و یا بسته به نظر حکومت اسلامى و تشخیص ایجاد سلطه و امثال آن نیست، بلکه منطبق با ادله خود این حکم اولى و ثابت است.
البته چه بسا در اصل تحلیل ادله و دقت در روایات مربوط به ممنوعیت ارث کافر از مسلمان در نهایت احتمال داده شود این ممنوعیتبه دلیل همان نفى سبیل کافر بر مسلمان باشد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه در میراث اهلالملل قبل از این که احادیث این باب را بیاورد بیان مىدارد: مسلمانان شایستهتر از مشرکان و نسبتبه کافر در اولویت هستند. خداوند متعال میراث را بر کفار حرام داشته از آن جهت که کیفر کفرشان باشد همچنان که ارث را بر قاتل حرام کرده به دلیل این که عقوبتبر قاتل بودنش باشد و اما از مسلمان، به چه جرمى و به دلیل کدامین عقوبت ارث بردن را از مسلمان سلب نماید؟ (26)
آن گاه احادیثى را از قول پیامبر اسلام ذکر مىکند که بیانگر عزت و عظمت اسلام و مسلمین مىباشد و این که اسلام باعثخیر و برکت مسلمانها است و نه باعثشر و بدى; از جمله از قول پیامبر اکرم(ص) نقل مىکند که: «الاسلام یزید ولاینقص». (27)
این روایت از زبان رسول خدا(ص) به همین عبارت در کتب روایى اهل سنت نیز آمده است. (28)
فهرست مطالب:
توارث مسلمان و کافر
ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان
بررسى ادله ممنوعیت ارث بردن کافر از مسلمان
تبیین احکام اولیه و ثانویه
ارث بردن مسلمان از کافر
توارث کفار از یکدیگر
ارث بردن مرتد از کافر اصلى
میراث مرتد
عدول از کفر و گرایش به اسلام
اسلام آوردن ورثه کافر پس از تقسیم بخشى از میراث
توارث مجوسیان در بین خود
پى نوشتها و مآخذ
منابع و مأخذ:
1- سید محمد کلانتر (پاورقى الروضة البهیة)، ج 8/15، داراحیاء التراث العربى، چاپ دوم،1403 ه. ق; محمد رواس قلعهجى، معجم لغة الفقهاء، 171،397 و 468، دارالنفائس، بیروت، چاپ دوم، 1408 ه. ق; علیر ضا فیض، مبادى فقه و اصول، 115 و303، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، 1371 شمسى.
2- شیخ طوسى، الخلاف، ج4/23، موسسة النشر الاسلامى، قم، 1415 ه. ق; نجفى، جواهرالکلام، ج39/15، داراحیاء التراث العربى بیروت، چاپ هفتم، بىتا; حسینى عاملى، مفتاح الکرامة، ج8/18، داراحیاء التراث العربى، بیروت، بىتا; محمد جواد مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسه،499، کانون الثانى (ینایر)، چاپ هفتم، 1402 ه .ق; ابن حزم اندلسى، المحلى، ج9/304، دارالجیل و دارالآفاق الجدیده، بیروت; شافعى، الام، ج4/76، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم،1403 ه .ق ; ابن قیم، احکام اهل الذمه، ج1/322، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ه .ق; احمدبن محمد خلال، احکام اهل الملل، 328، دارالکتب العلمیه، 1414 ه .ق.
3- فیض کاشانى، مفاتیح الشرایع، ج3/311، مجمعالذخایر الاسلامیه، قم، 1401 ه .ق; الخلاف، ج4/24; جواهر الکلام، ج39/15.
4- غزالى، المستصفى، ج1/173، دارالفکر، بیروت، بىتا.
5- ابن خلدون، مقدمه،453، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، 1410 ه .ق.
6- ابن قیم، اعلام الموقعین، ج1/30، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم،1397 ه.ق.
7- ابن حزم اندلسى، الاحکام لاصول الاحکام، ج4/147، مطبعة السعادة، قاهره، چاپ اول1347 ه .ق.
8- شیخ طوسى، عدةالاصول، 232، چاپ تهران، 1314 ه .ق.
9- محمد خضرى، اصول الفقه،276، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ ششم،1389 ه .ق.
10- محقق حلى، المعتبر،6، چاپ تهران، 1318 ه .ق.
11- علامه حلى، مبادى الوصول الى علم الاصول، 190، مکتب الاعلام الاسلامى، قم، چاپ سوم 1404 ه .ق.
12- حسن بن زین الدین، معالم الدین، 330، مکتبة الداورى، قم، بىتا.
13- شیخ انصارى، فرائد الاصول، مبحث اجماع; نائینى، فوائد الاصول،، اجماع منقول، مؤسسة النشر الاسلامى، قم; موسوى بجنوردى، منتهى الاصول، ج2/86، اجماع منقول، انتشارات بصیرتى، قم، چاپ دوم; آخوند خراسانى، کفایة الاصول، 331، مبحثحجیت اجماع منقول، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، چاپ دوم، 1414 ه .ق.
14- محمدرضا مظفر، اصول الفقه، 1/93، دارالتعارف، بیروت، چاپ چهارم،1403 ه .ق.
15- محمدتقى حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن،256، دارالاندلس للطباعة و النشر، بیروت.
16- محمد حضرى، اصول الفقه، 281.
17- محمد تقى حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن،256.
18- الخلاف، ج4/24; جواهر الکلام، ج39/15.
19- منظور از اجماع مدرکى آن است که فقیه ادعاى اجماع نماید ولى در کنار آن مدرکى از کتاب و سنتیا استدلال عقلى و... بیاورد که احتمال برود مبناى حکم او و ادعاى اجماع همان مدرک کتابى یا روایى یا عقلى و... باشد.
20- معالمالدین، 330.
21- نساء 4/141.
22- ابن ادریس حلى، السرائر، ج3/266; مؤسسة النشر الاسلامى، قم، 1410 ه .ق; مفتاح الکرامه، ج8/18.
23- شیخ صدوق،من لایحضره الفقیه، ج4/243، باب 171، میراث اهل الملل، ج 2، دارصعب، بیروت، 1401 ه .ق.
24- جواهر الکلام، ج39/15; کلینى، الفروع من الکافى، ج7/142، باب میراث اهل الملل، دار سعب و دارالتعارف، بیروت، چاپ سوم، 1401 ه .ق; شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج9/365، باب 38، میراث اهل المللى، دار صعب و دارالتعارف، بیروت، 1401 ه .ق.
25- السرائر، ج3/266.
26- من لایحضره الفقیه، ج4/243، باب 171.
27- همان،243; شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة; ج17/376، باب 1 از ابواب موانع ارث، ج8، داراحیاء التراث العربى، بیروت.
28- ابى داود، السنن، ج3/126، ح 2912، دارالجنان، بیروت،1409 ه .ق; بیهقى، السنن الکبرى، ج6/254، نطبعه مجلس حیدرآباد دکن، 1344 ه .ق.
29- على مشکینى، اصطلاحات الاصول، 121، چاپخانه حکمت، چاپ دوم، بىتا.
30- الاصول العامة للفقه المقارن،73.
31- محمدرضا مظفر، ج1/6.
32- الاصول العامة للفقه المقارن، 74.
33- حائرى یزدى، درر الفوائد، 350، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، 1408 ه .ق، چاپ پنجم.
34- نساء ج4/43.
35- شیخ طوسى، الاستبصار، ج4/189، باب 110، ج1، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1390 ه .ق، وسائل الشیعه، ج17/377، باب اول از ابواب موانع ارث، ج15; التهذیب، ج9/365 و366، باب میراث اهل الملل، الفروع من الکافى، ج7/142.
36- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح2; وسائل الشیعه، ج17/375، باب اول از ابواب موانع ارث، ح7، الفروع من الکافى، ج7، میراث اهل الملل،143، ح 2.
37- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح3; وسائل الشیعه، ج17/375، باب اول، از ابواب موانع ارث، ح5; شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4/244.
38- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح4; وسائل الشیعه، ج17/374، باب اول از ابواب موانع ارث، ح 1، کلینى، الفروع من الکافى، ج7/143، میراث اهل الملل، ح6.
39- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح 5; وسائل الشیعه، ج17/374; باب اول از ابواب موانع ارث، ح1; الفروع من الکافى، ج7/143; میراث اهل الملل، ح6.
40- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح7; وسائل الشیعه، ج17/378، باب اول از ابواب موانع ارث، ح 20; الفروع من الکافى، ج7/143; میراث اهل الملل، ح5.
41- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح8; وسائل الشیعه، ج17/378، باب اول از ابواب موانع ارث، ح21; التهذیب ج9/367، میراث اهل الملل، ح7.
42- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح8; وسائل الشیعه، ج17/378، باب اول از ابواب موانع ارث، ح21; التهذیب ج9/367، میراث اهل الملل، ح8.
43- وسائل الشیعه، ج17/377، باب اول از ابواب موانع ارث، ح15; الاستبصار، ج4/191، باب 110، ح12; التهذیب، ج9/367، میراث اهل الملل، ح12.
44- رجال النجاشى، ج1/431، رقم 515 (ذکر سماعة بن مهران)، دارالاضواء، بیروت، 1408 ه. ق; مامقانى، تنقیح المقال، ج1/381 (حنان بن سدیر)، مکتبة المرتضویة، نجف اشرف، 1352 ه .ق.
45- رجال النجاشى، ج2/204، رقم 888، ابن ابىعمیر ج2/48، رقم 625، عبدالرحمن بن اعین; تنقیح المقال، ج3/177، (محمدبن قیس); ذهبى، میزان الاعتدال، ج5/429، رقم9237، هشام بن محمد، دارالفکر العربى، بیروت، بىتا.
46- جواهر الکلام، ج39/16; علامه حلى، تبصرة المتعلمین،173، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1411 ه .ق.
47- شیخ صدوق، المقنع، 41، مطبوع در «الجوامع الفقهیه»، انتشارات جهان تهران، بىتا; شیخ صدوق، الهدایة، ص65; سید مرتضى، الانتصار،176; الخلاف، ج4/23; السرائر، ج3/266; محقق حلى، نکت النهایة، ص448، مطبوع در الجوامع الفقهیه، بىتا، شهید ثانى، الروضة البهیة، ج8/27، داراحیاء التراث العربى،1403 ه .ق.
48- نساء ج4/12.
49- نساء ج4/11.
50- نساء ج4/7.
51- الخلاف، ج4/25; السرائر، ج3/266; ابن زهره، غنیة النزوع، 608، مطبوع در الجوامع الفقهیه، انتشارات جهان.
52- من لایحضره الفقیه، ج4/243، ح 778; وسائل الشیعه، ج17/376، از ابواب موانع الارث، باب 1، ح11.
53- الخلاف، ج4/24.
54- السرائر، ج3/266.
55- غنیة النزوع، 608.
56- موسوى بجنوردى، القواعد الفقهیه، ج1/159، قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، چاپ دوم،1413 ه .ق.
57- وسائل الشیعه، ج17/376، باب اول از ابواب موانع ارث، ح8; من لایحضره الفقیه، ج4/243، باب 171، میراث اهل الملل، ح 4.
58- ابى داود، السنن، ج3/126، ح 2912، دارالجنان، بیروت،1409 ه .ق; احمدبن حنبل، مسند، ج5/236، دارالفکر بیروت، بىتا; بیهقى، السنن الکبرى، ج6/254، مطبعة مجلس حیدرآباد دکن، 1344 ه .ق.
59- الناصریات، مطبوع در الجوامع الفقهیه، ص223، انتشارات جهان.
60- الغنیة مطبوع در الجوامع الفقهیه، ص223.
61- الخلاف، ج4/24.
62- السرائر، ج3/266.
63- جواهر الکلام، ج39/16.
64- التهذیب، ج9/370، باب میراث اهل الملل، ح 20; وسائل الشیعه، ج17/377، باب اول از ابواب موانع ارث، ح19.
65- الوافى، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1375 ه .ق.
66- وسائل الشیعه، ج17/378، باب اول از ابواب موانع ارث، ذیل ح19.
67- همان منبع، 378.
68- جواهر الکلام، ج39/15.
59- الانتصار مطبوع در الجوامع الفقهیه،176، انتشارات جهان، بىتا; الغنیة مطبوع در الجوامع الفقهیه، 608; جواهر الکلام، ج39/15.
70- شافعى، الام، ج4/140; ابن قدامه، المغنى، ج7/166 و167، دارالفکر، بیروت، 1405 ه .ق; شربینى، مغنى المحتاج، ج3/24، قاهره، 1308 ه .ق; نووى، المجموع، ج16/57 و 58، داراحیاء التراث العربى، بیروت،1403 ه .ق; ابن حزم، المحلى، ج9/304، دارجیل و دارالآفاق الجدیده، بیروت، بىتا.
71- ابوبکر احمدبن محمد خلال، احکام اهل الملل، 328، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1414 ه .ق; ابن قیم، احکام اهل الذمه، ج1/318، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ه .ق; ابنرشد، قرطبى، بدایته المجتهد ج2/352، دارالمعرفة بیروت، چاپ نهم،1409 ه. ق; محمد جواد مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسه،499، کانون الثانى (ینایر)، چاپ هفتم، 1402 ه .ق.
72- صحیح البخارى، ج4/11، کتاب الفرائض، دارالفکر، بیروت، 1404 ه .ق; السیوطى، الدر المنثور، ج3/206، الشوکانى، نیل الاوطار، ج6/73، دارالحدیث، قاهره.
73- السنن، ج3/126، ح2911; متقى هندى، کنزالعمال، ج11/72، ح 30665، مؤسسة الرسالة، بیروت،1413 ه .ق.
74- الانتصار.
75- سرخسى، المبسوط، ج30/31، قاهره، 1324 ه .ق، دارالمعرفة، بیروت، بىتا; نووى، المجموع، ج16/58 و59، داراحیاء التراث العربى، بیروت،1403 ه .ق; مغنى المحتاج، ج3/25; ابوسعید عبدالسلام، المدونة الکبرى، ج3/391، قاهره، 1324 ه .ق .
76- بدایة المجتهد، ج2/354.
77- الانتصار; جواهر الکلام، ج39/16.
78- وسائل الشیعه، ج17/374 تا379 باب اول از ابواب موانع ارث.
79- الانتصار،176; السرائر، ج3/266.
80- به عنوان نمونه این روایت: عن حنان بن سدیر عن ابى عبداللهعلیهالسلام قال: سالته یتوارث اهل ملتین؟ قال: لا (الوسائل ج17/378 باب 1 از ابواب موانع ارث ح 20)
81- مفتاح الکرامه، ج8/18; الوسائل، ج17/378، باب اول از ابواب موانع ارث، ذیل ح 20.
82- جواهر الکلام، ج39/32; شهید ثانى، الروضة البهیة، ج8/27، داراحیاء التراث العربى، بیروت، چاپ دوم،1403 ه .ق.
83- الاستبصار، ج4/190، باب 110، ح6; وسائل الشیعه، ج17/374، باب 1 از ابواب موانع ارث، ح2;الفروع من الکافى، ج7/143، باب میراث اهل الملل، ح5.
84- الخلاف، ج4/25; مفتاح الکرامه، ج8/35.
85- سلار المراسم العلویه، مطبوع در الجوامع الفقهیه، 654، کتاب المواریث، انتشارات جهان.
86- جواهر الکلام، ج39/32.
87- همان منبع، ص32; مفتاح الکرامه، ج8/35.
88- التهذیب ج9/371 و 372، باب میراث اهل الملل ح26 و29; قاضى نعمان بن محمد، دعائمالاسلام، ج2/385، ح1369، مؤسسة آل البیتعلیهمالسلام، قم.
89- التهذیب، ج9/371، باب میراث اهل الملل ذیل ح26.
90- سرخسى، المبسوط، ج30/31، دارالمعرفة بیروت (بىتا); المجموع، ج16/58 و59 (شرح المهذب); المحتاج، ج3/25.; ابوسعید عبدالسلام، المدونة الکبرى، ج3/391، داراحیاء التراث العربى، بیروت; بدایة المجتهد، ج2/352.
91- ابوبکر خلال، احکام اهل الملل، ص329، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1414 ه .ق، چاپ اول; بدایة المجتهد، ج2/353، دارالمعرفة بیروت، چاپ نهم،1409 ه .ق.
92- الخلاف، ج4/25; بدایة المجتهد، ج2/353.
93- مفتاح الکرامه، ج8/35.
94- ابن حمزه طوسى، الوسیله الى نیل الفضیله، مطبوع در الجوامع الفقهیه، ص740، انتشارات جهان، نسخه خطى; السرائر، ج3/270 و 271، موسسة النشر الاسلامى، قم، 1410 ه .ق; تبصرة المتعلمین،173، النهایه، مطبوع در الجوامع الفقهیه، ص353.
95- ایضاح القواعد، ج4/172، موسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، قم، چاپ اول،1389 ه .ق.
96- مثلا از قول امام باقرعلیهالسلام وارد شده که فرمودند: من مات ولیس له وارث من قرابة ولا مولى عتاقة قد ضمن جریرته فماله من الانفال، من لایحضره الفقیه، ج4/242، باب میراث من لاوراث له، ح1، دارصعب، 1401 ه .ق، بیروت.
97- المقنع، مطبوع در الجوامع الفقهیه، ص41; التهذیب، ج9/374 در میراث مرتد ح3، الاستبصار، ج4/193، میراث مرتد، باب 110 ح19.
98- التهذیب، ج9/377، باب میراث المرتد، ح15.
99- مفتاح الکرامة، ج8/20.
100- النهایه، مطبوع در الجوامع الفقهیه،353.
101- ابن فهد حلى، المهذب البارع، ج4/347، مؤسسة النشر الاسلامى، 1412 ه .ق.
102- به عنوان نمونه یک روایت ذکر مىگردد: عن محمدبن مسلم قال: سالت: اباجعفرعلیهالسلام عن المرتد فقال: من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل الله على محمدصلى الله علیه وآله بعد اسلامه فلاتوبة له و قد وجب قتله و بانت امراته منه فلیقسم ما ترک على ولده (الوسائل، ج17/387، باب حکم میراث المرتد... ح5).
103- جواهر الکلام، ج39/33; السرائر، ج3/270 و 271.
104- الفقه على المذاهب الخمسه، 501، کانون الثانى، چاپ هفتم، 1402 ه .ق; السرائر، ج3/271; الروضة البهیة، ج8/30.
105- النهایة، مطبوع در الجوامع الفقهیه،353، باب المواریث.
106- المهذب البارع، ج4.
107- مفتاح الکرامة، ج8/36.
108- جواهر الکلام، ج35/39.
109- ابن حزم، المحلى، ج9/305، دارالجیل، بیروت.
110- همان منبع،306; السنن، ج2/382، باب میراث المرتد، ح1; جصاص، احکام القرآن، ج2/129، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 ه .ق.
111- المحلى، ج9/306، جصاص، احکام القرآن، ج2/129، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ه .ق; ابوسعید عبدالسلام، المدونة الکبرى، ج3/388، داراحیاء التراث العربى، بیروت; المغنى، ج7/175.
112- المحلى، ج9/306.
113- ابن ابىجمهور، الاقطاب الفقهیه، ص154، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى، قم، چاپ اول، 1410 ه .ق.
114- القواعد، کتاب الفرائض، ج4، ایضاح الفوائد، 175، شهید اولى، اللمعة الدمشقیة، کتاب المیراث، 241، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، بىتا.
115- ایضاح الفوائد، ج4/172; الخلاف، ج4/22.
116- مفتاح الکرامة، ج8/28.
117- ایضاح الفوائد، ج4/174; المهذفب، ج2/156; مختصر النافع، 225.
118- المبسوط، ج4/79، انتشارات مرتضویه، تهران، بىتا; الوسیله، مطبوع در الجوامع الفقهیه، 740، انتشارات جهان.
119- شرایع، ج4/815.
120- ایضاح الفوائد، ج4/174.
121- مختلف الشیعه، ج2/740، مکتبة نینوى الحدیثه، افست از چاپ سنگى، 1324 ه .ق.
122- همان منبع، 740.
123- جواهر الکلام، ج39/22.
124- همان منبع، ص24; المهذب البارع، ج4/331.
125- النهایه، مطبوع در الجوامع الفقهیه،353، باب المواریث.
126- جواهر الکلام، ج39/21.
127- قواعد الاحکام، کتاب الفرائض به نقل از ایضاح الفوائد، ج4/175.
128- الوسیله، (مطبوع در الجوامع الفقهیه)، 740; ایضاح الفوائد، ج4/174; مفاتیح الشرایع، ج3/312; الروضة، ج8/29، دار احیاء التراث العربى، بیروت،1403 ه .ق; جواهر الکلام، ج39/23.
129- همان منبع، ص23; مفتاح الکرامه، ج8/31.
130- جواهر الکلام، ج39/31.
131- مفتاح الکرامه، ج8/31.
132- تحریر الاحکام، ج2/171; ایضاح الفوائد، ج4/176; الروضة البهیة، ج8/29; سید ابوالقاسم خوئى، منهاج الصالحین، با حواشى روحانى، ج2/385; منهاج الصالحین، ج2/383، همراه با حاشیه محمدباقر صدر، مطبعة الآداب، نجف; وسیلة النجاة، ج2/480، مطبعة مهر، استوار، قم، چاپ اول،1393 ه .ق.
133- جواهر الکلام، ج39/323.
134- همان منبع، ص323; مفتاح الکرامه، ج8/255.
135- جواهر الکلام، ج39/323.
136- التهذیب، ج9/364 باب37 میراث المجوس.
137- الاستبصار، ج4/188، باب109، میراث المجوس.
138- النهایة کتاب المیراث مطبوع در الجوامع الفقهیه،357، انتشارات جهان تهران.
139- المبسوط، ج4/120، میراث المجوس.
140- الخلاف، ج4/108، مساله119.
141- الوسیله، میراث المجوس.
142- سلار دیلمى، المراسم کتاب المواریث، مطبوع در الجوامع الفقهیه، 655، تهران، انتشارات جهان.
143- جواهر الکلام، ج39/323.
144- تحریرالوسیله، ج2/402.
145- التهذیب، ج9/364، باب میراث المجوس، ح1; الوسائل، ج17/596، باب 1 از ابواب میراث المجوس، ح1.
146- رجال النجاشى، ج1/109.
147- رجال الطوسى، رقم 92.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 175 صفحه
مقدمه:
قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی که در تاریخ 10/8/77 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده یکی از قوانین مهم تصویب شده بعد از انقلاب اسلامی می باشد. این قانون از مقوله اجرای احکام کیفری و از قوانین شکلی کیفری یا همان آیین دادرسی کیفری است.
قوانین شکلی قوانینی هستند که برای پیش گیری از اشتباهات قضایی و اعمال هرچه بهتر عدالت کیفری وضع می شوند و ناظر به قوانین آیین دادرسی کیفری(تعقیب متهم، تحقیق، محاکمه، اجرای حکم و غیره) بمعنای وسیع کلمه اند.
در حقیقت اجرای حکم، مرحله بهره برداری از دادرسی های کیفری است. عدم اجرای دقیق حکم صادره و حتی توأم نبودن آن با یک روش اجرایی معقول و منطقی کلیه زحمات و اقدامات مراجع کیفری را بر باد می دهد، و نتیجه مورد نظر را تباه میگرداند.
اهمیت آیین دادرسی کیفری بر صاحب نظران مسائل جنایی پوشیده نیست تا آنجاکه گفته اند چنانچه به کشوری ناشناخته گام نهید و مشتاق آگاهی از حقوق و آزادیهای فردی و ارزش و اعتباری که جامعه برای آن قائل است، باشید کافی است به قانون آیین دادرسی کیفری آن مراجعه کنید.
قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی که بدنبال طرح اصلاح ماده یک قانون مصوب 1351 در خصوص محکومیت های مالی به تصویب رسیده، علاوه بر ایجاد پارهای تحولات در سیاست های کیفری کشور در خصوص محکومیت به جزای نقدی، امکان بازداشت محکوم علیه دعوی مالی به درخواست طلبکاران فراهم کرده است.
با عنایت به آثار مجازات حبس در خصوص اشخاص اخیر و همچنین تأثیر آن در روابط معمالانی مردم، در این پایان نامه کوشش شده است، علاوه بر بررسی و نقد آثار و تبعات قانون اخیرالذکر، پیشنهاداتی نیز ارائه گردد. تا شاید در اصلاحات بعدی اینها مورد توجه قانونگذار قرار گیرد.
با توجه به بازتاب گسترده قانون مزبور در رسانه های گروهی و به تبع آن در سطح جامعه، تشریح و تبیین صحیح آن در افکار عمومی لازم و ضروری به نظر می رسد.
در تبیین مقررات و مفاهیم حقوقی، باید سوابق تاریخی و ریشه های آن نیز مورد توجه قرار گیرد. زیرا قواعد و مفاهیم حقوقی که امروزه به صورت درختان تنومند با ریشه های استوار و شاخه هایی افراشته جلوه گر می شوند، در آغاز نهالهایی نوپا و شکننده بوده اند، که نیازها و ضرورتها آنها را بر زمین کاشته است. این نهالها، زاده محیط پرورش یافته در شرایط آن می باشند. که به منظور آگاهی از سابقه تاریخی، قانون اخیرالذکر، بررسی هرچند اجمالی در این خصوص صورت گرفته است که در قسمت بعدی به آن می پردازیم.
در تجزیه و تحلیل و نقادی این قانون، چون مقررات آن بر اساس مبانی اسلامی و موازین فقهی تنظیم شده است، لازم بود این مبانی نیز مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و احیاناً نظریات اصلاحی جدید ارائه گردد. که در فصل دوم پایان نامه مفصلاً به انجام این امر مهم پرداخته شده است.
ریشه بسیاری از معضلات عملی و اجرایی کشور ما بویژه در خصوص مسائل حقوقی به نارساییهای نظری بر می گردد. در واقع نوع تلقی ما از مفاهیم و نهادهای سنتی، مایه اساسی این نوع مشکلات بوده است. از جمله این مسائل همین قانون اخیرالتصویب است که در نتیجه اجرای آن محکومین به جزای نقدی و ضرر و زیان و دیون، در صورت عدم پرداخت به حبس می روند. در حالیکه بر اساس آمار و ارقام موجود و باعتقاد غالب حقوقدانان و جرم شناسان، مجازات حبس، بویژه های حبس کوتاه مدت، در شرایط کنونی، در کشور ما، بسیار مشکل آفرین بوده است. قوانینی هم در راستای اجرای این تدبیر به تصویب از جمله قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مصوب 28/12/73 و نیز در قانون مجازات اسلامی(تعزیرات) مصوب 75 نیز کمتر از این نوع مجازات استفاده شده بیش از جزای نقدی صحبت به میان آمده است.
اما با تصویب قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، گویی همه این راهکارها نادیده انگاشته شده است. متأسفانه در برخی از قوانینی که بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی به تصویب رسیده، از جمله در قانون مزبور، از آنجا که هدف مقنن انطباق قوانین و مقررات با فقه اسلامی بوده است گاهی، تنها به ظاهر فقه و اخبار و روایات بسنده و استناد شده و از ضروریات و مقتضیات زمان و مکان غافل مانده اند.
در مواردی عین حدیث یا روایتی، به صورت ماده قانونی، به تصویب رسیده، در حالی که امروزه عمل به برخی از این روایات، بلحاظ عدم توجه به اصل تأثیر زمان و مکان بر قوانین جزایی اسلامی با عقل سلیم هماهنگی ندارد.
به عبارتی قانونگذار ترویج نوعی اخباری گری را در دستور کار خود قرار داده است.
می دانیم که پیغمبر اسلام، نظر به اهمیت و ارزش فوق العاده ای که برای قرآن قائل بود اجازه نمی داد که جز قرآن چیزی را نوشته و منسوب به او نمایند، تا مبادا بین آنها اشتباه یا اختلافی روی دهد. در این باره در صحیح مسلم خبری است از پیغمبر(ص) که فرمود:«لا تکتبواعنی، و من کتب عنی غیر القرآن فیلیمحه و حد ثواعنی و لا حرج». بدین جهت در زمان پیغمبر احادیث نوشته و جمع آوری نمی شد. در دوره خلفای راشدین نیز اینکار انجام نگردیده و می گویند خلیفه دوم از آن جلوگیری می کرد و میگفت این کار موجب خواهد شد که مردم با مراجعه به احادیث از توجه خود بقرآن بکاهند. در دوره خلفای بنی امیه، عمر بن العزیز می خواسته این کار را انجام دهد ولی انجام نگرفته و احادیث به طور غیر مدون و نانوشته تا زمان بنی عباس باقی مانده، در این دوره است که اخبار نوشته و جمع آوری شود و از آن کتب مفصلی بوجود آمدند. بنابراین گردآوری احادیث، با فاصله زمانی نسبتاً زیادی از زمان پیغمبر اسلام و خلفای راشدین صورت گرفته است و چه بسا که در این گردآوری و نقل قول، اشتباهاتی به عمد یا سهو صورت گرفته باشد. فلذا اینکه عین حدیث، امروزه، بدون توجه به سیره عقلاء و ضروریات زمان، به صورت قانون در آید، در مواردی اشکالات عملی را به وجود خواهد آورد.
در اصول قاعده ای است که می گوید:«کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل» یعنی هرچه را عقل حکم می کند، شرع هم حکم میکند و برعکس!
بنابراین تطابق حکم شرعی با حکم عقلی ضروری و اجتناب ناپذیر است و هر حکم شرعی(احکام فرعی) که با عقل مطابقت نداشته باشد، ناچار باید گفت که آن حکم شرعی نیست و تحریف یا جعل شده است.
در عصر حاضر، مسائل و نیازهای جدیدی در جهان پیش آمده و در جامعه ما نیز این نیازهای مطرح گردیده است. ظهور پدیده های تازه ایجاب می کند که راه حلهای مناسب، از نظر فقه اسلام، ارائه و تثبیت شود. دو عامل مؤثر می تواند قدرت و توانایی فقه را در برخورد این مسایل و در حل مشکلات جامعه نشان دهد. اولین عامل وجود مجتهدین و حقوقدانان متعهد و مسلط بر حقوق اسلامی و آگاه از مسایل و نیازهای زمان است، که تقویت مبانی نظری فقه اسلامی را بر عهده خواهند داشت دومین عامل، عمل محکم است که باید بر اساس قوانین شرع حکم صادر نمایند. دادگاهها خصوصاً دیوان عالی کشور می توانند رویه قضای مستحکمی در تأیید مواضع حقوق اسلام به وجود آورند.
زمان و مکان هم در تشریع و ابلاغ حکم و هم در اجرای احکام شرع تأثیر اجتناب ناپذیری دارند. بقول یکی از فقهای معاصر زمان و مکان هم در تشریع احکام و هم در استنباط احکام از منابع شرعی و هم در اجرای احکام الهی تأثیر دارد و نزول تدریجی احکام و آیات خداوند، نیز گواه بر این مطلب است.
منظور از تأثیر زمان و مکان در تشریع احکام این نیست که خداوند متأثر از زمان مکان است بلکه از این لحاظ است که چون احکام خداوندی برای تأمین نیازهای بشری است و بشر در شرایط محیطی و اجتماعی و زمانی و مکانی مختلفی زندگی می کند، بنابراین با در نظر گرفتن شرایط بشر و میزان فهم او از احکام الهی خداوند به جعل احکام می پردازد.
پیامبر اکرم(ص) در مواردی حتی از سنگسار شدن زانی ابراز ناخشنودی کردند و گاهی مجرم را مورد عفو قرار داده و بنا به مصالحی رجم را اجرا نمی کردند.
فقه شیعه فقهی است پویا و زنده و در هر زمان و مکانی می بایستی مطابق همان اوضاع و احوال باشد و اجتهاد دارای همین نقش است که در هر دوره زمانی و مکانی، احکام خاص همان دوره باید اجرا گردد.
در بحار الانوار آمده که امام رضا(ع) فرموده: چه بسا ممکن است چیزی در یک زمان دارای مفسده بوده و حرام باشد اما در زمان دیگری دارای مصلحت باشد و حلال گردد.
مرحوم شهید مطهری در کتاب اسلام و مقتضیات زمان نوشته اند: شما هیچ عالمی از علمای معروف چه علمای اسلامی و چه غیر اسلامی را پیدا نمی کنید که لا اقل صدی هشتاد رأی و عقایدش منسوخ نشده است. خود ابن سینا را می بینید که نیمی از عقاید او کهنه شده است، دکارت منسوخ شده است. جالا به افکار او می خندد وقتی که انسان عده شیخ طویب را می بیند و یا رسایل شیخ انصاری مقایسه می کند میبیند عده را فقط باید در کتابخانه ها به عنوان آثار قلمی نگهداری کرد. دیگر ارزش این که انسان آن را یک کتاب درسی قرار بدهد ندارد. شما نمی توانید یک فرد را پیدا کنید که کتاب او صد در صد زنده مانده باشد. می بینید علمای بعدی حرفهایی زده اند که حرفهای قبلی خود به خود منسوخ شده است. نمی خواستند منسوخ کنند ولی شده است.
یکی از نویسندگان عرب مسلمان به نام محمود محمد طه از سودان، بر خلاف نظر رایج متشرعین معتقد بود احکام و قوانین اسلامی(قاعدتاً منظور احکام فرعی اسلامی است) جنبه موقتی دارند و دین اسلام حرف آخر خود را در قرن هفتم نزده است. البته طه با بیان چنین نظریاتی سر خود را بر باد و در سال 1985/1364 در سن 64 سالگی به جرم ارتداد به دار مجازات آویخته شد.
در قانون اخیرالتصویب، نقش زمان و مکان در مقررات فقهی و حقوقی نادیده انگاشته شده است، این قانون علاوه بر اشکالات و ایرادات فقهی که در متن به آنها به تفصیل پرداخته خواهد شد، از نظر دانش جرم شناسی و تئوریهای حقوقی نیز دارای اشکالاتی است، از جمله اینکه هیچکس آزادی خود را در مقابل اجرای قطعی تعهد یا حسن انجام قرارداد نمی فروشد و نمی توان با ازادی مردم معامله کرد تا در صورت عدم ایفاء متعهد و عدم پرداخت دین به حبس برود.
اما با توجه به تمام ایرادات وارده بر قانون اجرای محکومیتهای مالی، نباید تا آنجا پیش رفت که گفت این قانون باید به طور کلی نسخ شود. زیرا این چنین گشاده دستی در حق بدهکار(محکوم علیه) حقوق جامعه و یا حقوق طلبکاران را تضییع می نماید. بلکه باید در تعیین و انتخاب و اجرای راهکارهای اجبار محکوم علیه به پرداخت محکومبه دقت نمود. و بر روی ضمانت اجراهای دیگر غیر از حبس مدیون نیز مطالعه و دقت نظر داشت. فقهاء امامیه نیز در بحث اجبار محکوم علیه(مدیون) به پرداخت دین، غیر از حبس، راه حل اشتغال بکار وی جهت اداء دین را نیز پیش بینی نموده اند. زیرا همانطور که پس از مطالبه دین، پرداخت آن، از طرف مدیون واجب و ضروری است برای شخصی که مدیون است و قادر به اشتغال می باشد واجب است با کار و کسب، بدهی خود را بپردازد. چرا که مقدمه واجب، واجب است و نمی توان گفت کار اجباری ممنوع است.
یا از بیمه های اجباری یا تأسیس وقف می توان در این خصوص بهره جست. راه حلهای دیگری نیز به نظر می رسد، که در فصول آتی، آنها را مورد مطالعه قرار خواهیم داد.
فهرست مطالب:
فصل اول-کلیات
مقدمه
هدف تحقیق(اهداف مطالعاتی)
پیشینه تحقیق(تاریخچه مطالعاتی)
بیان فرضیات و روش تحقیق
اصطلاحات تحقیق
سیر تاریخی و سابق حبس ممتنع از پرداخت محکوم به
فصل دوم مبانی فقهی قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی
مبحث اول- مسؤولیت محکوم علیه و اعسار در قرآن
گفتار دوم- اعسار در قرآن
مبحث دوم- سیره فقها در مورد مسؤولیتهای ناشی از دین و اعسار
گفتار اول- مسؤولیتی ناشی از دین در بیان فقها
گفتار دوم-وجوب اشتغال بکار مدیون
گفتار سوم- ماهیت حبس مدیون ممتنع از پرداخت دین از نظر فقها
گفتار چهارم- مشروعیت حبس در فقه اسلامی
گفتار پنجم- اعسار در سیره فقها و روایات اسلامی
مبحث سوم- مسؤولیت در حقوق اسلام
گفتار اول- قاعده ضمان ید
گفتار دوم- قاعده لاضرر
گفتار سوم- قاعدة نفی عسر و حرج
فصل سوم- طرز وصول جزای نقدی و محکوم به در قوانین ایران
مبحث اول- حکم دادگاه در امر جزایی
گفتار اول- بازداشت بدل از جزای نقدی
گفتار دوم- التزام یا تخییر
گفتار سوم- عدم تسری حکم ماده یک به محکومین مواد مخدر
گفتار چهارم- جواز یا عدم جواز تسری احکام مندرج در ماده 1 و2
به احکام سابق الصدور و در حال اجرا
گفتار پنجم- رابطه ایام بازداشت با حبس بدل از جریمه
گفتار ششم- برگشت پذیری حبس به جزای نقدی
گفتار هفتم-آیا جزای نقدی قابل تقسیط است؟
گفتار هشتم- عیوب بازداشت بدل از جزای نقدی و راه حلهای جایگزین
گفتار نهم- سرنوشت ماده 696 قانون مجازات اسلامی
مبحث دوم- حکم دادگاه در امور حقوقی
گفتار اول-مفهوم ممتنع و چگونگی بازداشت وی
گفتار دوم- آثار بازدداشت محکوم علیه ممتنع در امور مالی
گفتار سوم-تأخیر اجرای حبس
گفتار چهارم- اعسار از پرداخت محکوم به
گفتار پنجم- آیا ضمان یا عدم امکان بازداشت مدیران و شرکاء اشخاص حقوقی بلحاظ عدم
پرداخت محکوم به
گفتار هفتم-مستثنیات دین
گفتار هشتم-ایرادات وارده بر بازداشت محکوم علیه
گفتار نهم-ماهیت حبس ممتنع از پرداخت محکوم به
فصل چهارم-معامله به قصد قرار از ادای دین
مبحث اول- مبنای نظری معامله به قصد فرار از دین
مبحث دوم-ارکان جرم انتقال مال به قصد فرار از دین
گفتار اول-وجود دین یا محکومیت مالی
گفتار دوم-انتقال مال توسط مدیون
گفتار سوم-قصد فرار از ادای دین
گفتار چهارم- عدم تکافوی باقیمانده اموال برای پرداخت بدهی
مبحث سوم- قصد فرار از ادای دین
گفتار چهارم- عدم تکافوی باقیمانده اموال برای پرداخت بدهی
مبحث سوم-لزوم آگاهی انتقال گیرنده از قصد بدهکار
مبحث چهارم- قابل گذشت بودن بزه انتقال مال بقصد فرار از تأدیه دین
نتیجه گیری
قانون نحوة اجرای محکومیتهای مالی
آیین نامه اجرایی قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی
بخش اول جزای نقدی
بخش دوم: سایر محکومیتهای مالی
منابع حقوقی و فقهی
منابع و مأخذ:
فارسی
الف- کتب
1- آشوری، دکتر محمد ، آیین دادرسی کیفری ، جلد اول ، چاپ مهر (قم) ، چاپ اول، تابستان 1375.
2- آخوندی ، دکتر محمود ، آیین دادرسی کیفری ، جلدهای اول و سوم ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، چاپ اول ، تابستان 1369.
3- امامی دکتر سید حسن ، حقوق مدنی ، جلد 1 ، انتشارات کتابفروشی اسلامیه ، چاپخانه اسلامیه ، چاپ چهارم ، تهران 1363 شمسی.
4- بولک برنار ، کیفر شناسی ، ترجمه دکتر علی حسین نجفی ابرندآبادی ، چاپ دوم ، مجمع علمی فرهنگی مجد ، مهرماه 1377.
5- بهرامی احمدی، دکتر حمید ، سوء استفاده از حق (مطالبه تطبیقی در حقوق اسلام و دیگر نظامهای حقوقی )، انتشارات اطلاعات ، چاپ دوم ، 1370.
6- تقی خانی ، بهروز ، مجازات غرامت در حقوق ایران ، چاپ نشاط ، شهریور ماه 1351.
7- جعفری لنگرودی ، دکتر جعفر ، ترمینولوژی حقوق ، چاپخانه احمدی ، کتابخانه گنج دانش ، چاپ چهارم ، زمستان 1368.
8- دهقان ، حمید ، تاثیر زمان و مکان بر قوانین جزایی اسلام ، چاپ اول ، موسسه انتشارات مدین ، پایین 1368.
9- درویش خادم ، بهرام ، معامله به قصد فرار از دین در حقوق اسلام و ایران و مطالعه تطبیقی ، چاپ اول ، سازمان انتشارات کیهان ، تابستان 1370.
10- زراعت ، دکتر عباس ، شرح قانون مجازات اسلامی ، جلد دوم ، نشر فیض ، چاپ دوم.
11- ژان پرادل ، تاریخ اندیشه های کیفری ، ترجمه دکتر نجفی ابرند آبادی ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی ، با همکاری موسسه نشر یلدا ، چاپ اول.
12- صفار ، دکتر محمد جواد ، شخصیت حقوقی ، نشر دانا ، چاپ اول ، پاییز 1373.
13- صانعی ، دکتر پرویز ، حقوق جزایی ، عمومی جلد دوم ، انتشارات کتابخانه ، گنج دانش ، چاپ ششم ، پاییز 1374.
14- کاتوزیان ، دکتر ناصر قواعد عمومی قراردادها ، جلد 2، انتشارات به نشر ، چاپخانه بهمن ، چاپ اول ، بهمن 1366.
15- گارو ، مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا ، ترجمه دکتر سید ضیاء الدین نقابت ، تهران ، جلد دوم ، سال 1344.
16- مارک آنسل ، دفاع اجتماعی ، ترجمه دکتر محمد آشوری و دکتر علی حسین نجفی ابرندآبادی ، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه ، تهران شهریور ماه 1370.
17- مطهری ، مرتضی ، اسلام و مقتضیات زمان ، جلد یک ، تهران ، صدرا 1366.
18- مدنی ، عارفه اجرای احکام جزایی (حدود ، قصاص ،دیات و تعزیرات) مجمع علمی و فرهنگی مجد ، چاپ اول ، زمستان 1374.
19- نوربها ، دکتررضا ، زمینه حقوق جزای عمومی ، انتشارات داد آفرین ، چاپ سوم ، تابستان 1378.
20- نوربها ، دکتر رضا ، تقریرات درس حقوق جزای عمومی یک ، دوره کارشناسی ارشد، حقوق جزا و جرم شناسی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی ، سال تحصیلی 79-1378.
21- نجومیان ، حسین ، زمینه حقوق تطبیقی در نظامهای حقوقی اسلام ، فرانسه ، انگلیس و روسیه چاپخانه طوس ، مشهد 1348.
22- نجفی ابرندآبادی ، دکتر علی حسین ، تعزیرات حقوق جزای عمومی 2، کارشناسی ارشد حقوق جزاء جرم شناسی ، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی ، سال تحصیلی 78-1377.
ب- مجلات :
23- ابراهیمی ، جعفر ، مطالعه تطبیقی قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 10/8/77 با ماده 31 قانون اصلاح مبارزه با مواد مخدر ، ماهنامه اصلاح و تربیت شماره پنجاه و یکم ، سال پنجم ، فروردین 1378.
24- امام ، سید حسین ، رابطه ایام بازداشت با حبس بدل از جریمه ، صفحه حقوقی روزنامه اطلاعات ، پنجشنبه 30 دی 1378.
25- بصیری ، قاسم ، اعسار در مورد محکومیت های صادره از دادگاه های کیفری ، مجله کانون وکلاء ، شماره 91، سال شانزدهم ، مرداد- شهریور 1343.
26-تولیت ، سید عباس ، ضابطه و مفهوم مستثنیات دین ، فصلنامه دیدگاه های حقوقی، سال سوم ، شماره 12 ، زمستان 1377.
27- دکتر جی. ام دکترون دیک ، ضمانت اجراهای جزایی و فرایند تمدن ، ترجمه محمد نبوی ، مجله کانون وکلاء ، شماره 5 سال 1370.
28- حسینی ، دکتر سید محمد ، ترجمه قانون جزایی فرانسه ، مجله دادرسی ، سال سوم ، بهمن و اسفندماه 1378.
29- حسینی ، دکتر سید محمد ، نقدی بر ماده دوم قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری ، ماهنامه دادرسی ، شماره 17.
30- درخشانی ، علی اکبر ، مقاله ای به مناسبت قانون منع توقیف اشخاص در مقابل تخلف از انجام تعهدات و الزامات مالی ، مجله حقوقی وزارت دادگستری ، سال بیستم شماره 4، دی ماه 1357.
31- رایجیان اصلی ، مهرداد ، ضمان عاقله در آیینه مقتضیات زمان ، صفحه حقوقی روزنامه اطلاعات پنجشنبه ، 14 بهمن 1378.
32- زندی ، بدهکاران به زندان می روند ، مجله حقوق و اجتماع ، سال دوم ، شماره دوازدهم ، اردیبهشت 1378.
33- راج رضایی ، علی ، نقد و تحلیلی بر قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، صفحه حقوقی روزنامه اطلاعات ، پنجشنبه 11 شهریور 1378.
34- صالحی ، ابوالفضل زندان در گذشته زندان در آینده ، ماهنامه اصلاح و تربیت شماره 41 خرداد 1377.
35- علی زاده اشکلک ، حبیب محمدعلی ، کیفر جزای نقدی و لزوم اصلاح و شیوه وصول آن ، ماهنامه حقوق و اجتماع ، شماره اول ، اردیبهشت ، 1376.
36- غریبه خونیق- علی ، شرح و نقدی بر ماده 218 اصلاحی قانون مدنی مصوب 1370، مجله قضایی و حقوقی دادگستری ، شماره پنجم ، پاییز 1381.
37- مهرپور ، دکتر حسین ، بررسی تفاوت دیه زن و مرد در قانون مجازات اسلامی مبانی فقهی آن ، پژوهشنامه معین شماره 2.
38- مشکینی ، محمد حسین ، مجازات ممتنع از اداء دین و حکم اعسار در حقوق امامیه، مجله کانون وکلاء ، شماره 81 سال چهاردهم ، مهر ، آبان و آذر 1341.
39- معرفت ، محمد هادی ، بحثی در تعزیرات ، فصل نامه حق ، دفتر هشتم ، دی- اسفند 1365.
40- محبی ، شاهرخ ، حبس در قرآن ، ماهنامه اصلاح و تربیت شماره چهل و نهم ، سال چهارم ، بهمن ماه 1377.
41- مدرس ، سید علی محمد ، چهل حدیث در مورد معاملات و اخلاقیات ، مجله کانون وکلاء سال دوازدهم ، شماره یکم ، فروردین و اردیبهشت ، 1339.
42- مهرپور ، دکتر حسین ، نگاهی اجمالی به چند قانون اخیر التصویب (اصلاحیه قانون مدنی و.... ) مجله قضایی و حقوقی دادگستری ، شماره دوم ، زمستان 1370.
43- مهدوی ، ابراهیم ، توقیف محکومیت متضامنین برای عدم پرداخت جریمه ، مجله کانون وکلا، شماره 78، سال پانزدهم ، آذرماه 1342.
44- دکتر نوری ، رضا ، نقدی بر قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی ، ماهنامه دادرسی ، سال سوم ، شماره 15 ، مرداد ، شهریور 1378.
45- نراقی ، مهدی ، بازداشت برای مطالبات حقوقی ، مجله کانون وکلاء ، شماره 72، سال دوازدهم شماره سوم ، مرداد ، شهریور 1339.
ج- پایان نامه ها
46- خلیلیان بروجنی ، حسن ، نقد و بررسی ماده 139، قانون تعزیرات ، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی ، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی ، بهمن 1373.
47- رهامی ، دکتر محسن ، مطالعه تطبیقی اقدامات تامینی و تربیتی در حقوق اسلام و حقوق موضوعه ایران ، رساله دکتری حقوق جزا و جرم شناسی ، دانشگاه تربیت مدرس ، تابستان 1377.
48- کاشانی ، دکتر سید محمود ، نظریه تقلب نسبت به قانون « حیل» (رساله دکتری) 1352 شمسی.
منابع فقهی
الف- فارسی
50- دادمرزی ، سید مهدی ، فقه استدلالی ، ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللعمه ، چاپ سپهر ، موسسه فرهنگی طه ، چاپ اول ، تابستان 1378.
51- طباطبائی ، مرحوم علامه سید محمد حسین ، تفسیر المیزان ، جلد دوم ، نشر رجاء
52- قریشی ، سید علی اکبر ، قاموس قرآن ، انتشارات دارالکتاب الاسلامیه ، چاپ سوم 1361
53- قربانی ، زین العابدین ، اسلام و حقوق بشر ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ سوم، 1367.
54- محمدی ، دکتر ابولحسن ، مبانی استنباط حقوق اسلامی ، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم ، مرداد 1368.
55- آیت اله منتظری ، حسینعلی ، مبانی فقهی حکومت اسلامی ، ترجمه و تقدیر ابوالفضل شکوری ، جلد چهارم ، احکام و آداب اداره زندانها و استخبارات ، نشر تفکر ، چاپ اول ، پاییز 1371.
56- محقق داماد ، سید مصطفی ، قواعد فقه (بخش مدنی) ، چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی ، چاپ دوم ، زمستان 1366.
57- عوده ، عبدالقادر ، حقوق جنایی ، اسلام بر اساس مذاهب پنجگانه ، ترجمه اکبر غفوری ، جلد اول ، موسسه چاپ انتشارات آستان قدس رضوی ، 1373.
ب – عربی
58- الجرجانی ، ابوالمحاسن الحسین بن الحسین ، تفسیر گازر (جلاء الاذهان و جلاء الاحزان ) بتصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسین ابرموی (محدث ) ، چاپ اول ، 1338.
59- الجبعی العاملی ، زین الدین بن علی (شهید ثانی) ، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه ، نشار : مرکز النشر ، مکتب الاعلام الاسلامی ، الجزء الاول ، چاپ پنجم ، تابستان 1370.
60- حر عاملی ، محمد بن حسن ، وسایل الشیعه ، جلد 18 ، باب 32 ، از ابواب کیفیه الحکم. حدیث 3 چاپ بیروت دارالحیاء التراث العربی ، 1391 ، چاپ چهارم.
61- الحلی ، ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن الحسن ، المختصر النافع فی فقه الامامیه ، مطالبع دارالکتاب العربی بمصر.
62- خویی ، آیت اله ابوالقاسم ، مبانی تکمله المنهاج ، جلد اول.
63- طبرسی ، مرحوم ابوعلی ، مجمع البیان ، جلد سوم ، انتشارات فراهانی ، سال 1360.
64- قرآن مجید.
65- الموسوی خمینی (الامام) روح ا... (قدس سره) ، تحریر الوسیله ، جلدهای اول و دوم، موسسه النشر الاسلامی. سال 1363.
66- مکی العاملی ،محمد بن جمال الدین ، اللمعه الدمشقیه (شهید اول ) ، دارالفکر قم ، 1411 هجری قمری.
67- النجفی ، شیخ محمد حسن ، جواهرالکلام ، جلد 43 و 41 دارالحیاء التراث العربی.
68- نراقی ، ملا محمد ، مشارق الاحکام ، طبع دارالخلافه باهره ، به خط محمد حسن گلپایگانی ، 1294 قمری.
مجموعه قوانین :
69- کمانگر ، احمد ، مجموعه شماره یک قوانین حقوقی حقوقی سال 51.
70- قانون مدنی
71- قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 77
72- مجموعه آراء وحدت رویه دیوانعالی کشور (جزایی) 1370- 1328 ، فرج ا... قربانی
73- مجموعه قوانین و مقررات سال 1376 ، روزنامه رسمی کشور
74- مجموعه آراء وحدت رویه دیوانعالی کشور ، (حقوقی) 1371-1328 ، انتشارات فردوسی ، فرج ا... قربانی ، چاپ اول 1371.
75- غلامرضا شهری ، سروش ستوده جهرمی ، نظرهای اداره حقوقی قوه قضاییه در زمینه مسائل کیفری ، از سال 1358 ، 1371 ، روزنامه رسمی کشور ، چاپ دوم ، جلد اول ، زمستان 1377.
نقش بازاریابی در ایجاد تقاضای بهینه برای خدمات بانکی و روشهای کاربردی آن در 58 صفحه فایل ورد قابل ویرایش
قسمتی از متن و فهرست
فهرست
فصل اول – کلیات تحقیق
۱-۱) مقدمه
۱-۲) موضوع تحقیق
۱-۳-) هدف از انتخاب موضوع
۱-۴-) اهمیت و ارزش تحقیق
۱-۵) کاربرد نتایج تحقیق
۱-۶) فرضیات تحقیق
۱-۷) سابقه تحقیق
۱-۸) روش تحقیق
۱-۹) جامعه آماری
۱-۱۰) ابزار گردآوری دادهها
۱-۱۱) کلید واژهها
فصل دوم
بخش اول: سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱) مقدمه
۲-۱-۲) موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات)
۲-۱-۳) اصول اساسی گات
۲-۱-۳-۱) اصل عدم تبعیض و تعمیم اصل دولت کامله الوداد
۲-۱-۳-۲) اصل تثبیت و کاهش تعرفههای گمرکی از طریق مذاکرات متوالی
۲-۱-۳-۳) اصل مشورت
۲-۱-۳-۴) اصل حفاظتها
۲-۱-۴) مذاکرات چند جانبه گات
۲-۱-۵) ایجاد سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۶) تفاوتهای گات با سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۷) ساختار سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۷-۱) کنفرانس وزیران
۲-۱-۷-۲) شورای عمومی
۲-۱-۷-۳) کمیتهها
۲-۱-۷-۴) دبیرخانه
۲-۱-۷-۵) رویه تصمیمگیری
۲-۱-۸) اهداف و وظایف سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۹) مذاکرات تجاری پس از تأسیس سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۰) موافقتنامه عمومی راجع به تجارت خدمات
۲-۱-۱۰-۱) اقسام خدمات
۲-۱-۱۰-۲) اختلافات میان کالاها و خدمات
۲-۱-۱۰-۳) چهار شیوه معاملات بینالمللی خدمات
۲-۱-۱۰-۴) چگونگی اعطای حمایت در بخشها و خدمات
۲-۱-۱۱) متن چارچوب موافقتنامه
۳-۱-۱۲) تعهدات کلی
۲-۱-۱۲-۱) رفتار دولت کامله الوداد
۲-۱-۱۲-۲) شفافیت: تأسیس واحدهای تماس و پاسخگو
۲-۱-۱۲-۳) تأثیر متقابل صلاحیتهای مورد نیاز برای عرضه خدمات
۲-۱-۱۲-۴) مقررارت حاکم بر انحصارها، عرضهکنندگان انحصاری خدمات و سایر رویههای بازرگانی محدود کننده
۲-۱-۱۲-۵) تعهدات آزادسازی
۲-۱-۱۲-۶) پرداختها و انتقالات
۲-۱-۱۲-۷) افزایش مشارکت کنندههای در حال توسعه
۲-۱-۱۳) روند آزادسازی تجارت خدمات
۲-۱-۱۳-۱) چگونگی گنجاندن خدمات در نظام تجارت بینالملل
۲-۱-۱۳-۲) سابقه مذاکرات خدمات مالی در چارچوب موافقتنامه عمومی تجارت خدمات
۲-۱-۱۳-۳) تعهدات خدمات مالی در مورد کشورهایی که اخیراً به سازمان تجارت جهانی پیوستهاند:
۲-۱-۱۴) عضویت در سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۴-۱) مشکلات پیچیدگیهای الحاق به سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۴-۲) نقش و وظیفه آنکتاد در پروسة الحاق
۲-۱-۱۴-۳) فرایند الحاق
۲-۱-۱۵) سازمان تجارت جهانی و کشورهای در حال توسعه
۲-۱-۱۶) ایران و سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۶-۱) الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۶-۲) مراحل هفتگانه عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۶-۳) جنبههایی از تعارات حقوقی ایران، مقررات wto در صنعت بیمه
۲-۱-۱۷) مزیتهای عضویت در سازمان تجارت جهانی
۲-۱-۱۷-۱ منافع حاصل از روتین به سازمان تجارت جهانی در بخش خدمات
۲-۱-۱۸) چالشها و فرصتها در فرآیند جهانی شدن اقتصاد
بخش دوم- بیمه
۲-۲-۱) مقدمه
۲-۲-۲) تعریف واژه بیمه
۲-۲-۳) تعریف بیمه
۲-۲-۴) تعریف صنعت بیمه
۲-۲-۵) تقسیمبندی انواع بیمه
۲-۲-۶) تاریخچة بیمه
۲-۲-۶-۱) تاریخچة بیمه در ایران
۲-۲-۶-۲) جایگاه صنعت بیمه بعد از انقلاب اسلامی
۲-۲-۷) نظریه بیمه و اقتصاد
۲-۲-۸) تأثیر صنعت بیمه بر فعالیت اقتصاد کلان
۲-۲-۹) تأثیر بر موازنه ارزی
۲-۲-۱۰) بیمه و ایجاد اطمینان برای سرمایه گذاری در صنایع جدید
۲-۲-۱۱) تضمین اجرای طرحهای سرمایهگذاری به کمک انواع بیمه
۲-۲-۱۲) بیمه و صادرات
۲-۲-۱۳) نقش پساندازی بیمه
۲-۲-۱۴) مروری بر تحولات بیمه در ایران
۲-۲-۱۵) بررسی شاخصهای ارزیابی فعالیت صنعت بیمه طی سالهای ۱۳۸۱-۱۳۵۰
۲-۲-۱۵-۱) وضعیت صنعت بیمه در جهان و در مقایسه با ایران
۲-۲-۱۶) علتهای اساسی عدم توسعه بیمه در ایران
۲-۲-۱۷) جایگاه صنعت بیمه در تجارت الکترونیکی
۲-۲-۱۸) آزادسازی و خصوصیسازی صنعت بیمه
۲-۲-۱۸-۱) خصوصی سازی چیست؟
۲-۲-۱۹) ملاحظات سیاسی برای بازارهای در حال توسعه
بخش سوم- مطالعه موردی
۲-۳-۱) مقدمه
۲-۳-۲) تعهدات خاص
۲-۳-۳) نحوة تنظیم جدول تعهدات
۲-۳-۴) بررسی تعهدات سپرده شده در بخش خدمات بیمه در چند پروژة منتخب
۲-۳-۵) تجربه چین در آزادسازی خدمات بیمه و الحاق به سازمان تجارت جهانی
۲-۳-۵-۱) صنعت بیمه چین
۲-۳-۵-۲) بیمه گران خارجی در چین
۲-۳-۵-۳) تأثیر توافق نامه WTO بر صنعت بیمه چین
۲-۳-۵-۴) اقدامات صنعت بیمه چین برای توافنامه WTO
۲-۳-۵-۵) نتیجهگیری
فصل سوم- روش تحقیق
۳-۱) مقدمه
۳-۲) نوع و روش تحقیق
۳-۳) جامعه آماری
۳-۴) اطلاعات آماری مورد استفاده در مدلهای Panel Data
۳-۵) مزایای استفاده از مدلهای Panel Data
۳-۶) روشهای تخمین مدلهای Panel Data
۳-۶-۱) اثرات ثابت
۳-۶-۲) اثرات تصادفی
۳-۷) آزمون اثرات ثابت
۳-۸) تصریح مدل جهت بررسی اثرات عضویت در سازمان تجارت جهانی بر روی صنعت بیمه کشورهای در حال توسعه
تصریح مدل جهت بررسی اثرات عضویت در WTO بر روی شاخص نفوذ بیمهای در کشورهای در حال توسعه
تصریح مدل جهت بررسی تأثیر عضویت در WTO بر روی حق بیمه سرانه کشورهای در حال توسعه
تصریح مدل جهت بررسی تأثیر عضویت در WTO بر روی سهم کشورهای در حالتوسعه از کل بازار بیمة جهانی
۳-۹) روش استفاده از دادههای آماری مدلهای Panel Data
۳-۱۰) خلاصه و جمعبندی
فصل چهارم- تجزیه و تحلیل دادهها
۴-۱) مقدمه
۴-۲) آزمون فرضیهها
۴-۲-۱) فرضیة فرعی شماره ۱
آزمون برابری عرض از مبدأها
صحت آماری تخمین
تجزیه و تحلیل نتایج
۴-۲-۲) فرضیه فرعی شماره ۲
آزمون برابری عرض از مبدأها
صحت آماری تخمین
تجزیه و تحلیل نتایج
۴-۲-۳) فرضیه فرعی شماره ۳
آزمون برابری عرض از مبدأها
صحت آماری تخمین
تجزیه و تحلیل نتایج
فصل پنجم- نتیجهگیری و پیشنهادات
۵-۱) مقدمه
۵-۲) نتیجهگیری
۵-۳) رهنمودها
منابع و مأخذ
- منابع فارسی
- منابع انگلیسی
مقدمه
صنعت بیمه در جهان در حال تغییر و تحولات سریعی است و رقابت بین المللی روبه روز در این بازار گسترش مییابد. آزاد سازی و گسترش رقابت در بازارهای بیمه، یکی از جنبه های مهم روند جهانی شدن است. حرکت به سمت رقابت بیشتر کشورهای مختلف را به تجدید ساختار بازار بیمهای و نظام مقرراتی آن سوق میدهد. این امر توجه بیمه گران و نهادهای نظارتی بازارهای بیمه را به لزوم تأکید بیشتر بر افزایش کارایی، کیفیت خدمات، تنوع بخشی محصولات بیمه ای، بهبود در ساختار عملیاتی، شایسته سالاری در گزینش کارکنان و ....معطوف میسازد.
امروزه صنعت بیمه از طرفی یکی از مهمترین نهادهای اقتصادی محسوب میشود و از طرف دیگر قویترین نهاد پشتیبانی سایر نهاده های اقتصادی و خانوارها است.
صنعت بیمه میتواند از منابع عمده کسب درآمد ارزی برای اقتصاد ملی نیز باشد مشروط بر اینکه از ظرفیت و توان لازم برای فعالیت در بازار بین المللی بر خوردار باشد و بتواند متناسب با تقاضای این بازار و با نرخهای قابل رقابت حق بیمه به عرضة خدمات بپردازد.
چون عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی یک فرآیند بلند مدت است و کشورهای مختلف بر اساس اهداف تجاری و سیاسی خود در این مورد تصمیم گیری میکنند. بنابراین شناخت آگاهانه از شرایط پذیرش در سازمان تجارت جهانی مستلزم انجام تحقیقات بیشتر است.
بر همین اساس در این پایان نامه ضمن بررسی ومروری بر جایگاه و نقش سازمان تجارت جهانی (WTO) در اقتصاد بین الملل، در پی بررسی اثرات اقتصادی الحاق ایران به WTO بر روی صنعت بیمه هستیم. ...
یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاکى از اهمیت و حسّاسیتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق، و سکولیانکورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره کور بین کودکى و پیرى، سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى،س استانلى هالز آن را تولد دوباره، سهاروکسز آن را دوره کشف هویت، سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سکروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)1
(ژان ژاک روسو، بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)2 (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است که بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)3 (اوریس دولوم، بلوغ را یک نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یک مرحله تکاملى.)4
بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.5
انواع بلوغ
هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:
1. بلوغ شرعى:
بلوغ شرعى همان سن تکلیف دینى است که براى دختران پایان 9سال قمرى و براى پسران پایان 15 سال قمرى است.
2. بلوغ جسمى:
فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا 5سال اول زندگى به سرعت رشد مى کند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ، رشد آن به کندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى، سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد کمال خود مى رسد.
3. بلوغ جنسى:
بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است که با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط، غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد.
4. بلوغ اجتماعى:
بلوغ عرفى یا اجتماعى، بلوغى است که در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد، سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شرکت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى، ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه، هجده سال تمام منظور شده است.
5. بلوغ روانى:
بلوغ روانى، بلوغ ناشى از رشد روان است که داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى، هوش و درک مفاهیم اخلاقى مى باشد.
6. بلوغ شخصیتى:
بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود که شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال کند و متکى به خود باشد.
7. بلوغ عقلى:
قرآن مجید از بلوغ عقلى به نام (رشد) یاد کرده و استقلال اقتصادى و آزادى مالى براى یتیمان را مشروط به بلوغ جنسى و رشد عقلى مى داند.6
سن بلوغ
(براى آغاز بلوغ طبیعى، سن معینى وجود ندارد و در محیط هاى مختلف، متفاوت است. عوامل متعددى از قبیل: عوامل محیطى، فرهنگى، موروثى و اجتماعى و تغذیه اى در پیدایش بلوغ مؤثر است، ولى ظهور آن در اکثر دختران حدود 11سالگى است.)7
ییکى از نویسندگان مى گوید: (از نظر پژوهش گران، اگرچه یک اتفاق نظر در مورد شروع و پایان سن بلوغ وجود ندارد، اما بیشتر محققین بر این عقیده اند که سن شروع بلوغ طبیعى در دخترها 16ـ9سالگى و در پسرها 17ـ10سالگى است و در مجموع، اصطلاح بلوغ به دوره بین 18ـ12سالگى اطلاق مى گردد و سن متوسط بلوغ، بدون توجه به پسر یا دختر بودن، 11سالگى اطلاق مى گردد. ولى به طور مسلم دختران زودتر از پسران مرحله بلوغ زندگى خویش را آغاز مى کنند و زودتر نیز این مرحله را به پایان مى رسانند.)8
تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران
این سؤال همواره در ذهن دختران مطرح است که چرا زودتر از پسران، مکلف مى شوند و بالغ شرعى محسوب مى گردند؟
در پاسخ باید گفت: اولاً، بلوغ شرعى براساس بلوغ...
نوع فایل : WORD
تعداد صفحه : 26