دانلود تحقیق آماده ویژگی های عمومی نظام اقتصاد اسلامی،کاربرد قواعد فقهی در اقتصاد اسلامی و تفاوت آن با دیگر نظام اقتصادی
درس مباحث ویژه اقتصاد اسلامی پودمان اقتصاد خانواده
با فرمت ورد و قابل ویرایش در 28 صفحه
این مقاله بسیار کامل و جهت ارائه به دانشگاه علمی کاربردی و شامل موارد زیر می باشد : مقدمه سوابق تحقیق متن تحقیق نتیجه گیری پیشنهادات منابع و ماخذ
مقدمه
برای بررسی نظام اقتصادی اسلامی باید (نظام اقتصادی) را تعریف کنیم. نظام اقتصادی چیست؟ هر نظام اقتصادی، همواره در مجموعهای از اصولی تجسم مییابد که زیربنای چارچوب خاص تنظیم فعالیت اقتصادی است. از سویی، این مجموعه از اصول بر بینش فلسفی ویژهای درباره فعالیّت اقتصادی مبتنی است، و از جهت دیگر، تعامل این اصول چارچوب فعالیت اقتصادی را تشکیل داده آن را به مسیر مطلوب این نظام هدایت میکنند. بدین ترتیب، در هر نظام اقتصادی سه جزء وجود دارد: فلسفة اقتصادی، مجموعة اصول، و روش تحلیل عمل که متغیرات اقتصادی را تعیین میکند. فلسفة اقتصادی، اساس فکری نظام را فراهم میکند؛ زیرا آرای آن نظام را دربارة تولید، توزیع و مصرف در برمیگیرد و اصول و قواعد کارکرد آن نظام را در قالب نظریات معیّنی سامان میدهد. این فلسفه اقتصادی، براساس موضع مذهبی در برابر حیات، انسان و خداوند، نقش خود را ایفا میکند. فلسفه اقتصادی مارکسیسم در قالب اندیشههایی چون مبارزه طبقات و تضاد منافع آنها ظاهر میشود، و همة اصول و قواعد مربوط به انقلاب پرولتاریا و دیکتاتوری طبقة کارگر از همین فلسفه سرچشمه میگیرد. مبارزه و تضاد، همان تجلی فلسفه نزاع و درگیری است که در ارادهها و تمایلات خداوندان متعدد یونان و سپس رومیان وجود داشت، و نیز تعبیر دیگری از مفهوم خدایی است که به انتقام تمایل دارد که به فرهنگ یهودیت و مسیحیت منتسب میشود؛ خدایی که همواره زدن و ترساندن و قتل انسان را میخواهد و به او اجازه تحققبخشیدن به مصالح و لذاتش را نمیدهد. در سرمایهداری، فلسفه اقتصاد در «آزادی عمل» و دست نامرئی تجسم مییابد. مفهوم آن این است که نباید هیچ مانعی از تلاش انسان برای تحقق مصلحت شخصیاش جلوگیری کند، و اگر مردم آزاد گذاشته شوند تا آنچه میخواهند انجام دهند، بین منافع اشخاص هماهنگی خواهد بود. بدین ترتیب، ملاحظه میکنیم که فلسفة اقتصاد سرمایهداری براساس عدم توجه به خداوند است. در این فلسفه، اگر خدایی وجود نداشته باشد، دنیا به آفریدگار نیازی ندارد و اگر خدایی وجود داشته باشد، خدای «منعزل» است که دنیا را آفریده و آن را تنظیم کرده؛ سپس به عزلت و بازنشستگی گرایش یافته است و به هدایت آنچه خلق کرده نمیپردازد و در اعمال آفریدگان دخالت نمیکند. عنصر دوم هر نظام اقتصادی در مجموعهای از قواعد و تنظیمها و نهادهایی که چارچوب اجتماعی و قانونی و رفتاری نظام را پدید میآورند، ظاهر میشود. این عنصر شامل اموری از این قبیل میشود: تنظیم ملکیت، و تملک ابزار تولید بهوسیلة افراد بهصورت مستقیم، و بهوسیلة عموم مردم بهصورت مجموعی، یا بهوسیلة دولت بهسبب حاکمیتش، مقرراتی که برای رفتار فرد وضع شده است، و حدود مجاز برای کالاها و خدماتی که امکان دستیابی به آنها وجود دارد، و شکلها و حدود معاملات اقتصادی که مردم میتوانند انجام دهند، و این مجموعه از قواعد، معیارهای رفتار افرادی که تصمیمهای اقتصادی میگیرند، یعنی تولیدکننده و مصرفکننده را نیز شامل میشود. در سرمایهداری، میبینیم که «آزادی عمل» مستلزم کمترین قدر ممکن از دخالت دولت و مستلزم حق ملکیت خصوصی مطلق و آزادی تصرف و آزادی همة انواع روابط و معاملات اقتصادی است و معیارهای ویژه افراد از مکاتب اصالت فرد و اصالت نفع اخذ میشود. در این نظام، مادام که همة کالای تولیدی از هر نوع، به فروش میرسد، مطابق با همة معانی کلمة مفید، اعم از اقتصادی و اخلاقی، این کالا مفید محسوب میشود.
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 31 صفحه
چکیده
در این مقاله پس از تعریف فلسفة علم اقتصاد اسلامی و بیان مسایل آن، دو روش عقلی برای تبیین چیستی این علم معرفی شده است:
روش تطبیقی: در این روش، علم اقتصاد اسلامی در مقایسه با علم اقتصاد متعارف مورد مطالعه قرار میگیرد. علم اقتصاد متعارف بهصورت یک موضوع مستحدث ملاحظه میشود که باید موضع اسلام در برابر آن روشن شود؛ روش استقلالی: در این روش، مطالعه را از نظریههای علمی یا اهداف و وظایف اقتصاد متعارف آغاز نمیکنیم. بلکه از مبانی و اهداف شریعت اسلام برای نظام و جامعة اسلامی در بُعد اقتصادی شروع کرده و براساس آن علم اقتصاد اسلامی را تعریف میکنیم.برای روش اول، نظریة أنس زرقا و برای روش دوم نظریة چپرا بهصورت نمونه طرح و نقد شدهاست و سپس به روش استقلالی و با شروع از مفهوم سعادت فرد و جامعه از دیدگاه اسلام، و تبیین اهداف اقتصادی جامعة اسلامی که سازگار با این مفهوم از سعادت است، علم اقتصاد اسلامی چنین تعریف شده است:
«اقتصاد اسلامی رشتهای از دانش است که به تحقق عدالت و امنیت اقتصادی و بارور کردن استعدادهای طبیعت از راه تخصیص و توزیع منابع کمیاب در چارچوب شریعت اسلام، کمک میکند»
و نتیجه گرفتیم که وظیفههای این علم عبارتند از:
شناخت وضع موجود (مطالعة رفتار واقعی افراد، گروهها، بنگاهها، بازارها و دولتها)؛ شناخت وضع مطلوب (تبیین نوعی از رفتار که به تحقق اهداف میانجامد)؛ ارائة راهبرد حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب.واژگان کلیدی: اقتصاد اسلامی، روش علم اقتصاد، روش تطبیقی، روش استقلالی، اهداف نظام اقتصادی، سعادت فرد.
مقدمه
فلسفه علم اقتصاد، شاخهای از فلسفة علم است که به بحث درباره چیستی علم اقتصاد میپردازد. بهطور مثال؛ وقتی به علم اقتصاد متعارف در جایگاه ابزاری برای تحلیل پدیدهها و رفتارهای اقتصادی بنگریم و از آن برای چنین مقصودی استفاده کنیم در دایره علم اقتصاد حرکت کردهایم؛ اما وقتی بخواهیم به خود علم اقتصاد بنگریم و در صدد باشیم که آن را بهصورت حقیقی بشناسیم، فلسفه علم اقتصاد متولد میشود. بررسیهای فلسفی برای علم اقتصاد به منزله خودشناسی برای انسان است.*
هوزمن در مقدمة کتاب فلسفة علم اقتصاد، برای فلسفة علم شش موضوع برمیشمارد:
اهداف علم چیست؟ توضیح علمی چیست؟ نظریه علمی و قانون علمی چیست و چگونه نظریهها با قانونها مرتبط میشوند؟ چگونه فرضیههای نظری با مشاهدهها ارتباط مییابند؟ چگونه یک آزمون، قانونها و نظریههای علمی را اثبات یا ابطال میکند؟ آیا جواب پنج پرسش پیشین برای همة علوم در همة زمانها مشابه است؟ (Hauzman: 4-6).بچتل در توضیح بحثهای فلسفة علم افزون بر بحثهای پیشگفته به ارتباط بین نظریههای علوم گوناگون نیز اشاره کرده، میگوید:
«فلسفة علم عرصهای است که به تجزیه و تحلیل موضوعهای علمی اختصاص دارد و میکوشد به پرسشهایی از این قبیل پاسخ دهد: یک توضیح علمی چیست؟ تا چه حد میتوان بهصورت علمی ادعا کرد که چیزی راست یا دروغ است؟ نظریههای علمی چگونه در طول زمان تغییر میکنند؟ چه ارتباطی بین نظریههای قدیم و جدید وجود دارد؟ چه ارتباطی بین ادعاهای نظری توسعهیافته در زمینههای گوناگون بررسیهای علمی، وجود دارد یا باید داشته باشد