لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 25
ترجمه متن درختان میوه
(ترجمه متن صفحة 158)
درخت آقطی درختی است از انواع زمستان خواب، آقطعی معمولی بومی نواحی اروپا، غرب آسیا و مناطقی از شمال آفریقا میباشد، و هماکنون بصورت وحشی در مناطق وسیعی از آمریکا و کانادا میروید. میوههای سیاه و ارغوانی درخشان این درخت بصورت گستردهای در انواع مربّا مصرف میگردد؛ و هم گل و هم میوة آن شهرت زیادی در تهیة شراب دارند. بلندی این گیاه به بلندی بک درخچة بزرگ و یا یک درخت کوچک میرسد و در باغ به عنوان یک درخچة وحشی و مقاوم کاشته میشود شاخههای جوان این گیاه از خود بوی نامطبوعی متصاعد میکنند که در گذشته به عنوان دور کنندة حشرات مورد استفاده قرار میگرفت. در شمال آمریکا، گونة آمریکائییا آقطی شیرین بصورت وسیعی پرورش یافته است و چندین گونة اصلاح شده آن در دسترس میباشد.
رشد و نمو: تمشک آقطی سیاه فقط بخاطر میوة آن پرورش مییابد و نوع قرمز این میوه غیر خوراکی میباشد.
خاک و موقعیت کاشت: درخت آقطی با انواع خاک با گسترهای از PH سازگار است، حتی خاکهائی که بسرعت آب خود را از دست میدهند. درخت آقطی در بیشتر وضعیتها میروید امّا باردهی آن در وضعیتهای بیشتر آفتابی، بیشتر میباشد.
کاشت: گیاه آقطی ممکن بصورت اصلاح شده دارای یک تنه و شاخه و برگ باشد، ولی معمولاً بصورت یک بوتة گرد انبوه چهار هفته قبلا ز کاشت زمین آنرا آماده نمائید و گیاهان هرز پایا را تا 30 سانتیمتر مربع از اطراف محل کاشت درخچه پاک نمائید و سپس یک مقدار 3 اُنس به ازای هر متر مربع کوه رابعنوان مثال کود با مارک تجاری گرومور را توسط چنگک خوب با خاک محل کاشت قاطی نمائید و سپس تا زیر پائین ترین شاخههای درخت باشد. گیاهرا درچاله قرار دهید، درست به همان اندازه که درخچه در زمین نهالتان قرار داشت، و به آرامی در اطراف ریشه خاک بریزید و همزمان خاک آنرا سفت نمائید. جهت محافظت از درخچه چوبی را بعنوان قیّم در زمین فرو کرده و گیاه را با نوار و نمد مخصوص این کار ببنیدید. گیاهی که به صورت بوته میباشد احتیاجی به قیّم ندارد. درخت آقطی آمریکائی درختی خود لقاح نمیباشدو به همین علپت نمیتواند از گرههای درخت خود مویه بوجود بیاورد و باری دگر لقاحی باید دو درخت دیگر حداقل به فاصلة3 متر از درخت اصلی کاشته شود.
(بقیة ترجمه صفحة 158)
هرس : بعد از کاشت ، شاخه های ضعیف و ناقص روئیده شده را قطع کنید . شاخه های اصلی را 2 تا 3 سانتی متر مانده به یک جوانه قابل مشاهده هرس نمائید ، اینکار باعث می شود تا اطمینان حاصل کنیم که در اولین فصل رویش ، گیاه انرژی لازم جهت ساختن یک پایه و چهارچوب قوی را در خود بشکل ذخیره شده ، موجود دارد.
هر کدام از پاجوشها را که موردنیاز نمی باشد از سطح زمین قطع کنید . نهال تازه کاشته شده در سال اول شکوفه های کوچکی می دهد در سالهای بعد در فصل زمستان شاخه های مرده و پرتراکم را جهت خوب ماندن شکل ظاهری درخت هرس نمائید و حدود یک چهارم از شاخه ها را از قسمت پایه ، جهت تحریک گیاه برای رویش قسمتهای تازه و جوان قطع نمائید و پاجوشهای ناخواسته را از انتها قطع نمائید و محل قطع شدن را جهت محافظت با یک رنگ زخم بندی درخت خوب بپوشانید .
تغذیه : در روزهای خشک بهار و تابستان درخت را خوب آب دهید و اطراف درخت تا محدوده ای که به نظر می رسد ریشه هایش به اطراف پراکنده شده را با کود حیوانی پوسیده و یا کودگیاهی بپوشانید و اگر رشد درختچه ضعیف و یا آهسته می باشد با یک کود شیمیایی که دارای عموم مواد معدنی باشد بعنوان مثال کود شیمیائی با مارک گرومر را به مقدار 2 انس به ازای هر 30 سانتی متر مربع را در ماه فروردین به خاک اضافه نمائید .
تکثیر : شاخه های محکم یک ساقه یکساله را به اندازة 20 تا 25 سانتی متر از آن جدا کرده و در یک زمین سرباز بصورتی که 6 قسمت از طول شاخه جدا شده در داخل زمین قرا بگیرد را بکارید و یا می توانید در تیرماه 4 تا 6 عدد از قطعات جدا شده از یک ساقه محکم را در خاکی که در معرض مستقیم نور آفتاب نباشد را در آن خاک بکارید بطوریکه نصف طول شاخه درخاک قرار بگیرد . در مهرماه سال آینده ساقه های ریشه زده را خارج نموده و در محل دائمی خود بدقت بکارید .
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
تحقیق حقوق ترجمه متن راجع به حقوق متهم و بزهدیده
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 30
حق مشارکت
مشارکت وشیوه اتهامی یا خصمانه
مسأله حق مشارکت ذیلاً به عنوان ریشه وسیعتر مسائل نسبت به شیوه اتهامی یا خصمانه دقیق کلمه بحث میشود با اینحال درست است که نیاز به شنیدن سخنان همة طرفین یک نظر غالب میباشد( و همان شرط برابری امکانات درست است که دادگاه اروپایی در حقوق بشر از اصل 6 ماده1 نقل قول میکند). برخی موضوعات در پاراگرافهای قبل بحث شدهاست که در واقع تحت عنوان وسیع شیوه اتهامی گنجانده شدهاست نظیر حق اطلاعات و حق معاضدت قضایی هر چند به آنها بطور جداگانه پرداخته شدهاست( بااینحال) روابط بین این موضوعات متعدد باید در نظر گرفته شود.
در این زمینه همچنین سؤالی در مورد حق بزهدیدگان برای مشارکت وجود دارد همچنانکه پیشتر دیده شدهاست، در انگلستان با شناخت یک نقش فعال برای بزهدیده در آغاز دادرسی توسط یک شناخت موازی از حقوق که در طول یک تعقیب بوسیله پلیس شروع شده، منعکس نمیشود. همچنانکه نسبت به موقعیت بزدهدیده کنشگر( فاعل) در آلمان در حالیکه او دقیقاً در همان موقعیت تعقیب کننده عمومی قرار ندارد او( بزهدیده) ممکن است بخش بزرگتری از اختیاراتش را اعمال کند. اختیارات تنزل یافته زیادی به فرد بزهدیدهای که صرفاً مداخله کنندهاست داده میشود. این اختیارات ممکن است از برخی اهمیتها برخوردار باشند بویژه در خصوص ادله. در ایتالیا بزهدیده ممکن نیست دادرسی جزائی را راجع به خودش شروع کند اما هنوز بزهدیده با نقش نسبتاً وسیعی، وقتی تعقیب آغاز شدهاست همآهنگ است. اگر او خودش را در بخش مدنی مشارکت دهد او اختیار بیشتری در مداخله بدست میآورد( مانند فرانسه و بلژیک)، اغلب دقیقاَ به همان میزان متهم. بنابراین، یک محاکمه اتهامی ضرورتاً شکلی از رودررویی بین تنها دوطرف، دادستان و متهم را اتخاذ نمیکند از آنجا که عامل سوم اغلب وارد میشود، همچنین بطور محتمل با یک رقیب بیشتر( اگر شخصی که از لحاظ مدنی مسؤول است همان شخصی نیست که از لحاظ جزائی مسؤول میباشد) این امر بطور واضح یک تساوی محض بین طرفین خصوصی متفاوت را متضمن نمیشود یا اگر تنها به واسطة قاعدهای که حضور اجباری متهم را تحمیل میکند، در حالیکه ممکن نیست چنین قاعدهای را دربارة متهم( اگر فردی متفاوت است) در دعوایی مدنی تصور کنیم در هر پرونده ممکن است تفاوتهای دیگری موجود باشد برای مثال در خصوص حق شکایت که گامهایی مرتبط با طرز عمل نامنظم، باطل و بیاثر میباشد. بطور مشابه نتایج متفاوتی ممکن از نقص حقوق متهم ناشی شود بعلاوه بنظر میرسد که تأسیس عنوان بخش مدنی( یا حضور در طول دادرسیها بعنوان یک فاعل) اغلب شرط اعمال خق مشارکت بزهدیده در متن رسیدگی جزائی نیست. برخی اختیارات در ایتالیا به همین ترجمه به بزهدیده جرم اعطا میشود( نه بعنوان بخش مدنی) و برای مثال در ارائه مشاهدات یا ارائه بخشهائی از ادله در نتیجه باید مورد اشاره قرار گیرد که ممکن است همچنین حقوق بزهدیده( وظایف) مورد اسناد قرار گیرد در نوع خودش به عنوان یک شاهد( واجد شرایط) .
جلسه استماع مخالف و دفاعیات دادرسی
بطور آشکار واضح ترین شکل مشارکت بوسیله طرفین خصوصی در محاکمه آنها آن چیزی است که ممکن است نامیده شود حق استدلال متناقض. این امر همه احتمالات مورد استفاده بوسیله یک فرد( بویژه متهم) برای اعلام استدلالاتی که حمایت میکند از شرح حوادث آن قبل از همه دادگاه به خودش یا از طریق یا با کمک یک حقوقدان حق استدلال متناقض در میان چیزهای دیگر شرح میدهد اهمیتی را که معمولاً نسبت داد به حق واژه پیشین که درکل درنظر گرفته شده تا باشد یک حق جداناپذیر متهم مهمتر اینکه آن همچنین شرح میدهد نقش اساسی سخن پایانی
( آخرین دفاع) وکیل مدافع متهم قبل از محاکمه دادگاه، جائیکه بحث خصومتآمیز در یک شکلی که اغلب نوعی و کامل است اتفاق میافتد. با این حال نیاز به استماع همه استدلالات در سرتاسر کل دادرسی ایجاد میشود: وقتی متهم مجاز است که نقشی در دادرسیها داشته باشد توانایی او برای ارائه دادخواست و اظهارات پرونده و حق او برای دریافت یک پاسخ کافی از ارگانهای درگیر در دادرسی معمولاً به رسمیت شناخته میشود.
چرخش به سمت مسائل غیرمعمولتر، حالا ضروری است برای ملاحظه منابع در دسترس برای متهم در طول دادرسیها برای چالش شکلی و ماهوی قانونی بودن گامهای برداشته شده بوسیله اعضاء تحقیق دادگاه در اعمال اختیاراتش سئوالات مفصل درباره دلایل غیرقانونی و سوء استفاده راجع به معیارهای اجباری به کناری رها میشوند این موضوع بطور مستقیم مسأله بیاعتباری دادرسی را بحث میکند. تفاوت تلقی راجع به این نکته بین سیستم کامنلاو و سیستم اروپائی قابل ملاحظه است حداقل در ظاهر سیستم کامنلاو کمتر از پیش با قواعد جدی و منفصل اشغال شدهاست در مقایسه، سیستم اروپائی سیستم کاملی از فهرستها که( اغلب بطور فوقالعاده پیچیده ) تمایزات ، اغلب در جستجوی یک فرمول که ثابت خواهد کرد یک تعادل رضایتمندانهای بین نگهداری حداقل ملاحظه اشکال قانون شرح میدهد برای دادرسی جزائی ، تأمین حقوق متهم و اغلب تضمین میکند که عدالت انجام میشود با مراعات اقتصاد شروط اقتصادی عدالت جنبه استحقاقی را انجام میدهد حتی درسطح تضمینات اساسی برای افراد درخصوص محاکمه ، مفروض براینکه این تضمینات در بر گیرد حق محاکمه در زمان معقول را در این زمینه مشارکت باید نگاهکردن از دو زاویه باشد. اول این مهم است تا تصمیم بگیریم چگونه بطور وسیع، درجهبندی کنیم منافع طرفین را در اینکه قادر باشند یک یا چند فرضیه بطلان را برای اقتصاد مداخله ارتقاء دهند.دوماً ضروری است که آزمایش کنیم توانائیهای طرفین را برای برانگیختن بطلانها.
از دیدگاه اول فرد میتواند اصل قانون بلژیک را ذکر کند مطابق با اینکه احترام حقوق متهم صحیح میکند قاعده عدم جرمیت بدون متن قانونی را. بطورمشابه وجود دارد قانون ایتالیایی مطابق با قاعده راجع به مداخله کمک و اظهار متهم و دیگر طرفین خصوصی( و نیز آنهایی که مرتبط به خشونتهای شدیدتر از قواعد مرتبط با قاضی و مدعیالعموم هستند) اغلب شرح داده شده راجع به محنت بطلان. با اینحال وجود یک اصل مخالف نباید فراموش شود ، شرح داده شد بوسیله دوبارهسازی قانون فرانسه راجع به قاعدهای که تابع قرارداده اظهار رسمی بطلان اثبات اضافی که خشونت تأثیر گذاشته بر منافع طرفین مرتبط با موضوع از جهت دیدگاه دوم سیستم اروپائی بخاطر حضور فیلترهای متعدد قابل ذکر است که جلوگیری کرده از فراهمشدن برخی بطلانها بعد از برخی از اهداف متوقفشده که برای بخشهای زیادتری مطابق شده با تقسیم شکلهای دادرسی. از طرف دیگر آنچه قابل ذکر است قواعد مخالف بطور سنتی نمونهای از سیستم انگلیسی که در تئوری ممنوع میکند بحث راجع به سئوالات بطلان دادرسی قبل از جلسه دادرسی.
سیستم اتهامی و دلیل:
خطرات حق بحث متناقص ناکافی است اگر نه به طور کامل بیهدف و احتمالاً تحریف شده میباشد، اگر اصل را در زمینه ادله گسترش نیافته این امر مقتضی حق حمله به اعتبار دلیل است که بیشتر پذیرفته شده و حق مشارکت ادله برای مثال با پرسیدن سئوالات از شهود.
در این مقاله اهمیت این مسأله مورد تأکید است بوسیله اصل 6، ماده 3 تبصره کنوانسیون و اهمیت منضم است به آن در رویه قضایی استراسبورگ راجع به اجزاء یک محاکمه منصفانه چندین عقیده متفاوت که در یک جا متمرکز شده این مشتمل است بر نقش طرفین و قاضی در ایجاد انواع ادله و بطور عامتر درجستجوی اجزاء ویژه دلیل: راههایی که طرفین ممکن مشارکت کنند برای آگاهی از ادله بویژه شهادت، که در مقابل محکمه ارائه نمیشوند و حق ایجاد دلیل برای بررسی.
این سئوالات بطور مفصلتر در بخش 11 این کتاب بررسی میشود تنها یک ملاحظه و مشاهده در اینجا انجام خواهد گرفت در ارزیابی ویژگیهای هر سیستم از زاویه حقوق متهم کافی نیست که دادرسی را از مرحلهای به مرحلهای بررسی کنیم. آن ارتباط بین مراحل مختلف است. و بویژه ارتباط بین مرحله مقدماتی و مرحله محاکمه که یک معنی ویژهای به شرکت خروج متهم از هر مرحله دادرسی مفروض بدهیم. مخصوصاً آنچه مسلم است این است که آیا ادله بدست آمده در طول این مراحل مختلف ممکن است یا ممکن نیست و به عنوان ادله در تمام محاکمه مورد استفاده قرار بگیرد.
در نهایت باید مورد تأکید قرار گیرد که شناخت وسیعتر از حق مشارکت همه طرفین که دلایل را مورد نظر قرار میدهند در واقع با یک شناخت بطور برابر وسیع از حق سکوت سازگار است و بطور ویژه تر سازگار است باحقی که در مقابل خود را متهمکردن وجود دارد( بطور مجدد خوانندگان به بخش 11 ارجاع میشوند) در اینجا کافی است اشاره کنیم که دادگاه استراسبورگ به نظر میرسد مسلم فرض کرد وجود حق هر شخص در اتهامزدن با یک جرم جزائی را … که ساکت باقی بماند و درمتهم کردن خودش شرکت نکند به دنبال اصل 6 ماده 1 کنوانسیون و وجود منفعت متهم درمعنی مستقلی از این اصطلاح در اصل 6 با این حال دادگاه استراسبورگ متوقف کرد به جز تماماً تقبیح منفعت محدودیت اینحق در انگلیس بوسیله قانون عدالت جزائی و نظم عمومی 1994 که اجازه میدهد یک دادگاه استباط زیانآور از سکوت متهم درخصوص بازجویی بوسیله پلیس نماید. این تغییر جهت ظاهری در رویه قضایی دادگاه استراسبورگ بوسیله تصمیم دیگری تعریف شدهاست، سکوت مظنون نباید بعنوان دلیل علیه او وقتی مجاز به مشاوره با وکیل نیست تلقی شود.