لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
مقدمه
اثبات معاد از طریق توحید
این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شدهاند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبودهایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» ۳ (باز کلمه «عبث» آمده است) شما خیال کردهاید که مرجوع نمیشوید پس عبث آفریده شدهاید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور میگوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه میگویند «بازی»؟ این کلمه «لعب» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در میآید مشغول بازی میشود. کاری را شروع میکند. مثلا میآید اتاقک میسازد، شتر یا اسب درست میکند. بازیاش که تمام میشود خرابش میکند میرود. باز دفعه دیگر همان را درست میکند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمیکنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید میروند فوتبال بازی میکنند. چندین بار توپ از این طرف میرود آن طرف و از آن طرف میرود این طرف، به این دروازه وارد میشود، به آن دروازه وارد میشود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی استیعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را میکند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی میرسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش میرسد.
مثال دیگری عرض میکنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را میشکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی میکند، یکی با محاسنش بازی میکند. اگر از کسی که این بازی را میکند بپرسید این کار را برای چه میکنی؟ میگوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت میگیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که میخواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی میکند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا میآییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام میدهیم که اینها را «حکیمانه» تلقی میکنیم بعد میبینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴
چطور؟ کار حکیمانه چگونه است؟ مثلا میآییم در زمینی خانهای میسازیم دارای هال، مهمانخانه، آشپزخانه، حمام و ... هر که از ما بپرسد این کار را برای چه میکنی، دیگر نمیگوییم «هیچ چیز» ، میگوییم معلوم است، میخواهم زندگی کنم، انسان که میخواهد زندگی کند جا لازم دارد. چرا این طور میسازی؟ آدم مهمان برایش میآید، مهمانخانه میخواهد، حمام میخواهد، ... اینجا این کار شکل حکیمانه به خودش میگیرد، یعنی روی یک نقشه عقلانی و روی اثر و فایدهای که بر این کار برای آن شخص مترتب است صورت میگیرد. اینجا دیگر «خیال» این کار را نکرده، «عقل» این کار را کرده است و چون هدف درستی از این کار دارد، ما این کار را «حکیمانه» میگوییم. باز هم این کار حکیمانه نسبتبه «کننده» حکیمانه است، از نظر کسی که این کار را میکند و از نظر انتساب این کار به شخصی که این کار را انجام میدهد حکیمانه است، ولی از نظر مجموع آجرها و سنگها و کچها و آهنهایی که در این خانه به کار رفته چطور؟ یعنی اگر ما خودمان را مجزا کنیم و توجهی به اینها بکنیم، برای اینها چه کار حکیمانهای صورت گرفته؟ از نظر این آجرها که قبلا خاک بود و هنوز در کوره نرفته بود و به صورت آجر در نیامده بود و امروز به صورت آجر در آمده و جرم این دیوار را تشکیل میدهد چگونه است؟ یعنی اگر او به جای ما باشد و اگر او شاعر به ذات خودش باشد، برای او فرق نمیکند، باز برای او کاری است لعب; یعنی از نظر طبیعت و ذات آن اشیاء لعب است.
از نظر کننده، این کار حکیمانه است نه از نظر خود آن کار. به تعبیر دیگر ما با این کار خودمان این در و دیوار را به کمال خودشان سوق ندادهایم، اینها را در خدمت منفعتخودمان قرار دادهایم. اگر کار ما کار درستی باشد، یعنی اگر ما در نظام عالم حق داشته باشیم - که چنین حقی هم داریم - که این اشیاء را در خدمتخودمان قرار بدهیم از نظر خودمان به سوی کمالی حرکت کردهایم و کار حکیمانه انجام دادهایم اما این اشیاء را به سوی کمال خودشان سوق ندادهایم.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
مشخصات این فایل
عنوان: اصول دین اسلام و مذهب شیعه
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 16
این مقاله در مورد اصول دین اسلام و مذهب شیعه می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه
توحید:
یکتا پرستی "لا اله الا الله" یعنی: نیست الهه ای بجز الله.
این بر عکس آنچه که در افکار عمومی تحریف شده، اولین شرط پذ یرش اسلام نیست، بلکه پذ یرفتن و اطاعت از اولین تا اخرین اوامر یک قدرت نا پیدا و مخوف است. الله تنها خالق است، از نیستی به هستی خلق می کند او خالق همه چیز است، هر نیکی و هر بدی، هر ملک (فرشته) و شیطان، تاریکی و نور، مردمان گناه کار و مسلمانان با ایمان، خرد مند و اند یشمند یا موءمن و با تقوا. این خالق حدود هزار و ...(ادامه دارد)
نبوت:
یعنی مسلمانان باید باور داشته باشند، که محمد رسول الله است.
فرقی که محمد با نمایند گان الهئ پیش از خودش دارد این است، که محمد خود مثل موسی و عیسی قدرت خدایی ندارد، اوامر الله بصورت وحی بوسیلهء جبرییل بر او نازل می شود. یعنی محمد تنها برگزیدهء الله است، و تنها فردی است، که الله به او اعتماد دارد، ولی شایستهء آن نبوده که الله بی واسطه به او فرمان بدهد. تمام اوامری که محمد دریافت داشته، در قرآن جمع آوری شده، در این کتاب، گفتارهایی هست که پیش از محمد در باورها و سنت هائ قبیله هائ اطراف او وجود داشته است. ولی شیوهء وحشیانه ای که مسلمانان برای گسترد ن و ابراز کردن...(ادامه دارد)
عدل:
یعنی الله عادل است، هر کس را به اندازهء زهد ش احسان می بخشد و به اندازه تخلفش از ایمان مجازات می کند.
عد ل از آرزوهائ مردمی که در هجوم تازیان سرکوب شده بودند، سر چشمه گرفته، ایرانیان دادگری را با عدل برابر می پنداشتند و از عدل اسلامی بی خبر بود ند، یا این که خود را فریب می داد ند.در قرآن عد ل الهی به روشنی بیان شده است و به مشرکین و کسانی که ایمان نمی آورند، عذاب د نیا و آتش اخرت را وعده می دهد، و حتی الله با میل خود کسانی را از ایمان ...(ادامه دارد)
امامت:
اعتقاد به امام به عنوان "وارث خلا فت" بعد از محمد هم از اصول مخصوص پیروان مذهب شیعه است.
یعنی بعد از محمد می بایستی علی داماد ش خلیفه و امیرالمومنین می بوده، و بعد از آنهم این قد رت به فرزند پسر در آن خانواده به ارث می رسیده است. حالا چگونه از امام دوم "حسن" به پسرش ارث نمی رسیده، و برادرش "حسین" در ردیف وارث قرار گرفته، منطقی است که در فهم شیعه می گنجد. در هر حال آن ترتیبی که بعد از مرگ محمد با خدعه و تهد ید جانشین هائ (ابوبکر، عمر، عثمان، علی) او را، سران ...(ادامه دارد)
معاد :
در معاد هم دیگر الله تنها قاضی نیست، امامها اهل جنت را برمی گزینند، جهنم د یگر فقط برائ کسانیکه به اسلام ایمان نیآورده اند نیست، بلکه برائ کسانی است که به دوازده امام ایمان ندارند، امامها تعیین کنندهء جنت، دوزخ، راه نجات از دوزخ و مقد م بر الله و محمد می باشند. آنچه گوراین مردگان هزار سا له را بر الله قهار ارجعیت می بخشد، آن است که شیعه، هر زیارتگاه را به پسند دل خود ش، می آراید و می سازد، درخواست خود را بدون ...(ادامه دارد)
توحید
نبوت
عدل
امامت
معاد
توحید
21 صفحه
توحید و یکتایى خداوند متعال یکى از اصول اعتقادى اسلام و همه ادیان ابراهیمى است. در قرآن کریم در آیات زیادى به این مسئله اشاره و بر آن استدلال شده است: از جمله آیات 163 و 164 سوره بقره است که براى آشنایى بیشتر با مطالب نورانى این دو آیه شریفه تفسیر آنها را از کتاب ارزشمند تفسیر المیزان اثر علامه طباطبایى (ره) تقدیم مىداریم. و الهکم اله واحد لا اله الا الله هو الرحمن الرحیم ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار...
موضوع : توحید
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات : 40 صفحه
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه................................................................................................ 1
مدیریت مصرف ازت در شرایط شور برای گندم .................................. 4
ازت و شوری.................................................................................... 4
میزان مصرف کود............................................................................... 18
انواع کودهای ازته............................................................................... 24
مدیریت مصرف
................................................................................ 31
منابع.................................................................................................. 37
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
فهرست مطالب
س: اصول عقاید اسلام کدامند؟
ج: اصول عقاید اسلام شامل سه اصل است(1) که اعتقاد به آنها لازمهاش اعتقاد به چند اصل دیگر نیز مىباشد.
س: آن سه اصل که اصول دین هستند کدامند؟
ج: اصل اول. اعتقاد به این است که جهان خدایى دارد دانا، توانا، حکیم، شنوا و بینا. از ازل بوده است و تا ابد هم خواهد بود. همه صفات کمال را داراست، و از هر نقص و عیب مبرا است. این خداى یگانه، شریک ندارد و همانند هیچیک از آفریدگانش نیست. اورا نمىتوان با چشم سر دید، نه در دنیا و نه در آخرت و فقط از راه دلیل و برهان است که مىتوان فهمید، او هست و یکتا است.
س: توحید یعنى چه؟
ج: توحید چهار گونه است:
١ ـ توحید ذات. یعنى: خداوند سبحان یکتا و بىهمتا است و ترکیب یافته از اجزاء نیست، مثلاً مانند انسان از ترکیب جسم و جان، و دست و پا، سر و گوش و غیره درست نشده است.
٢ ـ توحید صفات یعنى: صفات خداوند عین ذات او است. ذات و صفات خداوند از هم جدا نیستند. خداوند سبحان مانند انسان نیست که علمش غیر از خودش باشد. قدرتش غیر ازخودش باشد! ذات خداوند متعال عین علم و عین قدرت اوست.
٣ ـ توحید افعال. یعنى: آنچه در جهان آفرینش است، آفریده خداوند متعال است.
٤ ـ توحید عبادت. یعنى: عبادت و بندگى سزاوار جز خداوند نیست.
س: اصل دوم از اصول عقاید اسلام چیست؟
ج: نبوت. یعنى: خداوند سبحان پیامبرانى را براى هدایت بشر به حق و حقیقت، و نمایاندن راه راست به انسانها فرستاده است.
س: نخستین پیامبر الهى کیست؟
ج: نخستین پیامبر الهى، حضرت آدم (ع) است که خداوند سبحان او را از گل آفرید و سپس همسرش حواء را بیافرید و به آنان دو فرزند عطا کرد: هابیل و قابیل، و براى همسرى آنان دو دختر نه از نسل آدم و حوا، بلکه به صورت خلق ابتدائى آفرید و هابیل و قابیل با آن دو دختر ازدواج کردند و فرزندانى بهم رسانیدند. از آن پس، ازدواج میان دختر عموها و پسر عموها شروع شد و نسل بشر رو به ازدیاد گذاشت.
س: آخرین پیامبر الهى کیست؟
ج: آخرین پیامیر الهى، پیامبر اسلام محمد (ص) است.
س: پیامبران چند نفر بودهاند؟
ج:١٢٤٠٠٠ نفر، که از میان آنان نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و پیامبر اسلام برتر از دیگر پیامبران بودهاند.
س: پیامبران با دیگر افراد بشر چه فرقى دارند؟
ج: فرقشان این است که به پیامبران، از جانب خداوند متعال وحى مىرسد و از خداوند فرمانهایى دریافت مىکنند، یا براى خودشان، یا براى تبلیغ مردم اما، دیگر افراد بشر به وحى الهى دسترسى ندارند و باید از پیامبران پیروى کنند.
س: از کجا مىتوان فهمید کسى که ادعاى پیغمبرى مىکند، راست مىگوید؟
ج: با معجزه. معجزه عبارت است از انجام کارى غیر عادى به دست پیامبر که نشانه آن است که وى از جانب خداوند متعال آمده است وگرنه نمىتوانست چنان عملى را انجام دهد.