با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات : 37 صفحه
شرح مختصر:
سابقة تاریخی تهاجم فرهنگی با دنیای اسلام
تهاجم فرهنگی و به تعبیری رساتر نبرد فرهنگی پدیدهای نو تازه متولد شده نیست که در قرن بیسم و با پیروی انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسیده باشد ، بلکه سابقه ای به بلندای تاریخ دارد .بنابراین تهاجم فرهنگی چیزی نیست که امروزه به عنوان شیوه ای جدید بکار رود بلکه در طول تاریخ بشری در اشکال مختلف علیه انبیاء الهی و حرکتهای انقلابی مورد استفاده قرار گرفته است . در طول تاریخ پر ماجرای اسلام دشمن بارها از این حربه استفاده نموده است1 .
حداقل از دو قرن پیش جریانی به نام تمدن صنعتی که این کلمه معانی بسیار زیادی از فرهنگ ، معرفت و علم را دربر میگیرد . با خصوصیات و صضفاتی بطور واضح در دنیا شروع شد . اگرچه مقدمات آن از خیلی جلوتر فراهم آمد . مام در قرن نوزدهم و قرن بیستم این جریان چند خصوصیت داشت گرایش به صنعت و علم ، گرایش به روشهای جدید در زندگی و مهمتر از همه گرایش به فلسفه هایی با قاعده و مبنای مادی . یعنی در طول این دو قرن بیشترین پرچمهای برافراشته شدهی تفکر و فلسفة غرب در جهت مقابله با تفکر دینی بوده که یکی از آنها فلسفة مارکسیسم است که سروصدای بیشتری بهپا کرد. بقیه مکتبهای فلسفی ، اجتماعی رایج و سربرداشته در قرن نوزدهم و بیستم نیز غالباً جهت و گرایش مادی و غیر مذهبی و ضد مذهبی دارند . گرایش مذهبی و ضدمذهبی مثل یک جریانی که از کم شروع میشود و لحظه به لحظه اوج میگیرد و فراگیر می شود . در زندگی مردم ، در افکار مردم ، در ارتباطات مردم و در خانوادة مردم وارد شد و سیاستها در کنار این جریان فکری مستقلاً یک حرکتی را به سمت ضدیت با دین و معنویت شروع کردند . به هر حال سیاستها هم در جهت ضدیت با معنویت برآمدند و این ضدیت روز بهروز بیشتر شد که البته هر نقطهای معنویتش بیشتر بود بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت . مثلاً تفکرات اسلامی در همهعجای دنیا مورد تهاجم قرار گرفت در شرق دنیای اسلام یعنی هند ، انگلیسیها با اسلام مبارزه کردند با اینکه انگلیس و فرانسه در صحنه استعمار رقیب هم بودند اما حریفشان و نقاط بمبارانشان یکی بود . روز بهروز جریان مذهب و معنویت را در دنیا ضعیفتر و زندگی انسان را از اخلاق و معنویت تهیتر کردند . دنیای مسیحیت ، دنیای اسلام و ایمانها را بهلابهلای چرخ گردونه سنگین مادیات یا خرد کردند و یا رقیق نمودند . این جریان با خشونت و سرعت در مدت دو قرن روزبهروز فقراگیرتر شده و همراه با اوج تفکر سیاستو رفتارهای مادی در زندگی انسانها ، ثروت ، علم ، اختراع و پیشرفتهای تازه و مراکزی که این سیاستها را دنبال میکند روزبهروز بیشترشدهاست .یعنی آمریکا و اروپای امروز از لحاظ علمی با آمریکا و اروپای 50 سال پیش قابل مقایسه نیست و اینها همان کسانی هستند که با پولشان با علمشان و اختراعاتشان و با استفاده از توانائیهای گوناگونشالن این جریان سریع را تقویت کردند تا به نقطة اوج غیر قابل تصوری برسد که دیگر قدم بعد جز این چیزی نباشد که بنای معنویت و اخلاق به کلی ازمیان جوامع برچیده شود و حتی خاطره ای هم از آنها باقی نماند . درتاریخ وقتی استعمارگران در آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین وارد شدند قبل از آنکه سیایتمدارها ، سربازها و قزاقهای خود را به آن مناطق وارد کنند . میسسونهای مسیحی و هیاتهای تشبری مسیحی را وارد کردند اول سرخپوستها و سیاهپوستها را مسیحی کردند و آنگاه طناب را به گردنشان انداختند2 . تجربه استکبا ر ایناست که هر جا اسلام جدی باشد باید با آنجا جنگید از آن روزی که غربیها به قصد استعمار وارد کشورهای مسلمان شدند ، از قرن هفدهم که اروپائیان به این کشورها آمدند و به اسم کممپانی ، کلیسا و چیزهایی از این گونه کمکم در کشورها جا خوش کردند ، از همان وقت فهمیدند که جامعة اسلامی و دین اسلام با اهداف استعماری که آنها را به این طرف دنیا فرستاده مقابل و مبارز است و از همان وقت قرائن زیادی برایشان وجود داشت ............