این کتاب بی شک یکی از بهترین کتابهایی است که کسی علاقمند به تاریخ ایران است میتواند ان را بخواند.
این کتاب با قیمت 3000 تومان در سایتهایه دیگر به فروش میرسد ولی ما انرا با 7 درصد تخفیف به شما میدهیم .
این کتاب به دست اقایه حسن پیر نیا نوسته شده است.
فرمت ورد
54 صفحه
مقدمه
سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پس که من زنده ام… »گویی که نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشة بلند و نیکش را ستایش می کند.
گزیده حاضر نگاهی دارد به ده عنوان کتاب، که طی چند سال اخیر پیرامون فردوسی و شاهنامه انتشار یافته است، ذکر یک نکته اینجا ضروری می نماید و آن اینکه اگر مشت را نمونة خروار بدانیم باید بر افول شاهنامه پژوهی معاصر گریست، چرا که اکثر منابعی که ما به صورت تلخیص ذکر کرده ایم یا مشاهدة دیگر عناوینی که این تحقیق بهانه ای شد تا مطالعه شود و در اینجا نیامده است این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که راستی ماچقدر در کنه مطالب شاهنامه غور کرده ایم و به چه میزان «برره رمز معنی برده ایم» و راستی آیا حق شاهنامه و فردوسی این است؟ گاهی تألیفاتی مشاهده می شود که انسان از این که حتی نام فردوسی بر پشت آنها حک شده است شرمسار می شود. به امید روزی که شاهنامه پژوهی بی هیچ غرضی در خدمت تجلی اندیشه والای فردوسی درآید.
شاعر و پهلوان در شاهنامه / الگار دیویدسن- مترجم: دکتر فرهاد عطایی- تهران: نشر تاریخ ایران، زمستان 1378.
این اثر مقدمه مترجم، پیشگفتار و مقدمه مولف و نه فصل را شامل میگردد. در مقدمة مترجم، او پس از توضیحی کوتاه پیرامون فردوسی و شاهنامه به شیوهی پژوهش پروفسور دیویدسن اشاره میکند و بیان میدارد که او معتقدست اتکا به منابع مکتوب به تنهایی نمیتواند ما را به شاهنامهی فردوسی رهنمون گردد. به اعتقاد او، بر اساس شواهد خود شاهنامه و شواهد بیرونی، فردوسی بخش مهمی از شاهنامهاش را از منابع شفاهی گرفته و خود روایات را حین اجرای نقالی دیده و شنیده است.
در پیشگفتار، اینگونه بیان میکند که موضوع اساسی کتاب این است: که «چگونه میتوان یک شکل از ادبیات کلاسیک را تداوم یک سنت شفاهی پیشین دانست؟» دیویدسن معتقدست که شاعر در این کتاب در حقیقت به مفهوم پادشاهی اعتبار میبخشد بدینصورت که شاعر پا پروردن و اعتبار بخشیدن به پهلوان از او پاسبانی برای تخت شاهی و شاهنشاه میسازد پس شاعر قوام بخش و اعتبار دهنده به مفهوم شاهنشاهی است در مقدمه شاعر (که خود فردوسی ست) و پهلوان (رستم، کسیکه در ذهن ما شخصیتهای حماسی و اساطیری را تداعی مینماید) را محور اصلی کتاب حاضر بر میشمرد.
نویسنده معتقدست که منظور اصلی این کتاب نه زندگی نامهی شخصی فردوسی است و نه «تاریخی» که میتوان از خلال شاهنامه نگاشت. بلکه منظور شعریست که زندگی شاعر نمونهی آن است و داستانیست که شاعر روایت مینماید آن هم شعری که آمیزهای است از تاریخ و اسطوره.
در مورد رستم با شخصیتی روبرو هستیم که مخلوق شاعرانهای از نوع اساطیر به نظر میآید، نه یک واقعیت تاریخی.
همچنین نویسنده اذعان میدارد که در این تحقیق نظری مخالف نظر نولدکه و سایر متخصصان ایران شناسی - که روایات رستم را خارجی و یا داخل شده در سنت پادشاهان میدانند – مطرح میگردد.
در ادامهی مقدمه با نگاهی اجمالی به نکات برجستهی چهار سلسلهی امپراتوری ایران قبل از اسلام یعنی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانی بیان میکند که دو سلسلهی اول، بخصوص اول، ریشه در اساطیر دارند و دودمان بعدی، تاریخیاند.
در فصل یک، پیرامون اعتبار فردوسی که خالق تنها حماسه ملی معتبر ایران است به بحث میپردازد و به سخن ژول مول در این باره اشاره مینماید که ماهیت شاعر و پهلوان را نشان میدهد. ژول مول مینویسد: فردوسی چنان تجلیلی از زندگی رستم کرده است که دیگر هیچ نویسنده ایرانی نمیتواند پس از او اینگونه در این باره قلم بزند.
«فصل دوم دربارهی « اعتبار شاهنامه فردوسی» است. و در اثبات اعتبار شاهنامه به بقای آن استدلال مینماید و معتقدست که برای مشخص شدن برتری فردوسی بر سایر سرایندگان حماسه ملی نیازی نیست ضوابط امروزی شعری خود را به کار گیریم بقای شاهنامهی فردوسی نشانهای روشن بر برتری فردوسی و شاهنامهاش بر سایر شاهنامههاست و بقای آن باعث شد، تا هیچ کس برای بازگویی روایت شاهنامه طبع آزمایی نکند.
«میراث شعر شفاهی» فردوسی فصل سوم را تشکیل میدهد. در این فصل مولف بیان میکند که شاهنامهی فردوسی ادامهی سنت شفاهی در کسوت مکتوب است اما مستقل، و نشانهی بسیار مهم مستقل بودن نقالان از شاهنامهی فردوسی را در مطالب زیادی میداند که در سنت روایات شفاهی هست در حالی که در هیچ یک از ادبیات حماسی شناخته شده وجود ندارد.
در فصل چهارم که عنوان آن «کتاب شاهان، حماسهی پهلوانان» است و مولف در اینجا بر این باورست که این دو گانگی میتواند در قالب نوعی سنت داستانسرایی وجود داشته باشد، سنتی که باورهای مردم دربارهی شاهان را با باورهای پهلوانان به هم میآمیزد. در این فصل به تمایز این دو مقوله و روشنفکری پیرامون هر یک پرداخته میشود.
و فصل پنجم با عنوان «شاه و پهلوان» تا حدی ادامهی فصل گذشته است بر سازگاری مفهوم ایرانی «کتاب شاهان» با «حماسهی پهلوانان» تأکید میکند و تلفیق حکایات پادشاهان داستانهای پهلوانان، بخصوص رستم، در عهد ساسانیان و حتی قبل از آنان، در زمان اشکانیان، را به سنتی ملی تعبیر مینماید و در ارائهی این استدلال، جزئیات بیشتری را از اساطیر یونان باستان دربارهی رابطهی بین اریستئوس به عنوان پادشاه و هرکول به عنوان پهلوان اضافه مینماید.
«رستم، پاسدار حکومت» موضوع فصل ششم است در این فصل از رستم به عنوان پاسدار حکومت یاد میکند و در بررسی موضوع رستم او را جزئی جدایی ناپذیر از خود مفهوم پادشاهی میداند که به تنهایی فتنه را دور میکند و در دفاع از تاج و تخت موظف به حمایت از پادشاهست حتی اگر شاه، او را برسر جمعیت و در حضور همگان سرد و بی آبرو کرده باشد. همانطور که خود نیز بر تاج بخشیاش اذعان میدارد:
به درشد به خشماندر آمد به رخش منم گفت شیر اوژن و تاج بخش
فصل هفتم «موضوع پدری پیشرس و نارس در داستان رستم و سهراب»است در این فصل مولف بعد از گزارشی به اجمال از داستان رستم و سهراب، به داوری مینشیند. و معتقدست که رستم فقط کاری را که مجبور به انجام آن بود، کرد زیرا هر چه باشد او مدافع تاج و تخت ایرانیست و باید پیوسته متناسب با عنوان خود، تاج بخش، عمل کند، اگر چه شایستگی لازم جهت شاهی را داراست.
هشتمین فصل («دیوسکوریسم» بین پدر و پسر، سرمشقی برای اقتدار در شاهنامه) است.
است. واژهی دیوسکوریسم از نام یونانی Dioskouroi به معنی «فرزندان آسمان» گرفته شده و به دو قلوهای ملکوتی گفته میشود که در اساطیر و آیین یونانی به کاستر و پلی دیوکس معروفند. او نوعی مکمل بودن را در رفتار دوقلوها مییابد؛ اگر یکی تمایل به ستیزه جویی و جنب و جوش دارد، دیگری منفعل و کم تحرک است و در این مبحث بر همین جنبهی پدر و پسر بحث شده است.
«بزم و رزم» به عنوان فصل پایانیست که مولف آنها را بهترین مناسبت برای شاعر و پهلوان بر میشمرد در شاهنامه معمولاً پهلوانان شخصیتهایی هستند، جنگجو که به دو کار علاقهی خاص دارند: بزم و رزم.
بزم قالبی است برای بازگو کردن داستان ماجراجوییهای رزم آوران یعنی جنگیدنشان، و این قالب بهترین مناسبت است برای بیان اقتدار شاهانه از طریق قابلیتهای پهلوانی و مهارتهای شاعرانه...
تاریخ ایران دوران وسیعی داره که بر میگرده تا قبل از دوران مسیح و با خوندن این کتاب شما رو از تمام وقایع ایران باستان تا سده هجدهم میلادی با خبر میکنه
این کتاب بدست اقایه کریم کشاورز ترجمه شده و امیدوارم خوشتان بیاد...
چاپ سوم چاپ خانه خرمی سال 1353
شماره ثبت در کتاب خانه ملی 145 به تاریخ 31 / 4 / 53
و قیمت اون زمان این کتاب 600 ریال بوووده
مشخصات این فایل
عنوان: چگونه جمشید، با خرد درب دوزخ را بـست؟
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات :82
این مقاله در مورد چگونه جمشید، با خرد درب دوزخ را بـست؟ می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله چگونه جمشید، با خرد درب دوزخ را بـست؟(پژوهشی در باره شـاهـنـامه فردوسی)
ما خدائی را میجوئیم که آب روانست، و تخم هستی ما، آنرا شب و روز مینوشد، تا بروید و درفرازش ، خوشه بینش شود ، وتا ازمکیدن این آب، تخم هستی ما ، بروید و دراین گیتی بهشت ازما برآید، و سراپایمان ، خنده شود . تا ازخنده وشاد شدن ، گوهرما و اوباهم، زیباشود ، تا باهم اصل زیبائی باشیم .ما خدائی را میجوئیم که درهم به پیچیم ، مانند پیچه به تنه درخت ، تا باهم ، اصل زیبائی و هم آهنگی وجشن و بینش باشیم . جائی ترس و بیم هست، که خدا و انسان، همآغوش و جفت و آمیخته باهم نیستند . از بریدگی خدا ازانسان، زشتی و بیم درگیتی، پیدایش می یابد . انسان ، زشت میشود، چون دراین بریدن ، گناهکارمیشود، و خدا ، زشت میشود، و میترسد که صورت خود را بنماید و ازانسان ، زشت تصویر گردد .هنگامی خدا از انسان، بریده میشود، خدا ، تبدیل به خالق ومعبود ، و انسان، تبدیل به مخلوق وعبد میشود ، و دیگر،« یارهمدیگر» نیستند، و با این بریدگی ازهم ، زشتی ودوزخ، پیدایش می یابد، که پیکر یابی « بیم وترس» است ، وهردو ازهم میترسند وازهمدیگر میگریزند.....(ادامه دارد)
نخستین پیام وامرالله به رسولش، محمّد درقرآن ،آنست که « برخیز و مردمان را بترسان وارهاب کن و به وحشت انداز= قم فانذر » ، ولی نخستین ،خویشکاری جمشید ، بُن همه انسانها درجهان، درفرهنگ ایران آنست که : برمیخیزد و درب ِ دوزخ و درب ِ همه گونه ترسها وهمه ترسانندگان و همه گونه رزمها و خونریزیها را می بندد . آنکه میترساند، جان وخرد را می آزارد ، و ازآ زردن ، کام می برد . آنکه میترساند،ستمکاراست.ترساندن،بُن همه بیدادگریهاست.« ترساندن » ، رسانیدن ِ برترین آزار به جان وخرد انسان است، که نزد ایرانیان ، هردو مقدسند . رسول الله ، باید با ترساندن ، مردمان را مطیع الله سازد ، وجمشید باید ، ِالاهان بیم آور، و آموزه هائی را که بیم آور و وحشت زا و جنگخواه و جهاد خواه هستند ، ازگستره زندگی وخرد، طرد و تبعید کند . جمشید باید ِالاهان دوزخسازو بیم آوررا از جهان براند ......(ادامه دارد)
موج دریای حقایق که زند بر ُکه ِ قاف
زان زما موج برآورد ، که ما کاریزیم ( مولوی )
شاهان و موبدان و آخوندها و پیامبران، فرهنگ را برای انسانها ، خلق نمیکنند ، بلکه وجود انسان، به خودی خود ، فرهنگست ، و هیچ قدرتی و دینی و مذهبی و ایدئولوژئی ، نمیتواند این فرهنگ یا کاریز را، ازجوشیدن و زهیدن باز دارد . سیمرغ، که فرهنگ، یا « سرچشمه جوشان و زاینده » است ، در بُن هرانسانی هست ، و هیچ قدرتی ، چه دینی چه سیاسی چه اقتصادی ، نمیتواند اورا ازجوشیدن و زائیدن ، منع کند . تنها کاری که این قدرتها میکنند آنست که، « جوشیدن و زائیدن ِ فرهنگ » را از افراد انسانی ، بنام بزرگترین « گناه »، جرم و جنایت میشمارند وکیفر میدهند، و میآزارند ، و این « آزار» را بنام الاهشان ، مقدس میسازند . ولی انسان ، از اینکه جوشش و زایشش ، گناه خوانده میشود ، و به تبعید از بهشت میانجامد ، نمیترسد و « می اندیشد ». خرد ، ازهیچ الهی و ابرقدرتی نمیترسد ونترسیده است ......(ادامه دارد)
چرا سکولاریته غرب ،جنبشی نابسا وسست هست ؟
امروزه ، پس از بریدگی جسمانیات از روحانیات ، یا تن ازروح ،درسکولاریته ، به جسم و تن ، اهمیت فوق العاده داده میشود . دین اسلام ، روح را « ِمن امرِ َربّی » میدانست، و خدا وروشنی، ازآسمان میآمد، و جسم و تن ، فانی و گذرا وکم ارزش از زمین خاکی بود . سکولاریته ، درست اینگونه ارزشگذاری را وارونه کرد . درسکولاریته ، آسمان و روح و فراز، بی ارزش شد ، و زمین و تن و شهوت وپرداختن به خورد و خوراک ، مقدس وتنها چیزواقعی وحقیقی و « آسمانی شد » ، و آسمان و روح و فراز ، پوچ و خرافه و افسانه گردید . درواقع ، سکولاریته درغرب ، یک واکنش ، در برابر « ارزشیابی دو پاره بریده ازهم مسیحیت » بود . ارزشی که دیروز به « روح و آسمان » داده میشد ، ازآن گرفت و به « جسم و تن وزمین » داد ، و ارزشی که دیروز به «جسم » داده میشد ، ازجسم گرفت، و به «روح » داد .
درست ، همان پارگی را ازنو نگاه داشت . اینست که سکولاریته در غرب ، ازسر، دچار وارونه همان آفتی شده است که درمسیحیت ، داشت ......(ادامه دارد)
خردِ شاد و خندان
یا « پیوستگی معرفت با سعادت »
برای بهزیستی مردمان درگیتی اندیشیدن
درفرهنگ ایران، « بینش» و « خوشی وشادی» ازهم جدا ناپذیرند. با همان مزیدن باده، یا شیرابه ، شناخت، پیدایش می یابد . با نوشیدن باده یا نوشابه ازجام جم ( جام ، همان بهمن، یا مانمن = مینوی مینواست ) انسان سرخوش میشود، و میشکوفد و ازهم گشوده و روشن میشود . بینش و روشنی وخوشی، باهمند . به همین علت، تصویر « جام جم »، درادبیات ایران باقی ماند ، چون پیکر یابی اندیشه « خرد خندان» میباشد . بهمن، که خرد بنیادی انسانیست ، « بزمونه » ، هم « اصل بزم» و هم « اصل زادن » است . بهمن ، با بینش و اندیشه زایشی ازبُن خود انسان، کاردارد . بهمن ، که خرد سامانده ، خرد حکومت آفرین و قانون آفرین است ، خرد شادی آور وضد قهروضد خشونت وضد تهدید وضد ارهاب و انذاراست . بهمن ، خردیست که قهرو خشونت و تهدید و ارهاب و انذار را، برای حل مسائل اجتماعی و سیاسی ( جهان آرائی ) واقتصادی بکار نمی برد ......(ادامه دارد)
چرا درفرهنگ ایران ، انسان یا « من »، در اندیشیدن ومنیدن ، مرغ چهارپری میشود، که به معراج میرود، وبه سیمرغ، یا خدا، یا « بُن آفرینندگی جهان وزمان » می پیوند ؟
منیدن، یا اندیشیدن درپژوهیدن ، معراج به مینو،یا آسمانست
من (= مینویاتخم ) در روئیدن وبالیدن، مینو(= آسمان) میشود
« فروهر» که یکی ازنیروهای انسانست، به معنای « فرازرویاننده و فرازبالاننده » است ، که « نیروی معراجی بُن انسان یا- َمنه- به بُن کیهان وزمان » است.....(ادامه دارد)
مشخصات این فایل
عنوان: شاهنامه فردوسی (تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه)
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 54
این مقاله در مورد تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه
مقدمه
سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پس که من زنده ام… »گویی که نمرده است و هنوز هر ایرانی ...
بلور کلام فردوسی/ رحیم رضازاده ملک- تهران: انتشارات کلبه و فکر روز، سال 1378.
اثر حاضر بعد از یادداشتی کوتاه پیرامون فردوسی و سبب نظم شاهنامه و شرحی پیرامون دقیقی همراه با ابیاتی از شاهنامه آغاز شده و به هفت موضوع در شاهنامه میپردازد.
دربخش اول با نظر به شاهنامه و پادشاهی جمشید و اقدامات و کارهای انجام گرفته درعصر او طبقات اجتماعی دوران ساسانیان را بر میشمرد که در عصر جمشید به چهار دستهی کاتوزیان ......
ادبیات تطبیقی و شعر کلاسیک فارسی/ الگادیوسن ترجمه فرهاد عطایی- تهران: نشر فرزان، 1380.
نوشتن کتاب «شاعر پهلوان» مباحثات بسیاری را بین پژوهشگران برانگیخت و نظریهی او مبنی بر استفادهی گستردهی فردوسی از منابع شفاهی «نقالی» در سرودن شاهنامه، وجود یک نظام فرمولی در سرایش این اثر و نیز موضوع تأثیر متقابل اسطوره و شعر بیشترین مباحثات و نقدها ....
مایه های دینی و عرفانی در شاهنامه فردوسی/ مرتضی گودرزی – تهران: انتشارات راه سبحان، 1380.
آنچه در این نوشتار بدان پرداخته شد، نگرشی دینی به شاهنامه است ، شاهنامه صحنهی نبرد میان نیکی و پلیدی است و معیار تشخیص طریق صحیح، دین می باشد. در فرازهای گوناگون شاهنامه پویایی دین احساس می گردد، در شاهنامه نجات و فیروزی در گرو دینداری است.
علاوه بر نگرش های ناب دینی و رویکردهای خردمندانه در شاهنامه می توانیم به گنیجینهی پر رمز و راز عرفان نیز دست یابیم. اگر .....
بیژن نامه / ایرج وامقی – تهران: انتشارات سوده، 1380.
کتاب حاضر مجموعه مقالاتی در مورد شاهنامهی فردوسی است که 14 مقاله را در بر میگیرد و در هر مقاله، مؤلف در مورد موضوع یاد شده به بحث و بررسی می پردازد.
مؤلف اثر اندکی قبل از اتمام حروفچینی کتاب در گذشته و پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی در بخشی به نام یادداشت ناشر به این موضوع و چگونگی و زمان چاپ کتاب اشاره نموده است.
در ادامه قبل از شروع مقالات کتاب در چند صفحه با بخشی تحت عنوان «همراه با ایرج وامقی به اوج قله های عشق و آگاهی از تاریخ و فرهنگ یران زمین» به گزارشی از فرود و تحول زندگی ....