مشخصات این فایل
عنوان: مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 47
این مقاله در مورد مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ می باشد.
مختصری از توضیحات مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ
دوست خود من - داریوش آشورى - (اسمش را مىبرم چون مىدانم از حرف حق نمىرنجد) در یک مصاحبه قدیمى که اخیراً دیدم در کمال حرامزادگى تجدید چاپش کردهاند، در رد برداشتهاى من از حافظ سه بار و چهار بار این جمله را تکرار کرده است که : "حالا به عقیده شاملو ما باید برویم حافظمان را از پتروشفسکى یاد بگیریم؟" - و قضیه این است که من در مقدمهئ کوتاه موقتیم بر حافظ، نوشتهام براى درک او باید شرایط اقتصادى و اجتماعى دورهاش را شناخت، و در حاشیه آوردهام: "کتاب پتروشفسکى که غالب اسناد مربوط به وضع اقتصادى آن دوره را گرد آورده کار شناخت علل فقر اقتصادى آن دوره را آسان مىکند". - این یعنى یادگرفتن حافظ از روى کتاب آن آقا؟...(ادامه دارد)
زنده یاد، مهدى اخوان ثالث، از فرصت استفاده کرد مرا متهم کند که سعى مىکنم به هر قیمتى شده خودم را مطرح کنم. خدا از گناهانش بگذرد. من براى چه باید چنین کوششى بکنم؟ این هم شد بحث و جدل؟ این جوابگوئى نیست، کوشش نادرستى است براى راندن طرف به موضع دفاع از خود، و لاجرم معطل گذاشتن اصل موضوع. بله من هر جا پیش آمده یا پایش افتاده حرف و عقیدهام را با بىپروائى تمام مطرح کردهام. دیگرانند که اگر مطلبى را متوجه نشدند یا باورها و دانستههاىشان را در خطر دیدند یا صلاح ندانستند آن را بپذیرند به جاى نشستن به بحث و گفتوگو جنجال راه مىاندازند. درست مثل سگهاى دِه که تا بوى عابر غریبى به دماغشان مىخورد از سر شب تا سر برزدن آفتاب ...(ادامه دارد)
عید فطر
دلمان را خوش کرده بودیم که این روز را در سفر میمنت اثریم و دستامام جمعه دارالخلافه از دامنمان کوتاه است و نمىتواند از ما فطریه بدوشد، اما همان اول صبح میرکوتاه گردن شکسته حال ما را گرفت.
این میرکوتاه پسر داماد علىخان چابهارى است که رختدارباشى ما بود و چند سال پیش در سفر کاشان یکهو شکمش باد کرد چشمهایش پُلُق زد رویش سیاه شد و مُرد. بردند خاکش کنند، ملاها جمع شدند الم شنگه راه انداختند که این بىدین معصیتکار بوده خدا رو سیاهش کرده نمىگذاریم در قبرستان مسلمانها دفنش کنند. لجّارهها هم وقتگیر آوردند کسبه را واداشتند دکان و بازار را ببندند. دستههاى سینهزن و زنجیرزن و شاخسینى راه انداختند، از شهرها ...(ادامه دارد)
و سرانجام بد نیست این را هم بدانیم که علىرغم همه اصلاحات غازان خانى، تنها نوزده سال پس از مرگ او یعنى به سال 758 ق - هنگامى که ملک اشرف ناگزیر شد با دستپاچگى تمام از برابر حیتىبکخان بگریزد و از هفده خزانهئى که فقط طى چهارده سال سلطنت خود به ظلم و ستم انباشته بود تنها به آنچه دم دست داشت «قناعت» کند، نقود طلا و نقره و نفایس و جواهراتش را چهارصد قاطر و هزار شتر زیربار بود، که هر قطار را فرهنگ آنندراج ده راس نوشته است! - و البته تردید نباید داشت که «این مختصر» فقط حصهخان اعظم بوده است از «مجموع» ...(ادامه دارد)
در دیوان حافظ، به جز ابیاتى که در آن منطق زاهدان ریائى به مدد اصول مورد تبلیغ خود آنان کوبیده شده است، جابهجا ابیاتى هست که نفرت و خستگى او را از این «مذهب بازى» باز مىنماید. در آخرین بیت این غزل و در بسیارى ابیات دیگر، حافظ آشکارا به حسرت یاد از آن آئین مغانه مىکند که فلسفه وجودیش برخوردارى انسان از فرصت گرانبهاى حیات و بهرهورى از نقد عمر است.
پرتو علوى نیز رند را «منکرى که انکار او از امور شرعیه از زیرکى باشد نه از جهل» معنىکرده به نقل از برهان قاطع مىنویسد: «خواجه شیراز همچنین رند را به معنى کسى به کار مىبرد که ظاهر خود را در ملامت دارد (ملامتیه فرقهئى از درویشان بودند) و باطنش سلامت باشد.» اینها توجیهات ...(ادامه دارد)
مشخصات این فایل
عنوان: تاریخچه غزل
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 16
این مقاله در مورد تاریخچه غزل می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقالهتاریخچه غزلغزل، یکی از قدیمیترین قالبهای شعر فارسی است که شاید اگر در ادبیات جهان دنبالش بگردیم شکلهایی نزدیک به همین قالبی که در زبان فارسی وجود دارد را بتوانیم بیابیم.
غزل، یکی از قدیمیترین قالبهای شعر فارسی است که شاید اگر در ادبیات جهان دنبالش بگردیم شکلهایی نزدیک به همین قالبی که در زبان فارسی وجود دارد را بتوانیم بیابیم. وقتی انواع ادبی را تقسیم میکنند، یکی از گونههای ادبیات که نوع اصلی نیز محسوب میشود، تغزل است؛ که باید خود را در قالبی نشان داده ، محملی برای ارایه خود داشته باشد که ادبیات فارسی این را به عهده شعر نهاده است، یعنی هنر کلامی که تغزل را حمل میکند، شعر است غزل چون توانسته است تغزل را با خود حمل کند، پیشینهی بسیار دوری دارد؛ حتا در مراجعه به اوایل شکلگیری شعر فارسی نیز با غزل مواجه میشویم.درواقع، بعد از سرودههای شهید بلخی، غزل وارد ادبیات ایران میشود......
بعد از انقلاب بهخاطر نوع حرکت اجتماعیمان، اقبال بسیار جدی به غزل شد. بعد از انقلاب، هم از عاشقانههای زمینی برای ممدوحهای مشخص استفاده شد و هم از غزل روایی و غزلسرایان نسل بعد از انقلاب از آموزههای سیمین بهبهانی و حسین منزوی و ... خوب استفاده کردند. همچنین شاعرانی مانند قیصر امینپور، سهیل محمودی، سیدحسن حسینی و کسانی که همدوره این شاعران هستند، به این قالب تشخص چشمنوازی دادهاند. مخصوصا که جنگ هم اتفاق میافتد و غزل در خدمت جنگ قرار میگیرد. در این سالها جریان نوپایی به غزل معاصر وارد شده است که شاعران این جریان سعی در نامگذاری برای خودشان هستند و میتوانیم منتظر حرکتهای جدیتر دیگری از آنان باشیم......
غزل
"غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید.
در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند.
این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی
هاشور
هاشور در لغت یعنی صیغل دادن و در اصل به شعر سپید کوتاه که مخاطب را عمیقا در گیر میکند گفته می شود .
هاشور در غزل
سر توی سر قدم زدنم جای خواب نیست
اشکی که خیس میشود از من سراب نیست
کز کرده در درون تو رنجی که میبرم
وقتی سوالهای تنم را جواب نیست
هاشور میخورد غزل از دست میرود
تصویر مرد ساده که فکرش خراب نیست
خم میشوم درون خودم تا نبینیام
مشخصات این فایل
عنوان: شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 16
این مقاله در مورد شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظشرح غزل « طربنامۀ عشق » حافظ :
در ازل پرتو حسنت ز تجلّّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
در لحظۀ آفرینش، ( چون این مصرع دلالت بر وقوع فعلی در زمانی معیّن دارد - دم زدن- حافظ اشاره به زمانی دارد که قبل از آن ، وجود و معنی ندارد - مراد از ازل ، آغاز غیر زمانی است ) عالم از فروغ و پرتو حسن ( کمال و جلال و جمال ) خداوند متجّلی و پدیدار گشت( ظهور یافت ) و عشق بی پایان الهی بر آن تابیدن گرفت. یعنی خدا بود و دیگر هیچ نبود ، خلقت هنوز.....
« فخر الدین عراقی » در یک توصیف بسیار زیبا ، نگاشته است: [حق که بنیاد ذاتی جهان است خیر محض و جمال مطلق است و لازمه این زیبائی ، جلوه گری است : « سلطان عشق خواست که خیمه به صحرا زند ، در خزاین بگشود ، گنج بر عالم پاشید ، ورنه عالم با بود و نابود خود آرامیده بودو در خلوت خان شهود آسوده . نا گاه عشق بی قرار از بهر اظهار کمال ، پرده از روی کار بگشود، صبح ظهور نفس زد ، آفتاب عنایت طلوع کرد ، نسیم هدایت بوزید ، دریای وجود در جنبش آمد ، سحاب فیض چندان باران « ثُمَّ رَشَّ عَلَیهم من نوره » بر زمین استعدادات.....
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
وقتی آفرینش کائنات و انتشار وگسترش آن صورت پذیرفت و موجودات مختلف پا به عرصۀ وجود نهادند (مخلو قات بسیار و گوناگون آفریده شدند) پروردگار بر مخلوقاتش و بر فرشتگان نظاره کرد، در وجود همۀ موجودات عالم حیات بود ولی عشق نبود برترین موجودات فرشتگان بودند که از علم خداوندی و دانش او (محدوداّ ) برخوردار بودند ولی فرشتگان نیز ذی عشق نبودند و خداوند اراده کرد موجودی بیافریند که سرشار از عشق باشد و لذا انسان را آفرید و در وجودش......
دیگران قرعۀ قسمت همه بر عیش زدند دل غمدیدۀ ما بود که هم بر غم زد
مردمان غافل و خوش گذرانان، هدف از آفرینش خود (قرعۀ قسمت) و رسالتی را که بر دوش داشتند فراموش کردند و دنبال امرار معاش و خوش گذرانی رفتند و روزگار به غفلت گذراندند و در کشف علم خداوندی و درک جهان نکوشیدند و در اسرار عالم هستی غور نکردند و خدمتی شایسته و همّتی والا به خرج ندادند . تنها عاشقان وادی سلوک و تشنگان وادی عشق و غمدیده گان و رنج کشیدگان......
حافظ زمانی قادر به کشف اسرار الهی و رموز خلقت و لحظۀ آفرینش(طربنامۀ عشق) گردید که خداوند به واسطۀ دل خرّم و پاکی( نفس رحمانی) که داشت به وی اجازه داد به اسرار او پی ببرد و به تماشاگه راز آید و کشف اسرار نماید . وقتی دل و جان حافظ لبریز از عشق الهی گشت قلم بر دست گرفت و چون نوای آسمانی عشق را در یافته بود توانست غزل زیبا و با شکوه کیهانشناسی را بسراید . بعبارتی دیگر حافظ زمانی قلم برداشت و اسرار آفرینش و حدیث خلقت را فاش ساخت که به نهایت وجد و سرور رسیده بود.
فهرست منابع مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ1- « مکتب حافظ » ، استاد منوچهر مرتضوی
2- « کیهانشناسی : از انبساط هابلی تا آتشگوی آغازین» ، جان گریبین
3- « تاریخچۀ زمان » ، استیون هاوکینگ
4- « جهان در پوست گردو » ، استیون هاوکینگ
5- « لمعات عراقی » ، فخرالدین عراقی
6- « نسبیّت » ، آلبرت اینشتین
7- « تعلیقات » ، ابوالعلاء عفیفی
8- « حافظ نامه » ، بهاء الدین خرمشاهی
9- « مثنوی معنوی » مولانا
مشخصات این فایل
عنوان: حافظ شیرازی
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 20
این مقاله در مورد حافظ شیرازی می باشد.
بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله حافظ شیرازیرفتن به مکتب
در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب .....
اعتکاف در بقعه بابا کوهی
محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت. این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین.....
مذهب حافظ
نسبت به ساحت قدس حضرت علی(ع) و عترت و خاندان حضرت ختمی مرتبت ارادت عاشقانه داشته است ، چنانچه می فرماید:
در مذهب ما کلام حق نادعلیست طاعت که قبول حق بود یاد علیست
از جمله آفرینش کون و مکان مقصود خدا علی و اولاد علیست
حافظ غلام با اخلاص بارگاه حضرت علی مرتضی(ع) را شاه می داند و سالکان راه......
خود را بشناس
حافظ نیز مانند «هگل» معتقد بود خداوند در طبیعت و هنر به صورت «زیبایی» متجلی نموده است . او بر این اعتقاد بود که همه جا پرتویی و نوری از ذات ایزد یکتا تابیده است . سرتاسر دیوان ارجمند حافظ سخن دوست و کلام محبت و پیام عشق است . بیزاری از دشمن و کینه جویی و اشتیاق به گذشت و محبت و ایثار و فداکاری عالیترین ویژگی این دفتر است:
« درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آید نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آید»
حافظ مردمی ترین شاعر ایرانی است . گویی راز دل و زبان همه را می دانسته ، رمز تفأل از دیوانش نشأت گرفته از همین خلق و خوی مردمی بودن......
رفتن به مکتب
اعتکاف در بقعه بابا کوهی
تکمیل علوم رسمی
مذهب حافظ
خود را بشناس
1-شعر و اندیشه حافظ در نگاهی به حافظ شناسی
معاصر دکتر محمود دل آگاهی
2_ چرا حافظ
دکتر علیقلی محمود بختیاری
3 _ دیوان حافظ
دکتر قاسم غنی
4_ دیوان حافظ