لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 34
فهرست و توضیحات:
مقدمه.........................................................................................................1
سیستم حکومت پیامبر(ص) در مدینه..................................................................3
سازمان دهی اداری جزیره عرب..........................................................................17
سازمان دهی اداری پس از گسترش حکومت اسلامی..............................................21
اهمیت اداری و تشکیلاتی شهرها...................................................................22
نحوه اداره سرزمین ها...................................................................................26
پی نوشت ها................................................................................................28
مقدمه
دعوت اسلامی از آغاز، جهان شمول بود و ماهیتی انسانی داشت؛ دعوتی که همه قشرهای جامعه را به پرستش خدای یگانه فرامیخواند.آیین جدید، افراد جامعه را به بینش، خردورزی و تدبر در گذشته انسان ها و سیر تحول جوامع و شناخت و دریافت قوانین الهی، که برایتمامی ادوار زندگی بشر و سعادت او وضع شده بود، فرا می خواند.تعالیم اسلامی، برگرفته از واقعیت بود، از این رو می بایست با عادت هاو رسومی که در جامعه آن روز حاکم بود و با مبانی و اصول اسلام مغایرت نداشت به نحوی کناربیاید.با در نظر گرفتن این امر و این که آیینجدید، در جامعه عربی پا می گرفت، زبان عربی زبان قرآن و زبان عبادت های اسلامی شد.پیامبراکرم(ص) با رسوم و عادت ها و اندیشه های آن روز جامعه عربی، دونوع برخورد داشت: با بعضی مبارزه کرد و پاره ای از آن ها را که ارزش های اجتماعی و شایستگی بالاییداشت، ابقا کرد. این بخش شامل عناصری بود که مدنیت عربی را تشکیل می داد و برای دیگر جوامع مفید و کارآمد بود و لذا اسلام کوشیدتا این بخش از روابط اجتماعی را به جهان عرضه کرده و آن را میان مردم بگستراند.اما عادت ها و رسومی که با روح اسلام و جهان شمولی آن سازگاری نداشت به دلیل فراهم نبودن شرایط و موقعیت مناسب، به سستی گرایید که این سیر نزولی نسبت به متغیربودن شرایط زمان و مکان، متفاوت بود.پیامبر(ص) چهل سال قبل از بعثت و سیزده سال دوران رسالت خود را در مکه سپری کرد و به نشر احکام الهی و رسالت خویش پرداخت. محوربودن مکه در امر فعالیت های بازرگانی، زمینه را فراهم کرد تا پیامبر(ص) [پیش از بعثت] در امور بازرگانی خبره شده و خود نیز بدان بپردازد.هجرت پیامبر(ص) به مدینه، آن حضرت را وا می داشت تا به مسائل و مشکلات مردم آن سامان - که عمدتا کشاورز بودند - رسیدگی کند.با توجه به این که مکه و مدینه دوشهر مهم بودند، پیامبر(ص) برآن شد تا تمام تلاش خود را مصروف رسیدگی به مسائلی که با تمدن و شهرنشینی ارتباط داشت، کند. از این رو می توان اسلام را در تفکر و سازمان دهی اداری و حکومتی، دین تمدن و ترقی دانست.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 88
فهرست و توضیحات:
عنوان........................................................ صفحه
بخش اول: سازمان و تشکیلات صندوق بینالمللی پول 4
فصل اول: کلیات.............................. 4
بنداول: سند تاسیس صندوق و ماهیت حقوقی آن 4
بند دوم: ماهیت حقوقی صندوق............. 6
بند سوم: اهداف صندوق................... 10
بند چهارم: وظایف صندوق................. 11
بند پنجم: عضویت در صندوق............... 16
الف) اعضاء صندوق و سهمیه یا حق عضویت... 16
ب) حق رای اعضاء در صندوق............... 20
ج) تعهدات اعضاء به صندوق............... 22
اول- تعهدات خاص........................ 22
دوم- تعهدات عام........................ 23
فصل دوم: ارکان صندوق........................ 26
بند اول: ارکان اصلی.................... 26
الف) هیئت رئیسه........................ 26
ب) هیئت اجرایی......................... 28
ج) مدیرعامل صندوق و کارکنان............ 30
د) ادارات و دوایر صندوق................ 31
بند دوم: ارکان فرعی.................... 34
الف) کمیته موقت........................ 34
ب) کمیته توسعه......................... 36
بخش دوم: منابع و فعالیتهای صندوق ........... 38
فصل سوم: منابع ............................. 38
بند اول: منابع مالی و سرمایه صندوق..... 38
بند دوم: وامهای صندوق بینالمللی پول و شرایط دستیابی به آن 40
بند سوم: تسهیلات صندوق بینالمللی پول.... 47
الف) تسهیلات دائمی...................... 47
1- ترانش ذخیره ........................ 47
2- ترانش اعتباری و قرارهای احتیاطی..... 47
3- تسهیلات مالی جبرانی ................. 48
4- تسهیلات تامین مالی ذخیره احتیاطی .... 50
5- تسهیلات مالی گسترده.................. 50
6- تسهیلات تعدیل ساختاری................ 51
ب) مکانیسم تسهیلات موقت................. 52
1- تسهیلات نفتی ........................ 52
2- مکانیسم وتیوین...................... 53
ج) نرخ بهره و حق برداشت مخصوص ......... 54
فصل چهارم: فعالیتهای صندوق.................. 56
بند اول: معاملات صندوق.................. 56
بند دوم: تعیین ارزش و نرخ برابری و نظارت بر ترتیبات ارزی 60
بند سوم: خدمات صندوق................... 63
الف) آموزش............................. 63
ب) کمکهای فنی ......................... 64
ج) انتشار و ارائه نشریات و گزارشها..... 65
بند چهارم: رابطه صندوق با بانک جهانی... 66
بند پنجم: رابطه ایران با صندوق بینالمللی پول 68
الف) مبانی قانونی و تاریخچه............ 68
ب) وامهای دریافتی ایران از صندوق....... 73
ج) وضعیت سهمیه و نحوه پرداخت حق عضویت ایران 77
د) محدودیتهای ارزی در ایران............ 82
بند ششم: روابط صندوق بینالمللی پول با سازمان ملل متحد 85
بخش اول: سازمان و تشکیلات صندوق بینالمللی پول
فصل اول- کلیات:
بند اول- اساسنامه صندوق و ماهیت حقوقی آن:
سند تاسیس صندوق بینالمللی پول معاهدهای است که تحت عنوان موافقتنامه[1] در دسامبر 1945 به وسیله 29 دولت که روی همرفته 80% سهام اولیه صندوق را داشتند امضاء و به موقع اجرا گذارده شد. ماده یک عهدنامه مربوط به حقوق معاهدات، واژه معاهده را چنین تعریف میکند:
«اصطلاح معاهده به معنای توافق بینالمللی است که به موجب مقررات حقوق بینالملل به صورت مکتوب از سوی چند کشور تحقق پذیرفته و ممکن است در سندی واحد و یا دو یا چند سند پیوسته ثبت بشود حال دیگر فرق نمیکند که به چه عنوان خوانده شود.»[2]
بدینترتیب معاهده با دو معیار مکتوب بودن و انعقاد بین چند کشور شناسایی میگردد لذا اساسنامه صندوق بینالمللی پول چون بین چندین کشور به صورت مکتوب منعقد گردیده است معاهده محسوب میگردد.
اصولاً معاهداتی که توسط نمایندگان کشورها امضاء میشود در صورتی تعهدآور است که به تصویب قانونی در کشورهای مربوطه برسد به همین علت بند الف بخش اول ماده سی و یکم اساسنامه صندوق بینالمللی پول نیز مقرر میدارد هر دولتی که از طرف او ا ین موافقتنامه امضاء میشود سندی حاکی از اینکه موافقتنامه حاضر را طبق قوانین کشور خود پذیرفته و اقدامات لازم را برای قادر بودن به ایفای کلیه تعهدات مندرج در این موافقتنامه به عمل آورده است نزد دولت ایالات متحده امریکا خواهد سپرد و هر کشوری پس از سپردن سند مندرج در این بند عضو صندوق محسوب خواهد شد.
سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که پس از تصویب معاهدهای مانند سند تاسیس صندوق بینالمللی پول در مراجع ذیصلاح داخلی، چنین معاهدهای چه نقشی را میتواند در رابطه با قوانین داخلی بازی کند و یا به عبارت دیگر آثار حقوقی چنین معاهده یا موافقتنامهای در کشورهای امضاء کننده به چه شکل است، اکثر حقوقدانان بر این عقیدهاند که در قواعد حقوقی سلسلهمراتبی وجود دارد و در بسیاری از کشورهای دنیا معاهده برتر از حقوق داخلی و حتی قانون اساسی محسوب میشود ولی عدهای دیگر از حقوقدانان معتقدند که اصل حاکم در این مورد آن است که اگر تشریفات وضع دو قاعده حقوقی یکسان باشد هیچیک از آن دو قاعده را بر دیگری برتری نیست اما در صورتی که وضع و تدوین یک قاعده پیچیدهتر و سنگینتر از قاعده دیگر باشد، اصولاً اهمیت قاعده نخست پیش از قاعده دوم است در مورد معاهده و قانون اساسی چون تشریفات انعقاد و تصویب معاهده از تشریفات مفصل وضع و تصویب قانون اساسی سادهتر است بنابراین قانون اساسی برتر از معاهده است.[3]
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14
فهرست و توضیحات:
استنصاع چیست؟
آراء فقهاى شیعه در باب استصناع
توجیهاتى براى صحت استصناع
توجیه نخست:
توجیه دوم:
توجیه این شرط و تصحیح استصناع:
نقد این توجیه:
استنصاع چیست؟
استصناع عبارت از توافق با صاحبان صنایع براى ساختن شیىء معین مانند تخت یا در براى شخص پیشنهاد دهنده است.
دراین توافقنامه،هم مواد کالا و هم عملیات ساخت آن برعهده سازنده است، و اگرمواد از شخص پیشنهاد دهنده باشد، دراین صورت توافق مزبور، نوعى اجاره است و اگر چیزى را که پیشنهاد دهنده خواهان آن است، بالفعل ساخته و آماده شده نزدسازنده موجود است، دراین صورت توافق مزبور نوعى خرید وفروش خواهد بود. این سخن بدان معنا است که استصناع به لحاظ ماده، مانند خرید و فروش و به لحاظ کارى که باید انجام گیرد، مانند اجاره است و از همین روصحت این عقد و کیفیت اجراى آن مورد بحث قرار گرفته است.
اکثر مذاهب چهارگانه اهل سنت برصحت استصناع اتفاق نظر دارند، اما با این حال، سخنان ایشان دراین باب بسیار متفاوت است. بیشتر ایشان، استصناع را ازباب بیع سکلکم به شمار آورده اند. حنفى ها راى درست تر را آن مى دانند که استصناع، نوعى بیع معدوم است که برخلاف قاعده و از باب اینکه عامه مردم آن را پذیرفته اندیا از باب استحسان،حکم به صحت آن شده است.
آنان که استصناع را از باب بیع سلم دانسته اند، همه شروط بیع سلم از جمله پرداخت تمام ثمن درمجلس عقد و لازم بودن عقد را در استصناع نیز شرط مى دانند، اما آنان که استصناع را از باب بیع معدوم شمرده اند، آن را مشروط به هیچ یک ازاین شروط ندانسته و عقد آن را نیز عقد غیر لازم مى دانند. براین راى، هرگاه سازنده، کالا را ساخت، سفارش دهنده، در گرفتن یا نگرفتن آن و فسخ عقد، خیاردارد زیرا او چیزى را خریده که آن را ندیده بود، بنابر این خیاررویت را خواهد داشت.
آراء فقهاى شیعه در باب استصناع
ظاهر سخن شیخ طوسى در کتاب خلاف باب سلم ، بطلان عقد استصناع نزد فقهاى شیعه است، وى مى گوید:
استصناع چکمه و کفش و ظروف چوبى و رویى و مسى وآهنى، جایز نیست. راى شافعى همین است، اما ابوحنیفه آن را جایز مى شمارد چرا که مردم برآن اتفاق نظر دارند.
دلیل ما بربطلان استصناع آن است که به اجماع مذهب ما، برسازنده واجب نیست که شیىء ساخته شده را تسلیم مشترى کند و مى تواند که آن را تسلیم کند یابهاى آن را برگرداند. از طرفى، قبض آن برمشترى لازم نیست، و اگر این عقد صحیح مى بود، نباید چنین باشد.
دلیل دیگر بربطلان استصناع آن است که کالاى سفارش شده، مجهول بوده و نه عین آن معلوم است و نه صفت آن، و عقد برمجهول، ممنوع است.
همو در باب سلم کتاب مبسوط مى گوید:
استصناع چکمه و کفش و ظروف چوبى و رویى و آهنى و مسى جایز نیست، و اگر چنین سفارشى صورت گرفت، عقد آن صحیح نیست و سازنده اختیاردارد که آن را به سفارش دهنده بدهد یا ندهد،و اگر آن را داد، سفارش دهنده اختیار دارد، آن را بپذیرد یا رد کند.
هیچ یک از فقهاى پس از شیخ طوسى متعرض این مساله با عنوان ((استصناع)) نشده اند،اگر چه از برخى از سخنان ایشان در مباحث سلف و شروط آن و موارد درستى و نادرستى آن، بطلان عقد سفارش ساخت برمى آید.
اگر آنچه میان سفارش دهنده و سازنده، واقع شده، صرف و عده خرید کالایى درصورت ساخت آن باشد، بدون شک این وعده نه عقد است و نه امرى که وفاى به آن واجب باشد. اما آنچه درارتکاز عرفى و عقلایى وجود دارد، غیر ازاین است، و دست کم درپاره اى ازموارد استصناع، التزام و عقد و مسوولیت طرفینى میان سفارش دهنده و سازنده دیده مى شود، مبنى براین که سازنده، کالا را براى سفارش دهنده بسازد و سفارش دهنده نیز آن را تحویل بگیرد و خرید آن را تضمین کند.این حالت دراکثر موارد استصناع به وضوح دیده مى شود، خصوصا با توجه به گسترش امروزى این گونه معاملات و این که اگر سفارش دهنده ملتزم به گرفتن کالا نباشد،خطر و خسارت فراوانى متوجه سازنده خواهد بود. با در نظر گرفتن تولید انبوه کالاى ساخته شده یا ساخت آن برطبق ذوق و سلیقه خاص سفارش دهنده، اگروى ملتزم به گرفتن آن نباشد، سازنده قطعا زیان خواهد دید. پس دراین مساله باید بحث شود که آیا مى توان استصناع را ولو فى الجمله در قالب یکى از عقدهاى الزام آور گنجانید یا چنان که از ظاهر سخنان شیخ طوسى برمى آید چنین امرى ممکن نیست؟
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
فهرست و توضیحات:
مقدمه
فصل اول :
سن مسئولیت کیفری درحقوق ایران
فصل دوم :
سن مسئولیت کیفری درحقوق پاکستان
فصل سوم :
سن مسئولیت کیفری درحقوق عربستان سعودی
فصل چهارم :
سن مسئولیت کیفری درحقوق جزایی قطر
فصل پنجم :
مقایسه سن مسئولیت کیفری ایران ، عربستان ، پاکستان و قطر
بخش اول :
مقایسه سن مسئولیت کیفری ایران و پاکستان
بخش دوم :
مقایسه سن مسئولیت کیفری ایران و عربستان سعودی
بخش سوم : مقایسه سن مسئولیت کیفری ایران و قطر
منابع
مقدمه
در مورد مقایسه سن مسئولیت کیفری درحقوق ایران ، پاکستان ، عربستان و قطر تاکنون درکشور ایران کسی به بررسی چنین مسئله ای نپرداخته است و نمی توان منبع معتبری را در این مورد پیدا نمود ، اما درمورد سن مسئولیت کیفری درحقوق ایران اساتیدی همچون دکترگلدوزیان ، دکتر ولیدی ، دکتر نوربها ، دکتر اردبیلی ، دکترشام بیاتی و . . . به تحقیق و بررسی پرداخته اند و هرکدام نظرات متفاوتی را بیان نموده اندکه ما خلاصه ای از مطالب آنها را بیان می کنیم . اما درمورد سن مسئولیت کیفری درعربستان ، پاکستان و قطرچون منبع معتبری را پیدا ننمودیم ناچارا به سایت وکالت مراجعه نموده و خلاصه مطلبی بیان شده که ما نیز همان مطلب را بیان می نماییم .
کودکان در پایین تر ازسن خاص ، جوانتر ازآن هستندکه مسئولیت زیرپا گذاشتن قوانین بر دوش آنها باشد . این مفهومی است ضمنی از آنچه که شاید بارها درکنوانسیون حقوق کودک به آن اشاره شده است . دراین کنوانسیون ازکشورهای عضو فرانسه شده است که حداقلی را درسن کودکان تعیین کنندکه پایین تراز آن حداقل ،کودک مشمول قانون مجازات کیفری نیست اما کنوانسیون سن ویژه ای را مشخص نکرده و بنابراین اصل این سن درکشورهای مختلف متفاوت است . در واقع دراصل یک کنوانسیون قید شده که قبل از 18 سالگی فردکودک محسوب می شود اما این اختیار را به قوانین داخلی داده است که براساس اختیاراتشان سن قانونی تعیین کنند . البته در مورد اعدام ، اعدام کودکان زیر 18 سال را ممنوع کرده است . اما درمورد مجازات حبس کودکان سن خاصی را مشخص نکرده است و آن را به قوانین داخلی کشورها واگذار نموده است که این امردرکشورهای مختلف متفاوت است و همة کشورها از یک سن و قاعده خاص پیروی نمی کنند .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 10
فهرست و توضیحات:
اگزیستانسیالیسم
سیر تحول تاریخی :
موضع اگزیستانسیالیستی در برابر دموکراسی
فلسفهای که محور اصلی آن جستجوی فرد برای یافتن اصالت و معنا در جهانی خصمانه یا بی اعتناء است . توصیف یا تعریف اگزیستانسیالیسم مشکل است ، تا حدودی به این علت که به یک نسبت هم مسلک یا مشرب فلسفی رایجی است و هم جنبشی فلسفی . به همین دلیل تعیین موضع آن در برابر دموکراسی دشوار است ، در مجموع باید بگوییم که موضعی دوگانه دارد .
اصطلاحExistenz philosophie را نخستین بار ف.م. هاینمان، متفکر آلمانی در 1929 به کار برد . اگزیستانسیالیسم پس از جنگ جهانی دوم ، نزد متفقین فاتحی که معنای صریحی در پیروزی خود بر قوای شکست خوردهی فاشیستی نمی دیدند اهمیت یافت. با وجود این، تاریخچه آن به پیش از این تحولات می رسد . پیشینه های اگزیستانسیالیسم را می توانیم در عهد عتیق ، در {سفر} ایوب و صبر او در برابر آزمایش های سخت الهی ، در تصویر هولناکی که تراژدی نویسان یونانی در سده پنجم پیش از میلاد تقدیر انسان نشان می دادند، در اصرار ژان ژاک روسو در سده هجدهم بر انزوای آدمی، و در کل آثار شعرای غرب پیدا کنیم.
تاریخچه اگزیستانسیالیسم در دوره خیلی اخیر نسبتا روشن است ولی سلسله مسائلی را مطرح می سازد . اگزیستانسیالیسم را می توان آمیزه ای از فلسفه سورن کیئرکگور (1813، 1855) متفکر دینی دانمارکی ، و فردریش نیچه ( 1844-1900) بی باک ترین ملحد عصر مدرنیته، دانست، این دو اندیشمند در این عقیده مشترک بودند که عقل برای فهم عمیق ترین مشکلات قاصر است و فرد برای جمع تقدم دارد. اما در مورد موضوع خدا ، اگزیستانسیالیسم همیشه دچار دو دستگی بوده است .
طرفداران آن عبارتند از: چهره های مذهبی نظیر گابرئل مارسل ( 1889-1973 ) مولف فرانسوی آثار فراوانی در حوزه دین، و فرانتز روزنتسوایک (1886-1929 ) یهودی آلمانی تفکر جدید او زمینه ساز پسامدرنیسم شد. اما ژان پل سارتر (1905-1980) فیلسوف فرانسوی که از حیث پیوند با افکار اگزیستانسیالیستی شهرت بیشتری دارد، پیوسته تاکید می کند که خدا وجود ندارد در واقع برای اگزیستانسیالیستهای مذهبی، در این جهان، در این سرای محنت، مختصری فرق می کند حل کنیم، مگر آنکه با جهش ایمان، در حدی که فراتر از تحلیل عقلانی رود، راهی برای گریز از آن پیدا کنیم. فیلسوفی که افکار نیچه و کئورکگور را در دستگاه فکری و معما گونه ای جاداد مارتین هایدگر( 1889-1976 ) است. فلسفه هایدگر تحلیل از اضطراب بشر یا angst است. که آن را به درستی جان کلام اگزیستانسیالیسم می دانند، هرچند مسایل دیگری را هم مطرح می سازد. خصوصا دو مشکل هست که به جا است ذکر کنیم مشکل نخست این است که هایدگر نیز مثل سایر اگزیستانسیالیستهای برجسته نظیر کارل یاسپرس ( 1883-1969 ) برچسب اگزیستانسیالیسم را نمی پذیرفت در واقع تنها متفکر نامداری که هرگز به مناسبت با عنوان اگزیستانسیالیست مخالفت نکرد آلبر کامو ( 1913-1960 ) است که معمولا او را از حیث عمق فلسفه اش در مرتبه دوم قرار می دهند .
ارتباط بی چون و چرای هایدگر با فاشیسم مساله بعدی است . او در 1933 به حزب نازی پیوست و در سراسر دوره رایش سوم آلمان عضو حزب باقی ماند . وانگهی به علت اصراری که در ثبات رای داشت ناگزیر از هر گونه اعتدال طلبی سیاسی بر حذر ماند و دغدغه خاطرش به خون ، خاک و ریشه و اصل به ناچار موجب حمایت او از ضد عقلانیتی شد که متلازم با فاشیسم است . اگر فلسفه هایدگر را به تنهایی در نظر بگیریم ، گرایش به این امر پیدا می کنیم که اگزیستانسیالیسم را نظام تفکری آشکارا ضد دموکراتیک بدانیم . اما ارتباط نزدیک هایدگر با راست را باید در برابر ارتباط نزدیک ساتر با چپ بسنجیم.
همچنین باید طرفدارای جسورانه کامو را از خط مشیی که بر طبق آن انسان ها هم از قربانی بودن و هم از دژخیم بودن می پرهیزند، مد نظر قرار دهیم .
پس تعیین موضع اگزیستانسیالیسم ظاهرا دشوار است چون با همه مواضع سیاسی و اخلاقی دیگر وفق می دهد. اگزیستانسیالیسم تا حدودی شرح و بسط بی وقفه این حکم نیچه است که «خدا مرده است» با این حال اگزیستانسیالیستهای مسیحی و یهودی فراوانند. این فلسفه آنتی تز یا برابر نهاده اصلی مارکسیسم است، و بر ذهنیت تاکید می کند، در صورتی که تاکید مارکسیستها بر عینیت است؛ خوشبینی را باسطحی و تهی بودن یکی می داند، در حالی که مارکسیستها معتقدند که انسان فقط خود را موظف به اموری می دانند که بتواند آنها را حل کند ؛ فرد تنها را اصل و محور قرار می دهند نه طبق و جمع را؛ و تاکید آن بر اختیار است نه جبر.