لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15
فهرست و توضیحات:
۱) لذت و سعادت
۲) ابعاد و سطوح وجود انسان
۳) تزاحمها و کشمکشهای درونی انسان
۴) فضیلت و ملکه نفسانی
۵) اجناس فضائل
۶) نفس ملکی، سَبُعی و بَهیمی
۷) نفس اماره ،لوامه و مطمئنه
۸) حکمت و عدالت
۹) عدالت و حقیقت
۱۰) عدالت و فضیلت
۱۱) فضیلت و رذیلت
۱۲) حد وسط بودن عدالت
۱) لذت و سعادت
ابن سینا در تعریف لذت(۱) گفته است: ادراک و وجدان، وصول چیزی است که برای ادراک کننده و واجد آن ، کمال و خیر باشد و البته آن ادراک نسبت به شیء باید از همان جهتی باشد که برای ادراک کننده کمال و خیر است؛ یعنی اگر انسان داشتن شیئی را دریابد اما به کمال و خیر بودن آن نسبت به خود توجه نداشته باشد، از داشتن و ادراک آن لذت نمیبرد. این تعریف از تعریف مشهور - که لذت ادراک ملایم است ـ دقیقتر میباشد؛ بنابراین در مقابل تعریف لذت، این تعریف اَلَم و درد است که ادراک و وجدان وصول چیزی که برای درک کننده آفت و شر باشد.
سعادت نوعی خاص از لذت است که برای موجود عاقل حاصل میشود. در سعادت، لذت ناشی از ادراک و وجدان کمالات و خیر عقلی برای ذات عاقل است و به همین جهت برخی گفته اند سعادت خیری است که به حرکت ارادی نفسانی حاصل میشود.
۲) ابعاد و سطوح وجود انسان
به رغم اختلافاتی که براساس مبانی فلسفی مشائی، اشراقی و صدرایی درباره چگونگی صورت نفس و نحوه ارتباط آن با بدن وجود دارد، اصل ارتباط حقیقی نفس با ماده ثانیه ای که آن را قبول کرده، مورد اتفاق است. ارتباط تکوینی و حقیقی نفس ناطقه با نفس حیوانی و نباتی و ابعاد عنصری و جسمانی، بدن انسان را به صورت موجود واحدی در آورده که از ابعاد و سطوح مختلفی برخوردار است و متناسب با هر یک از آن ابعاد به خیر یا شر، لذت یا اَلَم، سعادت یا شقاوت و کمال یا نقصی خاص نائل میشود. ابعاد حیوانی انسان که ادراک حسی، خیالی و وهمی دارند و براساس برخی از مبانی فلسفی دارای تجرد برزخی میباشند، علاوه بر خیر و کمال از آگاهی، لذت و اَلَم متناسب با آن ادراکها برخوردارند. نفس ناطقه انسانی نیز بر همین قیاس، کمال و خیر ویژه خود را دارد و چون کمال و خیر آن عقلی است، به تناسب بهره مندی و یا محرومیت از آن کمال و خیر نیز به سعادت و یا شقاوت نائل میگردد.
۳) تزاحمها و کشمکشهای درونی انسان
هر مرتبه از وجود انسان در محدوده معرفت و آگاهی خود خیر و کمال خویش را اختیار میکند و این مسئله همواره صحنه نفس را هنگامه تزاحمها و کشمکشهای گوناگون میسازد. نفس حیوانی با ادراکات حسی و خیالی، لذتهای مناسب خود را جستجو کرده و با قوه شهوت در پی کسب آن لذتها برآمده و با قوه غضب در جهت رفع موانع آنها اقدام میکند. نفس ناطقه، که مرتبه عالیه وجود انسانی است، کمال و خیر ویژه خود را برگزیده و سعادت خود را جستجو میکند. نفس ناطقه به لحاظ ذات عقلی خود در بدو تکوین در مرتبه عقل هیولایی و بالقوه است و کمالات عقلی در آن به تدریج به فعلیت می رسد. در مراحل تکوین حیات انسانی نفس حیوانی و قوای مربوط به آن قبل از نفس انسانی به فعلیت می رسند و احتمال اینکه قوای عملی حیوانی، یعنی شهوت و غصب در برخی مراتب براساس ادراکات خیالی و وهمی و بدون رعایت مصالح عقلی، افعال خود را برگزینند، وجود دارد. اگر انسان در این مرتبه باقی بماند عقل نظری او به تدریج اسیر خواسته های حیوانی آن میشود که کم من عقل اسیر تحت هوی امیر(۲)، چه بسیار عقلی که فرمانبردار هواست.
علم تهذیب اخلاق این تزاحم ها و کشمکش ها را شناسایی کرده و خیر و کمالی را که تأمین کننده سعادت انسان است با عنوان فضیلت معرفی میکند و از سوی دیگر، خصوصیات را که مانع تحقق کمالات انسانی و موجب شقاوت نفس میشود با عنوان رذیلت مشخص میسازد. بنابراین، فضائل اوصافی نفسانی هستند که کمال و خیر نفس بوده و موجب تحقق سعادت میباشند و رذائل، اوصافی هستند که نقص و شر بوده و باعث شقاوت میشوند.
منابع:
پی نوشتها:
۱. اشارات و تنبیهات، ص .۳۳۷
۲. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۴۱۰، .۱۲۵
۳. اخلاق نیکو ما خوس، ص .۱۸
۴. اخلاق ناصری، ص .۷۷
۵. اخلاق ناصری، ص ۷۷ ـ .۹
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 49
فهرست و توضیحات:
کتاب خانه های ایران در قرن اول اسلامی
1ـ کتابخانه ابوالوفای همدانی
2ـ کتابخانه بهاءالدوله دیلمی
3ـ کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز
4ـ کتابخانه عباد الدوله دیلمی
5ـ کتابخانه نوح بن منصور سامانی
6ـ کتابخانه صاحب بن عباد ـ در ری
تاریخچه کتابخانه در عهد باستان
کتابخانه های آ شوریان
مصریان
کتابخانه اسکندریه
تاریخچه کتابخانه ملی ایران تاریخچه کتابخانه
تاریخچه کتابخانه مرکزی
درباره کتابداری، دکومانتاسیون و علم اطلاع رسانی
دو راه جداگانة رشد
مسئله تعریف
علم اطلاعات در دنیای کتابداران
رابطه علم اطلاعات با کتابداری
پی نوشت
قسمت اول این مقالات به صورت کتاب جداگانه تحت عنوان «کتاب و کتاب خانه های شاهنشاهی ایران» از طرف وزارت فرهنگ و هنر به مناسبت هفته کتاب انتشار یافته است و اینک بخش دوم آن آغاز می گردد.
چنانکه در بخش اول سرگذشت، گذشت و در این بخش نیز خواهد آمد کشور ایران یکی از کشور های انگشت شماری است که کتاب خانه های عظیم آن شهرت جهانی داشته است و آنچه نویسنده این سطور را به تنظیم و تحریر و تألیف تاریخ کتاب خانه های ایران برانگیخت انکار و فراموشی و نسیانی است که نویسندگان عرب و غرب را در باره کتاب خانه های ایران دست داده است!
دانشمندان عرب را در باره کتابخانه های اسلامی به طور اختصاصی به تحقیق پرداخته و آثاری نشر داده اند لیکن با کمال تأسف و تعجب بایدگفت در آثار خود متذکر کتابخانه های بزرگ ایران نشده اند و وجود انها را در طی تاریخ گذشته ندیده و نشنیده گرفته اند.
محققان غرب را نیز به پیروی از دانشمندان و محققان عرب را همه جا با اختصار و احیاتاً به سکوت و خاموشی برگزار کرده اند.
جرجی زیدان مورخ مصری که در باره ایرانیان دچار تعصب و تجاهل شدید است و به علت همین تعصبات خشک دچار گمراهی مسخره آمیز و شگفت انگیز شده است 1 در کتاب آداب اللغه2 که سخن از کتابخانه های جهان به میان آورده نامی از کتابخانه های معروف بیش از اسلام ایران نبرده است بدیهی است او، نه می خواسته و نه میتوانسته چنین شهامتی دور از تعصب داشته باشد که با توصیف و بیان کتابخانه های عظیم ایران در دوران باستان و انهدام و نابودی آن به دست عمر خلیفه اسلامی و سرداران او این ننگ وحشتناک تاریخی را به دست عرب صحه بگذارد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 44
مقدمه
بی گمان، قانون مدنی ایران در نظام حقوقی این مرز و بوم از امتیاز و اتقان چشمگیری برخوردار است، بگونهای که از بدو تصویب آن تاکنون به ندرت دستخوش تغییرات و تحولات قانونگذاری واقع شده است، و البته این امر معلول عوامل گوناگونی است که مهمترین آنها، انطباق این قانون با اعتقادات جامعه و فرهنگ حاکم بر آن میباشد. چرا که نویسندگان قانون مدنی، در تدوین این مجموعه، به غیر از قوانین اروپایی مانند فرانسه و سویس تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر مقررات فقهی و آراء فقهای شیعه بودهاند تا جائی که بسیاری از عبارات این قانون برگردان لفظ به لفظ عبارات فقهای امامیه است، به ویژه آنکه به موجب اصل 11 متمم قانون اساسی سال 1325 ق (1285 ش، 1907 م) تصویب قوانین مخالف شرع اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی ممنوع اعلام شده بود. از اینرو تلاش و سعی نویسندگان این قانون بر این بوده است که هنگامی از مفاهیم حقوق خارجی بهره گرفته شود که این مفاهیم با مقررات حقوق امامیه سازگار و قابل انطباق باشد. ولی متأسفانه این تلاش در همه زمینهها موفق نبوده و ورود برخی مقررات حقوق خارجی در پیکره قانون مدنی باعث نوعی ناهمگونی و احیانا تعارض میان برخی مواد شده است.به هر حال یکی از مسایلی که در این قانون آمده است مبحث ضمان درک است که نویسندگان این قانون آن را در شمار تعهدات ناشی از عقد بیع صحیح شمردهاند (ماده 362 ق.م) که در این مورد از حقوق مدنی فرانسه پیروی شده است ولی از سوی دیگر در وضع قوانین مربوط به ضمان درک (مواد 393 - 390 ق.م) از مقررات فقه امامیه در خصوص مقررات مربوط به فروش مال غیر (معاملات فضولی) و خیار تبعض صفقه و غصب تبعیت شده که این امر باعث نوعی تعارض در برخی مواد مربوط به ضمان درک (م 391 ق.م) با برخی از مواد بیع فضولی (مواد 264 ـ 247 ق.م) شده است.از اینرو اگر پیشنهاد حذف مقررات ناظر به ضمان درک مطرح گردد سخنی به گزاف گفته نشده است زیرا قانون مدنی را از داشتن تناقض در مبنای حقوقی در مورد فروش مال غیر، حفظ گردیده است به ویژه آنکه با داشتن سایر مقررات راجع به فروش مال غیر، از قوانین ناظر به ضمان درک بی نیاز خواهد بود.
عقد ضمان
ضمان در فقه و قانون مدنی به دو تعبیر استعمال شده است یکی به معنای عقد ضمان و آن عبارت است از اینکه شخصی ،مالی را که بر ذمه دیگری می باشد به عهده گیرد و دیگری به معنای مسئولیت مدنی .البته در فقه نیز ضمان به دو تعبیر مصطلح گردیده ،یکی ضمان بالمعنی الاعم که عبارتست از عقد ضمان ،عقد کفالت و عقدحواله و دیگری ضمان بالمعنی الاخص است که منحصراً مربوط به عقد ضمان است .
عقد ضمان ،یکی از انواع عقود اسلامی است که در مقایسه با سایر عقود بیشتر و پیشتر مبتلابه جامعه بوده و هست .دراین راستا فقها و حقوقدانان مشهور به فحص و بررسی درمتن و ماهیت آن و حتی به حواشی آن نیز اهتمام ورزیده اند و از دیگر سو ،به علت اختلافی بودن ماهیت این عقد بین فقهای اهل تشیع و تسنن ،دامنه بحث بسیار گسترده و وسیع گردیده است .
کتاب حاضر، کنکاشی علمی و تحقیقی است مدون و منظم هم درقانون مدنی و هم درریشه یابی منابع فقهی و حقوقی عقد ضمان و هم چنین مؤلف محترم سعی وافر در تقارن آن با نظام حقوقی معاصر دنیا و تطبیق آن با فقه اهل سنت داشته است .
یکى از شرایط لازم براى صحت عقد بیع این است که بایع ،مالک مبیع و یا نماینده در فروش آن باشد؛ در غیر این صورت اگر شخص اقدام به فروش مال غیر بنماید و مالک، قرارداد فضولى را که غیر نافذ بوده، رد نماید؛ علاوه بر اینکه از لحاظ کیفرى به موجب ماده (1) قانون راجع به انتقال مال غیر، انتقال دهنده کلاهبردار محسوب مى شود، از لحاظ حقوقى نیز به خاطر بطلان معامله انجام شده اگر مشترى ثمن را به بایع ادا نکرده باشد؛ ملزم به تأدیه آن نمى باشد؛ زیرا دلیلى براى پرداخت آن وجود ندارد و در صورتى که ثمن تأدیه شده باشد بایع باید ثمنى را که اخذ نموده مسترد نماید و در صورت جهل مشترى به وجود فساد بیع، بایع باید علاوه بر رد ثمن از عهده غرامات وارده به مشترى نیز برآید که چنین ضمانی به ضمان درک مشهور می باشد.
کلیات
الف ـ مفهوم ضمان درک
واژه «ضمان» در لغت به معنای «برعهده گرفتن» و «کفالت کردن» است و در اصطلاح فقیهان کلمه مزبور به معانی گوناگونی آمده است که عبارتند از:
تعهد شخص نسبت به مالی که به آن مدیون نیست؛ ضمان در این معنی، یکی از عقود معینه است که به آن ضمان به معنای اخص نیز گفته میشود و گاهی نیز ضمان بر مفهوم جامعتر از مفهوم نخست اطلاق میگردد، که شامل تعهد شخص نسبت به مال یا نفس خواهد بود که در این صورت، عقد حواله و کفالت را نیز در بر میگیرد. تعهد به رد مثل یا قیمت مال تلف شده؛ چنانچه در ضمان اتلاف گفته میشود هر کس مال دیگری را تلف کند ضامن است. لزوم ردّ مال مخصوص (اعم از عین، مثل یا قیمت) چنانچه در ضمان غاصب گویند: غاصب ضامن است، یعنی غاصب متعهد به ردّ عین مال مغصوب، در صورت بقاء آن عین، و یا رد مثل یا قیمت مال مغصوب در صورت تلف شدن آن مال میباشد. در مواردی نیز واژه ضمان به مفهوم «ذهاب عن المالک» یا خروج مال از ملک مالک آمده است؛ چنانچه در تلف مبیع قبل از قبض گفته میشود: اگر مبیع قبل از قبض تلف شود بایع ضامن است، یعنی مال (مبیع) در ملک بایع تلف میشود و همین گونه است در مورد قبض که گویند: قبض مبیع موجب انتقال ضمان از بایع به مشتری است، یعنی هر گاه مبیع بعد از قبض تلف شود خسارت بر مشتری وارد میآید و مال از ملک مشتری تلف میشود.کلمه «درک» در لغت به معنای «لحوق و وصول شیای به شیء دیگر» و «ته و قعر هرچیز» و در عبارات فقهاء به معنای «خسارت» و «تدارک» آمده است.در قانون مدنی ایران، کلمه درک در ماده 697 که مقرر میدارد «ضمان عهده از مشتری یا بایع نسبت به درک مبیع یا ثمن در صورت مستحق للغیر درآمدن آن جایز است» کلمه درک به معنای تدارک استعمال شده است.
اما واژه ترکیبی ضمان درک، در اصطلاح فقهاء، مترادف با ضمان عهده است علامة در تذکرة آورده است: «من باع شیئا فخرج المبیع مستحقا لغیر البایع وجب علی البایع رد الثمن و لا حاجة فیه الی شرط و التزام ... و ان ضمن عنه ضامن لیرجع المشتری علیه بالثمن لو خرج مستحقا فهو ضمان العهدة و یسمی ایضا ضمان الدرک ..... و هذا الضمان صحیح عندنا ان کان البایع قد قبض الثمن...» هرگاه شخصی چیزی را بفروشد و مبیع مستحق للغیر بر آید بایع متعهد است که ثمن را به مشتری رد کند و در این امر نیازی به شرط التزام نیست و هر گاه شخصی از ثمن ضمانت کند تا در صورت مستحق للغیر بر آمدن مبیع، مشتری برای دریافت ثمن به او (ضامن) رجوع کند، این ضمان در نزد ما (امامیه) صحیح است و نام آن ضمان عهده است که به آن ضمان درک نیز گفته میشود.
قانون مدنی در مبحث چهارم، فقره سوم، تحت عنوان «در ضمان درک» در ماده 390 قانون مدنی مقرر داشته، اگر بعد از قبض ثمن، مبیع کلاً یا جزأ مستحق للغیر درآید، بایع ضامن است، اگر چه تصریح به ضمان نشده باشد»
در ماده 391 ق. م آمده است: «در صورت مستحق للغیر برآمدن کل یا بعض از مبیع، بایع باید ثمن مبیع را مسترد دارد و در صورت جهل به فساد، بایع باید از عهده غرامات وارده بر مشتری نیز برآید».
از پیوند دو ماده مارّ الذکر نتیجه میشود که مفهوم ضمان درک از دیدگاه قانون مدنی عبارتست از: «تعهد و التزام بایع به رد ثمن و خساراتی که بر عهده اوست، در صورتی که مبیع مستحق للغیر درآید».
همان طور که ملاحظه میشود معنایی که نویسندگان قانون مدنی از ضمان درک ارائه کردهاند مغایر با مفهوم فقهی این واژه است زیرا همان گونه که در عبارت علامه در تذکره گذشت، ضمان درک نام دیگری برای ضمان عهده است و از آنجایی که یکی از منابع عمده تدوین قانون مدنی، کتب معتبر فقهی و نیز آراء و نظریات فقیهان امامیه است، از اینرو بعید به نظر نمیرسد که نویسندگان قانون مدنی در تدوین این مواد از همان عبارت علامة در تذکرة استمداد جستهاند. (همان گونه که مقایسه ماده 391 ق.م، با عبارت تذکره، گواه این مطلب است) ولی در ترجمه عبارت تذکره، دقت نظر لازم را مبذول نداشته و از این رو عنوان ضمان درک که در عبارت تذکرة نام دیگری برای ضمان عهده است را برای تعهد بایع به رد ثمن و خسارات در صورت مستحق للغیر بر آمدن مبیع، انتخاب کردهاند. [و اساسا در هیچ موردی درک در فقه به معنای مستحق للغیر بر آمدن بکار نرفته است]
بدین جهت مقرراتی که قانون مدنی تحت عنوان ضمان درک، از مواد (390 تا 393) مقرر داشته است چیزی جز مقررات مربوط به فروش مال غیر (مقررات فضولی) و تبعض صفقه و برخی احکام راجع به مقبوض به عقد فاسد نیست، که این مطلب در فصول بعدی آشکارتر خواهد شد. شارحین قانون مدنی نیز هر یک به سهم خود تعریفی از ضمان درک ارائه نمودهاند که نقل و بررسی یکایک آنها مغایر با رعایت اختصار است، ولی به عنوان نمونه تعریف یکی از ایشان را که خود دست اندر کار تهیه قانون مدنی بوده است را در اینجا نقل میکنیم که بنوبه خود حاوی نکته جالبی است که نشانگر تأثیر پذیری تدوین کنندگان این مواد از حقوق فرانسه است.
مصطفی عدل (منصور السلطنة) در تعریف ضمان درک آورده است:
«بایع ضامن درک مبیع است، یعنی هرگاه مبیع مستحق للغیر درآمد، و از ید مشتری خلع شد، بایع باید بدل آن را بدهد، زیرا «درک» به معنای «بدل» است.»
فصل اول: قلمرو ضمان درک در حقوق ایران
در حقوق ما ضمان درک ویژه موردى است که مبیع یا جزئى از آن، ملک دیگرى درآید و او معامله را تنفیذ نکند. اگر شخص ثالث حق انتفاع یا ارتفاق بر مبیع داشته باشد، بیع باطل نیست و فروشنده نیز تکلیفى در رد ثمن ندارد. در چنین حالتى خریدار مى تواند در صورتى که آگاه بر وجود حق نباشد، بیع را فسخ کند
چنان که ماده (53) قانون مدنى در مورد حق انتفاع مى گوید: (( انتقال عین از طرف مالک به غیر موجب بطلان حق انتفاع نمى شود، ولى اگر منتقل الیه جاهل باشد که حق انتفاع متعلق به دیگرى است، اختیار فسخ معامله راخواهد داشت )) و مى توان حکم آن را در مورد حق ارتفاق نیز که از حیث محدود ساختن حق مالکیت با انتفاع شباهت دارد، اجرا کرد.
لازم به ذکر است ضمان فروشنده در بازگرداندن ثمن به علت مستحق للغیر بودن مبیع، ویژه موردى است که موضوع معامله عین خارجى بوده و آ نچه به خریدار تملیک شده مال دیگرى باشد.
ولى در مورد عین کلى ، چون تملیک در اثر عقد تحقق خارجى نمى یابد، نمى توان تصور حالتى را کرد که معامله به مال غیر انجام شده باشد. تنها اشکالى که ممکن است به ذهن برسد، صورتى است که فروشنده عین کلى، مال دیگرى را به عنوان فردى از مبیع انتخاب کند و به خریدار بدهد.ولى این توهم را نیز مى توان دفع کرد.
انتخاب و تسلیم مبیع، تملیک جداگانه و مستقلى نیست تا بتوان ادعا کرد که فروشنده مال دیگرى را فروخته است انتخاب مبیع دنباله تعهدى است که فروشنده ضمن عقد پیدا مى کند تا از راه مشروع به گونه اى که مالکیت خریدار را باعث شود، انجام دهد. پس، اگر مال دیگرى را غصب و به عنوان موضوع تعهد به خریدار بدهد، به درستى به عهد وفا نکرده و خریدار مى تواند الزام او را در انتخاب فردى که قابل تملک براى خریدار باشد، از دادگاه بخواهد.
الف ـ ضمان درک ویژه عین معین است
بی تردید ضمان درک، در حقوق ایران، ویژه عین معین است و در صورتی که مبیع کلی فی الذمة و فروشنده در مقام ایفاء تعهد خود مال دیگری را به عنوان فردی از افراد مبیع انتخاب و به خریدار تسلیم نماید، مقررات مربوط به ضمان درک مجری نخواهد بود زیرا انتخاب و تسلیم مبیع، تملیک مستقل و جداگانهای نیست و بنابراین، نمیتوان ادعا کرد که فروشنده مال دیگری را فروخته است. بلکه انتخاب مبیع دنباله تعهدی است که فروشنده ضمن عقد پیدا کرده است تا از راه مشروع و به گونهای که مالکیت خریدار را باعث شود، انجام دهد؛ پس اگر مال دیگری را غصب و به عنوان موضوع تعهد به خریدار بدهد به درستی به وفای خود عمل نکرده است و خریدار میتواند الزام او را به انتخاب فردی که قابل تملک برای خریدار باشد از دادگاه بخواهد.
ب ـ ضمان درک نسبت به ثمن
همان گونه که در بند (الف) بیان شد مقررات ضمان درک ویژه عین معین است و در مورد معین کلی مصداق پیدا نخواهد کرد، حال به دنبال این مطلب این سؤال مطرح است که آیا مقررات ضمان درک نسبت به مثمن هم جاری است یا خیر؟ پاسخ بدین پرسش موکول به بررسی وضعیت ثمن در حقوق ایران است، بدین معنی که آیا ثمن میتواند علاوه بر ثمن کلی فی الذمه، عین معین نیز باشد یا خیر؟
قانون مدنی در مواد مختلفی از ثمن معین نام برده است (مانند مواد 197،363، 437 و 439 ق.م) و نیز در ماده 338 ق.م در تعریف بیع گوید:
«بیع عبارتست از تملیک عین به عوض معلوم، که از اطلاق کلمه عوض معلوم در ماده فوق استفاده میشود اموالی که میتوانند ثمن واقع شوند محدود به ثمن کلی نیست بلکه ثمن همان طور که ممکن است کلی فی الذمة باشد به صورت عین معین نیز واقع شود، از سوی دیگر، از نظر فقه امامیه که منبع اصلی قانون مدنی است، در اینکه ثمن میتواند معین باشد، کوچکترین تردید و ابهامی وجود ندارد، از اینرو میتوان گفت که مقررات ضمان درک در مورد مستحق للغیر بر آمدن ثمن نیز قابل اجراء خواهد بود، مشروط بر اینکه ثمن عین معین باشد».
ج ـ وضعیت ضمان درک نسبت به حق انتفاع (ضمان درک و حق انتفاع)
حق انتفاع را در ماده 40 ق.م این گونه تعریف شده است:
«حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد، استفاده کند».
حال سخن در این است که اگر شخصی مالی را بفروشد، در حالی که شخص ثالثی نسبت به آن مال دارای حق انتفاع میباشد آیا مقررات راجع به ضمان درک، یعنی پس دادن ثمن و خسارت از سوی بایع به مشتری، مجری خواهد بود یا خیر؟
در این خصوص ماده 53 ق.م مقرر میدارد:
«انتقال عین از طرف مالک به غیر موجب بطلان حق انتفاع نمیشود ولی اگر منتقل الیه جاهل باشد که حق انتفاع متعلق به دیگری است، اختیار فسخ معامله را خواهد داشت»
همان گونه که ملاحظه میشود، عقد بیع سبب از بین رفتن حق انتفاع ایجاد شده، نخواهد بود زیرا موضوع عقد بیع تملیک عین مبیع و مورد عقد حق انتفاع، انتفاع از عین است و از اینرو تعارضی بین عقد بیع و عقد حق انتفاع نخواهد بود و بر همین اساس قانونگذار در ماده 498 ق.م مقرر میدارد:
«اگر عین مستأجره به دیگری منتقل شود، اجاره به حال خود باقی است...».
فقیهان امامیه نیز نسبت به عدم بطلان سکنی (که یکی از انواع حق انتفاع است) به سبب بیع ادعای اجماع و یا برخی نیز ادعای عدم خلاف کردهاند.ولی باید دانست که در صورتیکه خریدار از حق انتفاع دیگری نسبت به مبیع، بی اطلاع باشد، به استناد م 53 ق.م حق فسخ بیع را خواهد داشت. مبنای حق فسخ خریدار در فرض بالا، قاعده نفی ضرر و یا خیار عیب میباشد به این توجیه که فوات منفعت مبیع، از عیوب مبیع محسوب شده و مجوز فسخ معامله خواهد بود.
هم چنین به عقیده گروهی از فقها بیع مالی که دیگری نسبت به آن حق انتفاع به صورت حبس مطلق دارد، موجب انفساخ حبس مطلق میشود. همچنان که این انفساخ، در هر عقد جایزی قابل تحقق است، این نظر را شاید بتوان از قسمت اخیر ماده 44 ق.م نیز استنباط نمود.
با این توجیه که:
فروش مالی را که منتفع بر آن مال دارای حق حبس مطلق است میتوان رجوع مالک تلقی نمود و انفساخ عقد را بر این اساس توجیه نمود.
نتیجتا، مطابق اصول و مواد قانون مدنی و نیز بر پایه آراء بسیاری از فقیهان امامیه، بیع مالی که دیگری نسبت به آن حق انتفاع دارد، صحیح بوده و بایع ملزم به رد ثمن وخسارات به مشتری نیست و بعبارت دیگر بایع ضامن درک مبیع، در این مورد نمیباشد.
د ـ ضمان درک و بیع مال مرهون (ضمان درک و حق ناشی از رهن)
پرسشی که در این مقام خودنمایی میکند این است که آیا مقررات ویژه ضمان درک، در زمینه فروش مالی که در رهن شخص ثالثی است، نیز جریان خواهد داشت یا خیر؛ یعنی: آیا در چنین موردی بایع متعهد به رد ثمن و خسارات به مشتری میباشد یا خیر؟
پاسخ به سؤال فوق متوقف بر تبیین وضعیت حقوقی بیع رهن (فروش مالی که به رهن گذاشته شده است) میباشد که در این زمینه اختلاف آراء و نظریات وجود دارد.
برخی از فقیهان امامیه فروش عین مرهونه را از سوی راهن غیر نافذ دانسته و آن را در حکم بیع فضولی تلقی کردهاند این گروه که اکثریت فقهاء شیعه را تشکیل میدهند در توجیه نظریه خود علاوه بر اجماع گفتهاند:«هدف و مقصود از رهن، وثیقه دین است که این هدف با تسلط مالک بر بیع و غیر آن از تصرفاتی که موجب نقص یا اتلاف مال میشود سازگار نیست».
و برخی نیز چنین استدلال کردهاند که: «رهن وثیقه دین مرتهن است و وثیقه در صورتی به صورت کامل تحقق مییابد که راهن از هرگونه تصرفی در عین مرهونه ممنوع گردد و سلطه مالکانه او (مالک) از آن مال قطع شود تا این امر باعث شود که او به اداء دین تحریک شود» و عدهای نیز علت ممنوعیت بیع را مزاحمت آن با حق مرتهن که از قبل موجود شده است، میدانندگروه دیگری از فقیهان، بیع رهن را باطل دانسته و برای آن هیچ موجودیت حقوقی قایل نشدهاند (بطلان به معنی خاص) از این گروهند شیخ اسدالله تستری در کتاب مقاییس و ابن زهره در غنیه میباشد.
در مقابل دو گروه یاد شده، برخی از فقهاء معاصر به صحت چنین بیعی فتوا دادهاند وآن را صحیح و کامل شمردهاند، وی بعد از نقد اجماع و روایاتی که ممکن است دلیل عدم صحت واقع شود، آورده است که: «مفهوم رهن عبارتست از این که عین وثیقه دین باشد و بیع عین مرهونه مانع این هدف نیست، لذا رهن عاریه صحیح است، در نهایت ممکن است شرط شود که این مبیع آزاد نیست بلکه متعلق حق دیگران است در صورت عدم فک رهن برای مشتری خیار تخلف شرط ثابت باشد بلکه اگر چنین شرطی را هم در عقد مندرج نکنند باز هم عقد بیع صحیح خواهد بود در نهایت مشتری خیار عیب خواهد داشت چرا که وجود حق رهن در مبیع عیب محسوب میشود و در هر حال بیع صحیح است». به هر حال به نظر اکثریت فقهای شیعه بیع رهن غیر نافذ است و در صورتی که مرتهن آن را امضا نکند باطل و بلا اثر خواهد بود که در این صورت مقررات ضمان درک را میتوان بر حق ناشی از رهن نیز سرایت داد.
به موجب ماده 793 قانون مدنی نیز راهن نمیتواند در رهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد ولی در این قانون مصادیق تصرفات منافی با حق مرتهن تبیین نشده است از اینرو برای تفسیر ماده فوق باید به منبع آن یعنی فقه امامیه رجوع شود.
منابع:
1- قاسم زاده، دکتر سید مرتضى و دکتر حسین ره پیک و دکتر عبدالله کیانى، تفسیر قانون مدنى، ص 148
2- کاتوزیان،دکتر ناصر، حقوق مدنى ) معاملات . مُعّوض-عقود تملیکى(، ص 221و222
3- کاتوزیان، دکتر ناصر، قانون مدنى در نظم حقوقى کنونى، ص 317
4- کاتوزیان، همان، ص 227
5- ماده392 قانون مدنى ((بایع باید از عهده تمام ثمنى که اخذ نموده است نسبت به کل یا بعض، برآید؛ اگرچه بعد از عقد بیع به علتى از علل در مبیع، کسر قیمتى حاصل شده باشد.))
6- ماده 391 قانون مدنى ((در صورت مستحق للغیر درآمدن کل یا بعض از مبیع، بایع باید ثمن مبیع را مسترد دارد و در صورت جهل مشترى به فساد، بایع باید از عهده غرامات وارده بر مشترى نیز برآید ))
7- تبصره" 2" ماده 515 قانون آیین دادرسى مدنی :((خسارت ناشى از عدم النفع قابل مطالبه نیست و خسارت تأخیر تأدیه در موارد قانونى، قابل مطالبه می باشد. ))
8- کاتوزیان، همان، ص 223و224
9- سوره نسا (29)
10- متین، دکتر احمد، مجموعه رویه قضایى، قسمت دوم حقوقی
11-امامی دکتر سید حسن – حقوق مدنی جلد 1 – انتشارات کتابفروشی اسلامیه
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 65
مقدمه
اتحادیه جماهیر شوروی و بیش از آن روسیه تزاری بزرگترین واقعیت ژتوپلتیکی ایران در قرون اخیر بوده اند به طوری که هیچ قدرت خارجی نتوانسته به ایران حمله کند وایران را شکست دهد و خاک آن را اشغال کند و قدرت خود را به آن اعمال کند مگر روسیه تزاری و هیچ کشوری به اندازه روسیه قلمروهایی از خاک ایران را به اشغال خود در نیاورده
در دو قرن گذشته با گسترش سلطه طلبی روسیه مناسبات ایران با آسیای مرکزی که همواره با مناسبات فرهنگی وتاریخی همراه و هماهنگ بوده شدت محدود شده به طوری که ، اواخر قرن 19 که به فتوحات نظامی روسیه تزاری آغاز بخشهایی از خاک ایران را اشغال وتجزیه نمود به گونه ای موثر مناسبات ایران به این منطقه محدود یا مسدود شد
با پایان گرفتن جنگ سرد در اوایل دهه 90 جهان شاهد تحولات شگرفی بود که تحولات عظیمی در موقعیت ژنوپلتیکی جهان بوجود آورد نقطه اوج این تحولات فرد پاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل 15 کشور جدید بود که در این میان حوزه ژئوپلنیکی در میان مازندان به جهت موقعیت جغرافیایی و ذخایر غنی نفتی و گاز واستقلال کشورهای آسیای میانه و قفقاز از همیت ویژه ای برخوردار هستند به علت شرایط خاص و کاملاً جدید این کشورها از همان آغاز برای شناخت این تغییرات در کشورهای سراسر جهان به خصوص ایران اشتیاق زیادی به وجود آمد و با اعلان استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و انحلال اتحادیه جماهیر شوروی در سال 1991 مناسبات اقتصادی سیاسی فرهنگی ایران همسایگان شمالی وارد دوره تازه ای شد
فصل اول فروپاشی جماهیر شوری
فروپاشی اتحاد جماهیر شوری، باعث ایجاد یک خلاء قدرت در نظام دو قطبی جهانی و تفسیر وضعیت در نظام ژئوپلیتیکی منطقه شد این تغییر وضعیت برای ایران که در همسایگی قدرت شرق قرار داشت بسیار حائز اهمیت و شدت بیشتری بود در حال حاضر ایران به لحاظ همسایگی با قدرت متلاشی شده و نیز مجازات با آسیای میانه کرچه از لحاظ فیزیکی و موقعیت مرزها تغییری نکرده لذا به جهت تشکیل جمهوری های مستقل از حیث محتوایی دچار دگرگونی های ژئوپاتیکی زیادی شده و حیطه عمل بیشتری پیدا کرده است. و نیز از طرفی سابق بر این به لحاظ همین همسایگی با قدرت شرق در استراتژی غرب دارای اعتبار خاصی به عنوان حلقه مهار کمونیست و شوروی بوده که پس از فروپاشی شوری این اعتبار و ارزش ژئو استراتژیک خود را از دست داده است.
به جهت عقب رفتن و دور شدن مرزهای روسیه تهدیدات ارتش روسیه نیز از مرزهای ایران برداشته شده و گرچه کماکان ایران در مقابل روسیه ضعیف است لیکن در مقابل کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز قدرتمندیه نظر می رسد که فرصتهای جدیدی به دست می دهد و دولت ایران می تواند با بهبود بخشیدن و گسترش روابط سیاسی فرهنگی اقتصادی با این کشورها موقعیت امنیتی خود را بهبود بخشیده و در راستای توسعه زیر ساختار های اقتصادی خود درصد قابل توجهی از بازار منطقه را در اختیار بگیرد که نخستین اصل در برقراری روابط سالم ودوستاه میان کشورها آشنایی آنها با توانائیها و تنگناهای اقتصادی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است.
خلاء قدرت ایجاد شده در منطقه ، رقابتهای مراکز قدرت جهانی را به دنبال منابع استراتژیک خود داشته است.
استان گلستان
این استان با مساحتی قریب 203807 کیلومتر مربع در شمال شرقی ایران واقع شده
شهرهای گرگان و گنبد از قدرت تمدن چند هزار ساله برخوردارند در طول تاریخ چندین بار مورد تاخت وتاز و هجوم اعراب مغول و تیموریان قرار گرفته است در گنبد و بندر ترکمن و گومیشان و مراوه تپه طوایف مختلف ترکمن سکونت دارند که صاحب نژاد خاصی هستند(صفوی 1379)
براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 جمعیت استان بالغ بر ؟ تو می باشد؟ درصد در نقاط شهری و ؟ درصد در نقاط روستایی و ؟ درصد غیر ساکن هستند مرکز استان شهر گرگان دارای ___ تو جمعیت است.
بندر ترکم گومیشان و مراوه تپه طواف مختلف ترکمن که اکثر آنها از سر طایفه کوکلان جعفریای و آقابای می باشند سکونت دارند.
بررسی نظامی
در شمال استان گلستان کشور ترکمنسات قرار دارد بیشتر منطقه صحرایی و خالی از کسنه است و هدفهای جغرافیایی مهمی وجود ندارد.
در سمت جمهوری اسلامی ایران تهران در گرگان و بندر ترکمن وسیله راه آهن سراسری ایران قرار دارد و معابر مهمی به سمت تهران سمنان و شاهرود کشیده شده است و منطقه به لحاظ کشاورزی دارای اهمیت است سه محور عمده برای نفوذ به منطقه وجود دارد./
1) از سوی دریا: دستیابی به کرانه به علت صاف بودن سواحل چندان کار مشکلی نیست ولی تا بندر ترکمن بندگاه مهمی وجود ندارد.
2) از سمت جلگه : در منطقه جلگه به دلیل وجود رودخانه اترک و گرگان موانع نفوذ مناسبی وجود دارد و رودخانه اترک تا یارم تپه و ایشک تپه موانع خوبی محسوب میشود.
3) از سمت کوهستان: حرکت نظامی از سمت کوهستان از طرفین دوز و آلوم به طرف ارتفاعات کپه داغ و دامنه ارتفاعات آن و به طرف ارتفاعات سیستان با مشکلات خاصی روبرو می باشد (صفوی 1379)
استان خراسان
قدیمی ترین دانشمندان و نویسندگان جغرافیای تاریخی ایران خراسان را بزرگترین آبادترین مهمترین پرجمعیت ترین شهر ایران بزرگ (ایرانشهر) می دانستند و شهرهای بزرگی مانند نیشابور مرد بلخ هرات و شهرهای کوچکتر طوس و سرخش در آن قرار داشتند در زمان ساسانیان توسط یک اسپهبد که چهار مرزبان زیر نظر او بودند اداره می شد. در سال 129 ه ق پس از قیام ابوسملم خراسانی از شهر مرو بنی عباس و بعد از آن طاهریان صفاریان سامانیان غزنویان سلجوقیان و خوارزمشاهیان در این شهر حکومت کردند در سال 617 چنگیز خان مغول به سراسر خراسان استیلا یافت در سال 1217 ه ق پس از قتل نادر میرزای افشار توسط فتح علیشاه قاجار این منطقه تحت اطاعت او در آمد در زمان سلطنت ناصر الدین شاه به علت سرپیچی والی خراسان که از طرف روس وانگلیس حمایت می شد بی ثباتی در خراسان بوجود آمد و شهرهای شمال شرقی و شرقی خراسان شامل مرو هرات بلخ بخارا و خوارزم که از آبادترین مشهورترین و پر جمعیت ترین شهرهای خراسان بودند از این کشور جدا شده قسمتی جزو کشور روسیه و قسمتی به کشور افغانستان تبدیل شد (صفوی 1379)
خراسان شمالی
وسعت این استان حدود ؟ کیلومتر مربع می باشد و جمهوری اسلامی ایران در شمال این استان با کشور ترکمنستان همسایهاست و این استان از شرق با خراسان رضوی از غرب به استان گلستان و سمنان و از جنوب با خراسان جنوبی هم مرز است.
براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 جمعیت استان بالغ بر ___ نفر بوده تعداد ؟ توزن و ؟ نفر مرد و ___ درصد جمعیت روستایی درصد جمعیت شهری می باشد.
مرزهای نظامی
خراسان از دیرباز دوازه حقیقی هندوستان و آسیایی مرکزی به شمار می رفته و موقعیت آن نیز نسبت به افغانستان و ترکمنستان و پاکستان قابل توجه است.
از لحاظ جغرافیایی ارتفاعات خراسان شمالی و خراسان رضوی در امتداد شرق به غرب گسترده یافته
جمهوری ترکمنستان
ترکمنستان تنها جمهوری آسیایی مرکزی است که با ایران مرز مشترک دارد و به همین جهت بیشترین رابطه سیاسی اقتصادی را با دولت جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده است.
این کشور سرزمینی است بیابانی که حدود 80% از اراضی آن را دشتهای لم یزرع و زمینهای کویری در بر گرفته است.
شمالی ترین رشته ارتفاعات عبارتند از کوههای مزدوران قره داغ هزار مسجد الله و کپه داغ رشته ارتفاعات مزدوران از خواجه حسام الدین شروع شده تا گردونه ادامه دارد و در بلندترین نقطه ارتفاع آن به 1000 متر سی و سه و و درپشت گردنه دره آق در بند که بستر کشف رود است قرار دارد.
رشته ارتفاعات قره داغ از فراوان تا محور چهچهه هندل آمار تبادگان ادامه دارد
ارتفاعات هزار مسجد که از حدود محور چهچهه هندل آباد تبادکان شروع و تا محور با گلپیران قوچان ادامه دارد .
عبور از این ارتفاعات به جز در معابر بسیار مشکل است در شمال این ارتفاعات کلات نادی قرار دارد که حصاری به طول 36 و عرض 12 کیلومتر مشرف بر ترکمنستان ایجاد کرده است.
ارتفاعات کپه داغ که امتداد ارتفاعات هزار مسجد می باشد و در حوالی چگیران به دو قسمت تقسیم شده و شاخه اول به سمت خاک ترکمسنان امتداد یافته و شاخه دوم به طرف غرب تا دشت گرگان کشیده شده و به مرور از ارتفاع و عرض آن کم می شود.
سایر رشته ارتفاعات خراسان شمالی و رضوی از ارتفاعات شمالی پست تر ودارای درههای متعددی هستند که عبور از این ارتفاعات نیز سهل تری می باشد و دارای درجه اهمیت کمتری می باشند.
به واسطه مسیر مشخصی که در ارتفاعات شمال خراسان وجود دارد تعدادی دهلیزهایی در منطقه ایجاد شده که دارای اهمیت زیادی هستند.
1- دهلیز مشهد شمال این دهلیز به وسیله ارتفاعات قره داغ هزار مسجد و کپه داغ به صورت دیوار عظیمی محدود شده و به دلیل موازی بودن با مرز در پرافند خراسان بسیار حائز اهمیت است و در شمال این دیوار صحرای قره قوم در جمهوری ترکمنستان قرار دارد.
2- دهلیز حمام یکی از صافه ترین دهلیزهای ایران که به صورت دشت وسیعی بین ارتفاعات شاه نشین و کرات واقع شده است.
3- دهلیز خواف این دهلیز در مجاورت مرز ایران و افغانستان فوق العاده باز و بی عارضه به نظر می رسد
محور ها و معابر مهم
1) محور بجنود شمیران قوچان مشهد که شهر قوچان تقریباً در وسط این محور قرار گرفته و در داخل دهلیز مشهد قرار گرفته است.
2) محور قوچان باجگیران این محور به سمت شمال از شهر قوچان امتداد پیدا کرده و به سه راهی قوچان لطف آباد امامقلی می رسد واز آنجا پس از گذشتن از گزنه توری مبلغ و تنگ داش آرامی به باجگیران می رسد.
3) محور قوچان لطف آباد این محور تا امامقلی با محور قوچان باجگیران مشترک است و بعد از آن از سه راهی امامقلی در امتداد رودخانه کوچکی به نام اینچه به دلیل برخورد با کوههای الله اکبر از شرق به سمت شمال تغییر جهت داده و ابراز پیچ و خم زیاد دارد درگز شده سپس به لطف آباد می رسد.
4) محور فردوران- سرخس این محور تا مسافتی امتداد کشف وود را طی می کند و به دو راهی فردوران محارسه یک شاخه از این راه به سرخس منتهی می شود این محور بسیار فوق العاده با اهمیت است شاخه دیگر به جنت آباد می رود که از معبری باز و نسبتاً بی عارضه به مرز افغانستان منتهی می شود.
5- محور مشهد نریمان تربت جام تایبار (طیبات) این محور از مشهد تا سنگ بست در دهلیز مشهد قرار گرفته و جاده فرمیان تربت جامتا در منطقه سنگ سبت از جاده اصلی مشهد تهران جدا شده ا مجاورت شهرستان تایباد به سمت جنوب شرقی متمایل و امتداد پیدا می کند (صفوی 1379)
مناطق کوهستانی آن منحصر به کوههای کم ارتفاع نسبیت داغ در شرق شبه جزیره چله کن کوههای کپه داغ در مجاورت مرز ایران در امتداد کوههای هزار مسجد می باشد و ناحیه پاراپاهیز در جنوب استان مرو در افغانستان و جمعاً 13% از خاک جمهوری ترکمسنات را تشکی می دهد. کشور جمهوری ترکمنستان در شمال شرقی ایران دارای 1205 کیلومتر جزو مشترک می باشد و بین '8 35 تا '48 42 عرض شمالی و '27 52 تا '41 66 طول شرقی قرار دارد.
بیابان قره قوم یکی از بزرگترین و گرمترین بیابانهای دنیاست و دارای شرایط خشن طبیعی، اقلیمی بسیار خشک قاره ای است.
جمیت ترکمنستان براساس آمار سال دو هزار و دو 4946000 نفر بوده که از این لحاظ یکصد و یاردهمین کشور جهان و پایتخت آن عشق آباد با 605000 نفر (1999) می باشد سایر شهرهای مهم آن عبارتند از ترکمن آباد (جارجو 203000 نفر) داش حوض 165000 نفر مرو 123000 نفر و ثبیت داغ 119000 نفر (بختیاری1382)
ترکمنستان کم جمعیت ترین کشور آسیای مرکزی می باشد واز ترکمنستان خارج نیز دعوت کرده تا با دریافت تابعیت این کشور به روند رشد جمعیت کمک کنند.
ترکمنها از ترکیب دو نژاد سفید و زد مغولی به وجود آمده اند و از جمله ترکان آسیای مرکزی به شمار می روند که پس از جمله مغول نیز خصایص نژادی خود را حفظ کرده اند ترکنها از سه گروه عمده تشکیل شده اند تکه ها در مکز و جنوب یموت ها در غرب و ارازی ها (آرساری) جنوب شرقی ترکمنستان ساکن هستند سایر قبایل عبارتند از گوکلان چاو دور سالور و ساریق و نخور. قوم ترکمن خود را صاحبان اصلی و نژاد برتر سرزمین می دانند و در گذشته در بین قبایل ترکمن بنا به عوامل سیاسی اجتماعی واقتصادی منازعاتی وجود داشته و دولت در سالهای اول استقلال تلاش زیادی در راستای ناسیونالیسم ترکمنی و ملی گرایی انجام داده است.
طی دهه های اخیر از مهاجرین روس در ترکمنستان کاسته شده و ترکیب نژادی ترکمنستان طبق آمار سال 1997 عبارت بود از ترکمن 77% از یک 2/9% روس 7/6% قزاق 2% و سایر نژادها شامل تاتواره آذرنها آلمانیها و اوکراینی ها 1/5% می باشد (بختیاری1382)
جمعیت زنان بیش از مردان بوده و در سال 1996 مردان 700/2256 نفر و زنان 600/299/2 نفر بوده و 45% جمعیت در شهرها و 55% درروستاها زندگی میکنند.
در یالهای 1979 و 1989 نیز سرشماری جمعیت به عمل آمده که جمعیت کل شهری جمعیت روستایی و درصد شهری و روستایی در جدول آمده است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 36
فهرست و توضیحات:
ازدواج موقت
نویسنده: شهید مرتضى مطهری
عناوین:
1-مقدمه
2-زندگی امروز و ازدواج موقت