دانلود مقاله کامل در مورد جرم انگاری فرهنگ جوانی

دانلود مقاله کامل در مورد جرم انگاری فرهنگ جوانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 23
فهرست و توضیحات:

جرم انگاری فرهنگ جوانی

مقدمه: جرم انگاری فرهنگ جوانی از منظر اصول جرم انگاریجرم انگاری رسانه ایِ فرهنگ جوانی:بازتاب جرم انگاری جوانی در سیاست های انتظامی رویکرد جرم شناختی به جرم انگاری فرهنگ جوانی

نتیجه:

فهرست منابع:

 

مقدمه:

مصرف تولیدات حوزه فرهنگ و هنر بخش مهمی از تجربه های زندگی اجتماعی افراد و به ویژه جوانان و نوجوانان را تشکیل می دهد. دختران و پسران جوان روزانه به روش های مختلف در قالب سرگرمی و گذران اوقات فراغت از محصولات فرهنگی مانند تصویر، فیلم، موسیقی و دیگر جلوه های هنر استفاده می کنند، مدل مو و لباس خود را انتخاب می کنند، با گروه های همسال خود در مکان های عمومی مانند پارک ها، رستوران ها به گشت و گذار می پردازند و در فعالیت های دسته جمعی ورزشی، اجتماعی و سیاسی که توام با شور، نشاط و هیجان جوانی است مشارکت می کنند.

مداخله کیفری به منظور نظارت و کنترل بر جلوه های بیرونی این فعالیت ها و علایق امروزه به یکی از پر چالش ترین موضوع های نظام عدالت کیفری در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. تمرکز عمده این چالش بر اختلاف نظرهایی است که در مورد تعیین محدوده  و مرز میان فرهنگ جوانی و امور مستهجن و هرزگی، تشخیص امور هنری از امور غیر اخلاقی و نیز تفکیک میان آرمان خواهی ، آزادی طلبی با آنچه که بر هم زدن نظم و تشویش اذهان عمومی خوانده می شود وجود دارد. سیاستمداران ، روحانیان مذهبی، حقوقدانان، مدیران بخش های مختلف عدالت کیفری و دیگر نیروهای اجتماعی معمولا نقش مهمی در تعیین این حد و مرزها ایفا می کنند. این کنشگران با شناسایی فعالیت های فرهنگی، هنری و اجتماعی مجاز و تشریح آثار و پیامدهای سوء فعالیت ها و علایق غیر مجاز، بسترهای لازم برای استفاده از ابزارهای کیفری برای کنترل جلوه های غیر مشروع فرهنگ جوانی را فراهم می آورند.

این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی جرم انگاری های تقنینی و اجرایی فرهنگ جوانی از منظر معیارها و اصول جرم انگاری، و توصیف نقش رسانه ها و عملکرد پلیس در این زمینه، قلمرو و چگونگی مداخله کیفری در این عرصه را با رویکرد جرم شناختی مورد نقد و بررسی قرار دهد.



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل در مورد جرم انگاری فرهنگ جوانی


دانلود مقاله کامل در مورد اصل لزوم در معاملات-قواعد فقهى 2

دانلود مقاله کامل در مورد اصل لزوم در معاملات-قواعد فقهى 2

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 22

 

قواعد فقهى «2»اصل لزوم در معاملات

پیشگفتار در شماره قبل یادآور شدیم شایسته است‏ سلسله مباحثى پیرامون قواعد فقهى نگاشته شود. در این نوشته بحث از اصل لزوم در عقود را، که در میان فقها به اصالة اللزوم در عقود شهرت دارد، پى مى‏گیریم. پیش از شروع در اصل مطلب تذکر چند نکته ضرورى به نظر مى‏رسد:

1- در مقاله پیش قواعد فقهى به اقسام گوناگونى تقسیم شد، از میان آن اقسام قواعد فقهى مربوط به معاملات به معناى عام و از میان قواعد فقهى این بخش اصالة اللزوم انتخاب شد; زیرا اولا بررسى قواعد معاملات بیشتر مورد نیاز است و ثانیا قاعده لزوم از قواعد دیگر فراگیرتر است. هر چند ترتیب منطقى اقتضا مى‏کند که اول اصالة الصحه مورد بحث قرار گیرد، ولى چون اثبات قاعده لزوم مستلزم قاعده صحت هست بحث را با اصالة اللزوم آغاز مى‏کنیم.

2- فقها درباره این قاعده مطالبِ بسیار گفته‏اند. تلاش شد مطالب اساسى و مفیدتر گزینش شود.

3- افزون بر مباحث فنى و مدرسه‏اى برخى از مباحث مقدماتى مانند تعریف عقد، اقسام عقد، معناى لزوم، اقسام لزوم و نیز قاعده لزوم از نگاه قانون مدنى مطرح شد، زیرا نادیده گرفتن این مباحث موجب نقص اساسى مقاله مى‏شود.

4- مناسب بود دیدگاه اهل سنت نیز مورد رسیدگى قرار گیرد، ولى به جهت رعایت اختصار ترک شد.

ضرورت بحث گرچه فقها در جاى جاى فقه قاعده لزوم در عقود را مورد بحث و تحقیق تفصیلى قرار داده‏اند، ولى همچنان پرسشهاى فراوانى درباره این قاعده مطرح است; از جمله:

1- لزوم در عقود به چه معنا است؟ 2- اصل لزوم شامل لزوم حقى و حکمى مى‏شود یا اختصاص به لزوم حقى دارد؟ 3- آیا اصل لزوم تمامى عقود(اذنى، عهدى، تملیکى) را فرا مى‏گیرد یا اختصاص به برخى از عقود دارد؟ 4- آیا اصل لزوم شامل ایقاعات نیز مى‏شود؟ 5- اصل لزوم شرایط را در بر مى‏گیرد یا خیر؟ چنانچه پاسخ مثبت است هر نوع شرطى، حتى شرط ابتدایى، را شامل مى‏شود یا اختصاص به شرط ضمن عقد لازم دارد؟ 6- آیا معاطات داخل در اصل لزوم است‏یانه؟ اگر خارج است‏خروج تخصیصى دارد یا تخصصى؟ 7- عقد اسم سبب: (انشاى ایجاب و قبول) است‏یا اسم مسبب: (منشا ایجاب و قبول)؟ اگر اسم مسبب است مسبب شخصى است‏یا شرعى و یا عقلایى؟ آیا این اختلاف در میزان فراگیر بودن اصل لزوم تاثیر دارد یا نه؟ 8- عقود جایز همیشه جایز هستند یا آنها نیز با شرایطى لازم مى‏شوند؟ 9- میان اصل صحت در عقود با اصل لزوم در عقود چه رابطه‏اى وجود دارد؟ 10- آیا اصل لزوم در قانون مدنى نیز پذیرفته شده یا خیر؟ 11- چنانچه اصل لزوم با استصحاب عدم لزوم تعارض کند چه باید کرد؟ 12- ریشه و مصدر التزام قانونى، از جمله لزوم عقد، چیست، آیا دیدگاه، فقها با حقوقدانان در این باره تفاوت دارد یا نه؟ پاسخ به این پرسشها و بسیارى از پرسشهاى دیگر، ضرورت طرح قاعده اصل لزوم در عقود را مى‏طلبد.

مفهوم عقد از نظر لغت، اصطلاح و قانون براى روشن شدن اینکه مقتضاى اصل اولى در عقود لزوم است‏یا نه، بررسى مفهوم عقد ضرورى است. صاحب‏نظران در لغت عقد را به معناى عهد محکم، موثق و مشدد دانسته‏اند و از آن جهت که دو طرف داد و ستد نسبت به مورد معامله تعهد دارند آن را عقد نامیده‏اند.

ابن اثیر مى‏نویسد:

«المعاقدة: المعاهدة و المیثاق.» فیومى مى‏نویسد:

«عقدت الحبل عقدا ... ما یمسکه و یوثقه و منه قیل عقدت البیع ... و عقدة النکاح و غیره احکامه و ابرامه.» فقها براى عقد تعریفهاى گوناگونى ارائه داده‏اند; صاحب جواهر در توضیح کلام علامه حلى مى‏فرماید:

«و هو لغة ضد الحل و شرعا قول من المتعاقدین او قول من احدهما و فعل من الاخر رتب الشارع الاثر المقصود علیه.» معناى عقد از نظر لغت بر خلاف گشودن است و از نظر شارع گفتارى از دو طرف عقد و یا گفته‏اى از یک طرف عقد و کارى از طرف دیگر است که اثر مورد نظر از جانب شارع بر آن بار شده است.

بیضاوى در معنى عقد مى‏نویسد:

«العقد: العهد الموثق.» در ماده 183 قانون مدنى عقد چنین تعریف شده است:

«عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امرى نماید و مورد قبول آنها باشد.» تعریفهاى دیگرى، بویژه میان فقهاى شیعه، از عقد شده است. درباره درستى و نادرستى هر یک و جامع و مانع بودن آنها بحثهاى فراوانى وجود دارد که از هدف این نوشته خارج است. غرض از طرح این مبحث، تبیین این حقیقت است که موضوع قاعده «لزوم عقود» التزام و تعهدى است که میان دو طرف ایجاد مى‏شود. این مطلب در اثبات و رد مطالب این نوشتار نقش اساسى خواهد داشت زیرا عقود اذنى و شرط ابتدایى، به سبب در پى نداشتن تعهد و التزام از دو طرف در حقیقت عقد نیستند و از موضوع اصل خارجند.

اقسام عقد آگاهى از اقسام گوناگون عقد در مباحث معاملات، بویژه لزوم و عدم لزوم عقد بسیار مفید است; زیرا گستردگى دامنه داد و ستدها هر روز شکل نوى از معاملات را پدید مى‏آورد.

براى آشنایى با شرایط و آثار هر عقد، توجه به انواع آن ضرورى است.

عقد و قراردادها را مى‏توان به اعتبارهاى گوناگون تقسیم کرد، از جمله به لحاظ آثار، موضوع، شرایط انعقاد و هدف. از آنجا که این تقسیم در میان دانشمندان حقوق مدنى بیشتر مورد توجه بوده است، برخى از تقسیمات آنها را نقل مى‏کنیم.

در ماده 184 قانون مدنى چنین آمده است:

«عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم مى‏شود لازم، جایز، خیارى منجز و معلق.» در ماده 185 و 186 قانون مدنى عقد لازم و جایز چنین تعریف شده است:

«عقد لازم آن است که هیچیک از طرفین معامله حق فسخ آنرا نداشته باشد مگر در موارد معینه.» «عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتى بخواهد فسخ کند.» ملاحظه مى‏شود که براى بر هم زدن عقد جایز به سبب خاصى نیاز نداریم برخلاف عقد لازم صحیح که براى بر هم زدن آن ناگزیر از سبب هستیم.

براى تعریف عقد خیارى و منجر و معلق به ماده 188 و 189 مراجعه شود.

با توجه به این تقسیم موضوع بحث بطور کامل روشن مى‏شود زیرا عقدهایى که لازم یا جایز بود نشان آشکار است از بحث‏خارج و عقدهایى که، نزد ما، لزوم یا جوازشان مشخص نیست در بحث داخل مى‏شوند. البته در این جهت فرقى نمى‏کند که منشا تردید شبهه موضوعیه یا شبهه حکمیه باشد، مانند اینکه در لزوم و جوازِ عقد سبق و رمایه شک کنیم یا مانند اینکه در مورد هبه‏اى شک کنیم به خویشاوندان سببى است تا لازم باشد و یا به خویشاوندان غیرسببى تا جایز نباشد.

معناى لزوم از جمله مباحثى که ما را در فهم مطلب یارى مى‏دهد تحقیق در مفهوم واژهایى است که در این قاعده به کار رفته است. بویژه مفهوم لزوم اهل لغت لزوم را ثبوت معنى کرده‏اند. در مصباح المنیر مى‏نویسد:

«لزم الشى‏ء یلزم لزوما ثبت و دام.» بیشتر فقها نیز لزوم را در همان معناى لغوى به کار برده‏اند و از آن ثبوت و وجوب اراده کرده‏اند. در میان فقها مرحوم نائینى لزوم را به معناى تملیک التزام معنى کرده است، زیرا آن بزرگوار بر این باور است که در هر عقدى دو تملیک انجام مى‏گیرد چون هر عقدى یک متعلق دارد و یک التزام. براى مثال در جمله «بعت الدار بالف درهم‏» بایع دو چیز را به مشترى تملیک مى‏کند:

1- خانه.

2- التزامش را بر پایبندى به تملیک خانه.

خریدار نیز دو چیز را به فروشنده تملیک مى‏کند:

1- ثمن.

2- التزامش را بر پایبندى تملیک ثمن.

ایشان مى‏فرماید: «بایع، افزون بر تملیک اول، این التزام را به مشترى تملیک مى‏کند. در مقابلِ مشترى نیز، افزون بر تملیک ثمن، التزام بر آن را به بایع تملیک مى‏کند.» آن بزرگوار در جاى جاى فقه مانند باب تخلف شرط و تصویر عقد و ملکیت فعلى در باب خیارات از این مطلب بهرها برده، در داد و ستدى که همراه با خیار است مى‏فرماید: تملیک اول محقق مى‏شود ولى تملیک دوم وجود ندارد.

آن دانشمند وارسته با توجه بدین مبنا با وجود خیار فسخ ملکیت فعلى غیر متزلزل را تصویر کرده است در حالى که دیگران در چنین موقعیتى ملکیت را متزلزل و معلق مى‏دانند. از ثمرات دیگر این مبنا لازم نبودن عقد معاطات است زیرا در عقد معاطات تنها تملیک متعلق عقد محقق مى‏شود و تملیک التزام از سوى طرفین عقد انجام نگرفته تا عقد لازم شود. از این روى ایشان مى‏گوید: ادله لزوم عقد شامل معاطات نمى‏شود و معاطات تخصصا خارج است. بر خلاف دیگران از جمله شیخ که مى‏فرماید: مقتضاى ادله لزوم عقد لزوم معاطات است ولى چون اجماع بر جایز بودن معاطات داریم تخصیص مى‏خورد و از تحت این ادله خارج مى‏شود. مرحوم نائینى پس از بیان این مطلب که در هر جا اقاله عقد ممکن باشد جعل خیار نیز ممکن است مى‏فرماید:

«معنى اللزوم العقدی کما عرفت هو ثبات کل من المتعاقدین على الالتزام بما صدر منه بالانشاء و عدم تمکنه من رفع الید عنه الا برضاء الاخر فکل واحد منهما مالک لالتزام الاخر و مسلط علیه و له السلطنة على التزامه.» لزوم عقدى عبارت است از پا بر جا بودن هر یک از دو طرف عقد بر آنچه که با انشا از او صادر شده و قدرت نداشتن بر دست کشیدن از آن مگر با رضایت طرف دیگر. بنابراین هر یک از آنها مالک التزام دیگرى است و مسلط بر آن شمرده مى‏شود.

اقسام لزوم و جواز از جمله مباحث مقدماتى بیان اقسام لزوم و جواز است. فقها لزوم و جواز را به دو قسم تقسیم کرده‏اند:

1- لزوم و جواز عقدى، که از آن به حقى نیز تعبیر مى‏شود، یعنى لزوم و جوازى که با انشاء عقد پدید مى‏آید. مثل لزوم عقد بیع و جواز اذن در تصرف در مال.

2- لزوم و جواز شرعى، که از آن به حکمى نیز تعبیر مى‏شود، یعنى لزوم و جوازى که از طرف شارع بیان مى‏گردد مانند لزوم عقد نکاح و جواز هبه به غیر خویشاوندان نسبى (ذى رحم).

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل در مورد اصل لزوم در معاملات-قواعد فقهى 2


دانلود تحقیق کامل در مورد امنیت ملی آمریکا

دانلود تحقیق کامل در مورد امنیت ملی آمریکا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 37
فهرست و توضیحات:

امنیت ملی آمریکا

1ـ مروری کلی بر راهبرد امنیت ملی آمریکا
2ـ حمایت از آرمان های حافظ شان انسانی
3ـ تقویت ائتلاف ها برای نابودی تروریسم جهانی و همکاری برای جلوگیری از حملات علیه آمریکا و دوستان ما
4ـ همکاری با دیگران برای رفع تنش های منطقه ای
5ـ جلوگیری از اقدام دشمنان برای تهدید ما، هم‌پیمانان و دوستان ما با تسلیحات کشتار جمعی
6ـ ایجاد دوره جدید رشد اقتصادی جهانی از طریق بازارهای آزاد وتجارت آزاد
7ـ گسترش دایره تحولات از طریق تاسیس انجمن ها و ایجاد زیرساختارهای دموکراسی
8ـ توسعه اولویت‌های همکاری با دیگر مراکز اصلی قدرت جهانی
9ـ تغییر نهادهای امنیت ملی آمریکا متناسب با چالش ها و فرصت های قرن
10ـ بکارگیری فرصت ها و مقابله با چالش های جهانی شدن
11ـ نتیجه

 

امنیت ملی آمریکا

آمریکا در دوران جنگ به سر می برد. این سند، یک راهبرد امنیت ملی در دوران جنگ است که ضرورت آن ناشی از چالش بزرگی است که اکنون با آن مواجه‌ایم ـ گسترش تروریسم که منشاء آن آتش ایدئولوژی خصمانه نفرت و جنایت است، همان ایدئولوژی که چهره آن در 11 سپتامبر 2001 برای مردم آمریکا نمایان شد. این راهبرد بیانگر خطیرترین تعهد ما یعنی حفاظت از امنیت مردم آمریکاست.
اکنون آمریکا نیز فرصتی بی سابقه برای بنیاد نهادن پایه های صلح آینده در اختیار دارد. آرمان هایی که مایه الهام تاریخ ما بوده و هستند ـ آزادی، دموکراسی و شان انسانی ـ روز به روز مایه الهام افراد و ملت‌های بیشتری در سطح جهان قرار می‌گیرند و از آنجا که ملت‌های آزاد به صلح گرایش دارند، بالطبع گسترش آزادی آمریکا را امن تر خواهد ساخت.
این اولویت‌های جدایی ناپذیر ـ مبارزه و غلبه بر تروریسم و گسترش آزادی به عنوان جایگزینی برای استبداد و ناامیدی ـ اکنون بیش از چهار سال است که سیاست آمریکا را هدایت می کنند.
ما همچنان شبکه های تروریستی را تحت حملات خود قرار داده و دشمن را تضعیف کرده ایم اما هنوز آن را شکست نداده ایم.
ما به یاری مردم افغانستان رفتیم تا رژیم طالبان ـ حامیان شبکه القاعده ـ را سرنگون کنیم و کمک کردیم تا یک حکومت دموکراتیک جدید جایگزین آن گردد.
ما توجه جهانیان را به تولید و تکثیر تسلیحات اتمی جلب کرده ایم ـ هر چند هنوز چالش هایی فراوانی در این زمینه باقی مانده اند.
ما بانی گسترش دموکراسی در خاورمیانه بزرگ شده‌ایم ـ به مصاف چالش ها رفته ایم و به پیشرفت هایی دست یافته ایم که برخی پیش بینی نمی کردند یا انتظارش را نداشتند.
ما با همه قدرت‌های بزرگ جهان، روابطی پایدار و تعاملی برقرار کرده‌ایم.
ما تا حد چشمگیری بر تلاش های خود برای پیشبرد توسعه اقتصادی و امید ناشی از آن افزوده‌ایم ـ و این تلاش ها را متوجه گسترش اصلاحات و گرفتن نتیجه مورد نظر خود کرده‌ایم.
ما برای سرنگونی دیکتاتور عراق که بر مردم خود ستم می کرد، منطقه را دچار وحشت می ساخت، به جامعه بین الملل وقعی نمی نهاد و در پی تولید تسلیحات کشتار جمعی بود، یک ائتلاف بین المللی تشکیل دادیم.
ما اکنون دوشادوش عراقی ها برای ایجاد عراقی متحد، پایدار و دموکراتیک ـ هم پیمانی جدید در مبارزه با تروریسم در قلب خاورمیانه ـ مبارزه می کنیم.
ما شاهد دستاوردهای بزرگی بوده ایم ، با چالش های جدید مواجه شده ایم و رویکرد خود را طبق تغییر شرایط مجددا تعریف کرده ایم. ما همچنین متوجه شده‌ایم که دفاع از آزادی برای ما توام با ضرر و اندوه است زیرا آزادی باعث می‌شود دشمنان در هدف خود راسخ تر شوند. ما همواره می دانستیم که مبارزه با تروریسم مستلزم ایثاری بزرگی است ـ و در این جنگ ما با برخی از بهترین مردان و زنان خود وداع کردیم. تروریست ها به جنایاتی هولناک متوسل شده اند ـ از جنایات در خیابان های فلوجه گرفته تا متروهای لندن ـ تا اراده ما را تضعیف کنند. مقابله با این دشمن ـ دشمنی که بدون هیچ عذاب وجدان یا تعللی افراد بی گناه را هدف قرار می دهد ـ کاری بس دشوار است. و ما هنوز راه درازی در پیش داریم.

آمریکا اکنون با یک انتخاب مواجه است ، انتخاب بین مسیر ترس و مسیر جسارت. مسیر ترس ـ کناره جویی و حمایت جویی ، عقب نشینی و کاهش هزینه ها ـ مطلوب کسانی است که چالش های کنونی را آنقدر بزرگ می دانند که نمی توانند فرصت ها را دریابند . اما تاریخ به ما آموخته است که هر وقت رهبران آمریکا این مسیر را در پیش گرفته اند چالش ها صرفا افزایش یافته و فرصت های از دست رفته، نسل های آینده را با امنیت کمتری مواجه ساخته است.
دولت کنونی آمریکا مسیر جسارت را برگزیده است. ما رهبری را بر کناره جویی و پیگیری تجارت آزاد و منصفانه را بر حمایت جویی ترجیح داده ایم. ما تصمیم گرفته ایم امروز به مصاف چالش ها برویم و آنها را به نسل های فردا واگذار نکنیم. ما به جای اینکه منتظر بنشینیم تا دشمنان به کشور ما برسند در خارج از مرزها با آنها مبارزه می کنیم. ما می خواهیم جهان را شکل بدهیم نه این که جهان ما را شکل دهد. می خواهیم در جهت بهبود حوادث تاثیر بگذاریم نه این که تحت تاثیر حوادث قرار گیریم.
مسیری که ما انتخاب کرده ایم با سنت گرانقدر سیاست خارجی آمریکا مطابقت دارد. رویکرد ما مانند سیاست های «هری ترومن» و «رونالد ریگان» مبتنی بر نگاهی آرمانی به اهداف ملی و نگاهی واقع گرا به ابزارهای موجود برای کسب این اهداف است.
ما برای حرکت در این مسیر باید قدرت ملی خود را حفظ کنیم و گسترش دهیم تا بتوانیم قبل از این که تهدیدات و چالش های کنونی، مردم یا منافع ما را متحمل خسارت و نابودی کنند با آنها مقابله کنیم . ما باید ارتشی ایجاد کنیم که نظیرش وجود نداشته باشد ـ البته قدرت ما صرفا مبتنی بر توان نظامی نیست. بلکه همچنین مبتنی بر رونق اقتصادی و دموکراسی پرشور است. این قدرت متکی بر ائتلاف ها، روابط و نهادهای بین المللی قدرتمندی است که به ما این امکان را می دهند تا با همکاری دیگران ، آزادی، سعادت و صلح را گسترش دهیم.



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل در مورد امنیت ملی آمریکا


دانلود مقاله کامل در مورد بیکاری

دانلود مقاله کامل در مورد بیکاری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 41
فهرست و توضیحات:

مقدمه :

تعادل در بودجه و نظرات مربوط به آن :

سیاست: سیاست در جامعه امروزی

اقتصاد : علم استفاده از منابع محدود

1) نظارت اداری        2) نظارت قضایی   3) نظارت

اقتصاد کلان :

اصل سالانه بودن بودجه:

این حالت وظیفه اقتصادی دولت ایجاد می کند برای از بین بردن بیکاری جامعه و ایجاری تعادل در اقتصاد کلان نقش فعالی ایفا کند بنابراین دولت می تواند با افزایش مخارج سرمایه گذاری افزایش تولید و اشتغال از میزان بیکاری بکاهد اگر چه ممکن است در نتیجه اتخاذ چنین سیاستی به علت افزایش مخارج بودجه دولت با کسری (عدم تعادل) مواجه شود.

بودجه و کسری بودجه دولت:

دخل و خرج در اقتصاد اهمیت دارد و در اقتصاد کلان هم دخل و خرج از اهیمت خاصی برخوردار است برای آنکه به بررسی بودجه بپردازیم می بایست مخارج دولت و مالیاتها با هم مقایسه شود اگر مخارج دولت (G) از مالیاتها(T) بزرگتر باشد.

شاهد کسری بودجه هستیم اما اگر T>G= بامازاد بودجه روبرو می شویم و اگر این دو با هم برابر باشند دچار تعادل در بودجه هستیم.

دقت کنید اکثر دولتها دارای کسری بودجه هستند در برخی از کشورها کسری بودجه به 30 الی 40 سال می رسد در واقع کسری بودجه آنها مضمن است حال که کسری بودجه به صورت مضمن شد برای رفع آن چه کارهایی باید انجام دهیم؟

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل در مورد بیکاری


مقاله کامل در مورد اهل بیت-تاریخ تحلیلی صدر اسلام

مقاله کامل در مورد اهل بیت-تاریخ تحلیلی صدر اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 40
فهرست و توضیحات:

فصل 1

 *   جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر (ص)

فصل 2

* پیامبر اکرم و اهل بیت(علیهم‌السلام) بزرگ‌ترین کلمه خداوند

فصل 3

* مباهله با اهل کتاب، معارفه اهل بیت(علیهم السلام)

فصل 4

* اهل بیت پیامبر (ص) چه کسانی هستند؟

 

 

 

فصل 1

 

 *   جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر (ص)

 


    تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خویشان و فرزندان صالح پیامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداست‏خویشاوندان او که در زمان پیامبر (ص) مى‏ زیستند.و معتقدند میان آن که مسلمانى،پیامبرش را دوست‏بدارد ولى خویشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.

 

    در حقیقت‏بزرگان صحابه با دوستى خویشان شایسته پیامبر (ص) به خدا تقرب مى‏جستند، حتى با دوستان کسانى که از خاندان ویژه آن حضرت هم نبودند.تاریخ زندگى خلیفه دوم خود گواه است که او در خشکسالى نماز باران مى‏خواند و پس از زارى به هنگام نیایش دست عباس بن عبد المطلب را مى‏گرفت و بلند مى‏کرد و مى‏گفت:«عموى پیامبرت را نزد تو شفیع آورده‏ایم تا خشکسالى را از ما بزدایى،و با باران رحمتت ما را سیراب فرمایى.»و آن قدر نیایش کردند تا باران همه جا را سیراب کرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشیده شد (1) .

 

    خلیفه هنگامى به چنین کارى دست زد که بسیارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت کردن بر عباس پیشى داشتند.زیرا که عباس آخرین مهاجر پیش از فتح مکه بود.او هنگامى که پیامبر (ص) در راه مکه بود،هجرت کرد،عباس نه از پیکارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراین درباره فرزندان وخاندان ویژه پیامبر (ص) و کسى که پیش از دیگران اسلام آورده بود،و بیش از همه آنها به پیامبر (ص) نزدیکتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداکاریشان بیش از دیگران بود،چه تصورى دارید؟

 

رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پیامبر را (ص) گرامى مى‏داشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پیامبر (ص) تقرب مى‏جستند.امام مالک و امام ابو حنیفه با همه بزرگیشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مى‏داشتند و از او کسب علم مى‏کردند و جرعه‏نوش دریاى دانش او بودند.

 

    این موضعگیرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پیامبر (ص) برخاسته از تعالیم پیامبر (ص) و بلکه از قرآن مجید است،و مورد تاکید قرار گرفته است.چرا که پیامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نیز همراه با نام خجسته،وى بیاوریم.اکنون که انجام چنین کارى بر ما واجب است پس باید آنان را دوست‏بداریم و نیز از ایشان کسب معارف کنیم،و در دلهایمان آنان را در مقامى پس از پیامبر (ص) و در جایگاهى نزدیک به او جاى دهیم.
    
    البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پیامبرش درود فرستیم و در کتاب حکیمش فرموده است:
    «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود مى‏فرستند.اى کسانى که ایمان آورده‏اید شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستید.» (سوره احزاب آیه 57) پس از نزول این آیه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پیامبر،از آن حضرت پرسیدند.حضرت به آنان تعلیم داد چه چیزى را بگویند تا این واجب قرآنى را ادا کرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسایى از کعب بن عجره نقل کرده‏اند که او و جمعى دیگر از پیامبر خدا (ص) درخواست کردند به آنان بیاموزد که هنگام درود فرستادن به او چه بگویند،پیامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئید:بار خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى،همانا تو ستوده بزرگوارى‏» (2) .
    بخارى از ابو سعید خدرى روایت کرده است که پیامبر-در حالى که به درخواست کنندگان تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد (ص) بنده و فرستاده‏ات درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى‏» (3) .

 

    مسلم از ابو مسعود انصارى روایت کرده است که پیامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى که به او تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگویید:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم در میان جهانیان برکت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى‏» (4) .

 

    نسایى از طلحه به دو طریق نقل کرده است که کسانى از پیامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بیاموزد،پیامبر در حال آموزش فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او برکت ده همان گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم برکت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى‏» (5) .

 

    ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روایت کرده است که پیوسته او به مسلمانان مى‏آموخت که‏موقع درود بر پیامبر بگویند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم درود فرستادى که تو ستوده بزرگوارى.بار خدایا!بر محمد و آل محمد مبارک گردان چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى براستى که تو ستوده بزرگوارى‏» (6) .

 

    این احادیث گواهى مى‏دهند که پیامبر مسلمانان را مامور کرده است تا هر گاه بر او درود مى‏فرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و این که درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه این درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى یومیه و یا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پیوسته در نمازهاى یومیه‏شان بر خاندان پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند چنان که بر خود پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند.
    هنگامى که پیامبر (ص) به پیروان خود دستور مى‏دهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان که بر خود او درود مى‏فرستند.در حقیقت این دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مى‏کند، چه او پیامبرى است که از روى هوا سخن نمى‏گوید،بویژه آنگاه که به مسلمانان امور دینى‏شان را مى‏آموزد.
    زمانى که خدا و رسولش مسلمانان را مامور مى‏کنند تا بر خاندان محمد درود فرستند همان گونه که بر شخص محمد (ص) درود مى‏فرستند، (و چه بسا که مسلمانان به هنگام سخن گفتن یا خطبه خواندن و یا نوشتن،صلوات مى‏فرستند.) به این خاندان شرافت‏بخشیده و منزلت ایشان را از مقام همه مسلمانان بالاتر برده است و در رتبه‏اى بعد از رتبه پیامبر و نزدیکترین افراد به او در ارج و مقام قرار داده است.

 

*** پی نوشته

*  جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر (ص) (فصل 1)

1-«الطبقات الکبرى‏»ابن سعد ج 3 ص 321،و گروهى از مورخان نیز نقل کرده‏اند.
    2-بخارى در جزء ششم از صحیح خود (در کتاب تفسیر-در تفسیر سوره احزاب) ص 151 و مسلم در جزء چهارم (در مورد درود فرستادن بر پیامبر پس از تشهد) ص 136 این مطلب را روایت کرده‏اند،شماره حدیث در سنن ترمذى 483،در سنن ابن ماجه 904 است.و نسایى در صحیح خود جلد 3 ص 48 آن را نقل کرده است.
    3-صحیح بخارى ج 6 ص 151.و نسائى در جزء سوم از صحیح خود ص 49 از ابو سعید،قریب به آن مطلب را نقل کرده است.
    4-صحیح مسلم ج 4 ص 125.
    5-صحیح نسایى ج 3 ص 48.
    6-سنن ابن ماجه ج 1 ص 293-294.شماره حدیث 906.
    7-سیره ابن هشام،جزء دوم ص 412.
    8-سوره لقمان (31) آیه 33.
    9-سوره فاطر (35) آیه 19.
    10-سوره مسد (11) .
    11-حاکم:صحیح مستدرک،ج 3،ص 226.
    12-سنن ابن ماجه-حدیث 145.
    13-ابن ماجه در سنن خود،حدیث 143.
    14-سنن ابن ماجه،حدیث 121.
    15-جزء پنجم از صحیح بخارى (باب فضائل على) ،ص 24.
    16-همان کتاب ص 25 در باب فضایل خویشان پیامبر.
    17-سنن ابن ماجه-حدیث 143.
    18-حاکم،سند روایت را به ابى ذر رسانده است.جزء سوم از مستدرک ص 151.
    19-سوره طه،آیه 29 تا 36.
    20-سوره بقره،آیه 124.
    21-سوره عنکبوت آیه 27.
    22-سوره آل عمران،آیه 33-34.
    23-آل عمران (3) آیه 38-39.
    24-«ریاض النضرة‏»از حافظ محب طبرى (چاپخانه اتحاد مصر جلد 2 ص 180) و احمد در«مناقب‏»آن را آورده است.و متقى در«کنز العمال‏»ج 7 ص 113 نقل کرده و گفته است که ابن جریر و هیثمى در مجمع خود ج 9 ص 209 روایت کرده و گفته است طبرانى و ابن حجر در صواعق خود (ص 84) نقل کرده‏اند،و او گفته است:ابو حاتم سند آن را استخراج کرده است. همه اینها را فیروز آبادى در کتاب خود«فضائل الخمسة من الصحاح الستة‏»ج 2 ص 143 چاپ سوم آورده است.
    25-مستدرک ج 3،ص 128.
    26-سوره شورى،آیه 23 سوره مکى است ولى این آیه و دو آیه بعد،مدنى هستند.
    27-ج 3 ص 172.

*    پیامبر اکرم و اهل بیت(علیهم‌السلام) بزرگ‌ترین کلمه خداوند (فصل 2)

 1 ـ بحار، ج 54، ص 344، ح 36.
    2 ـ همان.
    3 ـ سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 27.
    4 ـ بحار، ج 4، ص 151، ح 3.

*  مباهله با اهل کتاب، معارفه اهل بیت(علیهم السلام) (فصل 3)

1 ـ اسراء/101 . 2 ـ آل عمران/49 .
    3 ـ قمر/1 ـ 2 . 4 ـ اسراء/1 .
    5 ـ آل عمران/61 .
    6ـ سنن الترمذى : 5/663 ; بحار الأنوار : 23/118 ، باب 7 ، حدیث 36 .
    7 ـ الکافى : 1/441 ، باب مولد النبى ووفاته ، حدیث 9 ; بحار الأنوار : 15/24 ، باب 1 ، حدیث 46 .
    8 ـ بحار الأنوار : 5/11 ، حدیث 12 .
    9 ـ نهج البلاغة : 562 ، خطبه 234 ; عوالى اللئالى : 4/122 ، حدیث 204 ; بحار الأنوار : 18 / 223 ، باب 1 ، حدیث 61 .
    10 ـ مائده ( 5 ) : 67 .
    11 ـ عیون اخبار الرضا : 2/272 ; مفاتیح الجنان ، زیارت جامعه کبیره .
    12 ـ الکافى : 1/145 ، باب النوادر ، حدیث 4 .
    13 ـ الکافى : 1/408 ، باب أن الأرض کلها للامام (علیه السلام) ، حدیث 2 .
    14 ـ نساء ( 4 ) : 59 .
    15 ـ مناقب : 1/282 ; کمال الدین : 253 ; کفایة الأثر : 53 .
    16 ـ ابراهیم ( 14 ) : 24 .
    17 ـ الکافى 1/428 ، باب فیه نکت ونتف من التنزیل فى الولایة ، حدیث 80 ( با کمى اختلاف ) ; تفسیر الصافى : 1/886 .
    18. الأمالى، طوسى : 299 ، حدیث 588 .
    19- تفسیر نور الثقلین : 2 ذیل آیه شریفه .

*   اهل بیت پیامبر (ص) چه کسانی هستند؟(فصل 4)

       [1] . احزاب، 33.
    [2] . آن گاه... هدایت شدم، ص 114 و 115.
    [3] . تفسیر المیزان، ج 16، ص 114 و 115.
    [4] . شواهد التنزیل، ج 2، ص 11 و 25 به بعد.



خرید و دانلود مقاله کامل در مورد اهل بیت-تاریخ تحلیلی صدر اسلام