لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:43
فهرست مطالب
اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان
۱. ابن اثیر جزری در جامعالاصول از جابربن عبدالله نقل میکند که گفت:
۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟
اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع»
۱. کتاب علی «ع»
۱-۳ دوم: صحیفه سجادیه
۱-۴ سوم: رساله حقوق
چهارم: رساله امام رضا «ع» در خصوص فرائض و سنتها
پنجم: رساله امام هادی «ع»
ششم: نهجالبلاغه
هفتم: ۴۰۰ تألیف از ۴۰۰ مؤلف
امامان علیهم السلام و نزول وحی
واژه هبوط
واژه وحی
۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یکسو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها میپرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم میکرد، در میانشان به داوری مینشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط میشد انجام میداد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست میزد از جمله اینکه:
۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین میکرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ میداد.
۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات میپرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف میکرد.
۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح میکردند پاسخ میداد.
۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزههای مقدس آن میپرداخت.
بدون تردید کسی که چنین مسئولیتهای خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود میآورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب میشود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگیهای فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.
اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.
این موضوع ما را وا میدارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.
با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در مییابیم که رسول خدا این خلأها و کاستیها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.
در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره میکنیم:
۱. ابن اثیر جزری در جامعالاصول از جابربن عبدالله نقل میکند که گفت:
رسول خدا در حجهالوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی میکرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشتهآم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمیشوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».
۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:
روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 31 صفحه
چکیده
در این مقاله پس از بررسی اصل ضرورت حکومت برای بشر، شیوه حکومت ولایی بحث شده، سپس با اشاره به دو تفاوت اساسی آن با دیگر حکومتها، بیان کرده است که حکومت ولایی ریشه در ولایت مطلقه الهی دارد، بهگونهایکه ریشه جدایی آن از دیگر حکومتها از این امتیاز بزرگ سرچشمه میگیرد که باید حاکم آن منصوب از سوی خداوند باشد.
تفاوت دیگر آن با دیگر حکومتها، این است که هدف حکومت دینی و ولایی، رساندن مردم به کمال نهایی و سعادت ابدی یا به عبارتی، قرب الی الله است، ولی اهداف اساسی حکومتهای دیگر، برپایه امتیازات مادی بنا نهاده شده است.
بهسبب همین هدف عالی است که در نهجالبلاغه با دو دیدگاه مثبت و منفی به حکومت نگریسته شده و حکومت مطلوب از غیر مطلوب ممتاز گردیده است. در این مقاله، با استناد به کلام امیرمؤمنان، علی7 در این باره، سیمای حکومت ولایی که حکومت مطلوب است روشن گردیده و در پایان، رابطه دین و حکومت هم در اصول دین و هم از جهت فقهی و فرعی تبیین شده است.
مقدمه
در این موضوع که بشر در هر زمان نیاز به حکومت و رهبری دارد، هیچگونه تردیدی وجود ندارد، بهگونهایکه در طول تاریخ اجتماعی انسان، همه خردمندان و دانایان به آن اذعان و اعتراف کردهاند. نیاز به حکومت و رهبری نه تنها در زندگی اجتماعی احساس میشود، بلکه میتوان گفت نیاز به آن، ریشه در فطرت انسان دارد و به همین دلیل است که انسانها همواره در جستوجوی پیشوایی شایسته و رهبری عادل بودهاند، بهگونهایکه بخش عمده تلاشهای سیاسی و اجتماعی بشر در علم و عمل، در راه بهدست آوردن این گمشده انجام گرفته است. شاهد آن هم این است که هیچگاه بشر بدون رهبر و رئیس نبوده، اگرچه به صورتهای مختلفی همچون رئیس طائفه، قبیله، شهر و کشور متبلور گشته است.
به یقین باید بگوییم دین اسلام که آیین فطرت است و احکام آن به منظور تأمین نیازهای انسان تشریع شده است، این نیاز و خواسته مهم او را رها نکرده، بهمنظور پاسخ به آن، حکومت و امام و رهبر تعیین کرده است.
علامه طباطبایی; معتقد است با توجه به نقش مهمی که مسئله رهبری و امامت در تأمین سعادت بشر دارد، ناگزیر باید پذیرفت که اسلام نیاز به امامت را بیپاسخ نگذارده و مردم را در حیرت و گمراهی رها نکرده و مسئله جانشینی پس از پیغمبر را مشخص کرده است. (طباطبایی، بیتا: 110)
بر همین اساس است که از دیدگاه شیعیان، هیچگاه زمین از وجود حجت خدا خالی نیست، چنانکه امیرمؤمنان، علی7 فرموده است:
بار خدایا! هرگز زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود یا آشکار و مشهور است و یا از نظرها غائب و پنهان تا اینکه حجتها و دلائل الهی تعطیل نگردد. (سید رضی، بیتا: 139)
اگرچه مانند زمان ما، امام و حجت الهی غائب است و مردم از فیض حضور او بیبهرهاند، ولی در این شرایط هم نیاز به رهبری وجود دارد، بهگونهایکه اولیای اسلام از سوی پروردگار، فقیه عادل جامعالشرایط را به منظور ادای نقش امام معصوم7 و رهبری دینی و حکومت اسلامی تعیین کردهاند.
در ضرورت وجود رهبر و حاکم برای بشر، هیچ شخص یا گروهی تشکیک نکرده است، جز گروهی کجاندیش و جاهل به نام خوارج که پس از جنگ صفین به وجود آمدند و با امام حق، علی بن ابیطالب7 به مخالفت برخاستند و شعار نفی حکومت را سر دادند و گفتند: «لاحکم الا لله.» (عبده، بیتا: 91) هنگامی که امام علی7 این شعار فریبنده را شنید، فرمود: این سخن حقی است که از آن، اراده باطل کردند. آری، حکمی نیست، مگر برای خدا، ولی اینان میگویند: «لا امرة الا لله؛ هیچ حاکمی و فرمانروایی جز خدا نیست، در صورتی که چارهای نیست برای مردم، مگر اینکه امیری یا خوب یا بد داشته باشند و بدون حاکم و امیر نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند؛ زیرا در این حکومت، شخص مؤمن و خداپرست برای سعادت و کمالش کار خود را انجام میدهد و کافر و مخالف هم از دنیایش بهرهمند میشود.