لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه24
فـقـر
درک مفهوم این اصطلاح و جوانب مختلف آن حایز اهمیت است ،زیرا ما را با یکی از مقولات مهم اقتصادی که با ماهیت دوران اقتصادی - اجتماعی مربوطه دارای ارتباط است، آشنا میسازد. سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در فرماسیونهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی ارضای حوایج فرهنگی و بهداشتی وابسطه است .
علت ها
فقر و بدبختی به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که در جریان ملیونها سال پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است تازمانی که این شرایط حاکم باشد جامعه به دو شاخه فقیر وغنی تقسیم بندی است ویکی دیگر از دلایل فقر به طرز اشخاص فقیر برمی گردد انسان هائی که سواد مالی ندارند و قادر به تحلیل مسائل مالی خود نیستند و حتی به دنبال بهبود وضعیت موجود نمی باشند.
هشدارهای بهداشتی باید در زندگی اقتصادی و اجتماعی جوانان و زنان کاربرد داشته باشد. در جوامع و در میان قشرهایی که چنان فقیرند و چنان ناتوان و تحت سلطه دیگران که نخستین اندیشه به دست آوردن لقمه نانی است برای نمردن از گرسنگی توصیههای بهداشتی چندان کارساز نیست. بنا براین، در بهداشت و پزشکی، جامعهشناسی و فرهنگشناسی را باید در نظر داشت. شناخت جامعه و طبقات و اقشار آن بزرگترین کمک را به شناخت افراد آسیبپذیر و ناقلدهنده احتمالی بیماریها میکند. چیزی که اگر امروز در مورد آن کوتاهی شود، فردا خیلی دیر است.
ایالت کوازولو-ناتال افریقای جنوبی، هم، بالاترین میزان ایدز را دارد و، هم، بالاترین میزان فقر و محرومیت و نابرابریهای اجتماعی را .در تحقیقی که در همین ایالت انجام شده محرومیت اقتصادی و اجتماعی در افزایش احتمال مبادرت به انواع رفتارها و تجربههای ناسالم جنسی تأثیر معنیدار داشته است. با آنکه فقر و محرومیت اجتماعی و اقتصادی هم برای زنان پیامدهای زیانبار دارد و هم برای مردان، زنان را به مراتب آسیبپذیرتر از مردان میکند.
برخی دلایل این آسیبپذیری را میتوان به صورت زیر فهرست کرد:
بر احتمال فروش تن در مقابل پول میافزاید. فقر همواره یکی از علتهای روسپیگری بوده است و بر احتمال فروش تن در مقابل پول میافزاید. در همین کشور ما یک کارگر افغانی میتواند با وعده پرداخت مبلغی پول 5 زن خیابانی را بفریبد و پس از رسیدن به مقصود خود آنها را به قتل برساند.
چه چیز باعث میشود که 5زن جوان و میانسال، که طبیعتاً از ایجاد رابطه جنسی با کارگری افغانی احساس خطر میکنند، در شرایطی ناامن به تن فروشی مبادرت ورزند؟
فقر بر احتمال واداشتن زن به برقراری روابط جنسی میافزاید. زنانی که از دستیابی به سلسلهمراتب قدرت و مدیریت و منابع اقتصادی محرومند، با قرار گرفتن در مراتب پایین اجتماعی و تصدی مشاغلی که زیردستی آنان را به همراه دارد، همواره در معرض تهدید به از دست دادن شغل در صورت امتناع از ایجاد رابطه جنسی با مافوق خود هستند.
به ویژه در جامعهای که قربانی تجاوز و آزار جنسی گناهکار به شمار میآید.
. فقر سن شروع و ایجاد رابطه جنسی را پایین میآورد. خانوادههای فقیر ممکن است، در نخستین فرصت ممکن دختران خود را با استدلال “کم کردن نان خور اضافی” در سنین پایین وادار به ازدواج کنند. روشن است که کمتجربگی زن و داشتن همسر نامناسب، در واقع به معنای فروختن یا دستکم سپردن طفلی معصوم و نادان به کسانی است که، با در نظر گرفتن مجموعه شرایط اجتماعی و حقوقی، اختیار تصمیمگیری را از این طفل بیپناه و بیتجربه سلب خواهند کرد. در سابقه اغلب روسپیان ازدواج در سنین پایین و ازدواج اجباری ثبت شده است.
فقر بر احتمال حاملگیهای ناخواسته و بدون آمادگی برای زنان میافزاید. پیامدهای این نوع حاملگی بسیار زیانبار است و ممکن است به سقط جنین های غیربهداشتی و مرگآور یا بیماری زا، یا تولد فرزندان بیگناهی که کسی نمیخواهد یا نمیتواند مسئولیت پرورش و نگهداری از آنان را بپذیرد بینجامد؛ تولد کودکانی که وارد چرخة فقر میشوند و فقر را تصاعدی میکنند.
. فقرباعث میشود مردانی که حتی صلاحیت نگهداری از همسر اول خود و فرزندان حاصل از ازدواج اول را نداشتهاند، ازدواجهای مکرر کنند. سرپرست بسیاری از خانوادههای بدسرپرست بهراحتی آب خوردن، با ارائه پول ناچیزی در عوض شیربها، همسران کمسالتری را اختیار میکنند و به ازدواجهای مکرر یا همزمان دست میزنند، بیآنکه مرجعی از آنها بازخواست کند که آیا صلاحیت یا استطاعت تجدید فراش را دارند یا نه.
این نیز از طریق افزودن بر تعداد زنان مطلقه و کودکان بدسرپرست به چرخه فقر نداوم میبخشد.فقر و نابرابری اجتماعی به تداوم ناآگاهی و محرومیت زنان فقیر از دسترسی به رسانهها و منابع اطلاعاتی کمک میکند و برنامههای آگاهیدهنده را به شکست میکشاند.
نتیجه آنکه تنها دادن آگاهی درباره لزوم پیشگیری از بیماریهای آمیزشی و پرهیز از اعمال خطرزای جنسی کافی نیست. توانمند کردن زنان، اندیشیدن راه حلهایی برای خنثی کردن تأثیر مخرب بدسرپرس
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 10
فهرست و توضیحات:
مقدمه
ازدواج
طلاق
دین بودا
زرتشت
یهود
مسیحیت
مکتب اسلام
عوامل مهم فروپاشی زندگی مشترک خانوادگی
ازدواجهای تحمیلی
داشتن عشق شهوتی و فاقد منطق
اعتیاد
کمرنگ شدن قباحت طلاق
سوءظن
دخالت های بی مورد پدر و مادر و افراد فامیل
دادن وعده های دروغین قبل از ازدواج
میزان تحصیلات زوجین
تفاوتهای فرهنگی زوجین
پایینبودن سن زوجین
چند توصیه به زوجین
چند توصیه و دستورالعمل جهت آقایان
مقدمه
چند سالی است اینجانب افتخار عضویت در شورای حل اختلاف اردکان دارم، شورایی که وجودش حلنمودن اختلافات مردم است. در این مدت عملا با بعضی از مشکلات خانوادهها آشنا شدهام، مشکلاتی که قبلا از طریق مطالعه کتب اجتماعی، نشریات، سایتهای اینترنتی و منابع دیگر آشنا بودم. یکی از این مشکلات، ازدواجهای ناموفق است که خانوادههای بسیاری را رنج میدهد، رنجی که شاید تا آخر عمر همراه فرد باشد. لذا با توجه به اهمیت موضوع و افزایش میزان طلاق بر آن شدم تا از مطالعات و تجربیاتم چند سطری جهت همشهریان عزیزم بخصوص جوانان ازدواجنکرده و ازدواجکرده و همچنین خانوادههای معزز آنان به رشته تحریر درآورم. امید است این مطالب بتواند نسبت به رفع بعضی از معضلات اجتماعی به ویژه طلاق که امروزه به عنوان یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی جوامع بشری محسوب میشود کمک نماید چرا که خانواده به عنوان اولین و کوچکترین نهاد اجتماعی محسوب میشود و در عین حال این نهاد به عنوان کهنترین نهاد اجتماعی برای جامعه بسیار حیاتی، اساسی و ضروری میباشد. و بر این باورم که اگر خانواده سالم باشد جامعه سعادتمند خواهد بود و بالعکس اگر خانواده ناسالم باشد جامعه نیز ناسالم است. در این گزارش به برخی از عوامل فروپاشی زندگی مشترک جوانان اشاره گردیده و تمام تلاشم این بوده که مطالب را به صورت بسیار ساده بیان نمایم و از بکاربردن اصطلاحات علمی دوری جویم تا همه طبقات بتوانند از آن استفاده نمایند.
ازدواج
ازدواج امری را گویند که بین دو تن که هیچگونه رابطهای با هم ندارند انس و الفتی ایجاد کند که یار و غمخوار هم و محرم راز یکدیگرند. در قبال رنجها و مزاحمتها از یکدیگر حمایت کنند.
ازدواج امری است مقدس و الهی که پایه آن کامل شدن و پابرجا بودن ایمان در تشکیل خانواده است و در توصیف معنوی آن باید گفت پیوند دو قلب در سایه عشق و محبت و تفاهم و یکی شدن است و دانش توکل و تقوی برای حفظ و محکمتر کردن زندگی مشترک است.
طلاق
طلاق به معنای جدا شدن دو زوج و بریده شدن پیوند دو نفر یا به تعبیر دیگر فروپاشی زندگی مشترک است. طلاق کلمهای است که از آن عرش خداوند به لرزه درمیآید و خانوادهای فرو می پاشد و جامعه و نسل آینده در خطر قرار می گیرند. طلاق موضوع مهمی است که در همه ادیان به نوعی به آن نگریستهاند که به طور بسیار خلاصه به آن اشاره میشود:
دین بودا
به نظر میرسد در آیین بودا زن آلودگی میباشد اما در منطق اخلاقی ازدواج محترم است و با همین دلیل فرد را از زنا باز میدارد و حفظ حرمت همسر را بر مرد واجب است و طلاق را رد میکند و ازدواج را یک رسم دینی میداند و آن را قابل باطل شدن نمیداند.
بیماری اعتیاد خانواده فرد معتاد را نیز به شکل های متفاوتی تحت تاثیر قرار می دهد. فرد معتاد با نوعی بیماری دست به گریبان است که تا پایان عمر وی را به حال خود رها نکرده و زندگی او را به خطر خواهد. این بیماری بدون چون و چرا آبرو و حیثیت، اموال و دارایی ها و روابط شخصی فرد معتاد را به باد خواهد داد و سرنوشتی جز جنون، زندانی شدن و یا مرگ برای وی رقم نخواهد زد. اعضای خانواده فرد معتاد نیز از کودک و نوجوان گرفته تا همسر، برادر یا خواهر، پدر و مادر یا بستگان و دوستان نیز به شدت از بیماری اعتیاد یکی از اعضای خانواده رنج خواهند برد. بیماری اعتیاد هم زندگی فرد معتاد و هم اعضای خانواده وی را تهدید کرده و به ویرانی می کشاند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه13
فهرست مطالب
مقدمهبند نخست: تابعیت مضاعف
الف: تابعیت مضاعف تولدى
ب: تابعیت مضاعف بعد از تولد
بخش نخست: علل تعارض چند قانون ملّى
بند دوم: تغییر تابعیت یکى از اعضاى خانواده
الف: تغییر تابعیت یکى از زوجین
ب: تغییر تابعیت پدر یا فرزند
بند چهارم: ازدواج مختلط
بند سوم: اعمال تابعیت سرزمینى
بخش دوم: راه حل تعارض چند قانون ملّى
بند نخست: ازدواج و آثار آن
1- قانون حاکم بر شرایط و موانع ازدواج
2- قانون حاکم بر آثار ازدواج
بند دوم: طلاق و آثار آن
1- قانون حاکم بر علل و موجبات طلاق
2- قانون حاکم بر آثار طلاق
منابع
الف- فارسى
ب- فرانسهمقدمه
در مورد احوال شخصیه، یعنى وضعیت (Elat) و اهلیت (Capaeite) افراد، دو راه حل متفاوت، در حقوق بین الملل خصوصى کشورها، پیش بینى شده است. در حقوق موضوعه بعضى کشورها قاعدهاى پذیرفته شده که به موجب آن احوال شخصیه افراد اصولاً تابع قانون دولت متبوع آنهاست؛ (مواد 6 و 7 قانون مدنى ایران و ماده 3 قانون مدنى فرانسه) ولى در کشورهاى وابسته به نظام انگلیسى - آمریکایى قاعده اعمال قانون اقامتگاه، نسبت به احوال شخصیه افراد، مورد قبول واقع شده است.
بى آن که دلایل ترجیح یکى از دو قاعده بر دیگرى مورد بررسى قرار گیرد، صرفا یادآور، مىشود که در صورت قبول قاعده اعمال قانون اقامتگاه مسأله تعارض چند قانون ملّى نسبت به احوال شخصیه مطرح نمىشود؛ چرا که، در روابط شخصى و خانوادگى بر فرض که طرفین رابطه (مثلاً زن و شوهر یا پدر و مادر و فرزندان) تابعیتهاى متفاوت داشته باشند با رجوع به قانون اقامتگاه تکلیف مسأله روشن مىشود. اما در صورت قبول قاعده اعمال قانون ملّى یا قانون دولت متبوع شخص) این پرسش مطرح مىشود که در صورت اختلاف تابعیت، در روابط شخصى و خانوادگى کدام قانون ملّى را باید واجد صلاحیت دانست.
تعارض چند قانون ملى در دادگاههاى کشورهایى مطرح مىشود که احوال شخصیه افراد را، تابع قانون ملى مىدانند، همچنان که مسأله تعارض تابعیتها (یا تعارض قوانین تابعیت) نیز که حل آن مقدم بر حل مسأله تعارض چند قانون ملى است، در دادگاههاى چنین کشورهایى قابل طرح است؛ زیرا در نظام انگلیسى - آمریکایى دادگاهها باید، ابتدا مصادیق احوال شخصیه را تشخیص دهند تا در صورتى که موضوع را، داخل در دسته احوال شخصیه دانستند، قانون اقامتگاه را در مورد آن اجرا کنند.
بنابراین دادگاههاى کشورهاى وابسته به نظام انگلیسى - آمریکایى، در مسایل مربوط به احوال شخصیه، نه با تعارض تابعیتها، یعنى پدیده تابعیت مضاعف و فقدان تابعیت (یا بى تابعیتى)، مواجهاند و نه با تعارض چند قانون ملى، در مورد احوال شخصیه.
از آن جا که ایران جزء کشورهایى است که احوال شخصیه افراد را، تابع قانون دولت متبوع آنها مىداند، باید در یک بخش، علل بوجود آمدن تعارض بین چند قانون ملى، مورد بررسى قرار گیرد و در بخشى دیگر راه حل تعارضها مطالعه و بررسى شود.
بخش نخست: علل تعارض چند قانون ملّىتعارض چند قانون ملى، گاه معلول تابعیت مضاعف است (اعم از این که به صورت تابعیت مضاعف اصلى باشد یا اکتسابى). زمانى هم تعارض چند قانون ملى در اثر تغییر تابعیت یکى از اعضاى خانواده است که وحدت تابعیت در کانون خانواده را از بین مىبرد. گاهى نیز این تعارض معلول اعمال تابعیت سرزمینى است و آن در موردى است که طفلى در خارج از قلمرو و دولت متبوع والدین متولد مىشود. مورد دیگر ازدواج مختلط(2) است، که در نتیجه آن زن و مردى که تابعیتهاى متفاوت دارند، پس از ازدواج نیز، هر کدام تابعیتهاى خود را حفظ مىکنند و خانوادهاى تشکیل مىشود که وحدت تابعیت در کانون آن حکمفرما نیست.
بند نخست: تابعیت مضاعف
تابعیت مضاعف گاهى در زمان تولد بوجود مىآید و گاهى دیگر بعد از تولد حادث مىشود. تابعیت مضاعف تولدى (یا اصلى) در اثر تعارض تابعیت نَسَبى (یا سیستم خون) با تابعیت سرزمینى (یا سیستم خاک) و یا تعارض دو تابعیت نسبى (یا دو سیستم خون) پیدا مىشود.
تابعیت مضاعف بعد از تولد (یا اکتسابى نیز، در اثر تحصیل تابعیت جدید با حفظ تابعیت سابق یا در اثر ازدواج مختلط و یا در اثر تغییر تابعیت شوهر یا پدر، بوجود مىآید.
الف: تابعیت مضاعف تولدى1ـ تعارض تابعیت نسبى ایرانى با تابعیت سرزمینى خارجى: به عنوان مثال اگر از پدر و مادر ایرانى که در کانادا اقامت دارند، طفلى در آنجا بوجود آید، آن طفل مطابق قانون کانادا، که در این مورد تابعیت سرزمینى را اجرا مىکند، کانادایى و از نظر قانون ایران، که تابعیت نسبى را اعمال مىکند (بند 2 ماده 976 قانون مدنى) ایرانى محسوب است.(3) بنابراین طفل مزبور داراى تابعیت مضاعف مىشود.
2ـ تعارض تابعیت سرزمینى ایرانى با تابعیت نسبى خارجى: به عنوان مثال هر گاه از پدر و مادر ایتالیایى که یکى از آنها در ایران متولد شده، فرزندى در ایران به وجود آید، آن فرزند موافق قانون ایتالیا که در این مورد تابعیت نسبى را اعمال مىکند، ایتالیایى و مطابق قانون ایران، که در این مورد تابعیت سرزمینى را اجرا مىکند، ایرانى محسوب مىشود. بنابراین، فرزند مزبور داراى دو تابعیت مىشود، هم تابع دولت ایتالیاست و هم تابعیت دولت ایران را دارد.
3ـ تعارض دو تابعیت نسبى: از آن جایى که تابعیت نسبى یا سیستم خون، در بعضى کشورها، فقط از طریق نسب پدرى پذیرفته شده است، (بند 2 ماده 976 قانون مدنى ایران نسب مادرى را به هیچ وجه لحاظ نکرده است) و حال آن که در بعضى کشورهاى دیگر نسب پدرى و مادرى هر دو لحاظ گردیده است؛ بنابراین اتفاق مىافتد که در اثر اختلاف تابعیت والدین، طفل داراى تابعیت مضاعف مىشود. مثلاً هر گاه از پدر ایرانى و مادر فرانسوى طفلى به وجود آید، آن طفل از نظر قانون ایران که در این مورد تابعیت نسبى را از راه نسب پدرى به مورد اجرا مىگذارد، ایرانى و از نظر قانون فرانسه نیز که در این مورد تابعیت نسبى را از طریق نسب مادرى اعمال مىکند، فرانسوى محسوب مىشود.
ب: تابعیت مضاعف بعد از تولد1ـ تحصیل تابعیت جدید با حفظ تابعیت سابق: گاهى اتفاق مىافتد که در اثر ناهماهنگى قوانین تابعیت کشورها، افراد موفق مىشوند با حفظ تابعیت سابق تابعیت جدیدى به دست آورند. مانند موردى که اتباع ایران بدون رعایت شرایط ترک تابعیت ایران (مانند شرط انجام خدمت تحت السلاح یا شرط رسیدن به سن بیست و پنج سال تمام) تابعیت دولتهاى خارجى را قبول کنند.(4)
2ـ ازدواج: گاهى نیز در اثر ازدواج مختلط (یا آمیخته)، یعنى ازدواج بین زن و مردى که تبعه یک دولت نیستند، زن داراى دو تابعیت مىشود. علت بوجود آمدن این تابعیت مضاعف آن است که بین طریقه وحدت تابعیت زوجین که ممکن است توسط قانون دولت متبوع شوهر پذیرفته شده باشد و طریقه استقلال مطلق تابعیت زوجین که ممکن است توسط قانون دولت متبوع زن اعمال گردد، تعارض پیدا مىشود که در نتیجه آن زن داراى تابعیت مضاعف مىشود.
به عنوان مثال هر گاه یک زن انگلیسى با مرد ایرانى ازدواج کند، زن داراى دو تابعیت مىشود؛ زیرا زن مزبور، از یک طرف به موجب بند 6 ماده 976 قانون مدنى ایران، ایرانى محسوب مىشود(5) (طریقه وحدت تابعیت زوجین) و از طرف دیگر مطابق قانون انگلیس که تابعیت انگلیسى را براى او محفوظ
نوع فایل: word قابل ویرایش 20 صفحه
مقدمه:
روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم میشوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریمهای اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دورهای که هزینههای متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدیناندازه دیرپا و مقاوم است.